Saracha with Mohammad Reza Ahmadi | سراچه با محمد رضا احمدی
HTML-код
- Опубликовано: 1 дек 2022
- CLICK HERE to Experience the joy of Afghan Village Life, the everyday activities of the people living in Remote Villages of Afghanistan!👇
• Video
مهمان این هفته سراچه؛ محمد رضا احمدی، مدیر عامل استدیوی ان-تاپ است.
آقای احمدی جدیدآ بعد از پنج سال موتر را طراحی کرده که عنقریب به نمایشگاه موتر قطر میرود
Subscribe for exclusive Afghan productions such as reality TV shows (Afghan Star) TV Drama Series, Talk shows, Comedies, Cooking Shows and a lot of extra exclusive content!
---------------------------------------------------------------------------------
| Official RUclips Channel | / tolotv
| Official Facebook | / tolotv
| Official Instagram | / tolotvofficial
| Official Twitter | / tolo_tv
Watch TOLO TV on Yahsat /: tolo.tv/new-satelite-provider-...
TOLO TV is the leading general entertainment TV Channel in Afghanistan. TOLO TV shows are made locally or acquired globally and are all dubbed in Dari Развлечения
امیدوارم کشور دوست و همزبان افغانستان آنقدر پیشرفت اقتصادی کنه که ما ایرانیان به جای اینکه به کشورهای دیگه مسافرت کنیم به افغانستان زیبا با مردمان خونگرم و مهربان سفر و دیدن نمایم 🤍🇮🇷🌙👍💚🇦🇫🌹💚
❤
بلی خواهر گرامی ! شما عزیزان و مهربانان را خوش آمدید میگویم. به آمید ☝️آن روز ❤️
ممنون تان دوست عزیز شما هم زنده و سلامت باشید که این سالهای طولانی مردمان مارا پناه دادید و فعلا بیشترین نفوس کشومارا انجا پناه گاه دادید ، یک کیهان سپاس از مهمان نوازی های شما
İran özge bir yer deyil insanlarıda yad deyil ancaq hakimiyyetde olan yönetimin sitasileri halkın kanını emiyor böyle bir şey görsenmedi yer yüzünde edamlar arka arkaya insanları öldüryor!.
از خدا میخوام روز آزادی زودتر بیاید و همچنین شما خواهر گرامی به وطن ما بیایید تا از عجایب دنیا ببینید و سوغات این کشور که مهماننوازی هست را ببینید💝
من ترک ایرانیم و همه شما افغانی هارو مثل یک خانواده دوستون دارم، خیلی افتخار کردم به این پسر امیدوارم همیشه موفق باشه👍❤
عشقی لوتی فدایی داری 👍🙏
من به عنوان یک ایرانی افتخار میکنم.که اون خانوم یک همچین شخصیتی رو تربیت کردن که الان باعث افتخار افغانستان شده👏👏👏
❤
درود بر شما منم به عنوان یک افغانستانی درود مفرستم به ملت شریف ایران و درود مفرستم به شعور معرفت اون خانم که این هم وطن ما را به این موفقیت رسانده
دست اون خانم مهربان را میبوسم
امیدوارم به همه مهاجرین افغان درایران بدون هیچ مشکلی اجازه تحصیل داده بشه چون افغان ها استعداد خاصی دارند ولی تحصیلات ایران هم فوق العاده است.
نابغه افغان پرورده یی دست مادران ایران زمین . و خانم عزیز اسم ایشان را ثبت تاریخ کردن به امید روزیکه از انها هم بشنویم
ایرانی هستم و درود میفرستم به بچه های باهوش افعانستان
عاشقتونم برادران و خواهران عزیز افغانستانیم
جانم افعانستان روحم ایران ❤️❤️❤️
مرسی جگر
من ایرانی ام و واقعا از این حجم از اطلاعات و درک و علم شوکه شدم🤯
امیدوارم تک تکتون موفق باشید و به تمام آرزوهایتان برسید برادران قند افغانیه من 💚🤍❤️🇦🇫
الله متعال شما را حفظ كند
سلامت باشی عزیز
عشقی دایی
تشکر از شما برادر ایرانی عزیز
انشالله در آینده نه چندان دور هر دو کشور بتونن در بخش خودرو سازی با رقبای جهانی هم سطح یا حتی جلوتر باشند 🤲🏼
پیشرفت ایران پیشرفت ما هست و پیشرفت افغانستان پیشرفت ایران
باید با هم همکاری کنیم و به جای نفرت و دشمنی که غربی ها بین ما ایجاد میکنند، به همدیگر کمک کنیم تا از این وضعیت بد اقتصادی بیرون بیایم 👏🏼💪🏼
🇮🇷❤️🏳️
💙
مغز آدم سوت میکشه ازین همه علم و درک افتخار مایی♥️♥️
افتخار هم ما ایرانیا وهم افغانهای عزیزی به امید یکی شدن وموفقیتهای زیاد🤩🤩
❤
البته این افتخار به ایران و افغانستان برمی گردد چون در ایران به رشد رسیده ممنون. از زحمات ایران که در حقی مهاجرین کشیدن آجر تان بی پایان
زنده باد مردم هزاره من پشتون آستم ولی مردم هزاره را دوست دارم زحمت کش آستن افتخار افغانستان استن
این پسر اگر در سمینارها سخنرانی کنه چقدر حرفهاش تاثیر مثبت داره 😊قدر همچین نوابق را باید دانست 👏👏👏👏👍
.,;1وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. 4تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. 5تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت.
8پس همسایگان و کسانی که او را در وقتی که گدائی می کرد می شناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست که می نشست و گدائی می کرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» اما دیگران گفتند: «نه، این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی که اسمش عیسی است گِل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت که به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و خود را شستم و بینا شدم.» 12آن ها پرسیدند: «آن شخص کجاست؟» جواب داد: «نمی دانم.»
تحقیق دربارۀ شفای کور مادرزاد
13آن ها آن مرد را که قبلاً نابینا بود، نزد فریسی ها بردند، 14زیرا عیسی در روز سَبَت گِل ساخته و چشمان او را باز کرده بود. 15در این وقت پیروان فرقۀ فریسی از او پرسیدند، که چگونه بینا شده است. آن مرد به آنها گفت: «او روی چشمانم گِل مالید و من شستم و حالا می توانم ببینم.» 16عده ای از فریسی ها گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون روز سَبَت را رعایت نمی کند.» دیگران گفتند: «شخص گناهکار چگونه می تواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنها دو دستگی بوجود آمد.
17آن ها باز هم از آن شخص که نابینا بود پرسیدند: «نظر تو در بارۀ آن کسی که می گوئی چشمان تو را باز کرد چیست؟» او جواب داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمی کردند که آن مرد کور بوده و بینائی خود را باز یافته است تا اینکه والدین او را خواستند. 19از آنها پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت می دهید که کور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اکنون می تواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما می دانیم که او پسر ما می باشد و نابینا به دنیا آمده است. 21اما نمی دانیم اکنون چگونه می تواند ببیند یا چه کسی چشمان او را باز کرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان می ترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً موافقه کرده بودند که هر کس اقرار کند که عیسی، مسیح است او را از کنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.»
24پس برای بار دوم آن مرد را که قبلاً کور بود، خواسته گفتند: «خدا را تمجید کن. ما می دانیم که این شخص گناهکار است.» 25آن مرد جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه من نمی دانم فقط یک چیز می دانم که کور بودم و اکنون می بینم.» 26آن ها پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا می خواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم می خواهید شاگرد او شوید؟» 28پس به او بد و رد گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما می دانیم که خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص ما نمی دانیم که او از کجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنها گفت: «چیز عجیبی است که شما نمی دانید او از کجا آمده است در حالی که چشمان مرا باز کرده است. 31همه می دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادۀ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را می شنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده که کسی چشمان کور مادر زادی را باز کرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمی توانست کاری بکند.» 34به او گفتند: «تو که در گناه متولد شده ای، به ما تعلیم می دهی؟» و بعد او را از کنیسه بیرون کشیدند.
کور دلان
35وقتی عیسی شنید که او را از کنیسه بیرون کرده اند او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد.
39عیسی سپس گفت: «من به خاطر داوری به این دنیا آمده ام تا کوران بینا و بینایان کور شوند.» 40بعضی از پیروان فرقۀ فریسی که در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصدت این است که ما هم کور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر کور می بودید گناهی نمی داشتید، اما چون می گویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»
*نوابغ
Zohre Jacobi بله حق با شماست😂
رضاه جان دونبال موتر نیست بلکه د ونبال شغل وخلق غرور توانستن است.
میخواهد فرهنگ سازی کند.تاجوانان تحصیل یافته بیدار وبیدارتر شده بپای خود واستد.
@@shukrullahrezaie1554 ../,;1شائول از تهدید و کشتن پیروان خداوند به هیچ نحوی دست نمی کشید. او پیش کاهن اعظم رفت 2و تقاضای معرفی نامه هایی برای کنیسه های دمشق کرد تا چنانچه مرد یا زنی را از اهل طریقت پیدا کند آن ها را دستگیر کرده به اورشلیم آورد. 3شائول هنوز به دمشق نرسیده بود که ناگهان نزدیک شهر نوری از آسمان در اطراف او درخشید. 4او به زمین افتاد و صدایی شنید که می گفت: «ای شائول، شائول، چرا بر من جفا می کنی؟» 5شائول پرسید: «خداوندا تو کیستی؟» جواب آمد: «من عیسی هستم، همان کسی که تو بر او جفا میکنی، 6ولی برخیز و به شهر برو و در آنجا به تو گفته خواهد شد که چه باید بکنی.» 7دراین هنگام همسفران شائول خاموش ماندند زیرا اگرچه صدا را می شنیدند، ولی کسی را نمی دیدند. 8پس شائول از زمین برخاست و با اینکه چشمانش باز بود چیزی نمی دید. دستش را گرفتند و او را به دمشق هدایت کردند. 9در آنجا سه روز نابینا ماند و چیزی نخورد و ننوشید.
10یکی از ایمانداران به نام حنانیا در شهر دمشق زندگی می کرد. خداوند در حالت جذبه و یا رؤیا به او ظاهر شد و فرمود: «ای حنانیا.» او جواب داد: «بلی، ای خداوند، آماده ام.»
11خداوند فرمود: «برخیز و به کوچه ای که آنرا «راست» می نامند برو و در خانه یهودا سراغ شخصی به نام شائول طرسوسی را بگیر. او به دعا مشغول است 12و در حالت رؤیا مردی را دیده است به نام حنانیا که می آید و بر او دست می گذارد و بینائی او را باز می گرداند.» 13حنانیا عرض کرد: «خداوندا دربارۀ این شخص و آنهمه آزار که او به قوم برگزیدۀ تو در اورشلیم رسانیده است، چیزهایی شنیده ام 14و حالا از طرف سران کاهنان اختیار یافته و به اینجا آمده است تا همه کسانی را که به تو روی می آوردند دستگیر کند.» 15اما خداوند به او گفت: «برو، زیرا این شخص وسیله ای است که من انتخاب کرده ام تا نام مرا به ملتها و پادشاهان آنها و قوم اسرائیل اعلام نماید. 16خود من به او نشان خواهم داد که چه رنجهای بسیاری بخاطر نام من خواهد کشید.»
17پس حنانیا رفت، داخل آن خانه شد و دست بر شائول گذاشت و گفت: «ای برادر، ای شائول، خداوند یعنی همان عیسی که بین راه به تو ظاهر شد، مرا فرستاده است تا تو بینائی خود را بازیابی و از روح القدس پُر گردی.» 18در همان لحظه چیزی مانند پوستک از چشمان شائول افتاد و بینائی خود را بازیافت و برخاسته تعمید گرفت. 19بعد از آن غذا خورد و قوت گرفت.
بشارت شائول در دمشق
شائول مدتی در دمشق با ایمانداران بسر برد 20و طولی نکشید که در کنیسه های دمشق بطور آشکار اعلام می کرد که عیسی، پسر خداست. 21هر کس سخنان او را می شنید در حیرت می افتاد و می گفت: «مگر این همان کسی نیست که در اورشلیم کسانی که نام عیسی را بر زبان می آوردند نابود می کرد؟ و آیا منظور او از آمدن به اینجا فقط این نیست که آنها را بگیرد و به دست سران کاهنان بسپارد؟» 22اما قدرت کلام شائول روز به روز بیشتر می شد و یهودیان دمشق را با دلایل انکار ناپذیر قانع می ساخت که عیسی، مسیح وعده شده است.
23پس از مدتی یهودیان دسیسه ساختند تا او را بقتل برسانند. 24اما شائول از نیت آنها با خبر شد. یهودیان حتی دروازه های شهر را شب و روز تحت نظر داشتند تا او را بکشند، 25ولی شاگردان او شبانه او را در داخل سبدی گذاشتند و از دیوار شهر به پایین فرستادند.
شائول در اورشلیم
26وقتی شائول به اورشلیم رسید کوشش نمود با دیگر شاگردان عیسی یکجا شود، اما آنها از او بیم داشتند زیرا قبول نمی کردند که او واقعاً پیرو عیسی شده باشد. 27به هر حال برنابا او را گرفت و به حضور رسولان آورد و برای ایشان شرح داد که چگونه او در راه دمشق خداوند را دیده و چطور خداوند با او سخن گفته و به چه ترتیب شائول در دمشق با شجاعت به نام عیسی وعظ کرده است. 28به این ترتیب شائول در اورشلیم با آنها رفت و آمد پیدا کرد و آشکارا بدون ترس به نام خداوند موعظه می کرد 29و با یهودیان یونانی زبان مباحثه و گفتگو می نمود به طوری که آنها قصد جان او را داشتند.
من واقعا برای اولین بار در تمام زندگیم به یک هموطنم به معنای واقعیش افتخار کردم آفرین به این برادر ما موفق باشی انشالله ❤️🥰
ما هم سلام می فرستیم به آن زن زیبا ایران زمین که آنگونه انسانی زیبای و عالی بوده واین دنیا زیبا است فقط بخاطر انسان هایزیبای مثلی شما
این شخصیت و این آدم که این حرف رو میگه. لب مرز علم و تکنولوژی زندگی میکنه هیچ جای شک نیست و من شخصا افتخار میکنم و آمیدوارم در بلند ترین پله های موفقیت بیبینم ❤
به نکته خیل خوبی توجه کردی 🚶♂️✨️
واقعاً که یک بچه با سواد پر از انرژی مثبت هست
❤️💪💪 افتخار ما هستی هموطن ❤️💪💪
تو واقعآ یک مرد زندگی خودت هستی برادر عزیزم
ما بچه های افغان متولد ایران همیشه ممنون و قدردان زحمات استادان و معلمان و تمام ملت و دولت ایران هستیم ک به ما لطف داشتن و مهمان نوازی کردن و میکنن🙏🙏🙏🌹🌹🌹❤️❤️❤️
مجری برنامه هنگ کرده از این طرز بیان آقای احمدی و ادبیاتش و فهم و آگاهیش❤️🇮🇷🇦🇫 افرین ب توشیرمرد همیشه سربلند باشی افتخار مایی
چقدر انرژی مثبت داره این بشر ❤
افتخار بزرگی محمدرضا جان جذب این شجاعت و اعتماد بنفش شما شدم موفق باشی لالا❤❤❤❤❤
زیبا، با شکوه و قدرتمند گپ میزند این جوان. احسنت ! عالی خیلی کیف کردم از این گفتگو. آقای احمدی باعث افتخار هستی.
من ایرانی ام و به تو جوان افغانستانی افتخار میکنم همیشه همینطور پر انرژی و با اعتماد بنفس باشی امیدوارم،ارزوی فتح رویاهات رو برات دارم❤
افرين به اين غيرت شهامت شما افتخار همه مردم افغانستان هستين وچى صحبت هاى خوب وصادقانه ميكنيد بسيار عالى
به به چه مهمانی افتخار افغانستان ❤
چه افتخار خر واری گپ میزنه وقت ما رادضایع میسازد
@@hajihashmat2974 حیف ای بیچاره که هم وطن شما مردم شده
@@hajihashmat2974 گناهت نیست ادب نداری 😂
From start to end of this show I have tears in my eyes ! I would love to meet reza jan ! He is such an inspiration ❤️
I am sure one day we will work together.
As your afghan and Pashtun brother I have no words how much I am proud of you 😭❤️🙏🏽
I hope i can meet him too
زبان مهم نیست ابتکار وخلاقیت تو جهان را به سرصدا کرده است شما افتخار ما هستید به کشور عزیزمان افغانستان افتخار آفریدید
شما برای ما یک نابغه ونتّاق هستید
هرچی بگویم باز توصف تان را نمیتوانم بیان کنم باز هم در آخر میگویم مؤفق کامیاب باشید جناب احمدرضا احمدی
افتخار ما هستی محمد رضا جان 🔥❤️❤️❤️❤️تو افتخار تمام افغانستان هستی
Every Afghan should proud on you.. long live Afghanistan ❤️
Afghanistani not Afghans , dont push your identity to all
Salam
@@Justice_Warriors cry boy :-)
@@Justice_Warriors Afghan is correct not Afghanistan
How beautiful he talks. It’s very hard to digest his speeches.
So so proud of him 👏 no word to define him ❤❤
ماشاالله ماشاالله ماشاالله
الله تعالی دی ورته اوږد عمر ورکړی سره د ښه صحت.دغه ځوان زموږ د بیچاره ملت آینده ده.
د چارواکو څخه مو غوښتنه د چی ددغسې ځوانانو ښه ساته او پالنه وکړی.
یک کلمه زنده باد تمام مردم افغانستان وه احمدی صاحب دگ چیز گفته نمیتوانم فقد اشک ریختم
اول مبارک به تمام افغان های افغانستان وجهان ودوم این که باید این جوان بیرون ازافغانستان شود. اولترازهمه همین افغان های خودمان این جوان را تخریب میکنه چون این ازقوم فوق العاده درس خوان افغانستان است. تروریش میکنه. پشت تشویق های سیاسی نگشتید. چون اینها بازی سیاست است.
باوجود این جوانان ما باید افتخار میکنیم
افتخار میکنم که همچون شخصی را داریم خدا را شکر خداوند متعال عمر طولانی نصیب تان کند سربلند باشید احمدی صاحب ❤️🇦🇫❤️🇦🇫🦁🦁
اقا رضا در بهترین دانشگاهای ایران تحصیل کرده و انسان بسیار خردمندی است...زنده باد ایران و افغانستان
جناب احمدی صاحب افتخار ما و ملت افغانستان هستید تاج سر جوانان افغانستان هستید ♥️🇦🇫😘
این کجاش افغانیه خدایی فقط پدری افغانیه😂
انشالله همیشه موفق سر بلند باشین افتخار وطن هستین 👏👏👏👏👏❤️❤️❤️🇦🇫🇮🇷🌺🌸🌹☘️
توافتخارماافغانهااستیآقایاحمدیعزیزبهامیدپروزیمداومهمههموطنانمرادوستدارم
اقای محمد رضا احمدی انشالله همیشه موفق و در کارت پیروز باشی، سواد و دانش تو حتی از مجری بیشتر است ، منظورم سواد دایرت المعارف فارسی است. افرینت امیدوارم این مردم قدر تورا بدانند.
به کهکشان ها لذت بردم و شاد شدم به هزاره بودنم بهت افتخار میکنم رضاجان
هزار رحمت به پدر و مادر شما ،، آقای احمدی ،، افتخاری یک کشور ، موفق باشید .
آفرین بر شیر پاکی که خوردی جوان . قطعا نتیجه ی لقمه ی حلال پدر هستی. زنده باشی و موفق افتخار وطن.
همین طرز فکر و نگرش اقای احمدی باعث موفقیت قطعی تان خواهی شد.
ارزوی سربلندی شمارا دارم💪🌱🇦🇫❤️
چقدر این جوان قدرت تجسم بالا دارد
خداوند حفظت کند احمدی دانشمند عزیز
زمان برنامه تان خیلی کم بود😪😪
چقدر شرین صحبت میکنه بهت افتخار میکنم جوان وطنم 🇦🇫🇦🇫🇦🇫🇦🇫
کاش دو ساعت بود زمان برنامه تان
.,;1وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. 4تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. 5تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت.
8پس همسایگان و کسانی که او را در وقتی که گدائی می کرد می شناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست که می نشست و گدائی می کرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» اما دیگران گفتند: «نه، این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی که اسمش عیسی است گِل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت که به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و خود را شستم و بینا شدم.» 12آن ها پرسیدند: «آن شخص کجاست؟» جواب داد: «نمی دانم.»
تحقیق دربارۀ شفای کور مادرزاد
13آن ها آن مرد را که قبلاً نابینا بود، نزد فریسی ها بردند، 14زیرا عیسی در روز سَبَت گِل ساخته و چشمان او را باز کرده بود. 15در این وقت پیروان فرقۀ فریسی از او پرسیدند، که چگونه بینا شده است. آن مرد به آنها گفت: «او روی چشمانم گِل مالید و من شستم و حالا می توانم ببینم.» 16عده ای از فریسی ها گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون روز سَبَت را رعایت نمی کند.» دیگران گفتند: «شخص گناهکار چگونه می تواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنها دو دستگی بوجود آمد.
17آن ها باز هم از آن شخص که نابینا بود پرسیدند: «نظر تو در بارۀ آن کسی که می گوئی چشمان تو را باز کرد چیست؟» او جواب داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمی کردند که آن مرد کور بوده و بینائی خود را باز یافته است تا اینکه والدین او را خواستند. 19از آنها پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت می دهید که کور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اکنون می تواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما می دانیم که او پسر ما می باشد و نابینا به دنیا آمده است. 21اما نمی دانیم اکنون چگونه می تواند ببیند یا چه کسی چشمان او را باز کرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان می ترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً موافقه کرده بودند که هر کس اقرار کند که عیسی، مسیح است او را از کنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.»
24پس برای بار دوم آن مرد را که قبلاً کور بود، خواسته گفتند: «خدا را تمجید کن. ما می دانیم که این شخص گناهکار است.» 25آن مرد جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه من نمی دانم فقط یک چیز می دانم که کور بودم و اکنون می بینم.» 26آن ها پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا می خواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم می خواهید شاگرد او شوید؟» 28پس به او بد و رد گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما می دانیم که خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص ما نمی دانیم که او از کجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنها گفت: «چیز عجیبی است که شما نمی دانید او از کجا آمده است در حالی که چشمان مرا باز کرده است. 31همه می دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادۀ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را می شنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده که کسی چشمان کور مادر زادی را باز کرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمی توانست کاری بکند.» 34به او گفتند: «تو که در گناه متولد شده ای، به ما تعلیم می دهی؟» و بعد او را از کنیسه بیرون کشیدند.
کور دلان
35وقتی عیسی شنید که او را از کنیسه بیرون کرده اند او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد.
39عیسی سپس گفت: «من به خاطر داوری به این دنیا آمده ام تا کوران بینا و بینایان کور شوند.» 40بعضی از پیروان فرقۀ فریسی که در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصدت این است که ما هم کور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر کور می بودید گناهی نمی داشتید، اما چون می گویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»
Enerji icecegi burrn bir coca cola firmasinin icecegi ve bu firma isrsilin firmasi sizce dusundurucu deyilmi seytan ayrintida gizli
@@ramazanabdan3796 Agrippa Pavlus'a, “Kendini savunabilirsin” dedi.
Bunun üzerine Pavlus elini uzatarak savunmasına şöyle başladı: “Kral Agrippa! Yahudiler'in bana yönelttiği bütün suçlamalarla ilgili olarak savunmamı bugün senin önünde yapacağım için kendimi mutlu sayıyorum. 3Özellikle şuna seviniyorum ki, sen Yahudiler'in bütün törelerini ve sorunlarını yakından bilen birisin. Bu nedenle beni sabırla dinlemeni rica ediyorum.
4“Bütün Yahudiler, gerek başlangıçta kendi memleketimde, gerek Yeruşalim'de, gençliğimden beri nasıl yaşadığımı bilirler. 5 Beni eskiden beri tanırlar ve isteseler, geçmişte dinimizin en titiz mezhebi olan Ferisiliğe bağlı yaşadığıma tanıklık edebilirler. 6Şimdi ise, Tanrı'nın atalarımıza olan vaadine umut bağladığım için burada bulunmakta ve yargılanmaktayım. 7Bu, on iki oymağımızın gece gündüz Tanrı'ya canla başla kulluk ederek erişmeyi umdukları vaattir. Ey kralım, Yahudiler'in bana yönelttikleri suçlamalar bu umutla ilgilidir. 8Sizler, Tanrı'nın ölüleri diriltmesini neden ‘inanılmaz’ görüyorsunuz?
9 “Doğrusu ben de, Nasıralı İsa adına karşı elimden geleni yapmam gerektiği düşüncesindeydim. 10Ve Yeruşalim'de bunu yaptım. Başkâhinlerden aldığım yetkiyle kutsallardan birçoğunu hapse attırdım; ölüm cezasına çarptırıldıkları zaman oyumu onların aleyhinde kullandım. 11Bütün havraları dolaşıp sık sık onları cezalandırır, inandıklarına küfretmeye zorlardım. Öylesine kudurmuştum ki, onlara zulmetmek için bulundukları yabancı kentlere bile giderdim.
12“Bir keresinde başkâhinlerden aldığım yetki ve görevle Şam'a doğru yola çıkmıştım. 13Ey kralım, öğlende yolda giderken, gökten gelip benim ve yol arkadaşlarımın çevresini aydınlatan, güneşten daha parlak bir ışık gördüm. 14Hepimiz yere yıkılmıştık. Bir sesin bana İbrani dilinde seslendiğini duydum. ‘Saul, Saul, neden bana zulmediyorsun?’ dedi. ‘Üvendireye karşı tepmekle kendine zarar veriyorsun.’
15“Ben de, ‘Ey Efendim, sen kimsin?’ dedim.
“ ‘Ben senin zulmettiğin İsa'yım’ diye yanıt verdi Rab. 16‘Haydi, ayağa kalk. Seni hizmetimde görevlendirmek için sana göründüm. Hem gördüklerine, hem de kendimle ilgili sana göstereceklerime tanıklık edeceksin. 17-18Seni kendi halkının ve öteki ulusların elinden kurtaracağım. Seni, ulusların gözlerini açmak ve onları karanlıktan ışığa, Şeytan'ın hükümranlığından Tanrı'ya döndürmek için gönderiyorum. Öyle ki, bana iman ederek günahlarının affına kavuşsunlar ve kutsal kılınanların arasında yer alsınlar.’
19“Bunun için, ey Kral Agrippa, bu göksel görüme uymazlık etmedim. 20 Önce Şam ve Yeruşalim halkını, sonra bütün Yahudiye bölgesini ve öteki ulusları, tövbe edip Tanrı'ya dönmeye ve bu tövbeye yaraşır işler yapmaya çağırdım. 21Yahudiler'in beni tapınakta yakalayıp öldürmeye kalkmalarının nedeni buydu. 22Ama bugüne dek Tanrı yardımcım oldu. Bu sayede burada duruyor, büyük küçük herkese tanıklık ediyorum. Benim söylediklerim, peygamberlerin ve Musa'nın önceden haber verdiği olaylardan başka bir şey değildir. 23 Onlar, Mesih'in acı çekeceğini ve ölümden dirilenlerin ilki olarak gerek kendi halkına, gerek öteki uluslara ışığın doğuşunu ilan edeceğini bildirmişlerdi.”
24Pavlus bu şekilde savunmasını sürdürürken Festus yüksek sesle, “Pavlus, çıldırmışsın sen! Çok okumak seni delirtiyor!” dedi.
25Pavlus, “Sayın Festus” dedi, “Ben çıldırmış değilim. Gerçek ve akla uygun sözler söylüyorum. 26Kral bu konularda bilgili olduğu için kendisiyle çekinmeden konuşuyorum. Bu olaylardan hiçbirinin onun dikkatinden kaçmadığı kanısındayım. Çünkü bunlar ücra bir köşede yapılmış işler değildir. 27Kral Agrippa, sen peygamberlerin sözlerine inanıyor musun? İnandığını biliyorum.”
28Agrippa Pavlus'a şöyle dedi: “Bu kadar kısa bir sürede beni ikna edip Mesihçi mi yapacaksın?”
29“İster kısa ister uzun sürede olsun” dedi Pavlus, “Tanrı'dan dilerim ki yalnız sen değil, bugün beni dinleyen herkes, bu zincirler dışında benim gibi olsun!”
30-31Kral, vali, Berniki ve onlarla birlikte oturanlar kalkıp dışarı çıktıktan sonra aralarında şöyle konuştular: “Bu adamın, ölüm ya da hapis cezasını gerektiren bir şey yaptığı yok.” 32Agrippa da Festus'a, “Bu adam davasını Sezar'a iletmeseydi, serbest bırakılabilirdi” dedi.
اولین برنامه میبینم که جوانان افغانستان نظریات، استدلال و احساس خود را شریک می کنند.
رضا احمدی خودت یک تحول، یک انرژی مثبت و یک استعداد هستی.
جوان در صحبت های خودت انقلاب احساس می شود.
بیداری یک ملت به خواب رفته احساس می شود.
واقعاً خیلی حرف های زیبا وبجا دقیق سنجیده احساب شده میزنه این جوان توانمند کشور عزیز ما
افتخار به شما احمدی افغانی عزیز ! رحمت الهی به والدین بزرگوار شما، رحمت به آن خانمی ایرانی که دست شما را در ابتداهیه قدم های زندگی تان گرفت. برایتان عمری طولانی با عزت و با ستاره های موفقیت آرزو مینمایم. شاباس ، آفرین !
رضا جان آنقدر به سطح بالا حرف میزنه که مجری برنامه حیران است که چی سوال کند اصلا نصف حرفای رضا جان بر مجری عزیز گنگ مانده که چی میگه 😂😂😂
مجری هیچ خوش ام نامد یک قسیم خسته کن است نمیفهم چی بگویم خسته کن بگویم دیگه
گپه ها بچه از فم رامکی بسیار بالا است
@@azmeernik6024 مجری فاس سیاست گرفته بود
واقعیان سطح ادبیات رضاه جان عالی است.
مجری عزیز کمی مطالعه تان را زیاد کنید.
این مجری یک ادم سبک است
چی زیبا صحبت میکند جناب رضا احمدی آنجنیر سر بلند ، موفق و افتخار افغانستان
I am sure you are going to be our next Elon Mosk. Continue doing your best!!Afghan Nation is proud of you.
thats too far my friend
افرین پسر هوشیار و با استعداد افتخار افغانستان.🙏💚🌺
/.;23عیسی به آن ها گفت: «ساعت آن رسیده است که پسر انسان جلال یابد. 24بیقین بدانید که اگر دانۀ گندم به داخل خاک نرود و نمیرد، هیچ وقت از یک دانه بیشتر نمی شود اما اگر بمیرد دانه های بی شماری به بار می آورد. 25کسی که جان خود را دوست دارد آن را از دست می دهد و کسی که در این دنیا از جان خود بگذرد آن را تا به زندگی ابدی حفظ خواهد کرد. 26اگر کسی می خواهد مرا خدمت کند به دنبال من بیاید و هرجا من باشم خادم من نیز در آنجا با من خواهد بود و اگر کسی مرا خدمت کند پدر من او را سرافراز خواهد کرد.
سخن عیسی دربارۀ مرگش
27همین حالا جان من مضطرب است. چه بگویم؟ آیا بگویم: «ای پدر مرا از این ساعت برهان؟» اما برای همین منظور من به این ساعت رسیده ام. 28ای پدر، نام خود را جلال بده.» در آن وقت صدائی از آسمان رسید که می گفت: «آن را جلال داده ام و باز هم جلال خواهم داد.» 29گروهی که آنجا ایستاده بودند گفتند: «صدای رعد بود.» و دیگران گفتند: «فرشته ای با او سخن گفت.» 30عیسی در جواب گفت: «این صدا به خاطر شما آمد، نه بخاطر من. 31اکنون موقع داوری این جهان است و سردار این دنیا بیرون رانده می شود. 32وقتی از روی زمین بلند کرده شوم همۀ آدمیان را به سوی خود می کشانم.» 33عیسی این را در اشاره به نوع مرگی که در انتظارش بود گفت. 34مردم به او گفتند: «تورات به ما تعلیم می دهد که مسیح تا به ابد زنده می ماند. پس تو چگونه می گوئی که پسر انسان باید بلند کرده شود؟ این پسر انسان کیست؟» 35عیسی به آنها گفت: «فقط تا زمانی کوتاه نور با شما است. تا وقتی این نور با شما است راه بروید مبادا تاریکی شما را فرا گیرد. کسی که در تاریکی راه می رود نمی داند به کجا می رود. 36تا زمانی که نور را دارید به نور ایمان بیاورید تا فرزندان نور شوید.»
بی ایمانی یهودیان
عیسی این را گفت و از پیش آنها رفت و پنهان شد. 37با وجود معجزات بسیاری که در حضور آنها انجام داد آن ها به او ایمان نیاوردند، 38تا سخن اشعیای نبی تمام شود که گفته بود: «ای خداوند، آیا پیام ما را کسی باور نموده و آیا بازوی خداوند به کسی آشکار گردیده است؟» 39پس آن ها نتوانستند ایمان آورند، زیرا اشعیا باز هم فرموده است: 40«چشمان آن ها را نابینا و دل های شان را سخت گردانیده است تا با چشمان خود نبینند و با دل های خود نفهمند و به سوی من باز نگردند تا ایشان را شفا دهم.» 41اشعیا این را فرمود زیرا جلال عیسی را دید و دربارۀ او سخن گفت
.,;1وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. 4تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. 5تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت.
8پس همسایگان و کسانی که او را در وقتی که گدائی می کرد می شناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست که می نشست و گدائی می کرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» اما دیگران گفتند: «نه، این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی که اسمش عیسی است گِل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت که به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و خود را شستم و بینا شدم.» 12آن ها پرسیدند: «آن شخص کجاست؟» جواب داد: «نمی دانم.»
تحقیق دربارۀ شفای کور مادرزاد
13آن ها آن مرد را که قبلاً نابینا بود، نزد فریسی ها بردند، 14زیرا عیسی در روز سَبَت گِل ساخته و چشمان او را باز کرده بود. 15در این وقت پیروان فرقۀ فریسی از او پرسیدند، که چگونه بینا شده است. آن مرد به آنها گفت: «او روی چشمانم گِل مالید و من شستم و حالا می توانم ببینم.» 16عده ای از فریسی ها گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون روز سَبَت را رعایت نمی کند.» دیگران گفتند: «شخص گناهکار چگونه می تواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنها دو دستگی بوجود آمد.
17آن ها باز هم از آن شخص که نابینا بود پرسیدند: «نظر تو در بارۀ آن کسی که می گوئی چشمان تو را باز کرد چیست؟» او جواب داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمی کردند که آن مرد کور بوده و بینائی خود را باز یافته است تا اینکه والدین او را خواستند. 19از آنها پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت می دهید که کور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اکنون می تواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما می دانیم که او پسر ما می باشد و نابینا به دنیا آمده است. 21اما نمی دانیم اکنون چگونه می تواند ببیند یا چه کسی چشمان او را باز کرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان می ترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً موافقه کرده بودند که هر کس اقرار کند که عیسی، مسیح است او را از کنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.»
24پس برای بار دوم آن مرد را که قبلاً کور بود، خواسته گفتند: «خدا را تمجید کن. ما می دانیم که این شخص گناهکار است.» 25آن مرد جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه من نمی دانم فقط یک چیز می دانم که کور بودم و اکنون می بینم.» 26آن ها پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا می خواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم می خواهید شاگرد او شوید؟» 28پس به او بد و رد گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما می دانیم که خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص ما نمی دانیم که او از کجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنها گفت: «چیز عجیبی است که شما نمی دانید او از کجا آمده است در حالی که چشمان مرا باز کرده است. 31همه می دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادۀ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را می شنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده که کسی چشمان کور مادر زادی را باز کرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمی توانست کاری بکند.» 34به او گفتند: «تو که در گناه متولد شده ای، به ما تعلیم می دهی؟» و بعد او را از کنیسه بیرون کشیدند.
کور دلان
35وقتی عیسی شنید که او را از کنیسه بیرون کرده اند او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد.
39عیسی سپس گفت: «من به خاطر داوری به این دنیا آمده ام تا کوران بینا و بینایان کور شوند.» 40بعضی از پیروان فرقۀ فریسی که در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصدت این است که ما هم کور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر کور می بودید گناهی نمی داشتید، اما چون می گویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»
افتخار همه افغان ها استن موفق باشن همه تان
افغان نیست، افغانستانی است
اوغان انتحار و تروریست بیش نیست
رضا جان قسم به خدا اینقدر به وجود افتخار میکنم که تمام موهای بدنم بلند شد و از خوشحالی گریان کردم تشکر عزیز دل موفق سلامت باشی. زنده باد افغانستان آزاد آباد❤️❤️❤️❤️❤️
چقدر یک جوان پر و اعتماد به نفس عالی ده آیی شرایط سخت با این فکر واقعاً عالیست
بعنوان ی جوان از سرزمین درد دیده به نام افغانستان واقعا افتخار میکنم به همچون جوان نخبه پر انرژی و با استعداد امیدوارم اداره های مربوطه برای همه استعداد های سرزمینم کمک و همکاری کنن تا بتوان وطن را از این فقر و بدبختی نجات داد
به آمد موفقیت های بیشتر ♡!
,.1شائول از تهدید و کشتن پیروان خداوند به هیچ نحوی دست نمی کشید. او پیش کاهن اعظم رفت 2و تقاضای معرفی نامه هایی برای کنیسه های دمشق کرد تا چنانچه مرد یا زنی را از اهل طریقت پیدا کند آن ها را دستگیر کرده به اورشلیم آورد. 3شائول هنوز به دمشق نرسیده بود که ناگهان نزدیک شهر نوری از آسمان در اطراف او درخشید. 4او به زمین افتاد و صدایی شنید که می گفت: «ای شائول، شائول، چرا بر من جفا می کنی؟» 5شائول پرسید: «خداوندا تو کیستی؟» جواب آمد: «من عیسی هستم، همان کسی که تو بر او جفا میکنی، 6ولی برخیز و به شهر برو و در آنجا به تو گفته خواهد شد که چه باید بکنی.» 7دراین هنگام همسفران شائول خاموش ماندند زیرا اگرچه صدا را می شنیدند، ولی کسی را نمی دیدند. 8پس شائول از زمین برخاست و با اینکه چشمانش باز بود چیزی نمی دید. دستش را گرفتند و او را به دمشق هدایت کردند. 9در آنجا سه روز نابینا ماند و چیزی نخورد و ننوشید.
10یکی از ایمانداران به نام حنانیا در شهر دمشق زندگی می کرد. خداوند در حالت جذبه و یا رؤیا به او ظاهر شد و فرمود: «ای حنانیا.» او جواب داد: «بلی، ای خداوند، آماده ام.»
11خداوند فرمود: «برخیز و به کوچه ای که آنرا «راست» می نامند برو و در خانه یهودا سراغ شخصی به نام شائول طرسوسی را بگیر. او به دعا مشغول است 12و در حالت رؤیا مردی را دیده است به نام حنانیا که می آید و بر او دست می گذارد و بینائی او را باز می گرداند.» 13حنانیا عرض کرد: «خداوندا دربارۀ این شخص و آنهمه آزار که او به قوم برگزیدۀ تو در اورشلیم رسانیده است، چیزهایی شنیده ام 14و حالا از طرف سران کاهنان اختیار یافته و به اینجا آمده است تا همه کسانی را که به تو روی می آوردند دستگیر کند.» 15اما خداوند به او گفت: «برو، زیرا این شخص وسیله ای است که من انتخاب کرده ام تا نام مرا به ملتها و پادشاهان آنها و قوم اسرائیل اعلام نماید. 16خود من به او نشان خواهم داد که چه رنجهای بسیاری بخاطر نام من خواهد کشید.»
17پس حنانیا رفت، داخل آن خانه شد و دست بر شائول گذاشت و گفت: «ای برادر، ای شائول، خداوند یعنی همان عیسی که بین راه به تو ظاهر شد، مرا فرستاده است تا تو بینائی خود را بازیابی و از روح القدس پُر گردی.» 18در همان لحظه چیزی مانند پوستک از چشمان شائول افتاد و بینائی خود را بازیافت و برخاسته تعمید گرفت. 19بعد از آن غذا خورد و قوت گرفت.
بشارت شائول در دمشق
شائول مدتی در دمشق با ایمانداران بسر برد 20و طولی نکشید که در کنیسه های دمشق بطور آشکار اعلام می کرد که عیسی، پسر خداست. 21هر کس سخنان او را می شنید در حیرت می افتاد و می گفت: «مگر این همان کسی نیست که در اورشلیم کسانی که نام عیسی را بر زبان می آوردند نابود می کرد؟ و آیا منظور او از آمدن به اینجا فقط این نیست که آنها را بگیرد و به دست سران کاهنان بسپارد؟» 22اما قدرت کلام شائول روز به روز بیشتر می شد و یهودیان دمشق را با دلایل انکار ناپذیر قانع می ساخت که عیسی، مسیح وعده شده است.
23پس از مدتی یهودیان دسیسه ساختند تا او را بقتل برسانند. 24اما شائول از نیت آنها با خبر شد. یهودیان حتی دروازه های شهر را شب و روز تحت نظر داشتند تا او را بکشند، 25ولی شاگردان او شبانه او را در داخل سبدی گذاشتند و از دیوار شهر به پایین فرستادند.
شائول در اورشلیم
26وقتی شائول به اورشلیم رسید کوشش نمود با دیگر شاگردان عیسی یکجا شود، اما آنها از او بیم داشتند زیرا قبول نمی کردند که او واقعاً پیرو عیسی شده باشد. 27به هر حال برنابا او را گرفت و به حضور رسولان آورد و برای ایشان شرح داد که چگونه او در راه دمشق خداوند را دیده و چطور خداوند با او سخن گفته و به چه ترتیب شائول در دمشق با شجاعت به نام عیسی وعظ کرده است. 28به این ترتیب شائول در اورشلیم با آنها رفت و آمد پیدا کرد و آشکارا بدون ترس به نام خداوند موعظه می کرد 29و با یهودیان یونانی زبان مباحثه و گفتگو می نمود به طوری که آنها قصد جان او را داشتند.
بسیار بچه بااستعداد است افتخار افغانستان و ناگفته نماند بسیار مقبول صحبت میکند
افتخار ما است جوان ما زنده باشید جوانان پرافتخار ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
درود بر اقای احمدی عزیز خوشحالم که خاطره خوبی از مردم ایران داری من ایرانی هستم ولی میدانم بعضی از ایرانی ها رفتار خوبی ندارند حتی با خود ماکه ایرانی هستیم اقای احمدی ان شاءالله به تمام آرروهات برسی در قلب من ایرانی جای داری موفق وپیروز باشی
میلیون ها درود بر این جوان مستعد و خلاق و آگاه و دانشمند
ماشاالله احسنت بسیار عالی
محمد رضا احمدی جوان با استعداد و نوآور باعث افتخار ما است.
عاشقتم دانشمند نمونه واقعا اشک شوق ریختم باوجودت واقعا افتخار میکنم گلم توبینظیری
یک قلب ❤️برای افغان بودن و یک قلب ❤️برای مردم با استعداد غزنی جان.💞
❤❤❤❤❤❤❤
منطق و استدلال جناب احمدی واقعا قابل قدر و عالیست، تشکر از مصاحبه زیبایتان به امید موفقیت های بیشتر تان ❤️
کاش در وطن ما اینگونه اشخاص بیشتر باشد.
افتخار همه افغانستان هستین
رضا جان ماشاالله ماشاالله به شما باعث افتخار افغان ها ودنیا استی
در طول عمر سراچه بهترین مهمان وبدرد بخور ترین برنامه
واقعا
بنازم این اعتماد به نفس را♥️🇦🇫👑
تاج سر مایی آقای احمدی درود برشما و استعداد خارقالعاده شما .
ما شاءالله به این جوان موفق و پر از انرژی مثبت
احمدی صاحب افتخار همه افغان ها استن زنده باد تمامی اقوام افغانستان 💚💚🏳️🏳️🏳️🏳️
بیرق خر های پنجاب چرا ماندی چوچه پنجاب
والا این پسر همچیش ایرانیه فقط باباش افغانه همچیش به اسم شما درومد 😂 و گرنه از افغانیا یه همچین نخبه ای در نمیاد
من فقط دعا می کنم که آغای احمدی صاحب زنده سلامت و دور از گزند روزگار باشد انشآالله خداوند حفظشان کند الهی آمین الهی آمین الهی آمین الهی آمین به خدا سپردم این جوان افغان را خداوند احفاظت کند الهی آمین
@@user-pv3hr7to2d بشی نسل سیقه
@@user-pv3hr7to2d درسته که در کشور خودش جنگه بوده و تسهیلات خود را در کشور شما انجام داده، اما این به معنای این نیست که ما بدیم و شما خوب.
اولین برنامه که کامل دیدم و لذت بردم، کاش میشد ده تا محمد رضا احمدی دیگر هم داشتیم... فقط ما بد بختانه مردم قدر نشناسی هستیم، قدر این ارزشهارو نمیدانیم... انشالله که سی سال دیگر زنده باشم و ببینم این همه انگیزه را در قالب پیشرفت و ترقی افغانستان نوین.. (زنده باد افغانستان)
داشتیم برادر عزیز اما متأسفانه دزد جمهوری حمایت نکردند انشاءالله آنها در پرسه ملی اشتراک میکنند و آنهاهم افتخار میکنیم که افغانستان در سطح چاپان چین رسیده
برادرم سلام عرض می نماییم وبعد از سلام برایت عرض می نماییم که انشالله دیگر رضا است و یک یک می آيند به میدان. انشالله
@@obaidgardizy8067
به جواب سلامعلیکم و سلام
انشاءالله امید به الله داریم که کسانیکه به واقعیت وطن رادوست دارند و از تعصب متنفر هستند آنها برگشت بکنند
خداوند مهربان یک حاکم درست حسابی مسلط کنه که عدل میان اقوام افغانستان برقرار
و فقر تعصب و زبانپرستی راازکشورعزیز ما ناپدید و دور کنه
که در دوره هرحاکمیت اقوام افغانستان سوخت یتیم بیوه آواره شدیم
افتخار استی احمدی عزیز
;/'.23عیسی به آن ها گفت: «ساعت آن رسیده است که پسر انسان جلال یابد. 24بیقین بدانید که اگر دانۀ گندم به داخل خاک نرود و نمیرد، هیچ وقت از یک دانه بیشتر نمی شود اما اگر بمیرد دانه های بی شماری به بار می آورد. 25کسی که جان خود را دوست دارد آن را از دست می دهد و کسی که در این دنیا از جان خود بگذرد آن را تا به زندگی ابدی حفظ خواهد کرد. 26اگر کسی می خواهد مرا خدمت کند به دنبال من بیاید و هرجا من باشم خادم من نیز در آنجا با من خواهد بود و اگر کسی مرا خدمت کند پدر من او را سرافراز خواهد کرد.
سخن عیسی دربارۀ مرگش
27همین حالا جان من مضطرب است. چه بگویم؟ آیا بگویم: «ای پدر مرا از این ساعت برهان؟» اما برای همین منظور من به این ساعت رسیده ام. 28ای پدر، نام خود را جلال بده.» در آن وقت صدائی از آسمان رسید که می گفت: «آن را جلال داده ام و باز هم جلال خواهم داد.» 29گروهی که آنجا ایستاده بودند گفتند: «صدای رعد بود.» و دیگران گفتند: «فرشته ای با او سخن گفت.» 30عیسی در جواب گفت: «این صدا به خاطر شما آمد، نه بخاطر من. 31اکنون موقع داوری این جهان است و سردار این دنیا بیرون رانده می شود. 32وقتی از روی زمین بلند کرده شوم همۀ آدمیان را به سوی خود می کشانم.» 33عیسی این را در اشاره به نوع مرگی که در انتظارش بود گفت. 34مردم به او گفتند: «تورات به ما تعلیم می دهد که مسیح تا به ابد زنده می ماند. پس تو چگونه می گوئی که پسر انسان باید بلند کرده شود؟ این پسر انسان کیست؟» 35عیسی به آنها گفت: «فقط تا زمانی کوتاه نور با شما است. تا وقتی این نور با شما است راه بروید مبادا تاریکی شما را فرا گیرد. کسی که در تاریکی راه می رود نمی داند به کجا می رود. 36تا زمانی که نور را دارید به نور ایمان بیاورید تا فرزندان نور شوید.»
بی ایمانی یهودیان
عیسی این را گفت و از پیش آنها رفت و پنهان شد. 37با وجود معجزات بسیاری که در حضور آنها انجام داد آن ها به او ایمان نیاوردند، 38تا سخن اشعیای نبی تمام شود که گفته بود: «ای خداوند، آیا پیام ما را کسی باور نموده و آیا بازوی خداوند به کسی آشکار گردیده است؟» 39پس آن ها نتوانستند ایمان آورند، زیرا اشعیا باز هم فرموده است: 40«چشمان آن ها را نابینا و دل های شان را سخت گردانیده است تا با چشمان خود نبینند و با دل های خود نفهمند و به سوی من باز نگردند تا ایشان را شفا دهم.» 41اشعیا این را فرمود زیرا جلال عیسی را دید و دربارۀ او سخن گفت
شیر مادر حلالت با این فکر و طرز حرف زدنت شک ندارم که به آرزوی که داری میرسی زنده باد وطنم 🇦🇫
ماشالله رضا جان افتخار همه افغان ها❤
سلام بر شما آقای رامکی وآقای احمدی عزیز که افتخار ما است وافتخار تمام افغانها وتمام افغانستان خداوند کشور مارا وآقای احمدی را همیشه سر بلند وموفق داشته باشد افتخار میکنیم که افغان هستیم
ماشاالله واقعا پر انرژی است ایی آدم... بخدا مه امروز کمی افسرده بودم با دیدن انرژی ایی آدم دوباره قلبم زنده شد♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
این برادر عزیز ما افتخار تمام افغانستان است و این مجری هر چی کوشش می کند نمتانه گپ هایش ره هضم کنه بیچاره مجری
مجری هم بسیار یک انسان فوقالعاده است ماشاالله به هر دویشان
اینقدر علمش بالاست که مجری گنگ میشه پیش جواب هایش خداوند بیشتر قوت بده خداوند کمک کنه افغانستان پیشرفت کنه بخیرر
ای خدا قربان او طرز تفکر وحمت وشجاعت ات هزاران بار انشالله که پيروز شويد مواظب خودت باش هر وقت که ما سر بلند کردیم برای پيشرفت وابادی سرمان رفت خداوند به بزرگی خودش محافظت باشد
وله ډیر روشن فکره انسان دی الله دی نه کمه وي د افغانستان الله دی تل کامیاب لری ماشاالله ❤️❤️❤️🕊️🕊️🕊️
شاهزاده افتخار افغانستان 👑🇦🇫
زمونږ افتخار یاست جناب احمدی صاحب
افتخار ملت و کشور. موفق باشید.
اولین برنامه تان که مکمل دیدم، و گذشت وقت را اصلا متوجه نشدم!
جوان با استعداد و چقدر شیرین، زیبا و عالمانه صحبت میکنند برادر عزیز ما آقای احمدی❤🇦🇫💪🏽👍🏽
,.;1وقتی از محلی می گذشت، کور مادر زادی را دید. 2شاگردانش از او پرسیدند: «ای استاد، به علت گناه کی بود که این مرد، نابینا بدنیا آمد؟ خود او گناهکار بود یا والدینش؟» 3عیسی جواب داد: «نه از گناه خودش بود و نه از والدینش، بلکه تا در وجود او کارهای خدا آشکار گردد. 4تا وقتی روز است، باید کارهای فرستندۀ خود را به انجام برسانیم. وقتی شب می آید کسی نمی تواند کار کند. 5تا وقتی در دنیا هستم، نور دنیا هستم.» 6وقتی این را گفت آب دهان به زمین انداخت و با آن گِل ساخت و گِل را به چشمان کور مالید 7و به او گفت: «برو و در حوض سیلوحا (یعنی فرستاده) چشم های خود را بشوی.» پس رفت و شست و با چشمان باز برگشت.
8پس همسایگان و کسانی که او را در وقتی که گدائی می کرد می شناختند گفتند: «آیا این همان شخصی نیست که می نشست و گدائی می کرد؟» 9بعضی گفتند: «این همان شخص است.» اما دیگران گفتند: «نه، این شخص به او شباهت دارد.» ولی او خودش گفت: «من همان شخص هستم.» 10از او پرسیدند: «پس چشمان تو چگونه باز شد؟» 11او در جواب گفت: «شخصی که اسمش عیسی است گِل ساخت و به چشمان من مالید و به من گفت که به حوض سیلوحا بروم و بشویم. من هم رفتم و خود را شستم و بینا شدم.» 12آن ها پرسیدند: «آن شخص کجاست؟» جواب داد: «نمی دانم.»
تحقیق دربارۀ شفای کور مادرزاد
13آن ها آن مرد را که قبلاً نابینا بود، نزد فریسی ها بردند، 14زیرا عیسی در روز سَبَت گِل ساخته و چشمان او را باز کرده بود. 15در این وقت پیروان فرقۀ فریسی از او پرسیدند، که چگونه بینا شده است. آن مرد به آنها گفت: «او روی چشمانم گِل مالید و من شستم و حالا می توانم ببینم.» 16عده ای از فریسی ها گفتند: «این شخص از جانب خدا نیست چون قانون روز سَبَت را رعایت نمی کند.» دیگران گفتند: «شخص گناهکار چگونه می تواند چنین معجزاتی بنماید؟» و در میان آنها دو دستگی بوجود آمد.
17آن ها باز هم از آن شخص که نابینا بود پرسیدند: «نظر تو در بارۀ آن کسی که می گوئی چشمان تو را باز کرد چیست؟» او جواب داد: «او یک نبی است.» 18ولی یهودیان باور نمی کردند که آن مرد کور بوده و بینائی خود را باز یافته است تا اینکه والدین او را خواستند. 19از آنها پرسیدند: «آیا این مرد پسر شماست؟ آیا شهادت می دهید که کور به دنیا آمده است؟ پس چگونه اکنون می تواند ببیند؟» 20والدین آن شخص در جواب گفتند: «ما می دانیم که او پسر ما می باشد و نابینا به دنیا آمده است. 21اما نمی دانیم اکنون چگونه می تواند ببیند یا چه کسی چشمان او را باز کرده است. از خودش بپرسید، او بالغ است و حرف خود را خواهد زد.» 22والدین او چون از یهودیان می ترسیدند اینطور جواب دادند، زیرا یهودیان قبلاً موافقه کرده بودند که هر کس اقرار کند که عیسی، مسیح است او را از کنیسه اخراج نمایند. 23از این جهت والدین آن مرد گفتند: «از خودش بپرسید، او بالغ است.»
24پس برای بار دوم آن مرد را که قبلاً کور بود، خواسته گفتند: «خدا را تمجید کن. ما می دانیم که این شخص گناهکار است.» 25آن مرد جواب داد: «اینکه او گناهکار است یا نه من نمی دانم فقط یک چیز می دانم که کور بودم و اکنون می بینم.» 26آن ها پرسیدند: «با تو چه کرد؟ چگونه چشمان تو را باز نمود؟» 27جواب داد: «من همین حالا به شما گفتم و گوش ندادید. چرا می خواهید دوباره بشنوید؟ آیا شما هم می خواهید شاگرد او شوید؟» 28پس به او بد و رد گفتند: «خودت شاگرد او هستی، ما شاگرد موسی هستیم. 29ما می دانیم که خدا با موسی سخن گفت ولی در مورد این شخص ما نمی دانیم که او از کجا آمده است.» 30آن مرد در جواب آنها گفت: «چیز عجیبی است که شما نمی دانید او از کجا آمده است در حالی که چشمان مرا باز کرده است. 31همه می دانیم که خدا دعای گناهکاران را نمی شنود ولی اگر کسی خداپرست باشد و ارادۀ خدا را بجا آورد، خدا دعاهای او را می شنود. 32از ابتدای پیدایش عالم شنیده نشده که کسی چشمان کور مادر زادی را باز کرده باشد. 33اگر این مرد از جانب خدا نیامده بود، نمی توانست کاری بکند.» 34به او گفتند: «تو که در گناه متولد شده ای، به ما تعلیم می دهی؟» و بعد او را از کنیسه بیرون کشیدند.
کور دلان
35وقتی عیسی شنید که او را از کنیسه بیرون کرده اند او را پیدا کرد و از او پرسید: «آیا به پسر انسان ایمان داری؟» 36آن مرد جواب داد: «ای آقا، کیست تا به او ایمان آورم؟» 37عیسی به او گفت: «تو او را دیده ای و او همان کسی است که اکنون با تو سخن می گوید.» 38او گفت: «خداوندا، ایمان دارم.» و در مقابل عیسی سجده کرد.
39عیسی سپس گفت: «من به خاطر داوری به این دنیا آمده ام تا کوران بینا و بینایان کور شوند.» 40بعضی از پیروان فرقۀ فریسی که در اطراف او بودند این سخنان را شنیدند و به او گفتند: «آیا مقصدت این است که ما هم کور هستیم؟» 41عیسی به ایشان گفت: «اگر کور می بودید گناهی نمی داشتید، اما چون می گویید بینا هستیم، به همین دلیل هنوز در گناه هستید.»
بسیارعالی نام خدا به این جوان
ای کاش افغانستان عزیزمون از جنگ دور باشه گلهای زیبای ما پرپر نش فرق نمیکه کی طالب باشه یا یک دیک مقست آرامی باشه هیچ پدر مادر جیگر گوش خود از دست ند و هیچ مادر دغا داری فرزندش نباشه🤲🤲🤲
آمین اصل گپ را زدید
آمین اصل گپ را زدید
Amine
خداوند خیر نصیب آن خانم ایرانی کند
آقای احمدی صاحب افتخار ما افغان هستی
بسیار عالی احمدی عزیز انشالله که باپیروزی های بیشتری دست پیدا کنی افتخار وطن هستی
May ALLAH protect him🤲 he is the real genius.
Proud of our nation🖤❤💚🇦🇫🇦🇫🇦🇫
Long Life Afghanistan
افتخاری افغانستان
با ای سواد بالا که شما دارید حتی مجری درست متوجه حرفای تان نمیشه چی برسه به مردم عادی باید ناحق شما قضاوت کنن
همیشه موفق باشی احمدی عزیز و پشت حرفای منفی مردم هم نگرد
دقیقاً
افغانستان آباد و امن به نفع ایران هم هست. امیدوارم سی سال دیگه آرزوی آقا رضا برای افغانستان پیشرفته محقق بشه
اولين بار در طول زندگي ام از طرز صحبت يك جوان ما لذت بردم ، آنقدر فسيح و شيرين كلمات را جمله بندي ميكند كه از درك فهم بعضي ها بالاست …
افتخار ما إستي و خداوند شما را در حفظ خود داشته باشد 🙏
موفق و پیروز باشید جناب احمدی بزرگ واقعا قهرمان هستی 🥰🥰🥰
همیشه به افغان بودنم و همچنین به هزاره بودنم و مردم های هزاره ی با استعدادم افتخار کردم. آفرین آقای احمدی .از خدا برای تو سلامتی و موفقیت و تندرستی میخواهم.
از افغان بودن افتخار کن بهتر است برادرم گلم زنده باد افغانستان ❤✋
هزاره ها افغان نیستند بلکی هزاره اند. افغان یعنی اوغو یعنی پشتون.
@@Drivingvlog111 بسیار خر هستی بی عقل هزاره پشتون افغان هسته
واقعا هزارها نابغه هستند
@@Drivingvlog111 من پشتونم یا همان اوغون ک شما میگی ولی هزاره و تاجیک جانم هست و به تاجیک و هزاره و تمام نژاد های کشورم افتخار میکنم❤😍🇦🇫
وطنم پاره ی تنم عاشق خودتو مردمانت هستم همیشه ابادو پاینده. باشی
چقدر زیباست که این جوان این چنین احساس به وطن خود داره کاش همه جوانان چنین تحصیل کنن که هدفمند باشه
افتخار افغانستان رضا احمدی انشالله در پناه خدا باشی
خیلی جوان ها همین مفکوره را دارن از جمله خودم ولی در بخش برق ⚡
@@pubggamerfrank7630 انشالله خداوند کمک کنه که خودت هم چنین افتخار آفرینی کنی و یک روز شاهد باشیم
@@yasamennabizada8564 انشاالله بخیر، مدرکم بخیر بگیرم پلان زیاد در افغانستان دارم اگر عمر باقی باش🙏
@@pubggamerfrank7630 ماشآلله دوست عزیز از خداوند برای شما صحت ، سلامتی ، خوشی و موفقیت های فراوان تمنا دارم انشآلله که بخیر به آرزو های نیک خود برسید ❤💚❤💚💕💕💕💕🧿🧿🧿🧿🌹🌹🌹🌹🙏🏻🙏🙏🏻🙏
@@avestaben6179 تشکر بسیار زیاد از شما خواهر عزیز🙏
نامی خدا به این جوان 🌹🌹🥰
واقیعآ شاااد باش با این اعتماد بنفس بالا و پشت کار انجیر احمدی عزیز......افرررین🇦🇫🏆🏅....همیشه موفق، سربلند و سرافراز باشید. باعث افتخار وطن و هموطنان هستید.
a big shout out to my boy ahmadi our great example of success that even being a small group in afghanistan doesnt mean we stop going forward, be sure you are not alone there are more like ahmadi's all over the world hope one day we all gather in our truly motherland.
چقدر حرفهای دلنشین زد طرز فکر باید این باشه باید ما برای نسل بعدی مان کشوری بسازیم که در آن یک فقیر نداشته باشیم یک درصد بیسواد نداشته باشیم هیچ گدایی نداشته باشیم 💪💓به امید افغانستان قدرتمند متحد در سطح منطقه❤️🔥
من فکر میکنم که زیاد نابغه وفیلسوپ درین وطن پیدای شان شد أخر معلوم شد که هیچکدامشان استقرارفکری نداشتند که مثال شان فیلسوپ جبارخیل۔صدیق افغان و دیګران ولی از بیانات جوان رضاجان احمدی غیر از لاف زدن دیګر کدام استنباط علمی وپوژهیشی از وی دیده نتوانستیم یعنی از تا اخیر برنامه لاف زد وبس۔
طالبان هیچوقت نمیزاره اباد بشه طالب دشمن علم هست
به امید اینکه در جای این کره خاکی فقر وبی علمی و بی اطاعتی،داد نه زند بلکه هم دلی مهربانی عدالت وبخشندگی مانند خاک پاش داده شود به امید هر نفس
به امید پیشرفت در کشوری عزیزمان افغانستان
بسیار عالی محمدرضا احمدی انشالله هزار سال زنده باشی ب امید موفقیتهای بیشتر ❤❤❤❤❤❤
بسیارعالی خداوند از نگاه بد حفظتان کند آقای احمدی . حیف افغانستان عزیزم که خیلی از جوانان بااستعداد خودره از دست داد.
واو این واقعا عالی هست مردان چون آقایی احمدی حتما میتوانند افغانستان صنعتی را بسازند
همیشه موفق باشید 👏
افتخار افغانستان 👉❤️🇦🇫
وياړيم درباندی رضا جانه انشاالله چې هميشه صحتمنده وسي👏👏👏👏👏🇦🇫🇦🇫