مردمی کن برو از خدمتشان مردم شو زانکه این مردم دیگر همه مردم خوارند درودها درباره این بزرگ مردان نظری نمیتوان داد زیرا زبان الکن است ، پس گوش میکنیم و نا خورده شراب مست میشویم از اشعار ناب شان ،👌👏👏🌹🎉
درود بر شما . در باب سوال شما باید عرض کنم که عنوان تفسیر دقیق از این غزل و یا هر اثر دیگری معنا ندارد هر کسی به تناسب بضاعت فکری و سطح دانایی خود تفسیر منحصر به فردی از این غزل دارد کما اینکه اگر سایر نظرات را مطالعه کنید در می یابید که تفاسیر متفاوت است و بعضی از تفاسیر فقط اشاره به ابیات خاصی دارد وانهم گرچه تا حدی منطقی به نظر میرسندولی کامل نیستند . برای دستیابی به نزدیکترین تفسیر باید احاطه کامل به خصوصیات روانی و چارچوب فکری مولانا داشت .من فقط میتوانم با توجه به شناخت نسبی که از تفکرات مولانا دارم تفسیر خودم را بیان کنم .با توجه به اینکه اندیشه مولانا عرفانی است همه غزلیات ایشان از این سبک باید حول محور عرفان و سیر و سلوک معنوی تفسیر شوند . در این غزل مولانا به تعداد اندکی از انسانهایی اشاره میکند که با طی مراحل و منازل سیرو سلوک معنوی به سوی کمال و انسان مطلق شدن به بالاترین منزل رسیده و چنان با حقیقت و معرفت الهی آمیخته شده اند که خود خدای گونه هایی شده اند در روی زمین که حتی میتوانند بر تحولات دنیا و پدیده های طبیعی جهان تاثیر بگذارند. برخی از ابیات در این غزل تمثیل گونه هستند مثلا گر به کف خاک بگیرند زر سرخ شود ... و غیره که میخواهد اهمیت و والایی مقام معنوی این اشخاص را نشان دهد منظور از دشمن یا در جنگ بودن آن ها این است که راههای رسیدن به حقیقت مطلق و فنا شدن در آن یکتا نیست از راههای مختلف و حتی ظاهرا متناقص میتوان به ان رسید و روندگان این طرق ظاهرا یکدیگر را قبول ندارند اما چون نیک بنگری متفق یک کارند یعنی به سمت یک مقصد که همان حقیقت و کمال مطلق است در حرکتند .و در آخر کلمات هم اغیارند یعنی قادر به توصیف ان ها و ادا کردن حق مطلب نیستند. در بیت اول دقت کنید طرار تنها به معنای دزد و رهزن نیست بلکه به معنی دلربا و زیبا و همچنین زیرک و دانا میباشد(رک لغت نامه دهخدا) که ماه از دانایی و زیبایی و دلربایی آنها به احترام کلاه خود را برمیدارد . امیدوارم کافی باشد لیکن اگر در معنی بیت خاصی از غزل مشکل داشتید بفرمایید توضیح دهم.🌹
از اندیشه زیبا و درک فوق العاده شما مهربانوی نازنین و گرامی نهایت سپاسگزاری را دارم . قطعا نظر مساعد شما که خود اهل فن هستید برای بنده بسیار ارزشمند است .❤🙏🙏🌹
من فکر میکنم منظور دل و عقل هست که دشمن هم و هم کار هم هستن. به این دنیا و اون دنیا کار ندارن و با هم همیشه جنگ زرگری دارن. میتونن بد بختت کنن و میتونن خوشبختت کنن. میتونن بدون شراب مستت کنن و خلاصه انسانیتو باید از این دو بزرگوار یاد بگیریم
درود .و سپاس از راهنماییتان .البته اگر منظور شعر اشاره به چهار ارکان یا همان عناصر اربعه به قول قدما سازنده جهان هستی بود شاید به جای دو سه صراحتا به عدد چهار اشاره میکرد .🙏
منظور از "دو سه" شماره خاصی و معینی نیست و معنای تعداد معدود و انگشت شمار را میرساند. باد واتش سمبل هستند میتواند به معانی بسیاری تشبیه شوند منجمله توصیف حالات روحی ویا توصیف مزاج و یا مسبب هایی که امواج و ذره را به یکدیگر سوق میدهد وبدیل میکند.
خداگونه شدن انسان از طریق سیر و سلوک که تعدادکم و انگشت شماری میتوانند به آن مقام برسند که حتی خداگونه قادرند بر جریانهای طبیعی جهان اثر بگذارند. طوری که حرف و دم و قافیه هم قادر به توصیف آن ها نیستند.طریقت این دسته از انسانها ممکن است کاملا بر خلاف هم باشد ولی در نهایت همه به سوی یک هدف یعنی کمال مطلق حرکت میکنند.
درویشی رو گفتن جهان رو چطور میبینی گفت شکر رودخانه ها از جایی که من میگم عبور میکنند و اسمونش هر وقت بگم میباره و بچه ام هم وقتی من خواستم مرد میگن چطور ممکنه میگه بخاطر اینکه اراده من تو اراده اون گم شده هر چی اون میخواد من میخوام و مولانا تو این غزل از همچین ادمهای انگشت شمار که حتی مه کله از سر برای احترام برمیداره میگه
درود. اگر بخواهید در یک کلمه نظر خود را بیان کنیدفرمایش شما یعنی عبارت انسان کامل تا حد زیادی میتوانددرست باشد .تفسیر کامل تر را از دیدگاه خودم در پاسخ کامنت یکی از دوستان نوشته ام که اگر مایل باشید میتوانید مطالعه بفرمایید .در هر صورت از اینکه در این مبحث مشارکت نمودید سپاسگزارم ❤🙏🌹
@SARAYE_DECLAMEH ما کی باشیم تفسیر کنیم فقط قدر فهمم گفتم.اول دفتر میگن هر کس از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من و این ابیات هم راز.تفسیر هم اجازه میخاد.
نیروهای کهکشان همان نیروهایی هستند که در وجود ما هم هستند و به نهوی دگر نمایان میشوند... مثلا نیروی نَفس از همان نیروی اتش است.. نیروی عشق نیز ترکیبی ازهمان نیروهایی است که ستارگان را در گردش دوار یدور خود ودیگر ستارگان وا میدارد... وبه گونه ای دیگر در ما تجلی شده ولی همان نیروها هستند... خلاصه اینکه تمامی نیروهای کشهکشانها. . جاذبه،، الکترو مغناتیس، و غیرو که تعداد انگشت شمارند همه وجود ما را نیز در بردارند.... شبهایی که ماه پر است ، خون دربدنمان رقیقتر از معمول است... شاید بتوان گفت که انسان موجود بسیار ناچیز وکوچکی است ولی اندازه موتور تولید نیرویش به بزرگی کهکشاهنهاست... فرضا اگر بخواهی یک کره مثل زمین درست کنی به چند تکه سنگ بسیار بزرگ نیاز داری.. اما اگر بخواهی یک الکترون درست کنی چندین خورشید نیاز داری و یک کهکشان نیاز داری..
زمان بینگ بنگ و ایجاد کهکشانها تنها ۴ نیرو از جمله انهایی که نام بردید بوجود آمد که کل قوانین جهان متاثر از آن نیروها هستند و همه نیروهای دیگر از انها نشات میگیره و بنحوی از جنس آنها هستند. احسنت به شما.👌
لطفا به کتاب دیوان شمس غزل شماره ۷۷۵مراجعه کنید یا توی اینترنت معتبرترین و بزرگترین سایت ادبی به نام "گنجور"رو ببینید تا شکتونبرطرف شود .بعد اگر به یقین رسیدیدتفسیرتون از شعر رو بنویسید.🙏
با اینکه هنوز مطمئن نیستم این شعر ازمولانا باشه هرچند که درکتب ثبت شده باشه...به نظر بنده شاعر از قوانین کهشکان صحبت میکند مانند ، جاذبه، و نیروهایی که در اتم نهفته شده.. که چرخ دنیا را بگردش دارند.. درظاهر دشمنند اما بایکدیگرند... منظور ازدوسه نفر .. تعداد معدودی دانشمندان واقف به اسرار نیروهای کائنات هستند... در معده ترش نمیگردند... یعنی قابل هضم نیستند و نیرو هستند... این دانشمندان نه به این جهان اعتنایی دارند ونه به جهان دیگر... چون با نیروهای فرشتگان درکارند...😇@@SARAYE_DECLAMEH
فکر نکنم این ملت آدم بشن خوب نمیدونید معنی سنگین بعضی شعر هارو لطفا بلغور نکنین بگین واقعا سنگین بود من در حدی نیستم که این شعر تفسیر کنم ❤همین دوورود به شرف نداشته تان
تفسیر دیالکتیکی از وجود است تز و آنتی تز و سنتز که تز و آنتی تز ظاهرا ضد هم هستند اما در معنی هر سه باهم متفقند و وصف جنبه های مختلف ذهن است با روش دیالکتیک که وجود را می سازد غربیها مولانا را هگل شرق می گویند در صورتی که مولانا سالها قبل از هگل می زیسته
@@khairmohammadtalash9498 البته که خودم فهمیدم اما اینکه جناب عالی فهمیدی یا نه ربطی به کسی نداره اینجا پیوند ادبیات و فلسفه است که فهم میاره ونیاز به عمق داره نه فقط سواد
ضمن سپاس از شما که کامنت گذاشتین و در بحث شرکت کردید🙏 . مطلبی که دوستمون فرمودند بی ارتباط با محتوای شعر نیست تز و آنتی تز با وجود اینکه ضد هم هستند اما با هم دست به کار ایجاد سنتز هستند که مرحله بعدی تکامل را میسازند .و با تکرار این پروسه جهان مرتبا در حال تحول و تکامل است .
متأسفانه بنظر میرسد که اشتباه میخوانند و بهمین دلیل اشتباه معنی میشود. سر ده آنند که گر سر ندهی، سر ندهند آنانکه سر میدهند، (راز) گشائی میکنند، برای کارشان که گشایش سر ( راز) است، جان میطلبند و بعد سر گشائی میکنند. برای کشف راز، حاضرند، سر بدهند. (جان ) بدهند. بقیه شعر را چنین باید خواند. سپاس 🎉🙏👍
نظر شما منطقی بنظر میرسد سِرّدهانند به معنی رازگشایانند .ولی من خوانش های مختلف رو بررسی کردمکه معتبرترین انان توسط عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانه سرای ایرانی انجام شده همه باتفاق بصورت سّردهانند خوانده شده اند. بهر حال از حسن دقت و نظرشما سپاسگزارم .❤🙏🎍
@@SARAYE_DECLAMEH ممنون که شما هم به نظر من توجه کردید. در دوران دبیرستانی یک اشارهای به معلم زبان فارسی در مورد شعری کردم که ایشان به گونهای که برای وی معنی داشته، میخواند. پر واضح بود که شعر معنی آنچه ایشان میگفتند، نداشت. سپاس 🌹👍🙏
پس از مطالعه به این نتیجه رسیدم که.. مسلما شاعر یک معما پیچیده و این شعر کلید یک معما است... همه دارن عوضی شعر را تحلیل میکنند .. جواب این معما را من میدانم ، شاید کسان دیگری هم باشند که میدانند جواب معمای مولانا را (اگر این شعر مال مولانا باشه !)
خوشحالم که این شعر شما را ترغیب به مطالعه کرد🙏 و خوشحالتر میشم اگر جواب معما را بفرمایید تا همگی استفاده کنیم .مگر اینکه شما هم از آن گروه سّردهانی باشید که تا سُر ندهیم سِر ندهید .😊
دلا گر خواهی که این بیت تفسیر فهمت شود بمیر از خویش که تا یابی رهایی که با مرده نگیرند آشنایی هر آنگاهی که دست از خویش بشستی توان گشت به این بیت روشنگر خویش گردی
سعدی میفرماید بندگان را نه گزیر است به حکمت نه گریز...حالا خودتون دریافت کنید پشت این بیت و این شعر از مولانا چه اسراری نهفته...و بنظر من این بیت بهترین جواب به کلیپ شماس❤🙏
@@SARAYE_DECLAMEH به به به به...اشعار از شعور و شعور از اشعار ناب ایرانی سرچشمه میگیرند...واقعا لذت بردم و فراوان سپاس و فراوان احسنت به تربیت خانوادگیت که همچین کانالی با همچین محتوایی رو راه اندازی کردید اونم در زمان و مکانی که همه در ابتذال و پول غوطه ور هستن....🙏❤👏🌻
درود بر شما اول از همه عذرخواهی میکنم ازاینکه متاسفانه الان متوجه پیام زیباتون شدم .و دقیقا به همین دلیل تا به حال پاسخی نداده بودم . از درک و شعور والایتان و حسن نظر و عنایتی که فرمودید نهایت سپاس را دارم .پیروز و تندرست و سرافراز باشید .❤🙏🎍
@@SARAYE_DECLAMEH به به سلام از بندس واقعا هم از کلیپ اسرار آمیزتون لذت بردیم هم از کامنت پر مهرتون ....منصورم و منصورم و منصور در صورم در صورم و در صور....این بیت هم از شعرای خودمه تقدیم به شما و سلطان العارفین نور عرفان منصور حلاج❤❤❤❤❤❤❤
مردمی کن برو از خدمتشان مردم شو
زانکه این مردم دیگر همه مردم خوارند
درودها درباره این بزرگ مردان نظری نمیتوان داد زیرا زبان الکن است ، پس گوش میکنیم و نا خورده شراب مست میشویم از اشعار ناب شان ،👌👏👏🌹🎉
درود بر شما از توجه شما بی نهایت سپاسگزارم .پیروز و تندرست باشید.❤🙏🌹
👏👏👏
🙏🙏🙏
روح بزرگ مولانا جلال الدین محمد بلخی عالم وعارف وشاعرو اندیشمندبزرگ اهل سنت ایران قدیم شاد❤❤❤❤❤❤
آمین .درود بر شماو سپاس❤❤🙏🎍
زاهدو عارف درویش که دست از دنیا شسته و از اوهام و تصورات دور،نور نور نور نور نور نور
سپاس از شما 🙏🙏🎍
لطفا محبت کنید تفسیر کامل ودقیق این غزل را بگذارید🎉
درود بر شما . در باب سوال شما باید عرض کنم که عنوان تفسیر دقیق از این غزل و یا هر اثر دیگری معنا ندارد هر کسی به تناسب بضاعت فکری و سطح دانایی خود تفسیر منحصر به فردی از این غزل دارد کما اینکه اگر سایر نظرات را مطالعه کنید در می یابید که تفاسیر متفاوت است و بعضی از تفاسیر فقط اشاره به ابیات خاصی دارد وانهم گرچه تا حدی منطقی به نظر میرسندولی کامل نیستند . برای دستیابی به نزدیکترین تفسیر باید احاطه کامل به خصوصیات روانی و چارچوب فکری مولانا داشت .من فقط میتوانم با توجه به شناخت نسبی که از تفکرات مولانا دارم تفسیر خودم را بیان کنم .با توجه به اینکه اندیشه مولانا عرفانی است همه غزلیات ایشان از این سبک باید حول محور عرفان و سیر و سلوک معنوی تفسیر شوند . در این غزل مولانا به تعداد اندکی از انسانهایی اشاره میکند که با طی مراحل و منازل سیرو سلوک معنوی به سوی کمال و انسان مطلق شدن به بالاترین منزل رسیده و چنان با حقیقت و معرفت الهی آمیخته شده اند که خود خدای گونه هایی شده اند در روی زمین که حتی میتوانند بر تحولات دنیا و پدیده های طبیعی جهان تاثیر بگذارند. برخی از ابیات در این غزل تمثیل گونه هستند مثلا گر به کف خاک بگیرند زر سرخ شود ... و غیره که میخواهد اهمیت و والایی مقام معنوی این اشخاص را نشان دهد
منظور از دشمن یا در جنگ بودن آن ها این است که راههای رسیدن به حقیقت مطلق و فنا شدن در آن یکتا نیست از راههای مختلف و حتی ظاهرا متناقص میتوان به ان رسید و روندگان این طرق ظاهرا یکدیگر را قبول ندارند اما چون نیک بنگری متفق یک کارند یعنی به سمت یک مقصد که همان حقیقت و کمال مطلق است در حرکتند .و در آخر کلمات هم اغیارند یعنی قادر به توصیف ان ها و ادا کردن حق مطلب نیستند. در بیت اول دقت کنید طرار تنها به معنای دزد و رهزن نیست بلکه به معنی دلربا و زیبا و همچنین زیرک و دانا میباشد(رک لغت نامه دهخدا) که ماه از دانایی و زیبایی و دلربایی آنها به احترام کلاه خود را برمیدارد . امیدوارم کافی باشد لیکن اگر در معنی بیت خاصی از غزل مشکل داشتید بفرمایید توضیح دهم.🌹
تفسیر زیبا و عمیقی بود، سپاس بزرگوار. مانا باشید🌹👏🙏@@SARAYE_DECLAMEH
از اندیشه زیبا و درک فوق العاده شما مهربانوی نازنین و گرامی نهایت سپاسگزاری را دارم . قطعا نظر مساعد شما که خود اهل فن هستید برای بنده بسیار ارزشمند است .❤🙏🙏🌹
@@SARAYE_DECLAMEH بزرگوارید🌹
واقعا پر ز کنایه بود.دو پهلو بود .در عین حال زیبا
درسته .سپاس از شما 🙏❤
مراد اولیا خدا و عرفا هستند که در جهان انگشت شمارند.
بله به احتمال زیاد همینطوره با سپاس از شما 🙏🙏❤
باسلام
خیلی زیبابود واستفاده کردم .
باتشکرفراوان
ارادتمندشما
درود بر شما باسپاس فراوان ❤🙏
من فکر میکنم منظور دل و عقل هست که دشمن هم و هم کار هم هستن. به این دنیا و اون دنیا کار ندارن و با هم همیشه جنگ زرگری دارن. میتونن بد بختت کنن و میتونن خوشبختت کنن. میتونن بدون شراب مستت کنن و خلاصه انسانیتو باید از این دو بزرگوار یاد بگیریم
درود بر شما تعبیر جالب و متمایز از سایر نظرها بود .سپاس از توجه و همراهی شما دوست گرامی👌🙏🌹
یک راهنمایی برای حل معما.. اتش وباد در نظر درجنگند. اما درتوسعه یکدیگر یارند..
درود .و سپاس از راهنماییتان .البته اگر منظور شعر اشاره به چهار ارکان یا همان عناصر اربعه به قول قدما سازنده جهان هستی بود شاید به جای دو سه صراحتا به عدد چهار اشاره میکرد .🙏
منظور از "دو سه" شماره خاصی و معینی نیست و معنای تعداد معدود و انگشت شمار را میرساند. باد واتش سمبل هستند میتواند به معانی بسیاری تشبیه شوند منجمله توصیف حالات روحی ویا توصیف مزاج و یا مسبب هایی که امواج و ذره را به یکدیگر سوق میدهد وبدیل میکند.
تفسیر خوبیه .سپاس از شما 🙏
اتش وباد را فقط به عنوان مثال اوردم..
خداگونه شدن انسان از طریق سیر و سلوک که تعدادکم و انگشت شماری میتوانند به آن مقام برسند که حتی خداگونه قادرند بر جریانهای طبیعی جهان اثر بگذارند. طوری که حرف و دم و قافیه هم قادر به توصیف آن ها نیستند.طریقت این دسته از انسانها ممکن است کاملا بر خلاف هم باشد ولی در نهایت همه به سوی یک هدف یعنی کمال مطلق حرکت میکنند.
رجال
سپاس 🙏🙏🎍
درویشی رو گفتن جهان رو چطور میبینی گفت شکر رودخانه ها از جایی که من میگم عبور میکنند و اسمونش هر وقت بگم میباره و بچه ام هم وقتی من خواستم مرد میگن چطور ممکنه میگه بخاطر اینکه اراده من تو اراده اون گم شده هر چی اون میخواد من میخوام و مولانا تو این غزل از همچین ادمهای انگشت شمار که حتی مه کله از سر برای احترام برمیداره میگه
درود بر شما .این یکی از زیباترین تعبیراتی است که برای من کامنت شده . با نظر شما موافقم .با سپاس از دقت و حسن توجه شما .❤🙏🎍
میشه تفسیر کنید خودتون@@SARAYE_DECLAMEH
درود.اگر دقت کنید در پاسخ کامنت یکی از دوستان تفسیر خودم رو هم بیان کرده ام اگه زحمتی نیست مراجعه کنید و مطالعه بفرمایید
سپاس از پیامتون .🙏🙏🙏
جناب مولانا در مورد انسان کامل و چند صوفی دورشون میگن
درود. اگر بخواهید در یک کلمه نظر خود را بیان کنیدفرمایش شما یعنی عبارت انسان کامل تا حد زیادی میتوانددرست باشد .تفسیر کامل تر را از دیدگاه خودم در پاسخ کامنت یکی از دوستان نوشته ام که اگر مایل باشید میتوانید مطالعه بفرمایید .در هر صورت از اینکه در این مبحث مشارکت نمودید سپاسگزارم ❤🙏🌹
@SARAYE_DECLAMEH ما کی باشیم تفسیر کنیم فقط قدر فهمم گفتم.اول دفتر میگن هر کس از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من و این ابیات هم راز.تفسیر هم اجازه میخاد.
راهنمایی دوم برای حل معما ... بیت اخر شعر : زانکه این حرف و دم و قافیه هم اغیارند
اذعان میکند که این شعر یک معماست. !
آفرین بر این دقتتون .🙏
نیروهای کهکشان همان نیروهایی هستند که در وجود ما هم هستند و به نهوی دگر نمایان میشوند... مثلا نیروی نَفس از همان نیروی اتش است.. نیروی عشق نیز ترکیبی ازهمان نیروهایی است که ستارگان را در گردش دوار یدور خود ودیگر ستارگان وا میدارد... وبه گونه ای دیگر در ما تجلی شده ولی همان نیروها هستند...
خلاصه اینکه تمامی نیروهای کشهکشانها. . جاذبه،، الکترو مغناتیس، و غیرو که تعداد انگشت شمارند همه وجود ما را نیز در بردارند.... شبهایی که ماه پر است ، خون دربدنمان رقیقتر از معمول است...
شاید بتوان گفت که انسان موجود بسیار ناچیز وکوچکی است ولی اندازه موتور تولید نیرویش به بزرگی کهکشاهنهاست...
فرضا اگر بخواهی یک کره مثل زمین درست کنی به چند تکه سنگ بسیار بزرگ نیاز داری.. اما اگر بخواهی یک الکترون درست کنی چندین خورشید نیاز داری و یک کهکشان نیاز داری..
جالب بود .ممنونم از شما 🙏🙏❤
زمان بینگ بنگ و ایجاد کهکشانها تنها ۴ نیرو از جمله انهایی که نام بردید بوجود آمد که کل قوانین جهان متاثر از آن نیروها هستند و همه نیروهای دیگر از انها نشات میگیره و بنحوی از جنس آنها هستند. احسنت به شما.👌
من شک دارم این شعر مال مولانا باشه.. شارلاتان در یوتیوب زیاده..
لطفا به کتاب دیوان شمس غزل شماره ۷۷۵مراجعه کنید یا توی اینترنت معتبرترین و بزرگترین سایت ادبی به نام "گنجور"رو ببینید تا شکتونبرطرف شود .بعد اگر به یقین رسیدیدتفسیرتون از شعر رو بنویسید.🙏
چشم..حتما..
با اینکه هنوز مطمئن نیستم این شعر ازمولانا باشه هرچند که درکتب ثبت شده باشه...به نظر بنده شاعر از قوانین کهشکان صحبت میکند مانند ، جاذبه، و نیروهایی که در اتم نهفته شده.. که چرخ دنیا را بگردش دارند.. درظاهر دشمنند اما بایکدیگرند... منظور ازدوسه نفر .. تعداد معدودی دانشمندان واقف به اسرار نیروهای کائنات هستند... در معده ترش نمیگردند... یعنی قابل هضم نیستند و نیرو هستند... این دانشمندان نه به این جهان اعتنایی دارند ونه به جهان دیگر... چون با نیروهای فرشتگان درکارند...😇@@SARAYE_DECLAMEH
نطر شما بخصوص با اشاره ای که به قوانین کهکشان و اتم کردید جالب بود سپاس از شما.🙏🎍
كه به تدبیر کله از سر مه بردارند
من متوجه نشدم منظور چیه دقیقا.
یعنی ماه کلاهش رو به احترام این اشخاص بر میداره
درود بر شما
بله دقیقا درست گفتید.
سپاس از پیامتون .❤🙏🎍
فکر نکنم این ملت آدم بشن خوب نمیدونید معنی سنگین بعضی شعر هارو لطفا بلغور نکنین بگین واقعا سنگین بود من در حدی نیستم که این شعر تفسیر کنم ❤همین دوورود به شرف نداشته تان
🙏🙏🙏
چه اشکالی داره هرکس نظر خودشو بگه ! گفتگو چه اشکالی داره ؟!
@@faramarzsoltani2564👍
جواب این معما بخاری نفتی علا ُالدین است.
آفرین! 👍 به قول حافظ با کمی تحریف و تدخیل :
حدیث از چراغ علا الدین گو و راز شعر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معمارا😊☺
@@SARAYE_DECLAMEHاین دوبیت شما را در
حاشیه کتاب مولانای خویش، کنار غزل ۷۷۵ نوشتم.. مرحبا به خلاقیت شما.
🙏🙏🙏
تفسیر دیالکتیکی از وجود است تز و آنتی تز و سنتز که تز و آنتی تز ظاهرا ضد هم هستند اما در معنی هر سه باهم متفقند و وصف جنبه های مختلف ذهن است با روش دیالکتیک که وجود را می سازد
غربیها مولانا را هگل شرق می گویند در صورتی که مولانا سالها قبل از هگل می زیسته
برداشت جالبی بود سپاس از شما.🙏🎍
چی میگی دوست خودت هم فهمیدی یا نه
@@khairmohammadtalash9498 البته که خودم فهمیدم اما اینکه جناب عالی فهمیدی یا نه ربطی
به کسی نداره اینجا پیوند ادبیات و فلسفه است که فهم میاره ونیاز به عمق داره نه فقط سواد
ضمن سپاس از شما که کامنت گذاشتین و در بحث شرکت کردید🙏 . مطلبی که دوستمون فرمودند بی ارتباط با محتوای شعر نیست تز و آنتی تز با وجود اینکه ضد هم هستند اما با هم دست به کار ایجاد سنتز هستند که مرحله بعدی تکامل را میسازند .و با تکرار این پروسه جهان مرتبا در حال تحول و تکامل است .
@@SARAYE_DECLAMEH و همین تکامل را اگر از هر عصری استقرا بگیریم به یک وحدت می رسیم که شایسته است حقیقت مطلق بنامیم
متأسفانه بنظر میرسد که اشتباه میخوانند و بهمین دلیل اشتباه معنی میشود.
سر ده آنند که گر سر ندهی، سر ندهند
آنانکه سر میدهند، (راز) گشائی میکنند، برای کارشان که گشایش سر ( راز) است، جان میطلبند و بعد سر گشائی میکنند.
برای کشف راز، حاضرند، سر بدهند. (جان ) بدهند.
بقیه شعر را چنین باید خواند.
سپاس 🎉🙏👍
نظر شما منطقی بنظر میرسد سِرّدهانند به معنی رازگشایانند .ولی من خوانش های مختلف رو بررسی کردمکه معتبرترین انان توسط عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانه سرای ایرانی انجام شده همه باتفاق بصورت سّردهانند خوانده شده اند. بهر حال از حسن دقت و نظرشما سپاسگزارم .❤🙏🎍
@@SARAYE_DECLAMEH ممنون که شما هم به نظر من توجه کردید. در دوران دبیرستانی یک اشارهای به معلم زبان فارسی در مورد شعری کردم که ایشان به گونهای که برای وی معنی داشته، میخواند.
پر واضح بود که شعر معنی آنچه ایشان میگفتند، نداشت.
سپاس 🌹👍🙏
پس از مطالعه به این نتیجه رسیدم که..
مسلما شاعر یک معما پیچیده و این شعر کلید یک معما است... همه دارن عوضی شعر را تحلیل میکنند .. جواب این معما را من میدانم ، شاید کسان دیگری هم باشند که میدانند جواب معمای مولانا را (اگر این شعر مال مولانا باشه !)
خوشحالم که این شعر شما را ترغیب به مطالعه کرد🙏 و خوشحالتر میشم اگر جواب معما را بفرمایید تا همگی استفاده کنیم .مگر اینکه شما هم از آن گروه سّردهانی باشید که تا سُر ندهیم سِر ندهید .😊
دلا گر خواهی که این بیت تفسیر فهمت شود بمیر از خویش که تا یابی رهایی که با مرده نگیرند آشنایی هر آنگاهی که
دست از خویش بشستی توان گشت
به این بیت روشنگر خویش گردی
درود ضمن سپاس🙏 این شعر از کیست ؟
سعدی میفرماید بندگان را نه گزیر است به حکمت نه گریز...حالا خودتون دریافت کنید پشت این بیت و این شعر از مولانا چه اسراری نهفته...و بنظر من این بیت بهترین جواب به کلیپ شماس❤🙏
چه کنند ار بکُشی ور بنوازی خدمند
سپاس از پیام و شعر زیبایی که نوشتید.❤👍🎍🙏
@@SARAYE_DECLAMEH به به به به...اشعار از شعور و شعور از اشعار ناب ایرانی سرچشمه میگیرند...واقعا لذت بردم و فراوان سپاس و فراوان احسنت به تربیت خانوادگیت که همچین کانالی با همچین محتوایی رو راه اندازی کردید اونم در زمان و مکانی که همه در ابتذال و پول غوطه ور هستن....🙏❤👏🌻
درود بر شما
اول از همه عذرخواهی میکنم ازاینکه متاسفانه الان متوجه پیام زیباتون شدم .و دقیقا به همین دلیل تا به حال پاسخی نداده بودم .
از درک و شعور والایتان و حسن نظر و عنایتی که فرمودید نهایت سپاس را دارم .پیروز و تندرست و سرافراز باشید .❤🙏🎍
@@SARAYE_DECLAMEH روشن دلان عاشق از تیرگی ندانند دانند که روز گردد روزی شبی شبانگاه ❤❤❤❤❤👏👏👏👏👏👏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌻🌻🌻🌻🌻
@@SARAYE_DECLAMEH به به سلام از بندس واقعا هم از کلیپ اسرار آمیزتون لذت بردیم هم از کامنت پر مهرتون ....منصورم و منصورم و منصور در صورم در صورم و در صور....این بیت هم از شعرای خودمه تقدیم به شما و سلطان العارفین نور عرفان منصور حلاج❤❤❤❤❤❤❤