ریحانه و سجاد ـ داستان واقعی ـقسمت اول

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 4 янв 2025

Комментарии • 38

  • @palviabidi1919
    @palviabidi1919 Год назад +1

    سجاد سجاد سجاد بسیار خسته کننده بود.

  • @mahjubasahel7933
    @mahjubasahel7933 2 года назад +1

    خدارا شکر که هردو یکدیگر را دوست دارند ریحانه و سجاد بسیار خوش استم .

  • @hamidgharibyar6916
    @hamidgharibyar6916 2 года назад +1

    سلام رامش عزیز داستان جالبی است منتظر قسمت دوم هستم جان سپاس..

  • @arghawanahmadi8441
    @arghawanahmadi8441 2 года назад +2

    منتظر نشر قسمت بعدی. لطفاً زود. نشر کنید

  • @mahjubasahel7933
    @mahjubasahel7933 2 года назад +8

    رامش جان نازنین خواهش است هر چی زود تر قسمت دوم را نشر کنیند .🙏🙏🙏😍😍😍🥰🥰🥰

  • @Amir-cd7pz
    @Amir-cd7pz 2 года назад +1

    لطفا قسمت دوم ره زودتر بانین

  • @minaparwanah8962
    @minaparwanah8962 2 года назад +2

    درد جدای بیسار سخت است 😓😓😓

  • @sardarismaili-7635
    @sardarismaili-7635 Год назад

    سلام خوب است

  • @tamananazari
    @tamananazari 2 года назад +1

    قسمت بعدی لطفآ

  • @samihashimi965
    @samihashimi965 2 года назад +1

    لطف نموده بخش دیگر را زود تر نشر کنید تشکر

  • @mahjubasahel7933
    @mahjubasahel7933 2 года назад +2

    سلام رامش جان نازنین شکر که آواز زیبای تانرا شنیدم و صحتمند استیند .🙏🙏🙏💝💝💝🌸🌸🌸

  • @saadyaazizi9077
    @saadyaazizi9077 2 года назад +5

    توبه کردیم خداجان دخترا همیشه مرد های زن دار را پیدا میکند. واقعین بد است بس کنید دخترا

  • @mahjubasahel7933
    @mahjubasahel7933 2 года назад +1

    اوه خدایا سجاد نامزد بود ؟ چقدر درد ناک بود این خبر .💔💔💔💔🥲🥲🥲🥲

  • @ahmadmalek7426
    @ahmadmalek7426 2 года назад +1

    سلام خوب هستی رامش جان

  • @Marojan1
    @Marojan1 2 года назад +3

    از زبان خودش داستان را بخوانيد خيلي لذت دارد اي قسمي هيچ داستان واقعي معلوم نميشه

  • @glashiar1709
    @glashiar1709 2 года назад +2

    Iam the first person because you said it 😂😂😂😂😂😂😂😂

  • @mahjubasahel7933
    @mahjubasahel7933 2 года назад +1

    خدایا عروسی سجاد است ؟ چقدر غم انگیز بود این حالت به ریحانه جان اوفففف چقدر درد ناک و غم انگیز است این شب ها و روز ها .💔💔💔😭😭😭😭

  • @hajimanzoafg3519
    @hajimanzoafg3519 2 года назад +2

    مام میخوایم داستان خوده به نشر برسانم

  • @m__7__haji
    @m__7__haji 2 года назад +1

    منطزر قسمت دوم

  • @wafakhan2709
    @wafakhan2709 2 года назад +1

    😔🙄🙄

  • @Marojan1
    @Marojan1 2 года назад +4

    خيلي داستان خسته كن ايقدر ريحانه و سجاد گفتي كه توبه همو را از زبان خود نفر بخان تا اينكه اي قسمي بخواني

    • @salemgholami9212
      @salemgholami9212 2 года назад

      خوب چه کارش کنه نفر سوم فریستاده از دیگاه خود نویشته وتعریف کرده

    • @Marojan1
      @Marojan1 2 года назад +1

      @@salemgholami9212 ني اينها هم داستان ها را باز نويس ميكنند داستان هاي قبلي بشنو چقدر لذت ميبري اما اي داستان خيلي اذيت كرد مرا

    • @salemgholami9212
      @salemgholami9212 2 года назад

      @@Marojan1
      شاید حق با شما باشد بهرحال حال کاریش نمیشه همین که نشر میکنه دمیش گرم 👍

    • @Marojan1
      @Marojan1 2 года назад +1

      @@salemgholami9212 ها من هم منتظر داستان هايش ميباشم اما خوب شايد بنظر خودش عالي باشد ولي شنونده را اي قسم اذيت ميكند

    • @salemgholami9212
      @salemgholami9212 2 года назад

      @@Marojan1
      به خاطر این مسائل های کوچک خودت رااذیت نکن اگر بخاطر همچون مسائل خودت را اذیت کنی باز با بقیه نابسامانی های زندگی چکار میکنی بیخیال بابا

  • @iverycoco1775
    @iverycoco1775 2 года назад +3

    با عرض معذرت مثل سجاد نامرد هاي زياد و مثل ريحانه لوده هاي بسيار است

  • @fatisultani1073
    @fatisultani1073 2 года назад +1

    ❤😊😊😍😍👍👍👍

  • @nargisalee5901
    @nargisalee5901 2 года назад +2

    thanks ramish lala for these beauful stories,but why you post this much late 🥺😕we really miss yoir voice and stories.♥️🥺🥰

  • @hamayoonharifi6651
    @hamayoonharifi6651 2 года назад +1

    اولین بیننده

  • @salemgholami9212
    @salemgholami9212 2 года назад +1

    👍

  • @باریشجان
    @باریشجان 2 года назад +1

    سلام درود بر همه
    منتظر قسمت بعدی هستیم ببنیم عاقبت این دو جوان عاشق بل آخره به کما به پایان رسید...

  • @marwasebiqi2437
    @marwasebiqi2437 2 года назад +1

    کمنت پنجم

  • @marmas8073
    @marmas8073 2 года назад +1

    همی قسمت اولش خو چندان چیزی نبود هیچ درست نفامیدم که ای داستان از نظر کدام شخص نوشته شده چون خیلی جاها ضمایر شخصی تبدیل میشد و همو لذت داستان میرفت. و فکر می‌کنم ای داستان خود دختر ریحانه نوشته اما بر مخاطب قسمی نشان میته که گویا نقل کننده داستان دوستش باشه ای ده زیاد جاهای داستان خود بخود معلوم بود. و دگه ایکه کاملا ای دختر با شخصیتش سرم بد خورد که "3" سال با یک مرد زن دار رابطه داره و ده آخر هم میگه نی حق شه بتی مه خودم زن استم خوش ندارم.. چی و چیکار. یک شخصیت بیمار سجاد بود که مثل ترسوها نه ده رابطه مانده می‌تانست نه رفته می‌تانست وازو بدتر که ای دختر گفت مه مغرور بودم همی غرور همی قسم دخترا باز ده اینطو جاها مالوم میشه که خوده دست پاک هرقسم آدم نکنن