غم انگیز تر از همه سرگذشت ارمین بود برام چون بی گناه ترین و تنها ترین بود و هیچ اراده و اختیاری نداشت و فقط زجر کشید امیدوارم در ادامه مراحل زندگیش خوشبخت و در ارامش باشه❤
سحر هم خیلی گناه داشته، حس میکنم هیچکی به غم سحر نمیپردازه البته چون شاید خیلی واضحه. ولی خیلی خیلی خیلییی خوشحالم که الان حالشون بهتره و خوشحالم که آرمین الان خوشحاله و پادر و پسر با هم دارن کار میکنن. امیدوارم زندگیشون همینطور آروم بمونه.
سحر کل زندگیش نفهمیده چیکار داره میکنه هی به خودش میاد میبینیه گند زده نه یه بار نه دوبار به عنوان مادر حس میکنم خیلی احساسی با مشکلات زندگی برخورد میکرد ترس و احساسات خودش اولویتش بود جای اینکه حس مادرانه داشته باشه
هلیا گفته سحر بخاطر اینکه بچهاش تو شرایط مالی که بودن ادامه بدن جدا نشده ، اونم اگه میدونست اینطوری میشه جدا میشد ولی خب فکر میکرده اگه ادامه بده به زندگی با پرویز برای بچها بهتره .
به نظرم سحر وقتی عشق درست و قشنگی رو تو خونه ی پدر مادرش تو مجردی دیده بوده چطور از عشق کورکورانه خودش پیروی میکرده سحر با موندن و امید به برگشتن روزای خوب زندگیشون فرصت زندگی کردن و پیدا کردن علایق خودش رو هم از خودش گرفت و نه تنها بچهاش بلکه خودش رو هم از یاد برد گاهی رها کردن نتیجه ی بهتری داره تا تنهایی تلاش کردن برای درست شدن یه رابطه ی دونفره روح تارا شاد🤍 امیدوارم پارتنر تارا هم برگرده به زندگی و حالش بهتر بشه آرمین هم قهرمان تنهای این قصه بود به نظرم که جا نزد و تو دمای بالا فقط نسوخت بلکه پخته شد چقدر خوب که پدر و مادر سحر آدمای خوب و درستی بودن
یه مورد اینکه مامانا باید بفهمن ک بچشون بدون پدر بزرگ بشه بهتر از اینه تو خونه مامانشون و موقع زجر کشیدن ببینن یا مورد خشونت قرار بگیرن مورد دوم اینه ک مظلوم ترین کارکتر ارمین بود و تارام ک رفته روحش در ارامش باشه ولی ارمین خیلی کارکتر قوی و مظلومی بود و پدر مادرشون ب شدت خودخواه بودن مورد بعدی اینه ک سحر اشتباه اولش درس نشد باز اشتباه کرد ولی ایندفعه فرقش این بود زود برگشت و مورد اخرم اینه ک خداروشکر تهش ماجرا خوب تموم شد
این داستان چقدررر عجیب و تلخ بود ... از مرگ تلخ تارا، تغییرات و معتاد شدن پرویز ، تحمل بیش از حد سحر توی اون زندگی و زودتر جدا نشدنش، سحر که نه از شوهر اولش شانش آورد نه با انتخاب دومش که غیر آگاهانه و احساسی بود، آرمین که تنها ترین بود، چقدررر متفاوت و سختتتتت!!! خداروشکر آرمین و مادرش کنار هم موندن و امیدوارم روزای باقی عمرشون شاد و خوشحال پیش هم باشن❤
وای هلیا همیشه بعد چیت چت هات یه شاد باشه چه غم من این شکلی ام😯🤔شوکه و کلی فکر تو سرم که اصلا قابل توصیف نیست چیت چت هات مثل کتاب میمونه تو این دوران مدرسه که نمیشه زیاد کتاب خوند واقعا مرسی ❤
ارمین خیلی سرگذشت بدی داشت بخاطر خودخواهی مادرش مجبور شد سال ها پدرش رو تحمل کنه درحالی که با یه جدایی راحت میشدن بعد دوباره بخاطر خودخواهی مادرش و رفتنش به آمریکا تنهاتر شد و باز با آغوش باز مادرش رو پذیرفت به نظرم اسم خودخواهی یک خانم برای داستان مناسب تر بود ممنون از تعریف زیبات
گاهی آدما اشتباه انتخاب میکنن ولی اشتباه خودشون رو قبول نمیکنن بنابر این بهترین کار اینه که بندازن گردن دیگران ولی بعضی وقتا هم این انتخاب اشتباه باعث میشه خودتو گم کنی و پشت هم انقدر اشتباه کنی تا اون تصمیمتو درست کنی ولی ....
غم انگیز تر از همه سرگذشت ارمین بود برام چون بی گناه ترین و تنها ترین بود و هیچ اراده و اختیاری نداشت و فقط زجر کشید امیدوارم در ادامه مراحل زندگیش خوشبخت و در ارامش باشه❤
به مامان و بابای سحر کم توجهی شد خیلی ادمای حامی ای بودن
هلیا انقد با احساس تعریف میکنی که حتی اگر داستان جذاب هم نباشه بازم ادم دوست داره گوش بده ❤
وای مرسی 🥲🥲🩷🩷🩷
هلیا نگفتی که چرا تارا مرد دلیل مرگش رو نگفتی @@HeliaGolbinrad
@@YOMI-bj4zqتصادف
چه داستان غم انگیزی...امیدوارم آرمین خوشبخت ترین باشه و سحر هم بالاخره به آرامش برسه روح تارا عزیز شاد
کاش نرسه مرگ این رویا...❤
اسم این چیت چت >>
بنظرم بهترین کرکتر این چیت چت آرمین بوده . آدم هایی مثل آرمین واقعا قوی و بزرگن
روح تارا عزیز در ارامش باشه و امیدوارم ارمین خوشبخت باشه
خیلی ناراحت کننده بود
ولی متوجه نشدم تارا چجوری فوت کرد
چقد گریه دار بود بمیرمممم کاش قبل خواب نمیدیدم اینو😭😭😭
اخی چه داستان غمگینی بود😢😢
فقط کاش آخرش سرگذشت نامزد سابق تارا هم میگفتی
45:32 سحر اشتباه اولشو دوباره تکرار کرد ، ازدواج بدون شناخت .
سحر هم خیلی گناه داشته، حس میکنم هیچکی به غم سحر نمیپردازه البته چون شاید خیلی واضحه. ولی خیلی خیلی خیلییی خوشحالم که الان حالشون بهتره و خوشحالم که آرمین الان خوشحاله و پادر و پسر با هم دارن کار میکنن. امیدوارم زندگیشون همینطور آروم بمونه.
چقدر غمگین بود😭😭😭😭😭😭😭
وقتی ولاگ هاتو میبینم انرژی میگیرم❤❤❤
کاش همه زندگیه قشنگی داشته باشن کاش تارا بود امیدوارم سحر و آرمین همیشه دلشون آروم باشه
آرمین اگه این ویدئو رو میبینی امیدوارم خوشبخت بشی و موفق 🤍✨
خیلی قشنگ بود واقعا❤
واقعا آفرین به آرمین که انقدر تونست قوی بمونه وادامه بده ، امیدوارم بتونه توی همه مراحل زندگیش انقد محکم و امیدوار باشه❤️
هلی تو باید گوینده یا مجری بشی دختر خیلی خوب حسو به مخاطب منتقل میکنی3>😭✨
33:25 چه خبری؟؟؟؟؟
هلیا هلیا هلیا! وای بیشترین گریهای که کردم با همین چیت چت بود هنوز اشکام بند نیومده دختر :)))) وای غمگینترین.
سحر کل زندگیش نفهمیده چیکار داره میکنه هی به خودش میاد میبینیه گند زده نه یه بار نه دوبار به عنوان مادر حس میکنم خیلی احساسی با مشکلات زندگی برخورد میکرد ترس و احساسات خودش اولویتش بود جای اینکه حس مادرانه داشته باشه
کاش نرسه مرگ این رویا، نه نه نرسه مرگ این رویا❤
دلم برای "دیووووووونه شد" تنگ شده😢😢😢
بدترین ضربه ها رو آرمین خورده دمش گرم که آنقدر آدم خوبی مونده
روح تارا همیشه تو آرامش باشه ❤و آرمین تا ی عمر خوشبخت بشه
هلی من قبلا چیت چتارو نمیدیدم ولی الان سه هفتس همرو تند تند دارم میبینم و نمیتونم بگم چه کیفی میده پرقدرت ادامه بده خوشگل خانم😍❤️
خیلی داستان غم انگیزی بود و واقعا از پرویز حرسم میگرفت که ادم نمیشه
آرمین دمت گرم که قوی موندی ، آدمای قوی مثه تو کمن❤
برای تارا چه اتفاقی افتاده بود؟
تصادف کرد
خیلی داستان جالب و غم انگیزی بود امیدوارم واس هیچ کس مشابه اش پیش نیاد
چقدر شیرین و قشنگ تعریف کردی داستانو
مرسی هلییی
ولی سحر در حق بچه هاش بد کرد هم اونجا که زندگیشو با پرویز زودتر تموم نکرد
هم اونجا که ارمین و گذاشت و رفت
البته نمیشه قضاوت کرد زندگی سختی داشت
هلیا گفته سحر بخاطر اینکه بچهاش تو شرایط مالی که بودن ادامه بدن جدا نشده ، اونم اگه میدونست اینطوری میشه جدا میشد ولی خب فکر میکرده اگه ادامه بده به زندگی با پرویز برای بچها بهتره .
به نظرم سحر وقتی عشق درست و قشنگی رو تو خونه ی پدر مادرش تو مجردی دیده بوده چطور از عشق کورکورانه خودش پیروی میکرده
سحر با موندن و امید به برگشتن روزای خوب زندگیشون فرصت زندگی کردن و پیدا کردن علایق خودش رو هم از خودش گرفت و نه تنها بچهاش بلکه خودش رو هم از یاد برد
گاهی رها کردن نتیجه ی بهتری داره تا تنهایی تلاش کردن برای درست شدن یه رابطه ی دونفره
روح تارا شاد🤍 امیدوارم پارتنر تارا هم برگرده به زندگی و حالش بهتر بشه
آرمین هم قهرمان تنهای این قصه بود به نظرم که جا نزد و تو دمای بالا فقط نسوخت بلکه پخته شد
چقدر خوب که پدر و مادر سحر آدمای خوب و درستی بودن
ممنون هلیا 💙
مردم و زنده شدم سر این چیت چت
عجیب بود نبود😶ممنون هلیا جون❤
Copyright 🫠
دم آرمین گرم ❤ سحر دقیقا اشتباه اش رو ازدواج تکرار کرد بدون شناخت ازدواج کرد
الاهییی بگردم هلیا جون چقدر قشنگ تعریف میکنی ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
ادمو کاملا میبری تو خود داستان ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
خیلی غمگین بود کلی غصه شدم😢
یه مورد اینکه مامانا باید بفهمن ک بچشون بدون پدر بزرگ بشه بهتر از اینه تو خونه مامانشون و موقع زجر کشیدن ببینن یا مورد خشونت قرار بگیرن
مورد دوم اینه ک مظلوم ترین کارکتر ارمین بود و تارام ک رفته روحش در ارامش باشه ولی ارمین خیلی کارکتر قوی و مظلومی بود و پدر مادرشون ب شدت خودخواه بودن
مورد بعدی اینه ک سحر اشتباه اولش درس نشد باز اشتباه کرد ولی ایندفعه فرقش این بود زود برگشت
و مورد اخرم اینه ک خداروشکر تهش ماجرا خوب تموم شد
جالبه سحر و پرویز دوتا آدمی بودن که قوی نبودن ولی خروجیشون دوتا بچه خیلی قوی بوده واقعا دم آرمین گرم
عالی بود قندی❤ خسته نباشیییی
عجب داستانی بود دمت گرم ❤❤❤😢
Kheili ghashang bud😢❤
چه داستان عجیب و غم انگیزی🥲 چه پسره قوی ای هست آرمین امیدوارم موفق باشه وخوشحالیشو پیدا کنه همینطور سحر❤️
مرسی هلیا عالی بودی❤
عالی بود قشنگم تو بی نقصی هلیا :)
این تنها چیت چتی بود که من واقعا احساسی شدم و واقعا ارمین مظلوم بود
خیلی غمگین بود🥺😭😭😭😭
بهترین چیت چتتتت دنییاااااا❤
اميدوارم از اينجا به بعد زندگيشون انقدر قشنگ بشه كه گذشته و فراموش كنن❤️
کاش نرسه مرگ این رویا ❤
کاش نرسه مرگ این رویا
چقدر برای آرمین خوشحالم امیدوارم بهترینا براش اتفاق بیوفته🥺💔
بکگراند خیلی تاریک و دلگیره
قلبم گرفت
یکی از دارک ترین چیت چتا که فقط بغضی بودم :)
این داستان چقدررر عجیب و تلخ بود ...
از مرگ تلخ تارا، تغییرات و معتاد شدن پرویز ، تحمل بیش از حد سحر توی اون زندگی و زودتر جدا نشدنش، سحر که نه از شوهر اولش شانش آورد نه با انتخاب دومش که غیر آگاهانه و احساسی بود، آرمین که تنها ترین بود، چقدررر متفاوت و سختتتتت!!!
خداروشکر آرمین و مادرش کنار هم موندن و امیدوارم روزای باقی عمرشون شاد و خوشحال پیش هم باشن❤
ذوووققق
هلی اومددد>>>
چقدر همزاد پنداری کردم با این داستان قلبم شکست دوباره💔
عالی بود😢
چقدر اسم قشنگی انتخاب کردی هایا جون کاملا میخورد به این چیت چت ❤
با آرزوی موفقیت برای آرمین ❤
و روح تارای عزیز هم در آرامش🥲
روح تارای عزیز در ارامش ❤️🩹
هر لحظه میگفتم: وااای نه
دوستان کسی میدونه هلیا برای صورتی کردن گونش چی استفاده کرد؟
وای هلیا همیشه بعد چیت چت هات یه شاد باشه چه غم من این شکلی ام😯🤔شوکه و کلی فکر تو سرم که اصلا قابل توصیف نیست
چیت چت هات مثل کتاب میمونه تو این دوران مدرسه که نمیشه زیاد کتاب خوند واقعا مرسی ❤
هر لحظه ی این چیت چت بغضی شدم 🥺
امیدوارم آرمین از این به بعد یه جوری زندگی کنه که این اتفاقای بد یادش بره❤
واای اسم چیت چتت آهنگ کوروشه
چ ناراحت کننده🥺😭
عالی بود ❤❤
تنها چیت چتی بود که گریه کردم باهاش
ارمین خیلی سرگذشت بدی داشت بخاطر خودخواهی مادرش مجبور شد سال ها پدرش رو تحمل کنه درحالی که با یه جدایی راحت میشدن بعد دوباره بخاطر خودخواهی مادرش و رفتنش به آمریکا تنهاتر شد و باز با آغوش باز مادرش رو پذیرفت به نظرم اسم خودخواهی یک خانم برای داستان مناسب تر بود ممنون از تعریف زیبات
هلی زیبا مرسی که هستی❤❤❤
enghadr ke ghashang tarif mikoni man geryam gereft 🥲💗
خیلییی چیت چت عجیبی بود همیشه از اینجور چیت چتا بزار😢❤️
آرزوی زندگی بهتر برای اونا❤
perfect
اینکه داستان زندگی یک ادم که ی روز با علاقه واسه خودش ی اینده چیده بود و با تیتر مرگ رویا بشنویم خیلی عجیبه و ترسناکه
هلیا واقعا کارت عالیه
این تنها چیت چتی بود که تونست اشک منو دربیاره:) کاش آرمین از این به بعد در آرامش باشه و دلش شاد باشه
کاش نرسه مرگ این رویا...
قسمت تارا کات خورده؟تارا چش شد؟
خیلی خوشحال شدم نوتیف چیت چت اومد❤
آفرین واقعا به آرمین که انقدر قوی بود 🙌🫶👏👏👏
چ داستان غمگینی بود ولی
مرررسی هلی از چیت چت های خوبت
ایشالا خوشبخت باشن❤
با همین فرمون برو جلو قندی ما هواتو داریم❤🎀
به امید و ارزوی زندگی شاد و پر ارامش برای سحر و ارمین💔
غم انگیزبود🥺
خدا رو شکر که آخرش قشنگ تموم شد ❤
تایموووووببیننننن😍😍😍😍😍😍😍
اسم چیت چت اهنگ کوروش باشه ؟❤
هلیا جون مرسی بابت این چیت چت مثل بقیه عالی بود ولی اگه امکانش هست میشه اول هر داستان بگی این داستان از زبون کدوم کرکتر داره گفته میشه بهت؟
بهترین نوتفیکیشن❤🎉
Keep going sweet girl💗🎀
انگار دوباره برمیگردیم به همون بحثی که وقتی یه اتفاق بد میوفته تو زندگی پشتش نباید یه تصمیم بزرگ بگیریم چون کسی که اون تصمیمو میگیره خودمون نیستیم
گاهی آدما اشتباه انتخاب میکنن ولی اشتباه خودشون رو قبول نمیکنن بنابر این بهترین کار اینه که بندازن گردن دیگران
ولی بعضی وقتا هم این انتخاب اشتباه باعث میشه خودتو گم کنی و پشت هم انقدر اشتباه کنی تا اون تصمیمتو درست کنی ولی ....