استاد عزیز و گرامی خداوند نگهدار شما باشد ای کاش تمام روحانیون مانند شما با قلبی مهربان و بی آلایش داشتن و ایرانمان گلستان میشد لطفا احتیاط لازم را به عمل بیاورید و مراقب سلامتی خودتون باشید به عنوان یک بهائی افتخار میکنم به شما و با شور و شوق فراوان برنامه پر ارزش شما رو دنبال میکنم با کمال احترام به شما
هُواللّه خدايا، شکر تو را که اين دل و جان به جانان رساندی و اين بـی بهره را نصيبِ بی پايان بخشيدی، اين گمگشته را به کوی خويش خواندی و اين سر گشته را در پناهِ خود سر و سامان دادی. توئی دهنده و بخشنده و پاينده و مهربان.
از شما خيلي متشكرم از براي ترجمه بسيار مشرح، ساده و زيباي كتاب بيان و دين بهايي. سخنان شما روحي تازه در من دميد و مثل اينست كه دوباره تولدي تازه يا فتم. خداوند نگهدار شما انسان با شرف، صادق، حقيقتگو و با معلومات باشد.
درود بر شما تازه با برنامه های شما آشنا شدم بسیار سخت است آگاه شدن ما مردم ایران که در ج ا زندگی میکنیم.سالها وقرنها زیر بمباران حرفای اخوندهای حکومتی ویا بسته بودیم و هستیم.موفق باشید.دنبال میکنم شما را.
هزاران هزار درود بر استاد بیهمتا که با دانش وبینش،، یافتههای زیبای خود را با بینندگان به اشتراک میگذارند که برای جویندگان حقیقت بسیار غنیمت است موفق ومستدام بمانید بزرگوار خوبترین خوبان❤️🙏❤️🙏🙏❤️🙏🙏🙏
Ostad YahyaZadeh thank you so much. Very enlightening. استاد ارجمند جناب یحیی زاده گرامی, بسیار آموزنده و بی نظیر توضیح میدهید 🌹 بی نهایت سپاس. خدا خیرتان بدهد
لطفا به تحمل سختی روشنگری هموطنانمان در مورد این امر مبارک ادامه دهید تا زخمهایشان مرهم یابد، دردهایشان درمان شود، دلهای شکسته شان تسلی جوید و در این مملکت گلهای پژمرده طراوت و اطافت بنماید.
درود بر شما استاد گرامی و دانشمند و با شهامت و شجاعت ، لطفا باین روشنگری و تدریس ادامه بدهید بسیار عالی است هم استفاده میکنیم و هم از بیانات شما لذت میبریم مخالفان افراد متعصب و خرافاتی هستند و دوست ندارند فکر جدید ایشان را از جهالت و عقب ماندگی نجات بدهد ولی بقیه بسیار مشتاقند وسپاس فراوان و درود بر شما ،🌹🌺🌼🌻
درود بر شما جناب عسگری ، صد آفرین بر شجاعت و شهامت شما و این دانش شما که چقدر زحمت کشیدید و مطالعه کردید لطفا ادامه بدهید بسیار عالی است هم استفاده میکنیم از دانش شما هم لذت میبریم ،مخالفان افراد متعصب و مخالف بهائیت هستند و دوست ندارند روشن بشوند و از جهل و خرافات خارج شوند و میخواهند در جهل مرکب بمانند ،شما لطفا ادامه بدهید بسیار ممنون و🌺🌹سپاس
درود بر استاد عسگری ، درود بر این استاد ازاده و انسان خیر اندیش . وجود این استاد والا سعادتی برای این برهه از زمان بحساب میاید پرواضح است که با دانشی عمیق در آثار الاهی سیر و سیاحت کرده و نتیجه تحقیق خود را در سبد اخلاص برای مخاطبین عرضه میکند . خدای عالمیان نگهدارش. 🙏🙏
افرين بر شما استاد با اين روشنكريتان. به اين روشنگرى ادامه دهيد ما همه محتاج ان هستيم، واهمه نداشته باشيد در پناه حضرت حقيد استاد عزيز و گرامى با مهر و درود فراوان
حضرت مسيح ميفرمايند: 5«روزی کشاورزی برای پاشیدن بذر خود بیرون رفت. هنگامی که بذر میپاشید، مقداری از بذرها در جاده افتاد و لگدمال شد و پرندهها آمده، آنها را از آن زمین خشک برداشتند و خوردند. 6بعضی میان سنگها افتاد و سبز شد، اما چون زمین رطوبت نداشت، زود پژمرد و خشکید. 7بعضی دیگر از بذرها لابلای خارها افتاد، و خارها با بذرها رشد کرده، آن گیاهان ظریف را خفه کردند. 8اما مقداری از بذرها در زمین خوب افتاد و رویید و صد برابر محصول داد.» سپس با صدای بلند فرمود: «هر که گوش شنوا دارد، بشنود!» 9شاگردان پرسیدند: «معنی این حکایت چیست؟» 10فرمود: «دانستن اسرار ملکوت خدا به شما عطا شده، اما برای تعلیم به دیگران، از مَثَل استفاده میکنم، تا آن نوشتۀ کتب مقدّس تحقق یابد که میفرماید: ”نگاه میکنند، اما نمیبینند؛ میشنوند، اما نمیفهمند.“ 11«معنی حکایت این است: بذر، همان کلام خداست. 12گذرگاه مزرعه که بعضی از بذرها در آنجا افتاد، دل سخت کسانی را نشان میدهد که کلام خدا را میشنوند، اما بعد ابلیس آمده، کلام را میرباید و میبرد و نمیگذارد ایمان بیاورند و نجات پیدا کنند، 13خاکی که زیرش سنگ بود، بیانگر کسانی است که پیام خدا را میشنوند و آن را با شادی میپذیرند، اما چون ریشه ندارند، مدتی ایمان میآورند، سپس وقتی با وسوسه روبرو میشوند ایمان خود را از دست میدهند. 14زمینی که از خارها پوشیده شده، حالت کسانی را نشان میدهد که کلام را میشنوند، اما نگرانیها، مادیات و لذات زندگی، کلام خدا را در آنها خفه کرده، ثمری به بار نمیآید. 15«اما زمین خوب بیانگر کسانی است که با قلبی آماده و پذیرا به کلام خدا گوش میدهند و با جدیت از آن اطاعت میکنند تا ثمر به بار آورند. نداى حضرت بهاءالله نيز قلب پاك ميخواهد كسيكه مرتب دروغ ميگويد البته فكر ميكند حضرت بهاءالله هم دروغ ميگويند كسيكه دهانش و مغزش به كلمات ركيك انس گرفته مانند آن طويله دارى ميماند كه از بوى عطر گلستان بيهوش شد تا اينكه برايش فضولات خر بردند و حال آمد اين كسانيكه فحش ميدهند و اعتراض ميكنند و تحقير ميكنند مانند همين طويله دارند كه فقط به بوى طويله كامياب ميشوند
سيد يحيى دارابى فرزند سيد جعفر كشفى شهير اعلم علماء دربار محمد شاه بود. او كه خود را عالمى كامل ميدانست در فكر اين بود كه به شيراز رفته سيد على محمد شيرازى را وادار به تبرى نمايد. اين نيت خود را با حاج ميرزا آقاسى وزير در ميان گذاشت و او نيت سيد مذكور را به سمع شاه رساند و محمد شاه او را مامور نمود كه به شيراز رفته در امر سيد باب تفحص نمايد سيد يحيى كه بيش از سى هزار حديث از بر داشت معضلات آيات قرآن را در مكالمه اولش از حضور حضرت باب سوال كرد تا به درجه علم ايشان پى برد ولى هنوز دوساعتى طول نكشيده بود كه خود را در مقابل آن جوان ٢٥ ساله كوچك و بى مقدار يافته خود را از ادامه صحبت معذور داشت در جلسه دوم سوالات غامض ترى مهيا نموده بود كه بپرسد ولى با اينكه كسى در قدرت حافظه هم طراز او نبود همه سوالات خود را فراموش نموده بود لاجرم سوالات ديگر مطرح نمود ولى حضرت باب در ضمن جوابهايشان به تمام سوالاتى كه او فراموش كرده بود نيز جواب دادند و اين بود كه در جلسه سوم از نيمه شب گذشته بود تقاضاى تفسيرى بر سوره كوثر نمود و حضرت باب در عرض چند ساعت كتابى ٢٣٢ صفحه اى براى او در تفسير سوره كوثر مرقوم داشتند كه استنساخ آن سه شبانه روز بطول انجاميد اين بود كه سيد يحيى ديگر به دربار محمد شاه باز نگشت و در نهايت درجه ايقان به انتشار امر حضرت يزدان پرداخت و اول سفرش به ملاقات پدر بود تا او را از حقانيت ظهور حضرت باب باخبر نمايد
یک دلیل عدم ارتکاب پدر ناصرالدین شاه به جنایت قتل سید علی محمد باب این بود که محمد شاه انسان فهمیده تری بود نسبت به فرزندش! در اطراف او مردانی بودند از دانش بهره ها داشتند. اما ناصرالدین شاه خود گرفتار آشپز فراهانی اش بود که در امر دیانت و دانش واقعا بهره ای وافر نداشت. این بود که جنایت بزرگ را پسر با دستان امیر کبیر انجامش داد.
درود ای انسان فرهیخته و ایرانی آریائی تبار ! خود را نمیبخشم که برایتان چند جمله ای را ننویسم . زیرا گفتنی زیاد دارید و شاید مشتری کم ! "قطره دریاست اگر با دریاست ورنه او قطره و در یا، دریاست " وصیت میکنم که بگوئید : "گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من انچه که هرگز بجائی نرسد فریاد است " برایتان تاًئید الهی برای گفتن و نوشتن نشانه هایی از محبوب عالمیان را ارزومندم . باسپاس فراوان بدرود.🤝🌹
@@Ruhsa2070 درود برشما شخص فهیم و دلیر و پژوهشگر فرهیخته و منصف و عادل و بدون هر گونه تعصب وپیشداوری ! بباور بنده شما شخص شخیصی هستید که بسبب میهنپرستی شدید و مطالعات وسیعی که دارید قدم در راه نا هموار و سنگلاخی گذاشته اید ، دلسرد نشوید ! زیرا با جهالت و غرض ورزی سالیان درازی استکه بشایعه سازی پرداخته اند . "دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد بجانان یا جان ز تن برآید". "گمان نکن که بپایان رسید دور مغان هنوز باده نا خورده در رگ تاک است" هم میهن ارجمندم بدرود.🤝🌹
برادر عزیز جناب عسکری, جناب پتک چی افکار منجمد, جناب نور افکن در تاریکی دیرینه, جناب مغذی ارواح پزمرده, جناب عاشق حق و راستی, ممنون از زحمات شما, در پناه حق باشید
در اواخر عمر شيخ بهائى بود كه علماء طراز اول از او التماس ميكنند رساله اى در خصوص اينكه اسم اعظم كيست بنويسد در اين رساله شيخ مينويسد : لِلـَّهِ الحمد، که توفیق احد داد، از این هنرم، فیض مدد من در این علم بسى بردم رنج تا طلسمات گشوم زین گنج سَر ِاین گنج گهر بگشودم گوهرش بین که عیان بنمودم با اين حال كسى كه كتاب او را بخواند باين سادگى ها نميتواند كشف كند اسم اعظم كدام اسم است حضرت باقر ميفرمايند سزاوار آنكه هر مسلمانى تا پاى جان در جستجوى اين اسم كوشا باشد و همينقدر اشاره ميفرمايند كه اسم اعطم در دعاى سحر آمده است و بيش ازين صلاح نميدانند كه كشف اسم شود شيخ هم به همان روش حضرت باقر نا اهل را از كشف اسم مانع ميشود و مينويسد: سِرّ اسماء حروفش بتمام نتوان گفت؛ مبادا که عوام - مطّلع گشته بدان کار کنند خلق را بیهُده آزار کنند تا اينكه براى اهل دانش حقيقى ميراث لا عدل له باقى گذاشته مينويسد: اسم اعظم که نهان از نظرست عقل ها جمله از آن بى خبرست اَلف و یک نام که دارد دادار هر یکى فائده اى را در کار یک از آن داشت یکى پیغمبر: پدر ِ مادر ِ موسى، از بر مادر موسى ِ عِمران چون زاد پدر، آن نام به دختر بنهاد لیک میداشت نهان از همه کس پدرش بود از آن واقف و بس تا به فرمان خداوند جهان یافت عِمران، شرفِ وَصلت آن شد از آن اسم مقدس آگاه که بُوَد اعظم اسماء اللّه غير اهل دانش گفتند و هنوز هم ميگويندكه آخر جناب شيخ، اسمى كه پدر زن حضرت موسى بر دختر خود بنهاد چه ارتباطى با اسم اعظم دارد كه ظهور خدا بواسطه او در روز قيامت ميشود!؟ ولى ارتباط آن اينستكه اسم او يوكابد بود يعنى لاوى نبى بنى اسرائيل از هيبت اسم اعظم و از خود دارى از اظهار آن به گذاشت اسم اعظم بر دختر خود راضى شد. زيرا يوكابد Jochebed به عبرى يعنى شكوه و جلال خدا كه همان بهاءالله است. مسلمين اينقدر توجه نكرده اند كه شيخ محمد بن حسين بن عبد الصمد الحارثي عاملى چرا خود را بهائى معروف كرده است او يكى از بهائيان قبل از ظهور قيامت بوده! ديگر ميتوان شيخ عطار را ذكر نمود كه ميگويد اسم اعظم در ب بسم الله است و ديگر ميتوان صاحب مثنوى را بهائى قبل از ظهور قيامت دانست كه ميگويد ما بهاء و خونبهاء را يافتيم جانب جان باختن بشتافتيم و حافظ ظهور قائم از شيراز و دعوت كننده شكر لب از بغداد يعنى حضرت بهاءالله را دريك بيت ميگنجاند: شيراز پر غوغا شود ، شكر لبى پيدا شود ترسم كه آشوب لبش بر هم زند بغداد را
يكى ديگر از علائمى كه حضرت محمد ص و ائمه اطهار ع براى اهل ايمان حقيقى مقرر فرموده اند اينستكه در زمان حضرت قائم اولياء الهى مظلومانه بقتل خواهند رسيد و" مهتدون به هدايت او تكه تكه خواهند شد " ( حديث قدسى لوح) اين علامت دو موضوع را مسلم ميكند يكى اينكه ظلم با ظهور حضرت قائم نه تنها از عالم رخت بر نميگيرد بلكه مسلمانان ظالمترين موجودات روى زمين شده نه تنها موعود خود را بقتل ميرسانند بلكه قتل مومنين او را وظيفه وحدانى خود شمرده از ميان ايشان نفس زكيه كه به علم ودانش و تقوى نزد خاص و عام معروف است يعنى" محمد على بارفروشى ملقب به قدوس " را به فجيعترين صورت بقتل ميرسانند! غمناكترين وضعيت اينستكه همين قاتلين امروز از ما ميپرسند علامت قتل نفس زكيه كه در احاديث به قائم جيلانى معروف است كى رخ داد كه ما خبر نشديم و حال در خسف نابودى نشسته اند و خبر ندارند كه اين چشم به هم چشمى همه را عدل الهى در زمين نابودى فرو خواهد برد و اين فرو برى دنيوى نيست بلكه خسرانيست ابدى!
شیراز پر غوغا شود ....................... شکر لبی پیدا شود ترسم که از آشوب لبش .................... بر هم زند بغداد را شعر از حافظ : شش صد سال پیش گفته شده
The word Allah or Elohim was a Middle Eastern word that in ancient time meant a God of unity with abstract qualities rather than an idle that has visible identity. The Bab gave Allah a unique identity....
در قرآن شريف با آياتى مواجه ميشويم كه بطور قطع مسلم ميدارد كه يوم قيامت يعنى ظهور قائم و ظهور الله واقع ميشود و مسلمانان بى خبر خواهند ماند مثلاً در سوره زخرف آيه ٦٦ ميخوانيم: هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ آیا جز منتظر این هستند که قیامت ناگهانی فرا رسد؛ در حالی که آنان (به امور دنیاییشان مشغول و از آن واقعه) بیخبر خواهند ماند؟ و يا از آن وخيم تر اينستكه در روز قيامت اكثريت مسلمانان به بيان خداوند منافقين و منافقات خواهند بود و عده مومنين بسيار معدود! اين موضوع را ازين آيات ميتوان دريافت: يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ در روز ( قيامت) منافقها ( مسلمانان) از مومنين به امر حق ( بهائيان) ميپرسند به ما نورى نمايان نمائيد (يعنى دلائل حقانيّت ظهور را بما بگوئيد) به ايشان گفته ميشود به ماوقع بر گرديد و جوياى نور حقيقت شويد بين شما و ما ديوارى است كه بايد باب رحمت آنرا كه در ظاهر باب عذاب است بشناسيد البته اين باب رحمت حضرت باب بودند كه منافقين و منافقات او را خارج از دين و باب عذاب تصور نمودند وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ يعنى حضرت قائم ظاهر ميشود و به آيات الهى تكلم ميكند و مردم باو ايمان نخواهند آورد ( دابة الارض بر خلاف تصور آخوندها حيوان عظيم الجثه اى نيست بلكه يكى از اشارات به حضرت قائم است) ديگر اينكه خداوند ميفرمايد در روز ظهور قائم عده معدودى براى انتشار خبر ظهور جان بركف قيام مينمايند و مجازات سختى از همين عده معدود بر منافقين وارد خواهد شد كه ائمه اطهار ميفرمايند آن امة معدودة فقط ٣١٣ نفرند وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ ولى معنى اين آيه را اكثر علماء اسلامى نميفهمند و تا امروز هم ديده ميشود كه اكثراً تصور ميكنند امة معدودة اشاره به زمان كوتاهى است !!
Whatever that is happening in IRAN is the constant suffocation of "TAHEREH" =The pure one=The Queen mother of IRAN, (buried alive under the soil of IRAN after she was suffocated, still alive, dropped-half dead, into the depth of a "WELL" under the soil of TEHRAN.,and her voice is still heard demanding LIBERTY, to this date is heard laud, from each/every corner of IRAN, from old and young, men and women every where. but only the wise one can hear that. all these suffering is rooted from ignoring, neglecting, deliberately hiding and closing eyes to the wisdom of that promised day, prophecy & movement ,which was already forgotten ,. until and unless the REVELATION /REVOLUTION of the BAB, TAHEREH, BAHAULLAH, is not being openly discussed, explained and compared with the presently imposed 1414-year-old rules and regulation in IRAN , ( without any terrorizing "ERTEDAAD", MOBAHETEH, TAGHLEED, TAGHYEH, SEEGHEH=PROSTITUTION of the MINDS & Conscience, PREJUDICE, and SUPERSTITION, ). Neglecting this is the root of all retardation, demise, destruction, crime, ignorance, and poverty in IRAN.
روش سخنورى جناب عسكرى كاملاً باب كسانيست كه ١٤٠٠ سال به اوهامى چون معراج جسمانى و ملاقات خدا در آسمان و زنده شدن مردگان و پاره پاره شدن آسمان و تكه تكه شدن زمين و نور ندادن خورشيد و غيب شدن امام در سرداب و …تربيت شده اند خداوند نيز با اهل اوهام با زبان متشابهات سخن ميگويد كه در ظاهر چيزى ميگويد كه در باطن معناى ديگر دارد مثلاً وقتى در سوره شعرا خطاب به حضرت محمد ميفرمايد وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ يك عالم مسلمان بافته نميشود كه معنى حقيقى آنرا بفهمد چه شيعه و چه سنى! و يا وقتى خداوند ميفرمايد وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ هر يك چيزى ميگويند ولى هيچ كدام معنى صحيح را نميدانند
در واقع اگر كسى از علم قرآن بهره گرفته باشد ب بسم الله را بهاءالله ميبيند و الف لام ميم را مظهر الوهيت على محمد ميشناسد زيرا الف در عرف اهل عرفان محمل الوهيت و لام اشاره به عنصر ولايت است كه باسم على در ملكوت الهى معروف است و ميم مظهر مشيت اوليه يعنى حضرت لولاك محمدبن عبدالله است حضرت محمد ميفرمايند اسم قائم اسميست كه اسم ايشان يواطى اسم ديگرى در اسم اوست المهدي يواطئ اسمُه اسمي چه اسمى اعلى و ارفع از اسم ذات الهى يعنى على كه يواطى آن اسم حضرت محمد باشد عطار مصدق آنستكه اسم زمينى اسم اعظم يعنى اسم معروف حضرت بهاءالله از دو اسم مركب شده است كه اسم صفات الهى يعنى حسين بر اسم ذات الهى يعنى على مقدم ميشود يعنى اسم شخصى كه حامل اسم اعظم است حسين على ميباشد حضرت باب در مناجاتى بسوى حضرت قيوم يعنى حضرت بهاءالله كه ايشان را مصدر فيض ميدانند ميفرمايند: يا سَيدِي الأَكبَرَ ما أنا بِشَيْءٍ إلاَّ وقَد أَقامَتْنِي قُدْرَتُكَ علَى الأَمْرِ. ما اتَّكَلْتُ فِي شَيْءٍ إلاَّ عَلَيْكَ. وما اعتَصَمْتُ في أَمرٍ إِلاَّ إِلَيْك. يا بَقيَّةَ اللهِ قَدْ فَدَيْتُ بِكُلِّي لَكَ ورَضَيْتُ السَّبَّ فِي سَبيلِكَ وما تَمَنَّيْتُ إلاَّ القَتْلَ فِي مَحبَّتِكَ وَكَفَى بِاللهِ العَلِيِّ مُعْتَصَماً قَدِيماً. وَكَفَى بِاللهِ شاهِدَاً وَوَكِيلاً. يعنى اى آقاى بزرگوار من ( اشاره به حضرت بهاءالله است كه هنوز بابيان ايشان را نميشناختند) همانا من خود را فداى تو كرده ام و آرزوئى در دل ندارم مگر شهادت در راه تو ودر كتاب دلائل سبعه ميفرمايند: قسم به ذات مقدس الهي كه من حيفم ميآيد كسي مرا بشناسد چرا !؟ زيرا با بابى شدن نا اهل ، براى ظهور بعد از خودشان يعنى حضرت بهاءالله ايجاد زحمت خواهند كرد
از اهم اسرار سر حرف ب بسم الله است كه شيخ العارفين عطار نيشابورى در تركيبات خود چنين سرّ آن را ميسرايد آن کیست برآن سپهر اعظم (يعنى انكسيكه حضرت محمد در معراج به حضور او رفت كيست و آنوجودى كه عرش يعنى مجلاى ظهور خداست و بر آسمان اعظم قرار دارد كيست؟) وآن کیست ورای هردو عالم از خاک یکی سواد انقد وزآب درو بلاد احکم کم کار ولی درو جهان گم گمنام ولی دو کون ازو کم دربارگه جلال مفرد در جلوه گه جمال محرم در نور جبینش حج اکبر در نقش نگینش اسم اعظم جایی مرو و بخود فروشو در نسخه تست این لغت ضم ( يعني در قرآن مجيد اسم او آمده است) در حرف نخست باز یابى (ب بسم الله) اسرار زمين وآسمان هم(اسم اعظم را كه از اعظم اسرار زمين و آسمان است در حرف اول قرآن ميتواني بيابي) گر بر سر این معما افتاد دلت زهی مکرم خوش باد شبت خجسته روزت رو رو که جهان شدت مسلم همانطور كه ملاحظه ميفرمائيد شيخ عطار نيز مانند ائمه اطهار اين معما را كاملاً آشكار نميكند. او خيلي ساده ميتوانسته است بگويد اسم اعظم بهاءالله است. ولي مطلب را بصورت معما در آورده وميگويد اگر تفسير حرف اول قرآن يعني "ب" بسم الله را كشف نمائي اسم اعظم را خواهي شناخت. البته تفاسير بسم الله همه اشاره به اين دارد كه ب بسم الله بهاء الله است.
باب برای مبارزه با ادیان پیشین به سه دستور اکتفا میکند: هدم بقا (ویران کردن آثار)، ضرب عنق (گردن زدن) و هرق کتب (سوزاندن کتب) که این آخرین در کتاب اقدس متوقف شده است. اگر نهضت حضرت باب پیروز میشد نتیجه چه بود؟ باب در کتاب بیان باب ۲۶ واحد ۷ چنین میگوید: خداوند بر هر پادشاهی که بر دین بیان مبعوث میشود واجب دانسته که هیچ غیر بابی را بر روی زمین باقی نگذارد. و در جای دیگر میگوید: در جامعه آرمانی هیچ مذهبی جز مذهب باب حق وجود ندارد.
Among the early believers of the Babi/Baha'i Faiths were some 400 enlightened Mullas and religious scholars. They in turn contributed to enlightening millions of others. Many of them were initially among those who were the most hostile, but their sincerity ultimately overcame their superstitions, prejudices, and unfounded dogmas. Do not be discouraged by their antagonism, but continue to attempt to engage them with gentility, love, and patience. This was the path of Jesus, Buddah, Zoroaster..... the Bab, and Baha'u'llah.
خیلی از صحبت های شما لذت می برم و در مورد آنان که به این صحبت ها گوش می کنند ولی به آن توجه نمی کنند و با مخالفت به آن فقط نا سزا می گویند اگر از من دلخور نمی شوند باید بگویم که به قول شاعر که چنین فرموده : گوش خر بفروش و دیگر گوش خر حرف حق کی می رود در گوش خر متشکرم .
اینکه از نامههای آسمانی پرسش رفته بود رگ جهان در دست پزشک دانا است درد را میبیند و بدانائی درمان میکند هر روز را رازی است و هر سر را آوازی درد امروز را درمانی و فردا را درمان دیگر امروز را نگران باشید و سخن از امروز رانید. دیده میشود گیتی را دردهای بیکران فراگرفته و او را بر بستر ناکامی انداخته مردمانی که از بادۀ خودبینی سرمست شدهاند پزشک دانا را از او بازداشتهاند اینست که خود و همۀ مردمان را گرفتار نمودهاند نه درد میدانند نه درمان میشناسند راست را کژ انگاشتهاند و دوست را دشمن شمردهاند. بشنوید آواز این زندانی را بایستید و بگوئید شاید آنانکه در خوابند بیدار شوند بگو ای مردگان دست بخشش یزدانی آب زندگانی میدهد بشتابید و بنوشید هر که امروز زنده شد هرگز نمیرد و هر که امروز مرد هرگز زندگی نیابد. جضرت بهاءالله
هزم و شكست قطعى قومى كه موعود خود را چون يهود بقتل ميرسانند در قرآن چنين آمده است در سوره قمر خداوند ميفرمايد سزاى بى توجهى مسلمين در روز پسين به نداى دعوت كننده روز قيامت اينستكه او از اين قوم روى بر ميگيرد و تائيدات و رحمت خود را از ايشان باز ميدارد: فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلى شَيْءٍ نُكُرٍ در روز قيامت كه دعوت كننده حق ( مسلمين را) به چيزى كه مخالف رايشان است دعوت ميكند ( و مسلمين او را باين سبب انكار ميكنند ) از ايشان روى برگير و در سوره محمد خطاب به مسلمين ميفرمايد كه من ميدانم آخر كار مانند قوم يهود موعود خود را انكار ميكنيد پس بدانيد كه چون چنين كرديد من نيز قوم جديدى را مشمول عنايات خود خواهم نمود: وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ يعنى اگر (از فرمانهاى من )سر پيچى نمائيد من قوم ديگرى كه غير شما هستند بر خواهم گزيد و در سوره ص ميفرمايد اديان قبل همه موعود خود را در موقع ظهور انكار كردند و شما نيز انكار كرده جمعى مهزوم و شكست خورده خواهيد شد: جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ (آرى) اینها لشکر کوچک شکستخوردهای از احزابند! بعد خداوند ميفرمايد اين عاقبتى است كه براى امت نوح و عاد و ثمود و فرعونيان رخ داد همه موعود خود را انكار كردند تا به خاك نابودى افتادند: إِنْ كُلٌّ إِلاَّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ يعنى هر یک (از این گروهها) رسولان را تکذیب کردند، و عذاب الهی درباره آنان تحقق یافت!
چند روز پيش جناب حسن ارشاد اظهار داشتند كه چرا بابيان شمشير كشيدند!؟ درحاليكه وعده عذاب مسلمانان توسط اين عده ٣١٣ نفره كه تا پاى جان جنگيدند در قرآن آمده است وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ حضرات ائمه اطهار ميفرمايند اين امة معدوده ٣١٣ نفر از مومنين حضرت قائم هستند كه در مقابل جمع عظيم منافقين مقابله ميكنند ده ها هزار قشون ناصرالدين شاه توسط جمعى طلبه كه در ايمان به حقانيت حضرت باب چون كوه راسخ و مستقيم بودند مقابله نمودند بااينكه بعضى از ايشان براى اولين بار شمشير كشيدند ولى حكومت كاملاً مستاصل شد تا اينكه قرآن مهر كردند كه از قلعه بيرون بيائيد ما بشما آسيب نخواهيم رساند و اصحاب قلعه با اينكه ميدانستند سرداران سپاه ناصرالدين شاه دروغ ميگويند باحترام قرآن مهر كردنشان بيرون آمدند ولى بلافاصله همه را قتل عام كردند
جناب عسكرى اين فقط شما نيستيد كه ميخواهيد بتوانيد مردم را بيدار كنيد ولى صدايتان قد نميدهد! اهل اوهام آنچنان در پرده هاى اوهام غيبت امام و معراج و شق القمر گمشده اند كه اگر هزاران پرده از جلوى چشمانشان برداريد پرده ديگر چون عنكبوت ميتنند صاحب مثنوى ميگويد: یک دهان خواهم به پهنای فلک تا بگویم وصف آن رشک ملک صاحب مثنوى بالاخره مجبور ميشود با استعاره حضرت باب را كه مسلمانان در تبريز او را شهيد خواهند كرد بصورت شمس تبريزى معرفى نموده رفع ابهام نمايد كه او موجودى زمينى نيست بلكه وجودى ملكوتيست و در واقع همانست كه حضرت موسى در خواست ملاقات با او را نمود و ندا شنيد مرا نخواهى ديد! طور موسی بارها خون گشت در سودای عشق کز خداوند شمس دین افتد به طور اندر صدا چون ظاهر بينان را در هياهو ميبيند كه مگر شمس تبريزى مقامش ميشود از حضرت موسى بالاتر باشد!؟ ميگويد نه اين تبريز تبريز من است و نه مرشد و مراد من همانند مرشدهاى زمينى توست! تو كه درختى را نميبينى چگونه ميخواهى مرغى كه برآن درخت نشسته ببينى!؟ : چون درختی را نبینی مرغ کی بینی برو پس چه گویم با تو جان جان این تبریز را
وجوداتى چون صاحب مثنوى ملهمند بالهامات الهى. وقتى حضرت محمد ميفرمايند : لله كنوز تحت العرش مفاتيحها ألسنة الشعراء تعارفى در كار نيست. ولى اول بايد به آن مرحله انقطاع عمّا سوى الله رسيد و خدا را چنان دوست داشت كه هيچ دوستيى درميان نباشد آنوقت انسان به افقى ميرسد كه از اسرار خلقت حصه اى محيّر العقول ميبرد مانند حافظ و سنائى و مولوى و عطار اينستكه حضرت على ميفرمايند اتقوا الله يعلمكم الله يعنى "واو "را از آيه ٢٨٢ سوره بقره بر ميدارند ترجمه صحيح اتقوا الله دوست داشتن و عاشق خدا بودن است كلمه پرهيز اصلاً مقصود الهى را منعكس نميكند يعنى اگر كسى دوست داشته باشد خدا را به حق دوست داشتن خداوند باو علم و دانش عنايت ميفرمايد
انکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه تو هر دو جهانش پیداست دیوانه تو هر دو جهان را چه کند ممنون استاد . امیدوارم اگر میتوانید از کلمات مکنونه فارسی و عربی هم کمی صحبت بفرمایید. من بابلی هستم ساکن کانادا.
بسیار زیبا و جذاب توضیح داده میشود ایران دخت جانان ایران والای اختری ست به پیوندند خدا را شکر ایران دخت جانان جان جانان الله علیه عالیه حضرت عالیه والا اختر شاه عادل عالمشاه عالمتاب جانان جان جانان ایران دخت همگان را دعوت میکنم به والای اختری برسند امپراطوری عدل الهی والای اختری ایرانی جهانی ست به پیوندند عاشقان مشتاقان عالم دنیای زیبای والای اختری الهی آشکار است شامل حال است سبب پیروزی انقلاب والای اختری ایرانی جهانی ست به پیوندند روز پنج شکرگزاری ۳ ماه همسایه سال ۴۴تقویم نوروز تآژه شکوفآن همگان جهانی بین المللی است پرچم صلح آمیز والای اختری برای همه کشور ها وحدت بخش جهان است
درویش جان تو نوری بر تاریکی من نیوش می کنم کلام به کلام شما را ما کسی نداشتیم حقیقت را عریان عیان کند و مورد تیر زهراگین این جاهلان قرار نگیرد و شاید یکی از رموز اینکه گفته اند هرکس را که اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانشان دوختند همین باشد که حسن ارشادهایی بهای خود را ندانستند و نگذاشتند دیگران هم چشمشان به حقیقت باز شود و بهای خود را بدانند بله در زمانه ای قرار داریم بلطف شبکه های مجازی زندگی حقیقی دارد آشکار میشود من تشنه معارف باب و بها و محمد وعلی و زردتشت هستم که شما مظهر آن هستید من ییظهرالله هستید الشمس والضحی هستید اما حفظ جان شما واجب است باید تدبیری اندیشیده شود با روشنگری شما در وحله اول جان شما حفظ شود اما نوشته ها شما توسط حواریون شما ثبت وضبط گردد و به نسل های بعد و تشنه منتقل شود یا هو
عاشق و شیدایی مثل شما که ، حرف های تازه و آشنا با روح و روان میزنید و اما در فهم و درک نمیگنجد ..... شیخ عزیز ، جان جانم ، قشنگ قشنگیا ، بیا یه کم عریانتر بگو تا عام الفهمه باشه . سخت است در تاریکیهای کلام شما ماندن و کور شدن . مشتاق فهم مغز کلام شما هستیم ، میدانیم که ذلال است و صاف ، اما شاید از شفافی دیده نمیشه . شیخ جان من با مغز خوردم به شیشه ی کلامتان و مخم تاب برداشت . تورو به حقیقت بیا این کلاف سر گم کرده ی مارا برایمان پیدا کن ، سلسله بیاناتی از ابتدای فهم شروع کنید تا انتها ، اما با سواد و فهم ما ... معلوم است که غریب میمانید . وقتی تبدیل بشید به یه موجود ناشناس ، بزودی دلتون واسه خودتون تنگ میشه ... خداااایااااا . درصدی از کلام شما را عموم درک نمیکنیم ، یا از سادگی یا از پیچیدگی یا از نامجازی ... پوست کنده نیستند . شاید هستند ولی شما بدونید ورودی مغزها کوچک و بزرگ دارد . کلامی بگویید که از درگاه سوزنی مغز ما عبور کند .
باسلام اول علم ابدان وبعد علم ادیان توصیه ام بجنابعالی اول تافرصت باقیست درصورتی ازسلامتی روحی وروانی وعقلانیتان یقین داریدیکبارهم شده بخودشناسی خودتان وهم فکرانتان بپردازید هرگزخالق درمخلوق مخلوط نیست و انچه درمخلوقات عالم حیات دارند وممات خواهندداشت اراده وخواست ومشییت خداوندسبحان الله اکبربوده وهست اراده الله سبحان تعالی درخلق شدن عالم وانچه دران موجوده وموجودمیشودازخواست واراده خداوندحلیم وحکیم وعلیم تبارک وتعالی است خداوند همه راهدایت وعاقبت بفرماید
يكى از آقايون نوشته بودند كه بمصداق حديث نبوى العلم علمان علم الأبدان وعلم الأديان جناب عسكرى بايد به صحت خود بپردازند)) درحاليكه اين كنايه را خطيب قريش هم به حضرت محمد ص ميزدند و يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
در مورد پرستش کلمات بهاء باب و ابهی بدون در نظر گرفتن مفاد منظور مقصود و هدف و متن ومعنی و روحانیت و نورانیت مستعار مربوط به آن و تشخص و تمرکز آن اقلا تا ۵۰۰,۰۰۰ سال از شروع زمان آدم یا تاریخی از ظهورات حضرت باب و حضرت بهااله که اتم و اکمل و اکل ظهورات کلیهٔ الهیه تا آنجا که انسان از قبل از آن با خبر است و فقط ناظر بودن به تلفظ و صوت و صدا و تجوید آن به عربی و فارسی و حالت صرفی و نحوی و دستور زبانی آنها ارزشی ندارد، و چه بسا در آینده طبق تعالیم و مبادی اجتماعی بهائی حتی زبانی بین المللی و نین القاره ای برای بشر که عربی و حتی فارسی هم نباشد بوجود آید که طبق تعین امراء و وزرای بیت العدل عمومی و اعظم بهائی این کلمات به آن خط و زبان و لسان عمومی و واحد ترجمه گشته و متداول و رائج گردد اما بنظر من در این مدت فوق الذکر اگر کسی شخصیت مربوط و متصل و ملصق به ایشان یعنی سید علی محمد باب پاک سرشت و بهااله میرزا حسینعلی آن جمال مبارک اقدس را چه بعنوان رسول و فرستاده ای از خدا یا خود خدا توسط این کلمات و عناوین پرستش نماید اشکال ندارد چه که در ادبیات و اشعار و عرف عرب اشارات و بشارتی حاکی بر آنستکه حتی خود هر نفسی میشود رب انگاشته شود چنانکه معروفست:«من عرف نفسه فقد عرف ربه» یا اینکه خدا از حبل گردن هر کسی به هر کسی نزدیکتر است یا مثلا کلمهٔ کد خدا یعنی نیک خدا برای رئیس یک ده آمده است یا در شعر آمده است: خداوندان نعمت را کرم نه: اینست که حضرت بهااله اینها را امروزه تشریح نموده اند که هر نفسی بالفطره دارای ۲ جنبهٔ خیریه و شریه است و جنبه خیریه و نفسش اگر چون آئینه ای منعکس کنند پرتوی از انوار و حرارت شمس حقیقت خداوندی گردد چنانکه ولو تمام تداخل تمام کرهٔ آفتاب نباشد که وارد آن آئینه شود که غیر ممکن است آن شعاع را متمایز از آفتاب نمینامیم و آنرا آفتاب میگوئیم؛ به همچنین آن خیرات و کمالات و محاسن اخلاقی و الهی و روحانی و نورانی حقیقی و استعاری موجود در خود را بدون غرور میتوانیم رب و پروردگار و خدا و آله و الله خود دانسته و پرستش کنیم و حتی آن اسماء و صفات و کمالات را شناخته و پیروی کنیم ولی در وحله اول مقصود و هدف و منظور و معنی آن «ه» در کلمهٔ نفسه نفس الهی یا الله است که همان خود خدا باشد که طبق کتاب اقدس و سایر الواح و کتب بهائی و مفاوضات همان از جمله یا در رائس آنها یا معروف ترین آنها عنوان بهااله با تشدید روی:( «ل»:"لام") یا بهالله است!
شيخ بهائى در معنى حروف مقطعه طه مينويسد اين دو حرف اشاره به آدم و حوا دارد يعنى ط عدداً ٩ است و اگر به حساب جمل بسط داده شوند يعنى از يك تا نه جمع شوند عدد ٤٥ را ميدهند كه عدد آدم است ( ا مساوى يك و دال مساوى چهار و ميم مساوىى چهل) و اگر عدد ٥ را نيز از يك تا پنج جمع كنيم عدد ١٥ را ميدهد كه عدد حوا است ( ح مساوى هشت و واو مساوى شش و الف مساوى يك) بنابراين وقتى خداوند ميفرمايد از ضلع آدم حوا را خلق كرده ام اين دو معنى دارد يكى اينكه آدم و حوا از يك عنصرند. و ديگر طبق شيخ بهائى اين ضلع؛ ضلع ايسر در حاصل ضرب است نه ضلع بدن آدم! يعنى حوا از عنصر آدم است و ديگر اينكه چون ٤٥ حاصل ضرب ٩ در ٥ است و شامل ٩ و ٥ هست ضريب سمت چپ اين حاصل ضرب حوا است كه هر دو ظهور مشيت الهى هستند در عالم خلق و مظهر خدا هستند در واقع سجده به آدم كه خداوند ملائكه را فرمان ميدهد نيز به آدم ازين جهت صحيح است كه روح خدا در آدم است و گرنه سجده به بشر شرك است به بيان ديگر يا محمد و يا على كه توسل به حضرت محمد و يا حضرت على است به خدا راجع ميشود نه به شخص حضرت محمد و يا شخص حضرت على. يا بهاءالابهى نيز به شخص حضرت بهاءالله بر نميگردد و اين سجده و توسل كه خداوند ملائكه را فرمان ميدهد به ذات غيب منيع لايدرك بر ميگيردد معنى ديگر حروف مقطعه طه همان معنى مذكور در آيه نور است كه خداوند نور است كه مصباح آن مظهر حق يعنى آدم است و زجاجه آن حوا است يعنى نور خدا توسط دو وجود مقدس بما ميرسد مثلاً در اسلام محمد و على بودند و در اين امر اعظم بهاء و باب و اينكه خداوند از خلقت عالم مردمان را براى روز قيام آماده نموده عدد بهاء كه ٩ است و عدد باب كه ٥ است همان طه مذكور در قرآن است
أنّ عدد التسعة بمنزلة آدم «ع» فإنّ للآحاد نسبة الابوة إلى سائر الأعداد، و الخمسة بمنزلة حواء فإنّها التي تتولد منها مثلها، فإنّ كل عدد فيه خمسة اذا ضرب فيما فيه الخمسة فلا بد من وجود الخمسة بنفسها في حاصل الضرب البتة، و قالوا قوله تعالى: «طه» [6] إشارة إلى آدم و حواء، و كل من هذين العددين إذا جمع من الواحد إليه على النظم الطبيعي اجتمع ما يساوي عدد الإسم المختص به فاذا جمعنا من الواحد الى التسعة كان خمسة و أربعين و هي عدد آدم [7] و اذا جمع من الواحد إلى الخمسة كان خمسة عشر و هي عدد حواء [8] و قد تقرر في الحساب انه إذا ضرب عدد في عدد يقال لكل من المضروبين ضلعا و للحاصل مضلعا، و إذا ضربنا الخمسة في التسعة حصل خمسة و أربعون و هي عدد آدم، و ضلعاه التسعة و الخمسة، قالوا: و ما ورد في لسان الشارع صلوات اللّه عليه و آله من قوله: خلقت حواء من الضلع الأيسر لآدم إنما ينكشف سره بما ذكرناه، فإنّ الخمسة هي الضلع الأيسر للخمسة و الأربعين و التسعة الضلع الأكبر و الأيسر من اليسير و هو القليل لا من اليسار. كشكول شيخ بهائى جلد ٢ صفحات ٣٠٣-٣.٤
ای مقدس اقدس . یا اقدس مقدس . بیان کن و عیان شو . خطیرمسئولیتی دارد در مخاطرات خاطردوست . ذات مشعشع وجودش در انوار خود برما نهفته است . ای خطیرنشته در خاطرها بذری بی افشان . حضرت دوست خود خود آبیاریش کند .
استاد عزیز و گرامی خداوند نگهدار شما باشد
ای کاش تمام روحانیون مانند شما با قلبی مهربان و بی آلایش داشتن
و ایرانمان گلستان میشد
لطفا احتیاط لازم را به عمل بیاورید و مراقب سلامتی خودتون باشید
به عنوان یک بهائی افتخار میکنم به شما و با شور و شوق فراوان برنامه پر ارزش شما رو دنبال میکنم
با کمال احترام به شما
هُواللّه
خدايا، شکر تو را که اين دل و جان به جانان رساندی و اين بـی بهره را نصيبِ بی پايان بخشيدی، اين گمگشته را به کوی خويش خواندی و اين سر گشته را در پناهِ خود سر و سامان دادی. توئی دهنده و بخشنده و پاينده و مهربان.
با تشکر از جلسه اموزنده شما، استاد یحیی زاده🙏🌻
سپاس سپاس سپاس سر تعظیم فرود می آورم درمقابل این همه بزرگی وعظمت دانایی و دانش نامتناهی عالم فرزانه 💝💝💝🙏🙏🙏🌹🌹🌹
درودوسپاس ویژه و بهترین بهترینهای دنیا را برای شما آرزومندم استاد یحییزاده بزرگوار ❤️🙏❤️🙏🙏
Such an excellent presentation, insightful and comprehensive.
Thank you so much.
توضیحات آموزنده ودلنشین شما آرامش بخش وامیدبخش است خداوند یارومددکارشما استاد بینظیر ❤️❤️❤️🙏🙏🙏🙏🙏🕊🕊🕊💥💥💥
درود و سپاس . پیروز و سلامت باشید. 🙏❤️👏👏
Thank you. Very interesting. God bless you.
جناب بزرگوار به برنامه هاتون ادامه بدین. بهترین خدمت را به ایران و ایرانیان میکنید
در خدمتم
کاش همه مثل شما به حقیقت پی ببرند .پاینده باشین .🙏👏
از شما خيلي متشكرم از براي ترجمه بسيار مشرح، ساده و زيباي كتاب بيان و دين بهايي. سخنان شما روحي تازه در من دميد و مثل اينست كه دوباره تولدي تازه يا فتم. خداوند نگهدار شما انسان با شرف، صادق، حقيقتگو و با معلومات باشد.
سپاس از لطفتان
با کمال تشکر به عنوان یک بهائی بسیار استفاده کردم 😀💙👋🙏
درود بر شما استاد بزگوار به قربان روح پاک شما و شعور و فهم والای شما چه فضلی شامل ما شد که شما را داریم
درود بر شما تازه با برنامه های شما آشنا شدم بسیار سخت است آگاه شدن ما مردم ایران که در ج ا زندگی میکنیم.سالها وقرنها زیر بمباران حرفای اخوندهای حکومتی ویا بسته بودیم و هستیم.موفق باشید.دنبال میکنم شما را.
موسوی سید موسی از ایران خیلی ممنون درویش بزرگوار
تشکر از حضور و ابراز نظر
هزاران هزار درود بر استاد بیهمتا که با دانش وبینش،، یافتههای زیبای خود را با بینندگان به اشتراک میگذارند که برای جویندگان حقیقت بسیار غنیمت است موفق ومستدام بمانید بزرگوار خوبترین خوبان❤️🙏❤️🙏🙏❤️🙏🙏🙏
ممنون از این نور دراین تاریکی جهان, ,خدا به شما عمر طولانی و سلامتی عطا بفرماید ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
با درود و سپاس از زحمات شما 🙏🙏👏👏👏👏👏👏👏👏💯💯💯💯🌹🌹💯💯💯💯❤️❤️❤️❤️❤️
با تشکر فراوان از توضیحات و بیانات روشنفکرانه شما 🙏🙏
و تشکر از حضورتان
Thanks!
Ostad YahyaZadeh thank you so much. Very enlightening.
استاد ارجمند جناب یحیی زاده گرامی, بسیار آموزنده و بی نظیر توضیح میدهید
🌹 بی نهایت سپاس. خدا خیرتان بدهد
بینهایت عالی سپاس استاد موفق ❤️❤️❤️💯💯💯🙏🙏👏👏👏
دورودبر شما خسته نباشید استاد گرامی
سپاس
لطفا به تحمل سختی روشنگری هموطنانمان در مورد این امر مبارک ادامه دهید تا زخمهایشان مرهم یابد، دردهایشان درمان شود، دلهای شکسته شان تسلی جوید و در این مملکت گلهای پژمرده طراوت و اطافت بنماید.
مهرت فروزانتر بادا !
درود بر شما استاد گرامی و دانشمند و با شهامت و شجاعت ، لطفا باین روشنگری و تدریس ادامه بدهید بسیار عالی است هم استفاده میکنیم و هم از بیانات شما لذت میبریم
مخالفان افراد متعصب و خرافاتی هستند و دوست ندارند فکر جدید ایشان را از جهالت و عقب ماندگی نجات بدهد ولی بقیه بسیار مشتاقند وسپاس فراوان و درود بر شما ،🌹🌺🌼🌻
ممنون از توضیحاتتان!
تشکر
استاد گرامی از فرمایشات شما بسیار می آموزم سپاس گذارم
درودبرشما روشنگری عالی سپاس ❤️👏👏👏
دورود بر شما، حرفای شما بسیار عالی بود استاد،لطفا حرفهای نگفته ایی که تا کنون بدلائل گوناگون هنوز بیان نشده رو بگویید تا ما نیز اگاهی کسب نماییم.
در خدمتم
سپاسگزارم استاد
درود بر شما جناب عسگری ، صد آفرین بر شجاعت و شهامت شما و این دانش شما که چقدر زحمت کشیدید و مطالعه کردید
لطفا ادامه بدهید بسیار عالی است هم استفاده میکنیم از دانش شما هم لذت میبریم ،مخالفان افراد متعصب و مخالف بهائیت هستند و دوست ندارند روشن بشوند و از جهل و خرافات خارج شوند و میخواهند در جهل مرکب بمانند ،شما لطفا ادامه بدهید بسیار ممنون و🌺🌹سپاس
انسان دانا وبی نظیر❤❤❤❤❤❤❤❤❤
Thank you
درود بر استاد عسگری ، درود بر این استاد ازاده و انسان خیر اندیش . وجود این استاد والا سعادتی برای این برهه از زمان بحساب میاید پرواضح است که با دانشی عمیق در آثار الاهی سیر و سیاحت کرده و نتیجه تحقیق خود را در سبد اخلاص برای مخاطبین عرضه میکند . خدای عالمیان نگهدارش. 🙏🙏
OSTAD, thank you ❤❤🙏🙏
Absolute purity!!!
Absolute Reinheit!!!
درود بر شما، امیدوارم همینطور که اشاره فرمودید از این کلمات و نشانه ها استفاده کنیم برای رسیدن به وجود و در نشانه ها متوقف نشویم.🌺
هنوز زنده ایی مشنگ 🤣🤣
آری آری، توقف ممنوع است. آب در حالت توقف، دچار حادثه جلبک می شود چه رسد انسان که بزرگترین مولکول است
Many thanks 🥰🙏
بسیار متشکریم
کارتون درسته، هرکس درست وخوشش میاد گوش کنه. خدادروجودهرانسانی درحدتفکرواندیشه خوداگاهی بستگی دارد 🌹🙏
Beautiful and great dear ostad 💖💥🎉💥🎉💥💖🫶🫶🫶🌹
یا خدااا یاااا خدا. دمت گرم شیخ بزرگ. بیدار کن هشیار کن. چقدر سخت است از خواب هزار ساله بیدار شدن٫ چشم ها را بنور عادت دادن. یا علی مددی
افرين بر شما استاد با اين روشنكريتان. به اين روشنگرى ادامه دهيد ما همه محتاج ان هستيم، واهمه نداشته باشيد در پناه حضرت حقيد استاد عزيز و گرامى
با مهر و درود فراوان
متشکرم . با لطف و حمایتتان.
Bab is a gate thru which bahaullah came..symbolically..bahaullah is nur i khoda..ya ""glory of the lord"
جناب استاد به وجودت افتخار میکنم ،وچقدر شیرین صحبت میکنی ،وبسیار جالب ،
Fantastico❤
زنده باد مازندران ❤️🌹
حضرت مسيح ميفرمايند:
5«روزی کشاورزی برای پاشیدن بذر خود بیرون رفت. هنگامی که بذر میپاشید، مقداری از بذرها در جاده افتاد و لگدمال شد و پرندهها آمده، آنها را از آن زمین خشک برداشتند و خوردند. 6بعضی میان سنگها افتاد و سبز شد، اما چون زمین رطوبت نداشت، زود پژمرد و خشکید. 7بعضی دیگر از بذرها لابلای خارها افتاد، و خارها با بذرها رشد کرده، آن گیاهان ظریف را خفه کردند. 8اما مقداری از بذرها در زمین خوب افتاد و رویید و صد برابر محصول داد.» سپس با صدای بلند فرمود: «هر که گوش شنوا دارد، بشنود!»
9شاگردان پرسیدند: «معنی این حکایت چیست؟»
10فرمود: «دانستن اسرار ملکوت خدا به شما عطا شده، اما برای تعلیم به دیگران، از مَثَل استفاده میکنم، تا آن نوشتۀ کتب مقدّس تحقق یابد که میفرماید: ”نگاه میکنند، اما نمیبینند؛ میشنوند، اما نمیفهمند.“
11«معنی حکایت این است: بذر، همان کلام خداست. 12گذرگاه مزرعه که بعضی از بذرها در آنجا افتاد، دل سخت کسانی را نشان میدهد که کلام خدا را میشنوند، اما بعد ابلیس آمده، کلام را میرباید و میبرد و نمیگذارد ایمان بیاورند و نجات پیدا کنند، 13خاکی که زیرش سنگ بود، بیانگر کسانی است که پیام خدا را میشنوند و آن را با شادی میپذیرند، اما چون ریشه ندارند، مدتی ایمان میآورند، سپس وقتی با وسوسه روبرو میشوند ایمان خود را از دست میدهند. 14زمینی که از خارها پوشیده شده، حالت کسانی را نشان میدهد که کلام را میشنوند، اما نگرانیها، مادیات و لذات زندگی، کلام خدا را در آنها خفه کرده، ثمری به بار نمیآید.
15«اما زمین خوب بیانگر کسانی است که با قلبی آماده و پذیرا به کلام خدا گوش میدهند و با جدیت از آن اطاعت میکنند تا ثمر به بار آورند.
نداى حضرت بهاءالله نيز قلب پاك ميخواهد
كسيكه مرتب دروغ ميگويد البته فكر ميكند حضرت بهاءالله هم دروغ ميگويند كسيكه دهانش و مغزش به كلمات ركيك انس گرفته مانند آن طويله دارى ميماند كه از بوى عطر گلستان بيهوش شد تا اينكه برايش فضولات خر بردند و حال آمد
اين كسانيكه فحش ميدهند و اعتراض ميكنند و تحقير ميكنند مانند همين طويله دارند كه فقط به بوى طويله كامياب ميشوند
God bless you dear ostad Askari 🥰🫶🙏
God bless you..khoda rahmatet kone
جلوی تابش خورشید را نمیتوان گرفت بگذار که خفاشها و جغد ها دوست نداشته باشند
سيد يحيى دارابى فرزند سيد جعفر كشفى شهير اعلم علماء دربار محمد شاه بود. او كه خود را عالمى كامل ميدانست در فكر اين بود كه به شيراز رفته سيد على محمد شيرازى را وادار به تبرى نمايد. اين نيت خود را با حاج ميرزا آقاسى وزير در ميان گذاشت و او نيت سيد مذكور را به سمع شاه رساند و محمد شاه او را مامور نمود كه به شيراز رفته در امر سيد باب تفحص نمايد
سيد يحيى كه بيش از سى هزار حديث از بر داشت معضلات آيات قرآن را در مكالمه اولش از حضور حضرت باب سوال كرد تا به درجه علم ايشان پى برد ولى هنوز دوساعتى طول نكشيده بود كه خود را در مقابل آن جوان ٢٥ ساله كوچك و بى مقدار يافته خود را از ادامه صحبت معذور داشت
در جلسه دوم سوالات غامض ترى مهيا نموده بود كه بپرسد ولى با اينكه كسى در قدرت حافظه هم طراز او نبود همه سوالات خود را فراموش نموده بود لاجرم سوالات ديگر مطرح نمود ولى حضرت باب در ضمن جوابهايشان به تمام سوالاتى كه او فراموش كرده بود نيز جواب دادند و اين بود كه در جلسه سوم از نيمه شب گذشته بود تقاضاى تفسيرى بر سوره كوثر نمود و حضرت باب در عرض چند ساعت كتابى ٢٣٢ صفحه اى براى او در تفسير سوره كوثر مرقوم داشتند كه استنساخ آن سه شبانه روز بطول انجاميد اين بود كه سيد يحيى ديگر به دربار محمد شاه باز نگشت و در نهايت درجه ايقان به انتشار امر حضرت يزدان پرداخت و اول سفرش به ملاقات پدر بود تا او را از حقانيت ظهور حضرت باب باخبر نمايد
یک دلیل عدم ارتکاب پدر ناصرالدین شاه به جنایت قتل سید علی محمد باب این بود که محمد شاه انسان فهمیده تری بود نسبت به فرزندش! در اطراف او مردانی بودند از دانش بهره ها داشتند. اما ناصرالدین شاه خود گرفتار آشپز فراهانی اش بود که در امر دیانت و دانش واقعا بهره ای وافر نداشت. این بود که جنایت بزرگ را پسر با دستان امیر کبیر انجامش داد.
👏👏👏👏🙏🙏🙏
درود ای انسان فرهیخته و ایرانی آریائی تبار !
خود را نمیبخشم که برایتان
چند جمله ای را ننویسم .
زیرا گفتنی زیاد دارید و
شاید مشتری کم !
"قطره دریاست اگر با
دریاست ورنه او قطره
و در یا، دریاست "
وصیت میکنم که بگوئید :
"گوش اگر گوش تو و
ناله اگر ناله من
انچه که هرگز بجائی نرسد
فریاد است "
برایتان تاًئید الهی برای
گفتن و نوشتن نشانه هایی از محبوب عالمیان را ارزومندم . باسپاس فراوان
بدرود.🤝🌹
بهزاد! التماس دعا!
@@Ruhsa2070 درود برشما
شخص فهیم و دلیر و پژوهشگر فرهیخته و منصف
و عادل و بدون هر گونه تعصب وپیشداوری !
بباور بنده شما شخص شخیصی هستید که بسبب
میهنپرستی شدید و مطالعات وسیعی که دارید
قدم در راه نا هموار و سنگلاخی گذاشته اید ،
دلسرد نشوید ! زیرا با جهالت
و غرض ورزی سالیان درازی استکه بشایعه سازی پرداخته اند .
"دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد
بجانان یا جان ز تن برآید".
"گمان نکن که بپایان رسید دور مغان
هنوز باده نا خورده در رگ
تاک است" هم میهن ارجمندم بدرود.🤝🌹
❤❤❤🙏🙏🙏
Ok-ok
تشکر
He is a good guy
Bayad edame bedi chon ke in din dine khodast..in din inist ke donya vasash montazere va eslam vasash montazereh!🌹❤
I want to find a way that is safer
❤🙏🏼🙏🏼🕋
برادر عزیز جناب عسکری, جناب پتک چی افکار منجمد, جناب نور افکن در تاریکی دیرینه, جناب مغذی ارواح پزمرده, جناب عاشق حق و راستی, ممنون از زحمات شما, در پناه حق باشید
در اواخر عمر شيخ بهائى بود كه علماء طراز اول از او التماس ميكنند رساله اى در خصوص اينكه اسم اعظم كيست بنويسد
در اين رساله شيخ مينويسد :
لِلـَّهِ الحمد، که توفیق احد
داد، از این هنرم، فیض مدد
من در این علم بسى بردم رنج
تا طلسمات گشوم زین گنج
سَر ِاین گنج گهر بگشودم
گوهرش بین که عیان بنمودم
با اين حال كسى كه كتاب او را بخواند باين سادگى ها نميتواند كشف كند اسم اعظم كدام اسم است
حضرت باقر ميفرمايند سزاوار آنكه هر مسلمانى تا پاى جان در جستجوى اين اسم كوشا باشد و همينقدر اشاره ميفرمايند كه اسم اعطم در دعاى سحر آمده است و بيش ازين صلاح نميدانند كه كشف اسم شود
شيخ هم به همان روش حضرت باقر نا اهل را از كشف اسم مانع ميشود و مينويسد:
سِرّ اسماء حروفش بتمام
نتوان گفت؛ مبادا که عوام -
مطّلع گشته بدان کار کنند
خلق را بیهُده آزار کنند
تا اينكه براى اهل دانش حقيقى ميراث لا عدل له باقى گذاشته مينويسد:
اسم اعظم که نهان از نظرست
عقل ها جمله از آن بى خبرست
اَلف و یک نام که دارد دادار
هر یکى فائده اى را در کار
یک از آن داشت یکى پیغمبر:
پدر ِ مادر ِ موسى، از بر
مادر موسى ِ عِمران چون زاد
پدر، آن نام به دختر بنهاد
لیک میداشت نهان از همه کس
پدرش بود از آن واقف و بس
تا به فرمان خداوند جهان
یافت عِمران، شرفِ وَصلت آن
شد از آن اسم مقدس آگاه
که بُوَد اعظم اسماء اللّه
غير اهل دانش گفتند و هنوز هم ميگويندكه آخر جناب شيخ، اسمى كه پدر زن حضرت موسى بر دختر خود بنهاد چه ارتباطى با اسم اعظم دارد كه ظهور خدا بواسطه او در روز قيامت ميشود!؟
ولى ارتباط آن اينستكه اسم او يوكابد بود يعنى لاوى نبى بنى اسرائيل از هيبت اسم اعظم و از خود دارى از اظهار آن به گذاشت اسم اعظم بر دختر خود راضى شد. زيرا يوكابد Jochebed به عبرى يعنى شكوه و جلال خدا كه همان بهاءالله است.
مسلمين اينقدر توجه نكرده اند كه شيخ محمد بن حسين بن عبد الصمد الحارثي عاملى چرا خود را بهائى معروف كرده است
او يكى از بهائيان قبل از ظهور قيامت بوده! ديگر ميتوان شيخ عطار را ذكر نمود كه ميگويد اسم اعظم در ب بسم الله است و ديگر ميتوان صاحب مثنوى را بهائى قبل از ظهور قيامت دانست كه ميگويد
ما بهاء و خونبهاء را يافتيم
جانب جان باختن بشتافتيم
و حافظ ظهور قائم از شيراز و دعوت كننده شكر لب از بغداد يعنى حضرت بهاءالله را دريك بيت ميگنجاند:
شيراز پر غوغا شود ، شكر لبى پيدا شود
ترسم كه آشوب لبش بر هم زند بغداد را
همینطور است که نمی گنجد
💞👍👍👍💯💯💯👏👏👏
يكى ديگر از علائمى كه حضرت محمد ص و ائمه اطهار ع براى اهل ايمان حقيقى مقرر فرموده اند اينستكه در زمان حضرت قائم اولياء الهى مظلومانه بقتل خواهند رسيد و" مهتدون به هدايت او تكه تكه خواهند شد " ( حديث قدسى لوح)
اين علامت دو موضوع را مسلم ميكند يكى اينكه ظلم با ظهور حضرت قائم نه تنها از عالم رخت بر نميگيرد بلكه مسلمانان ظالمترين موجودات روى زمين شده نه تنها موعود خود را بقتل ميرسانند بلكه قتل مومنين او را وظيفه وحدانى خود شمرده از ميان ايشان نفس زكيه كه به علم ودانش و تقوى نزد خاص و عام معروف است يعنى" محمد على بارفروشى ملقب به قدوس " را به فجيعترين صورت بقتل ميرسانند! غمناكترين وضعيت اينستكه همين قاتلين امروز از ما ميپرسند علامت قتل نفس زكيه كه در احاديث به قائم جيلانى معروف است كى رخ داد كه ما خبر نشديم و حال در خسف نابودى نشسته اند و خبر ندارند كه اين چشم به هم چشمى همه را عدل الهى در زمين نابودى فرو خواهد برد و اين فرو برى دنيوى نيست بلكه خسرانيست ابدى!
شیراز پر غوغا شود ....................... شکر لبی پیدا شود
ترسم که از آشوب لبش .................... بر هم زند بغداد را
شعر از حافظ : شش صد سال پیش گفته شده
اگر بطور خصوصی صحبتهایتان را ارسال میفرمائید لطفا برای من هم ارسال بفرمائید اگر ایمیلتان را لطف کنید ادرسم را میفرستم،سپاس
شما عارف وارسته ای هستی که ماموریتی الهی داری.... و آن مبارزه با اسلام ظاهر گرا و تبیین اسلام حقیقی است.... مدد الهی همراهتان باد.
تشکر
The word Allah or Elohim was a Middle Eastern word that in ancient time meant a God of unity with abstract qualities rather than an idle that has visible identity. The Bab gave Allah a unique identity....
Meiner Meinung nach hat Mr. Bab eine einzigartige Kunst vollbracht.
In my opinion, Mr. Bab has accomplished a unique art.
علي بود ممنون 🌹🌹
در قرآن شريف با آياتى مواجه ميشويم كه بطور قطع مسلم ميدارد كه يوم قيامت يعنى ظهور قائم و ظهور الله واقع ميشود و مسلمانان بى خبر خواهند ماند
مثلاً در سوره زخرف آيه ٦٦ ميخوانيم:
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ
آیا جز منتظر این هستند که قیامت ناگهانی فرا رسد؛ در حالی که آنان (به امور دنیاییشان مشغول و از آن واقعه) بیخبر خواهند ماند؟
و يا از آن وخيم تر اينستكه در روز قيامت اكثريت مسلمانان به بيان خداوند منافقين و منافقات خواهند بود و عده مومنين بسيار معدود! اين موضوع را ازين آيات ميتوان دريافت:
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ
در روز ( قيامت) منافقها ( مسلمانان) از مومنين به امر حق ( بهائيان) ميپرسند به ما نورى نمايان نمائيد (يعنى دلائل حقانيّت ظهور را بما بگوئيد) به ايشان گفته ميشود به ماوقع بر گرديد و جوياى نور حقيقت شويد بين شما و ما ديوارى است كه بايد باب رحمت آنرا كه در ظاهر باب عذاب است بشناسيد
البته اين باب رحمت حضرت باب بودند كه منافقين و منافقات او را خارج از دين و باب عذاب تصور نمودند
وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ
يعنى حضرت قائم ظاهر ميشود و به آيات الهى تكلم ميكند و مردم باو ايمان نخواهند آورد ( دابة الارض بر خلاف تصور آخوندها حيوان عظيم الجثه اى نيست بلكه يكى از اشارات به حضرت قائم است)
ديگر اينكه خداوند ميفرمايد در روز ظهور قائم عده معدودى براى انتشار خبر ظهور جان بركف قيام مينمايند و مجازات سختى از همين عده معدود بر منافقين وارد خواهد شد كه ائمه اطهار ميفرمايند آن امة معدودة فقط ٣١٣ نفرند
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ
ولى معنى اين آيه را اكثر علماء اسلامى نميفهمند و تا امروز هم ديده ميشود كه اكثراً تصور ميكنند امة معدودة اشاره به زمان كوتاهى است !!
انتظار یک حواله موهوم نیست!بلکه عقلانی و منطقی است
Whatever that is happening in IRAN is the constant suffocation of "TAHEREH" =The pure one=The Queen mother of IRAN, (buried alive under the soil of IRAN after she was suffocated, still alive, dropped-half dead, into the depth of a "WELL" under the soil of TEHRAN.,and her voice is still heard demanding LIBERTY, to this date is heard laud, from each/every corner of IRAN, from old and young, men and women every where. but only the wise one can hear that. all these suffering is rooted from ignoring, neglecting, deliberately hiding and closing eyes to the wisdom of that promised day, prophecy & movement ,which was already forgotten ,. until and unless the REVELATION /REVOLUTION of the BAB, TAHEREH, BAHAULLAH, is not being openly discussed, explained and compared with the presently imposed 1414-year-old rules and regulation in IRAN , ( without any terrorizing "ERTEDAAD", MOBAHETEH, TAGHLEED, TAGHYEH, SEEGHEH=PROSTITUTION of the MINDS & Conscience, PREJUDICE, and SUPERSTITION, ). Neglecting this is the root of all retardation, demise, destruction, crime, ignorance, and poverty in IRAN.
روش سخنورى جناب عسكرى كاملاً باب كسانيست كه ١٤٠٠ سال به اوهامى چون معراج جسمانى و ملاقات خدا در آسمان و زنده شدن مردگان و پاره پاره شدن آسمان و تكه تكه شدن زمين و نور ندادن خورشيد و غيب شدن امام در سرداب و …تربيت شده اند
خداوند نيز با اهل اوهام با زبان متشابهات سخن ميگويد كه در ظاهر چيزى ميگويد كه در باطن معناى ديگر دارد مثلاً وقتى در سوره شعرا خطاب به حضرت محمد ميفرمايد وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ يك عالم مسلمان بافته نميشود كه معنى حقيقى آنرا بفهمد چه شيعه و چه سنى! و يا وقتى خداوند ميفرمايد وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ هر يك چيزى ميگويند ولى هيچ كدام معنى صحيح را نميدانند
در واقع اگر كسى از علم قرآن بهره گرفته باشد ب بسم الله را بهاءالله ميبيند و الف لام ميم را مظهر الوهيت على محمد ميشناسد زيرا الف در عرف اهل عرفان محمل الوهيت و لام اشاره به عنصر ولايت است كه باسم على در ملكوت الهى معروف است و ميم مظهر مشيت اوليه يعنى حضرت لولاك محمدبن عبدالله است
حضرت محمد ميفرمايند اسم قائم اسميست كه اسم ايشان يواطى اسم ديگرى در اسم اوست
المهدي يواطئ اسمُه اسمي
چه اسمى اعلى و ارفع از اسم ذات الهى يعنى على كه يواطى آن اسم حضرت محمد باشد
عطار مصدق آنستكه اسم زمينى اسم اعظم يعنى اسم معروف حضرت بهاءالله از دو اسم مركب شده است كه اسم صفات الهى يعنى حسين بر اسم ذات الهى يعنى على مقدم ميشود
يعنى اسم شخصى كه حامل اسم اعظم است حسين على ميباشد
حضرت باب در مناجاتى بسوى حضرت قيوم يعنى حضرت بهاءالله كه ايشان را مصدر فيض ميدانند ميفرمايند:
يا سَيدِي الأَكبَرَ ما أنا بِشَيْءٍ إلاَّ وقَد أَقامَتْنِي قُدْرَتُكَ علَى الأَمْرِ. ما اتَّكَلْتُ فِي شَيْءٍ إلاَّ عَلَيْكَ. وما اعتَصَمْتُ في أَمرٍ إِلاَّ إِلَيْك. يا بَقيَّةَ اللهِ قَدْ فَدَيْتُ بِكُلِّي لَكَ ورَضَيْتُ السَّبَّ فِي سَبيلِكَ وما تَمَنَّيْتُ إلاَّ القَتْلَ فِي مَحبَّتِكَ وَكَفَى بِاللهِ العَلِيِّ مُعْتَصَماً قَدِيماً. وَكَفَى بِاللهِ شاهِدَاً وَوَكِيلاً.
يعنى اى آقاى بزرگوار من ( اشاره به حضرت بهاءالله است كه هنوز بابيان ايشان را نميشناختند)
همانا من خود را فداى تو كرده ام و آرزوئى در دل ندارم مگر شهادت در راه تو
ودر كتاب دلائل سبعه ميفرمايند:
قسم به ذات مقدس الهي كه من حيفم ميآيد كسي مرا بشناسد
چرا !؟ زيرا با بابى شدن نا اهل ، براى ظهور بعد از خودشان يعنى حضرت بهاءالله ايجاد زحمت خواهند كرد
من به اسرار بسیار اعتقاد دارم
از اهم اسرار سر حرف ب بسم الله است كه شيخ العارفين عطار نيشابورى در تركيبات خود چنين سرّ آن را ميسرايد
آن کیست برآن سپهر اعظم (يعنى انكسيكه حضرت محمد در معراج به حضور او رفت كيست و آنوجودى كه عرش يعنى مجلاى ظهور خداست و بر آسمان اعظم قرار دارد كيست؟)
وآن کیست ورای هردو عالم
از خاک یکی سواد انقد
وزآب درو بلاد احکم
کم کار ولی درو جهان گم
گمنام ولی دو کون ازو کم
دربارگه جلال مفرد
در جلوه گه جمال محرم
در نور جبینش حج اکبر
در نقش نگینش اسم اعظم
جایی مرو و بخود فروشو
در نسخه تست این لغت ضم
( يعني در قرآن مجيد اسم او آمده است)
در حرف نخست باز یابى (ب بسم الله)
اسرار زمين وآسمان هم(اسم اعظم را كه از اعظم اسرار زمين و آسمان است در حرف اول قرآن ميتواني بيابي)
گر بر سر این معما
افتاد دلت زهی مکرم
خوش باد شبت خجسته روزت
رو رو که جهان شدت مسلم
همانطور كه ملاحظه ميفرمائيد شيخ عطار نيز مانند ائمه اطهار اين معما را كاملاً آشكار نميكند.
او خيلي ساده ميتوانسته است بگويد اسم اعظم بهاءالله است. ولي مطلب را بصورت معما در آورده وميگويد اگر تفسير حرف اول قرآن يعني "ب" بسم الله را كشف نمائي اسم اعظم را خواهي شناخت. البته تفاسير بسم الله همه اشاره به اين دارد كه ب بسم الله بهاء الله است.
باب برای مبارزه با ادیان پیشین به سه دستور اکتفا میکند: هدم بقا (ویران کردن آثار)، ضرب عنق (گردن زدن) و هرق کتب (سوزاندن کتب) که این آخرین در کتاب اقدس متوقف شده است.
اگر نهضت حضرت باب پیروز میشد نتیجه چه بود؟ باب در کتاب بیان باب ۲۶ واحد ۷ چنین میگوید: خداوند بر هر پادشاهی که بر دین بیان مبعوث میشود واجب دانسته که هیچ غیر بابی را بر روی زمین باقی نگذارد. و در جای دیگر میگوید: در جامعه آرمانی هیچ مذهبی جز مذهب باب حق وجود ندارد.
Among the early believers of the Babi/Baha'i Faiths were some 400 enlightened Mullas and religious scholars. They in turn contributed to enlightening millions of others. Many of them were initially among those who were the most hostile, but their sincerity ultimately overcame their superstitions, prejudices, and unfounded dogmas. Do not be discouraged by their antagonism, but continue to attempt to engage them with gentility, love, and patience. This was the path of Jesus, Buddah, Zoroaster..... the Bab, and Baha'u'llah.
خیلی از صحبت های شما لذت می برم و در مورد آنان که به این صحبت ها گوش می کنند ولی به آن توجه نمی کنند و با مخالفت به آن فقط نا سزا می گویند اگر از من دلخور نمی شوند باید بگویم که به قول شاعر که چنین فرموده :
گوش خر بفروش و دیگر گوش خر
حرف حق کی می رود در گوش خر
متشکرم .
شما وافعا حوب وخیلی قشنگ توضیح میدهید .خدا انشاالله شما را موفق وحفظ کند.
فُحش و ناسزا گویی در اصل خوب نیست
اینکه از نامههای آسمانی پرسش رفته بود رگ جهان در دست پزشک دانا است درد را میبیند و بدانائی درمان میکند هر روز را رازی است و هر سر را آوازی درد امروز را درمانی و فردا را درمان دیگر امروز را نگران باشید و سخن از امروز رانید.
دیده میشود گیتی را دردهای بیکران فراگرفته و او را بر بستر ناکامی انداخته مردمانی که از بادۀ خودبینی سرمست شدهاند پزشک دانا را از او بازداشتهاند اینست که خود و همۀ مردمان را گرفتار نمودهاند نه درد میدانند نه درمان میشناسند راست را کژ انگاشتهاند و دوست را دشمن شمردهاند.
بشنوید آواز این زندانی را بایستید و بگوئید شاید آنانکه در خوابند بیدار شوند بگو ای مردگان دست بخشش یزدانی آب زندگانی میدهد بشتابید و بنوشید هر که امروز زنده شد هرگز نمیرد و هر که امروز مرد هرگز زندگی نیابد.
جضرت بهاءالله
چه خوش گفت آن بهاء دیگر شیراز؛
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت این در جریده عالم بقاء ما
❤
هزم و شكست قطعى قومى كه موعود خود را چون يهود بقتل ميرسانند در قرآن چنين آمده است
در سوره قمر خداوند ميفرمايد سزاى بى توجهى مسلمين در روز پسين به نداى دعوت كننده روز قيامت اينستكه او از اين قوم روى بر ميگيرد و تائيدات و رحمت خود را از ايشان باز ميدارد:
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلى شَيْءٍ نُكُرٍ
در روز قيامت كه دعوت كننده حق ( مسلمين را) به چيزى كه مخالف رايشان است دعوت ميكند ( و مسلمين او را باين سبب انكار ميكنند ) از ايشان روى برگير
و در سوره محمد خطاب به مسلمين ميفرمايد كه من ميدانم آخر كار مانند قوم يهود موعود خود را انكار ميكنيد پس بدانيد كه چون چنين كرديد من نيز قوم جديدى را مشمول عنايات خود خواهم نمود:
وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ
يعنى اگر (از فرمانهاى من )سر پيچى نمائيد من قوم ديگرى كه غير شما هستند بر خواهم گزيد
و در سوره ص ميفرمايد اديان قبل همه موعود خود را در موقع ظهور انكار كردند و شما نيز انكار كرده جمعى مهزوم و شكست خورده خواهيد شد:
جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ
(آرى) اینها لشکر کوچک شکستخوردهای از احزابند!
بعد خداوند ميفرمايد اين عاقبتى است كه براى امت نوح و عاد و ثمود و فرعونيان رخ داد همه موعود خود را انكار كردند تا به خاك نابودى افتادند:
إِنْ كُلٌّ إِلاَّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقابِ
يعنى هر یک (از این گروهها) رسولان را تکذیب کردند، و عذاب الهی درباره آنان تحقق یافت!
چند روز پيش جناب حسن ارشاد اظهار داشتند كه چرا بابيان شمشير كشيدند!؟
درحاليكه وعده عذاب مسلمانان توسط اين عده ٣١٣ نفره كه تا پاى جان جنگيدند در قرآن آمده است
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ
حضرات ائمه اطهار ميفرمايند اين امة معدوده ٣١٣ نفر از مومنين حضرت قائم هستند كه در مقابل جمع عظيم منافقين مقابله ميكنند
ده ها هزار قشون ناصرالدين شاه توسط جمعى طلبه كه در ايمان به حقانيت حضرت باب چون كوه راسخ و مستقيم بودند مقابله نمودند
بااينكه بعضى از ايشان براى اولين بار شمشير كشيدند ولى حكومت كاملاً مستاصل شد تا اينكه قرآن مهر كردند كه از قلعه بيرون بيائيد ما بشما آسيب نخواهيم رساند و اصحاب قلعه با اينكه ميدانستند سرداران سپاه ناصرالدين شاه دروغ ميگويند باحترام قرآن مهر كردنشان بيرون آمدند ولى بلافاصله همه را قتل عام كردند
ایمان حق است
Baghdad apparently means God-given
چطوری بیاییم تو باغ؟؟؟؟
باید دل روشن و گوش شنوا داشت و روح پاک و چشم بینا
@@ninakay1813 اللهم ارزقنا دل روشن و گوش شنوا و روح پاک و چشم بینا
جناب عسكرى اين فقط شما نيستيد كه ميخواهيد بتوانيد مردم را بيدار كنيد ولى صدايتان قد نميدهد! اهل اوهام آنچنان در پرده هاى اوهام غيبت امام و معراج و شق القمر گمشده اند كه اگر هزاران پرده از جلوى چشمانشان برداريد پرده ديگر چون عنكبوت ميتنند
صاحب مثنوى ميگويد:
یک دهان خواهم به پهنای فلک
تا بگویم وصف آن رشک ملک
صاحب مثنوى بالاخره مجبور ميشود با استعاره حضرت باب را كه مسلمانان در تبريز او را شهيد خواهند كرد بصورت شمس تبريزى معرفى نموده رفع ابهام نمايد كه او موجودى زمينى نيست بلكه وجودى ملكوتيست و در واقع همانست كه حضرت موسى در خواست ملاقات با او را نمود و ندا شنيد مرا نخواهى ديد!
طور موسی بارها خون گشت در سودای عشق
کز خداوند شمس دین افتد به طور اندر صدا
چون ظاهر بينان را در هياهو ميبيند كه مگر شمس تبريزى مقامش ميشود از حضرت موسى بالاتر باشد!؟ ميگويد نه اين تبريز تبريز من است و نه مرشد و مراد من همانند مرشدهاى زمينى توست! تو كه درختى را نميبينى چگونه ميخواهى مرغى كه برآن درخت نشسته ببينى!؟ :
چون درختی را نبینی مرغ کی بینی برو
پس چه گویم با تو جان جان این تبریز را
البته درست که می گویند؛
درسی نبود هر آنچه در سینه بود
موضوع اصل و ذات کینونیت و ناموسیة هستی است و البته این مهمترین است نه شوخی
وجوداتى چون صاحب مثنوى ملهمند بالهامات الهى. وقتى حضرت محمد ميفرمايند : لله كنوز تحت العرش مفاتيحها ألسنة الشعراء
تعارفى در كار نيست. ولى اول بايد به آن مرحله انقطاع عمّا سوى الله رسيد و خدا را چنان دوست داشت كه هيچ دوستيى درميان نباشد آنوقت انسان به افقى ميرسد كه از اسرار خلقت حصه اى محيّر العقول ميبرد مانند حافظ و سنائى و مولوى و عطار
اينستكه حضرت على ميفرمايند اتقوا الله يعلمكم الله يعنى "واو "را از آيه ٢٨٢ سوره بقره بر ميدارند
ترجمه صحيح اتقوا الله دوست داشتن و عاشق خدا بودن است
كلمه پرهيز اصلاً مقصود الهى را منعكس نميكند
يعنى اگر كسى دوست داشته باشد خدا را به حق دوست داشتن خداوند باو علم و دانش عنايت ميفرمايد
Ok
از حضورت تشکر
انکس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه تو هر دو جهانش پیداست
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
ممنون استاد . امیدوارم اگر میتوانید از کلمات مکنونه فارسی و عربی هم کمی صحبت بفرمایید. من بابلی هستم ساکن کانادا.
بسیار زیبا و جذاب توضیح داده میشود ایران دخت جانان ایران والای اختری ست به پیوندند خدا را شکر ایران دخت جانان جان جانان الله علیه عالیه حضرت عالیه والا اختر شاه عادل عالمشاه عالمتاب جانان جان جانان ایران دخت همگان را دعوت میکنم به والای اختری برسند امپراطوری عدل الهی والای اختری ایرانی جهانی ست به پیوندند عاشقان مشتاقان عالم دنیای زیبای والای اختری الهی آشکار است شامل حال است سبب پیروزی انقلاب والای اختری ایرانی جهانی ست به پیوندند روز پنج شکرگزاری ۳ ماه همسایه سال ۴۴تقویم نوروز تآژه شکوفآن همگان جهانی بین المللی است پرچم صلح آمیز والای اختری برای همه کشور ها وحدت بخش جهان است
اختر از اقبال انسان است!خوشا آنانکه خوش اخترند
استاد گرامی لطفآ خواهش میکنم سکوت را بشکن هرچه شد باداباد .
زیادها شکسته نمی شوند!
Allah simply means god
درویش جان تو نوری بر تاریکی من نیوش می کنم کلام به کلام شما را ما کسی نداشتیم حقیقت را عریان عیان کند و مورد تیر زهراگین این جاهلان قرار نگیرد و شاید یکی از رموز اینکه گفته اند هرکس را که اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانشان دوختند همین باشد که حسن ارشادهایی بهای خود را ندانستند و نگذاشتند دیگران هم چشمشان به حقیقت باز شود و بهای خود را بدانند بله در زمانه ای قرار داریم بلطف شبکه های مجازی زندگی حقیقی دارد آشکار میشود من تشنه معارف باب و بها و محمد وعلی و زردتشت هستم که شما مظهر آن هستید من ییظهرالله هستید الشمس والضحی هستید اما حفظ جان شما واجب است باید تدبیری اندیشیده شود با روشنگری شما در وحله اول جان شما حفظ شود اما نوشته ها شما توسط حواریون شما ثبت وضبط گردد و به نسل های بعد و تشنه منتقل شود یا هو
درود بر حیدربرسم. حرفهایت طلاست
عاشق و شیدایی مثل شما که ، حرف های تازه و آشنا با روح و روان میزنید و اما در فهم و درک نمیگنجد ..... شیخ عزیز ، جان جانم ، قشنگ قشنگیا ، بیا یه کم عریانتر بگو تا عام الفهمه باشه . سخت است در تاریکیهای کلام شما ماندن و کور شدن . مشتاق فهم مغز کلام شما هستیم ، میدانیم که ذلال است و صاف ، اما شاید از شفافی دیده نمیشه . شیخ جان من با مغز خوردم به شیشه ی کلامتان و مخم تاب برداشت . تورو به حقیقت بیا این کلاف سر گم کرده ی مارا برایمان پیدا کن ، سلسله بیاناتی از ابتدای فهم شروع کنید تا انتها ، اما با سواد و فهم ما ... معلوم است که غریب میمانید . وقتی تبدیل بشید به یه موجود ناشناس ، بزودی دلتون واسه خودتون تنگ میشه ... خداااایااااا . درصدی از کلام شما را عموم درک نمیکنیم ، یا از سادگی یا از پیچیدگی یا از نامجازی ... پوست کنده نیستند . شاید هستند ولی شما بدونید ورودی مغزها کوچک و بزرگ دارد . کلامی بگویید که از درگاه سوزنی مغز ما عبور کند .
می شرمم ولی چشم . در فکر راهی هستیم که بتوانیم ادامه دهیم. ولی من می فهمم چه می گویی؟! همین قدر می دانم تو راست می گویی.
باید حکمت رعایت شود. مطالعات شخصی حائز اهمیت است
لطفا از اروپا خارج شوید.
به آمریکا منتقل شوید
ممکن است
باسلام اول علم ابدان وبعد علم ادیان توصیه ام بجنابعالی اول تافرصت باقیست درصورتی ازسلامتی روحی وروانی وعقلانیتان یقین داریدیکبارهم شده بخودشناسی خودتان وهم فکرانتان بپردازید هرگزخالق درمخلوق مخلوط نیست و انچه درمخلوقات عالم حیات دارند وممات خواهندداشت اراده وخواست ومشییت خداوندسبحان الله اکبربوده وهست اراده الله سبحان تعالی درخلق شدن عالم وانچه دران موجوده وموجودمیشودازخواست واراده خداوندحلیم وحکیم وعلیم تبارک وتعالی است خداوند همه راهدایت وعاقبت بفرماید
يكى از آقايون نوشته بودند كه بمصداق حديث نبوى العلم علمان علم الأبدان وعلم الأديان جناب عسكرى بايد به صحت خود بپردازند))
درحاليكه اين كنايه را خطيب قريش هم به حضرت محمد ص ميزدند و يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ
در مورد پرستش کلمات بهاء باب و ابهی بدون در نظر گرفتن مفاد منظور مقصود و هدف و متن ومعنی و روحانیت و نورانیت مستعار مربوط به آن و تشخص و تمرکز آن اقلا تا ۵۰۰,۰۰۰ سال از شروع زمان آدم یا تاریخی از ظهورات حضرت باب و حضرت بهااله که اتم و اکمل و اکل ظهورات کلیهٔ الهیه تا آنجا که انسان از قبل از آن با خبر است و فقط ناظر بودن به تلفظ و صوت و صدا و تجوید آن به عربی و فارسی و حالت صرفی و نحوی و دستور زبانی آنها ارزشی ندارد، و چه بسا در آینده طبق تعالیم و مبادی اجتماعی بهائی حتی زبانی بین المللی و نین القاره ای برای بشر که عربی و حتی فارسی هم نباشد بوجود آید که طبق تعین امراء و وزرای بیت العدل عمومی و اعظم بهائی این کلمات به آن خط و زبان و لسان عمومی و واحد ترجمه گشته و متداول و رائج گردد اما بنظر من در این مدت فوق الذکر اگر کسی شخصیت مربوط و متصل و ملصق به ایشان یعنی سید علی محمد باب پاک سرشت و بهااله میرزا حسینعلی آن جمال مبارک اقدس را چه بعنوان رسول و فرستاده ای از خدا یا خود خدا توسط این کلمات و عناوین پرستش نماید اشکال ندارد چه که در ادبیات و اشعار و عرف عرب اشارات و بشارتی
حاکی بر آنستکه حتی خود هر نفسی میشود رب انگاشته شود چنانکه معروفست:«من عرف نفسه فقد عرف ربه» یا اینکه خدا از حبل گردن هر کسی به هر کسی نزدیکتر است یا مثلا کلمهٔ کد خدا یعنی نیک خدا برای رئیس یک ده آمده است یا در شعر آمده است: خداوندان نعمت را کرم نه: اینست که حضرت بهااله اینها را امروزه تشریح نموده اند که هر نفسی بالفطره دارای ۲ جنبهٔ خیریه و شریه است و جنبه خیریه و نفسش اگر چون آئینه ای منعکس کنند پرتوی از انوار و حرارت شمس حقیقت خداوندی گردد چنانکه ولو تمام تداخل تمام کرهٔ آفتاب نباشد که وارد آن آئینه شود که غیر ممکن است آن شعاع را متمایز از آفتاب نمینامیم و آنرا آفتاب میگوئیم؛ به همچنین آن خیرات و کمالات و محاسن اخلاقی و الهی و روحانی و نورانی حقیقی و استعاری موجود در خود را بدون غرور میتوانیم رب و پروردگار و خدا و آله و الله خود دانسته و پرستش کنیم و حتی آن اسماء و صفات و کمالات را شناخته و پیروی کنیم ولی در وحله اول مقصود و هدف و منظور و معنی آن «ه» در کلمهٔ نفسه نفس الهی یا الله است که همان خود خدا باشد که طبق کتاب اقدس و سایر الواح و کتب بهائی و مفاوضات همان از جمله یا در رائس آنها یا معروف ترین آنها عنوان بهااله با تشدید روی:( «ل»:"لام") یا بهالله است!
در خط 11 ام از پیام و تفسیر قبلیم مقصودم از کلمه نین بین بوده است!
اول =۱... وسط ۵ ... آخر ۹ ... ۱۵۹
محمد صادق! تشکر
شيخ بهائى در معنى حروف مقطعه طه مينويسد اين دو حرف اشاره به آدم و حوا دارد يعنى ط عدداً ٩ است و اگر به حساب جمل بسط داده شوند يعنى از يك تا نه جمع شوند عدد ٤٥ را ميدهند كه عدد آدم است ( ا مساوى يك و دال مساوى چهار و ميم مساوىى چهل) و اگر عدد ٥ را نيز از يك تا پنج جمع كنيم عدد ١٥ را ميدهد كه عدد حوا است ( ح مساوى هشت و واو مساوى شش و الف مساوى يك)
بنابراين وقتى خداوند ميفرمايد از ضلع آدم حوا را خلق كرده ام
اين دو معنى دارد يكى اينكه آدم و حوا از يك عنصرند. و ديگر طبق شيخ بهائى اين ضلع؛ ضلع ايسر در حاصل ضرب است نه ضلع بدن آدم!
يعنى حوا از عنصر آدم است و ديگر اينكه چون ٤٥ حاصل ضرب ٩ در ٥ است و شامل ٩ و ٥ هست ضريب سمت چپ اين حاصل ضرب حوا است كه هر دو ظهور مشيت الهى هستند در عالم خلق و مظهر خدا هستند
در واقع سجده به آدم كه خداوند ملائكه را فرمان ميدهد نيز به آدم ازين جهت صحيح است كه روح خدا در آدم است و گرنه سجده به بشر شرك است
به بيان ديگر يا محمد و يا على كه توسل به حضرت محمد و يا حضرت على است به خدا راجع ميشود نه به شخص حضرت محمد و يا شخص حضرت على.
يا بهاءالابهى نيز به شخص حضرت بهاءالله بر نميگردد و اين سجده و توسل كه خداوند ملائكه را فرمان ميدهد به ذات غيب منيع لايدرك بر ميگيردد
معنى ديگر حروف مقطعه طه همان معنى مذكور در آيه نور است كه خداوند نور است كه مصباح آن مظهر حق يعنى آدم است و زجاجه آن حوا است يعنى نور خدا توسط دو وجود مقدس بما ميرسد مثلاً در اسلام محمد و على بودند و در اين امر اعظم بهاء و باب و اينكه خداوند از خلقت عالم مردمان را براى روز قيام آماده نموده عدد بهاء كه ٩ است و عدد باب كه ٥ است همان طه مذكور در قرآن است
أنّ عدد التسعة بمنزلة آدم «ع» فإنّ للآحاد نسبة الابوة إلى سائر الأعداد، و الخمسة بمنزلة حواء فإنّها التي تتولد منها مثلها، فإنّ كل عدد فيه خمسة اذا ضرب فيما فيه الخمسة فلا بد من وجود الخمسة بنفسها في حاصل الضرب البتة، و قالوا قوله تعالى: «طه» [6] إشارة إلى آدم و حواء، و كل من هذين العددين إذا جمع من الواحد إليه على النظم الطبيعي اجتمع ما يساوي عدد الإسم المختص به فاذا جمعنا من الواحد الى التسعة كان خمسة و أربعين و هي عدد آدم [7] و اذا جمع من الواحد إلى الخمسة كان خمسة عشر و هي عدد حواء [8] و قد تقرر في الحساب انه إذا ضرب عدد في عدد يقال لكل من المضروبين ضلعا و للحاصل مضلعا، و إذا ضربنا الخمسة في التسعة حصل خمسة و أربعون و هي عدد آدم، و ضلعاه التسعة و الخمسة، قالوا: و ما ورد في لسان الشارع صلوات اللّه عليه و آله من قوله: خلقت حواء من الضلع الأيسر لآدم إنما ينكشف سره بما ذكرناه، فإنّ الخمسة هي الضلع الأيسر للخمسة و الأربعين و التسعة الضلع الأكبر و الأيسر من اليسير و هو القليل لا من اليسار.
كشكول شيخ بهائى جلد ٢ صفحات ٣٠٣-٣.٤
مگر می شود معجزات را انکار کرد؟!
چرا با شیخ حسن الهیاری مناظره نمیکنی
عسگری برار ، منو یاد سخنرانیهای خودم میندازی...
منم بعضی وقتا ژست سخنران میگیرم و تو مکان خلوت برای یک جماعت خیالی سخنرانی میکنم . دقیقا مث خودت سخنرانی میکنم ، دقیقا
Ali means great..aala means the greatest
ای مقدس اقدس . یا اقدس مقدس . بیان کن و عیان شو . خطیرمسئولیتی دارد در مخاطرات خاطردوست . ذات مشعشع وجودش در انوار خود برما نهفته است . ای خطیرنشته در خاطرها بذری بی افشان . حضرت دوست خود خود آبیاریش کند .
سپاس
اول هو .. اوسط هو ... آخر هو
رزمنده!ممنونم
همیشه شیطان از نور و حقیقت فرار میکند
جناب استاد شما حقیقت را بگویید . هر کس به اندازه درک خودش برداشت میکند و کسی که بد میگوید . اول خودش میشنود واز کوزه همان برون طراود که در اوست .