سحرگه او بود و من مست و مستانه دور از چشمان یگانه و بیگانه رفتیم تا دامن کوه شانه به شانه روی سبزه پای چشمه نزد دلبر خوش نشستم رو به خاور بنهادیم چهره بر هم آسمان را شعله بر دامن فتاد آن مه ندا داد آتش آتش شعله با مه در کشاکش آسمان آتش به جان است او مگر از عاشقان است گفتم ای یار سرمست اکنون رویت نماید آسمان ایینه در دست آفتاب خیزان است...ه
خالص فولک گیلک، و نوستالژیک،ممنون که برایمان گذاشتید،تا یاد روزهای شیرین مسافرتهای به شمال ،زنده شود 🌹
روحت شاد ای بزرگ مرد گیله عالی بود
Beautiful!
بسیار زیبا
هرگز، هرگز، این ترانه قدیمی نمی شود.
Beautiful song. Beautiful voice....so nostalgic.
Gülün tam ortasında bu şarkıyı söylüyorum çünkü bu şarkının sözleri hiç bitmiyor
Yorumlarda Türkçe beklemiyordum
💐💐💐💐❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سحرگه او بود و من مست و مستانه
دور از چشمان یگانه و بیگانه
رفتیم تا دامن کوه شانه به شانه
روی سبزه
پای چشمه
نزد دلبر
خوش نشستم
رو به خاور
بنهادیم چهره بر هم
آسمان را شعله بر دامن فتاد
آن مه ندا داد آتش آتش
شعله با مه در کشاکش
آسمان آتش به جان است
او مگر از عاشقان است
گفتم ای یار سرمست
اکنون رویت نماید
آسمان ایینه در دست
آفتاب خیزان است...ه
İs it farsi or gilaki-mazeni?
🎉
❤️❤️❤️
هیچکس چون عاشور پور نبود