من ترک اذربایجانم میدونستم هزاره ها مثل ما از یه قومن😍😍چون اقوام ترک در اذربایجان و ایران وترکیه در هزاره ها زندگی میکنن😶😍🤗🤗 عاشقتونم برادران کی میتونه منو تورو از هم جدا کنه یاشاسن بویوک تورک میلتی
اذری های ایران از نژاد اریایی ها هستند .هزاره ها از نژاد مغولی که یک نژاد بزرگ از بامیان تا چین وتا کره و تا ژاپن هستند وفرقهایی هم دارند ولی اصلشان یکی است . ودر کتابها به نام نام نژاد مغولی یا زرد پوستان معروف هستند.زبان ها کاری به نژاد ها ندارند چون ممکن است اقوامی به عللی زبان گویششان تغییر نموده باشد.
زنده باشی پدر جان ای کاشک میشد این حرفهارا در تلوزیون افغانستان پخش کرد و همه هزاره ها و دیگر قوم ها از این حرف ها باخبر میشدن! زنده باد هزاره به امیدی که روزی بتوانیم بومی بودن خود را به همه ی مردم افغانستان صابت کنیم
اول اینکه دتلویزیون چرا که نه میشه بخیر. دوم اینکه دقومی که ماست ره سیاه میگه. روز ره شب وشب ره سیه ازروی تعصب ونژاد پرستی چیره میخوای ثابت کنی. این برای برای من و تو و کسی که به دنبال علم و واقعیت تاریخ است نوشته شده. زنده باد قوم بزرگ رشید و با اصالت ( هز ا ر ه. ) زندهباد زندهباد زندهباد ملت هزاره. اره بیرار 💖💖💖💖💖💪💪💪
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟! برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟! اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.). با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود: ۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند. ۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام. ۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند. ۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند. @mohammadishari
Amwer. هزاره ها از نژاد زردپوست ها هستند که قدمتی چندین هزار ساله در بامیان دارند ونژاد زردپوست یک خصوصیت چهره ای است که از چین تا مغولستان و ژاپن را در برگرفته فرق هایی دارند ولی اصلشان یکی است زبان ها ی اقوام گاها به سبب هایی دستخوش تغییر بوده زبان فارسی هم در افغانستان به سبب طولانی بودن حکومتهای امپراطوری فارس ها بر این خطه بوده.
Mohammadjuma Mj از چین متجاوزین قاتلان رهزنان جلادان چینی کتاب بی معرفت ها و بی وجدان ها و دزدان و رهزنان جلادان چینی را به نام هزاره بیارید که اساس اش در چین شده است سگان بی معرفت Afeefa Motahar sadat
ارسال توسط فاضل کیانی نظر بدهید مقاله 40) آیا شاهنامه ها افسانه است؟ (بخش 2) تاريخ : سه شنبه نهم آبان ۱۳۹۱ ما باید از خود بپرسیم که چرا نامهای تاریخی افغانستان و ایران عوض شده است؟ و چرا شاهان پيشدادي وكياني بلخ و زابلستان كه نماد کاملِ قوم آریان و سمبل تاريخ ایران کهن وستون فقرات ريگ بَید و اَوِستا و پارسنامه ها و شاهنامه ها هستند، امروزه از تاريخ نوین افغانستان و ایران حذف شده و افسانه تلقي مي شوند؟
@@حامداحمدی-ف4خ اصلا معلوم نیست چی میگی؟؟؟ کی ایغورها را فروخته؟؟!!! کسی ایغورها را نفروخته. بلکه حکومت کثیف و نژاد پرست چین مسلمانان را نسل کشی میکند. ایغورها بخاطر مسلمان بودنشان در چین قتل و عام میشن نه بخاطر تورک بودن. اگر تو تاجیک یا پارس سگ یا هر گوه دیگری هستی اهل چین بودی به همان سرنوشت ایغورها دچار میشدی
@@hariselas4254 یک سرچی ام بکن تو گوگل اخه ایغور ربطی به ترکیه نداره فقط خویشاوند زبانی اند پنجاه هزاره ایغور رو جمع کرده میخاد بده چین یک تعدادی رم داده به چین 😂
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟! برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟! اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.). با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود: ۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند. ۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام. ۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند. ۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند. @mohammadishari
سلام برادران، منم علاقه ای زیادی به این کتاب دارم، ٲما سوال اینجا است، که چطوری میتانم این کتاب را در آلمان بدست بیاورم؟ لطفا اگر اطلاعات بدست دارید کدی مه به میان بگزارید، ممنون.
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟! برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟! اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.). با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود: ۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند. ۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام. ۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند. ۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند. @mohammadishari
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟! برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟! اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.). با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود: ۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند. ۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام. ۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند. ۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند. @mohammadishari
یعقوب شیر سیستانی: یعقوب شیر سیستانی مشهور به «یعقوب لیث صفاری» یکی از شهریاران فرهیختۀ سیستانی است که با فرزانگی از زبان پارسی پاسداری کرد. شاعری که در دربارش به عربی شعر گفته بود را نکوهش کرد که «چیزی که من درنیابم، چرا گفتن؟». زادگاه یعقوب، دیۀ «قرنِین»، در کنارۀ خاشرود، میانۀ زرنگ، بست و فراه در سیستان تاریخی است. سیستان تاریخی پیش از اسلام از غزنه تا زابل ایران بوده، در دورۀ اسلامی که خراسان بزرگ به دو ولایت خراسان و سیستان تقسیم شد، کابل و گردیز نیز جزو سیستان شد. شرود ناحیهای است در شمال شرق شهر زرنج و چخانوسر میان دشت بکوا و دشت مارگو در کنار راست دریای خاشرود. خاشرود یکی از ولسوالیهای ولایت نیمروز در جنوب باختری افغانستان است که جمعیت آن در سال ۲۰۰۶ میلادی، ۳۵.۳۸۱ نفر اعلام شدهاست. راولینسون در نقشة خود قرنین را با فاصلهای بهنسبت زیاد در شرق چخانسور نشان داده است. هویت یعقوب صفاری: نکتۀ جالبی که از دید بسیاری از تاریخ نویسان دور مانده، اصالت بومی یعقوب صفاری است. یعقوب از سیستان برخاسته و در قلمرو حکومت شیران و شاران قرار داشته است. پایتخت زمستانی شاران زمینداور/ گرشک و جایگاه تابستانیشان فیروز کوه غور بوده است. زادگاه حمزۀ آزرک شاری نیز رَوَن و چول، نزدیک گرشک است. لقب اصلی صفاریان، «شیر» است که به «لیث» عربی ترجمه شده است. چنان که شیران بامیان را «اسد» ترجمه کردهاند. عبدالحی حبیبی لقب خاندان صفاری را شیر دانسته است. (حبیبی، 1386: 274). برخی از تاریخ نویسان، او را فردی مجهول دانسته و برخی برای او نسبنامۀ ساسانی ساختهاند. #یعقوب_شیر_سیستانی #یعقوب_شیر #شیران #محمدی_شاری
هندوکش؛ پارس: هندوکُش رشتهکوهی در افغانستان و دنباله رشته کوههای هیمالیا از نزدیک پامیر داخل افغانستان است که از جنوب بدخشان (راگا، زادگاه زردست) گذشته در دره بامیان که آغاز کوه دیگری است بهنام کوه بابا، پایان مییابد. هندوکش، یکی از شاخههای سلسله کوههایی است که در اوستا (زامیاد یشت و یسنا) بهنام اوپائیری سئن بهمعنای فراتر از پرواز شاهین یاد شده که متنهای پهلوی اپارسین و متنهای زبان فارسی به پارس تبدیل شده است. ابوریحان بیرونی از هندوکش با نام «شاهین» نام برده است. شاهین٬ دیگردیسی سئن (سین، سی) یعنی سیمرغ و شاهین است. فردوسی، هندوکش چنین توصیف میکند: یکی کوه بینی سر اندر سحاب که بر وی نپرّید پرّان عقاب_ فردوسی در پی شکست دارا کیانی بلخی، یونانیها حاکمیت یافتند که در زمانهی حکومت یونانیها و بازماندگانشان نام مناطق با زبان یونانی رواج یافت، بهبخدی (بلخ بامی) باکتریا، به اوپائیری سئن «پاراپامیزوس» و به هرخوتی (هیرمند) آراکوزیا و... گفتند. یونانیها مدت شش سال در حوزه مرکزی ایران باستان (هندوکش و بامیان) درگیر پایداری مردمی بودند، که بخشی از هندوکش را کوه بربر یا باربار نامیدند. بند امیر بامیان نیز بند بربر باد میشده است. در جریان گذر اسکندر از بامیان بهسمت بلخ که هندوکش میگذرد، بسیاری از سربازان اسکندر در جنگ، برف و چنگ (مه) نابود شدند. آنان هندوکش را بهعنوان «کوه قاف» و آخر دنیا میپنداشتند و گذر از آن بهعنوان معجزهی گذر از ظلمات نام بردهاند. (ن.گ. جان هلنز). یونانیها پارس را کوکازوس اندیکوس، یعنی قفقاز هندی نام گذاری کردند. و این نام یونانی، پس از سدهها، بهگونهی امروزی آن که هندوکش باشد، درامده است. نام کنونی هندوکش اصلا از همان کلمه اندیکس بهمیان آمده و آنرا (هندیکس) و (هندوکش) ساختند. در برخی متنهای تاریخی بهنام هندکوه یاد شده است.
[۱۱/۱۵، ۲۰:۰۲] amir: پنج نکته برای محققان هزاره شناسی فاضل کیانی برخی تصور میکنند که تنها از ذیل نام و کلمه «هزاره» می توان به تاریخ دور و نزدیک قوم هزاره دست یافت؛ اما این تصور یک اشتباه بسیار کلان و مبنایی است و تاریخ یک کشور یا یک قوم را تنها از ذیل نام فعلی آن نمی توان دریافت. چونکه نام اقوام و شهرها در طول تاریخ، پیوسته در حال تغییر و دگرگونی بوده است. مثلا: 1. نام افغانستان در عهد باستان بنام آریانا و در دورة اسلامی بنام خوراسان و پس از سلطة افغانان (پشتونها) بنام افغانستان شده است. 2. نام بلخ در اوستا بنام »بُخدِی» و در زبان هیون تسنگ زایر چینی بنام «پُوهُو» و در منابع اسلامی بنام بلخ است. 3. نام کابل در اوستا بنام «وَهکَرت» و در شاهنامه بنام کابل، و در برخی منابع اسلامی بنام گنداره و حتی بنام هند یاد شده است. 4. نام قندهار و سرزمینهای پیرامون آن در اوستا بنام هتومند و در منابع دوره اسلامی بنام رُخج و تِگِین آباد و هیلمند است. 5. بلاد شمال قندهار در اوستا بنام «هَرخوَتی» و در زبان یونانی بنام «اراخوزیا» و در شاهنامه و منابع اسلامی به نام زابلستان و امروزه به نام هزاره جات و هزارستان است. 6. نام عراق کنونی در اوستا بنام «بَوری» و در منابع دوره اسلامی بنام «سوات» و عراق عرب است. 7. نام بخش اعظم ایران کنونی در اوستا بنام «مَازنَه» و در شاهنامه بنام مازندران و در منابع اسلامی بنام فارس و عراق عجم و یا جبال است. 8. نام پاکستان کنونی در اوستا بنام «هَپته هندو» (هفت آب هند= پنجاپ) و در شاهنامه بنام سِند و هند و در منابع اسلامی نیز بنام سند و هند یاد شده است. 9. قوم پشتون در تاریخ به نامهای افغان و اوغان و پتهان یاد شده و تاجیک به نامهای تخاری، کوشانی، تازیک، تازی و تیموری و... یاد شده و هزاره نیز به نامهای بلخی، زابلی، خوراسانی، سیستانی، غوری و غرجستانی یاد شده است. بنا بر این نمیتوان تاریخ واقعی سرزمینها و هویت اقوام یاد شده را از ذیل نام امروزی آنها دریافت. بخشی از نويسندگانِ ما از روي خوش باوري به نویسندگان خارجی و داخلی پیش از خود شان، و يا از روي کم توجهی به منابع دورة اسلامی و یا از روی عقده، برای هزارهها تاريخ و هویت خنثي نوشته اند. آنها درین باره فرضیات بيگانگان را تكرار کرده و دست به خود كشي زده اند. آنها با چنین تاریخنگاری خود آب به هاون کوبیده و به وطن و تاریخ کشور و مردم خود جفا کرده اند. از همه درد آور تر اینکه: شماری از نویسندگان هزاره مینویسند که: ما آزره ایم و زبان ما فارسی نیست، بلکه آزرگی است. آنها با چنین سخنان بیمطالعه و حزن انگیز خود، مردم خود را در داخل تنیده های مسموم و لرزان عنکبوتی خویش زندانی کرده و میکُشند. آنها با چنین آزره گرایی سطحی خود، در واقع فرهنگ و زبان و هویت و تاريخ چندین هزار سالة خود و وطن و نیاکان خویش را دو دستی به بيگانگان و همسایگان تسليم میکنند و غافل اند از اينكه با اين نوشتههای خام و احساسی، با سرنوشت و هویت يك جامعة تاريخي و پارسا و بيگناه بازي میکنند. اینک به پنج نکته در باب هزاره شناسی توجه کنید. نکته اول اینکه) نخست باید جغرافیا و ادب و زبان اوستا و روایات و حکایات و افسانهها و جغرافیای شاهنامه با رویکرد هزاره شناسی مطالعه شود، و سپس نام شهرها، قریهها، كوهها، دریاها و دریاچههای هزارستان و نام بیش از هفت صد طایفه هزاره که برخی با نامهای اوستایی و شاهنامه ای اند، با آنها تطبیق شود. به بیانی دیگر: آثار باستانی و ویرانه شهرها و دژهای باستانی بر روی تپهها و در دل صخره های سنگی در بامیان، سمنگان، بلخ، و ولسوالی های اطراف غزنی، وُرُزگان ، غوربند، کاپیسا (شمال کابل)، مَرغاب و سیستان و... با توجه به روایات و اسطوره های اَوِستا و شاهنامه ها باید به صورت تطبيقی و با رویکرد جدید تاریخی و مردم شناسی مطالعه و بررسی شود. محققان ما يك باری ديگر در كنار شهرها و قلعههاي باستاني ويران و خاموش و بي صاحب در بلخ و بغلان و بامیان و مَرغاب و سیستان و هزارستان (که بنام كافر قلعه يا قلعه كافران و... یاد میشوند) بایستند و به فكر فرو روند و از خود بپرسند كه در اين شهرها و جاها کیها بوده اند و روزگار بر سر آنها چیها آورده است؟ و اين ويرانگريها چرا و بدست چه كساني صورت گرفته و این سکوتها و خاموشیها چرا ادامه دارد؟ باید دید که اين ويرانه هاي پهناور و شگفت آور هویت كدام قوم ساكن در كشور را بیشتر نشان میدهند؟ افغان، تاجيك، اوزبیك و يا هزاره؟ نکته دوم اینکه) واژگان کهن اوستایی و فارسی قدیم و گویش دري هزارگي موجود در زبان این قوم با شيوة علمي بررسی شده و با متون کهن تاریخی و ادبیات فارسی سنجیده شود. نکته سوم اینکه) اصطلاحات و افسانه های كهن هزارگي كه در ميان عامة این مردم تا كنون متداول اند، حاكي و نشان دهندة رخدادها و حقايق تاريخي زيادي اند. گرچه محترم جناب جواد خاوری کارهای خوبی در ین باره کرده است، [۱۱/۱۵، ۲۰:۰۲] amir: اما روی همرفته این افسانه ها و ترانه هاي فولكلوريك در اثر خود گريزي وبي پروايي مردم در حال مرگ و نابوديست. مانند: یک: داستان «ديو الفي» (ديو آلپي) و واژة «اَلَپّس كردن» (مانند وحشيان آلپي حمله كردن) دو: افسانة «مريم وآدمي زاد و سياه برزنگي» سه: قصة «پري كوه قاف»، چهار: داستان عروسي صلصال و شَهمامه. پنج: افسانهها و اشعار فارسی در باره بند امير باميان، و كشته شدن اژدر و ساختن بند امیر توسط امام علي (ع). شش: مثل «سگسَرو اَلدِی اُورُو نكو» (یعنی مانند مردم سگساران هورا و فرياد نكش) و... نکته چهارم اینکه) باید تندیسهای بیشمار طلایی و مسی و سنگی و سفالی و گچی متعلق به دوران مِهری و یونانی- باختری و زردشتی و بودایی، که از بلخ و کاپیسا و بگرام (شمال کابل) و غوربند و بامیان و جلال آباد و سیستان و قندهار به دست آمده و نگاره های شگفت انگیز و تصویرهای رنگی باقی مانده در رواق سرخ بت و خِنگ بت بامیان و مزگت های اطراف آن و معابد دره ککرگ بامیان و... دقت و مطالعه شود، که هویت و تاریخ و چهرة کدام اقوام موجود در کشور را بیشتر بازتاب داده اند؟ نکته پنجم اینکه) متون تاریخی و جغرافیایی و نسب شناسی و ادبی هزار ساله عربی و فارسی و ترکی در باره تاریخ آریانا و خوراسان و زابلستان و اقوام موجود در آن مطالعه شود و به فرضیات سیاسی و بی منبع خاورشناسان قرن بیستم اروپایی در مورد هزاره، باور و اعتماد مطلق نشود.
ارسال توسط فاضل کیانی 9 نظر مقاله 41) آیا شاهنامه ساخته و پرداخته فردوسی است؟ تاريخ : سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۱ باید دانست که اساس و بُنمایه های اصلی شاهنامه از خود فردوسی نیست و این حکایات و روایات از زمانهای دراز در میان بلخیان و زابلیان رواج داشته و دهن به دهن نقل می شده اند. اينكه گفته ميشود خود فردوسي داستان سرایی و اسطوره سازی کرده و داستانها و ستاره های شاهنامه را ساخته و پرداخته است، سخني بيهوده و گزاف است. پیش از فردوسی (ق 4 ق) شاهنامه های زیادی به نظم و نثر به زبان دری در حوزة خراسان زمین یعنی بلخ و زابلستان موجود بوده است. در حقيقت می توان گفت که نخستین شاهنامه ها، نخستین نَسك (کتاب) اَوِستا و آخرين آنها شاهنامه فردوسي است.
برادر و خواهر خوب من دوستتان دارم بهر عقیده وباور که هستید به باور من تا روزی تاروز که ایمان به خدای محبت نیاوریم و خوب نشناسیم وباور در حدیث دروغین عرب باور داشته غیر نابودی وبد بختی چیز دیگر نصیب ما نخواهد شد بلی عبرالرحمان از غارتگران عرب پیروی نمود شصت چهار در صد مردم هزاره کشت ومال ناموسش را بغارت بردند آزرده نباش برادر و خواهر عزیز آیا این دستور نوشته شده در کتاب عرب ا ز جانیب خدا است یا از جانیب شیطان که هنوز کشتن غارتگری اموال نا موس دیگران ادامه دارد خداوند در انجیل حضرت عسی گفته به دشمنت محبت دوستد که است است چه فایدئده دارد ببخش تا بخشیده شوی پیامبر اسلام در سوره آل عمران مگوید وهر کسیکه به کتاب آسمانی باور دارد همه با هم برادرند و عبدالرحمان پیرو خدا بوده یا از شیطان وگفتار خداوند محبت برادری است واز شیطان نابودی کشتن وغارت گری است تا ایمان بخداوند محبت نیاوریم سود جویان غارت گران استفاده عظیم از مال ناموس دگران اگر خوب نفهمیدی ویا غارتگری دوست داری هرچه دشنام از دهنت بیرون میشود بگو آزرده نمیشوم چرا از درکش بسیار دور هستی دوستد دارم
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟! برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟! اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.). با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود: ۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند. ۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام. ۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند. ۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند. @mohammadishari
ای دوست عزیزی که داری به قوم هزاره توهین میکنی در اینکه یک فاشیست هستی شکی نیست اما به شما پیشنهاد میکنم تاریخ ویکی پدیا را مطالعه کنید تا اطلاعات تاریخی ات زیاد شود و بهتر قضاوت کنی اگر ایرانی هستی که از شما توقعی نیست چون هیچی برای افتخار نداری اگر پشتون هستی پیشنهاد میکنم بیشتر تحقیق کنیدتشکر میکنم
من #هزاره ام! #کورش بزرگ با ان همه اوازه وافتخار نسل خیالی اریایی بدست اجداد ساکایی من کشته شد.! .. من هزاره ام! اسکندر مقدونی با ان همه عظمت از اجداد من شکست خورد ونتواست قلمرو هزارستان را فتح کند.ودر اخر بدست اجداد کوشانی من حکومتشان از باخترستان برچیده شد. .. من هزاره ام! سازنده ای بت های بامیان،دارای فرهنگ پرافتخار، ووصل کننده ای فرهنگ غرب وشرق. .. من هزاره ام! که بیشترتاریخ دانان ، غزنویان،،خوارزمشاهیان،سلجوقیان و.. را از ملت پر افتخار من میدانند. .. من هزاره ام! که در بامیان نواسه چنگیز خان مغول را کشتم. ودر بیشتر مناطق هزارستان مغولان نتواستند پا بگذارند. .. من هزاره ام! من هزاره ام که نادرقلی شاه افشار(ناپلیون ایران) نتوانست هزارستان مرا فتح کند وباتلفات سنگین عقب نشینی کرد. .. من هزاره ام جد من شیرمحمد خان هزاره در جنگ میوند انگلیس را شکست داد وفاتح میوند شد. وهمین کلنلل شیر محمد خان جد من ایران قاجار را در هرات شکست داد وبا وارد کردن تلفات زیاد به لشکر 30.000نفری ایران فاتح هرات شد. .. من هزاره ام! که عبدالرحمن خان اوغان با فروختن نصف خراسان به انگلیس هندشرقی،وایجاد خط دیورندوبا پشتیبانی انگلیس وتجهیزات توپ وتفنگ انگلیس نتوانست هفت سال هزارستان من را فتح کند. مگر باخریدن ناموس فروشا وسادات خایین باکمک جاسوسی انها که از پشت خنجر زدند به من 63%نسل من نابود شد. نصف هزارستان ،سرزمینم به یغما رفت. دومیلیون نسل من کوچ اجباری داده شد. .. من هزاره ام! مادر من شیرین هزاره رهبر چهل دختران هزاره است. مادری پاک دامن با عصمت با عفت شیر زن ،جنگجو ازاده ،رهبردلیرمن شیرین هزاره است. .. من هزاره ام! جد من عبدالخالق هزاره است،عبدالخالق هزاره ازاد مردی که نادر غدار را به قهرجهنم فرستاد. .. من هزاره ام! ازنسل ملا فیض محمد کاتب هزاره پدر تاریخ معاصر افغانستان، ابراهیم خان گاو سوار ومزاری بزرگ،جنرال شفیع،شهید مشتاق،قمبر،ابوذر وهزاران دلیرمردان دیگه. .. من هزاره ام!
اصلا کورشی وجود نداشته که شما کشته باشین کورش در قرق نوزده توسط یهودی های اروپاییان برای برای غارت کردن کشور عجم چنین تاریخی ساختند تاریخی که هخامنشیان و کورش را ساختند همان تاریخ کیانیان هزاره ها بود که توسط اروپاییان بنام هخامنش و کورش ساختند پس شما هزاره ها چه تاریخی خوندید چیزی نمیداند جز اینکه یک عده یو هویت جدیدی برایتان می سازند و خود را مسخره عام و خاص کردین تا تما سرگرم این کارها هستید پشتونها صاحب کشورتان میشوند و شماها را بیرون میکنند ای بیچاره ها
@@nasimmirzaie4243 👏👏👏❤❤❤👑 ما هزاره ایم و پر افتخار چشم دیدن ندارن چ کنیم واقعا حقیرن این اقوام با بیگانه و کوچک جلوه دادن ما و تاریخ معاصر جعلیشون 🤣🤣🤣
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟! برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟! اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.). با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود: ۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند. ۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام. ۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند. ۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند. @mohammadishari
قلم در دست غیر بود و تاریخ تحریف کردند، مردم ما صاحبان این خطه بزرگ تمدنی است.
تشکر از تمام قوم های گل که این کتاب را گرد آوری کرده،خواهشمندیم که این کتاب را در دسترس تمام مردم عزیز هزاره قراردهید.
دروود بر شما استادان گرامی ، و بر دروود بر تمدن کهـن ، و نایاکان پـر افتـخـــار هـزاره 💜
من ترک اذربایجانم میدونستم هزاره ها مثل ما از یه قومن😍😍چون اقوام ترک در اذربایجان و ایران وترکیه در هزاره ها زندگی میکنن😶😍🤗🤗 عاشقتونم برادران کی میتونه منو تورو از هم جدا کنه یاشاسن بویوک تورک میلتی
منده هزاره ایم قارداش سنه چوخ سورم تورک ملیتی چوخ سورم یاشاسین بویوک تورک ملیتی 👏👏🤝❤❤
اذری های ایران از نژاد اریایی ها هستند .هزاره ها از نژاد مغولی که یک نژاد بزرگ از بامیان تا چین وتا کره و تا ژاپن هستند وفرقهایی هم دارند ولی اصلشان یکی است . ودر کتابها به نام نام نژاد مغولی یا زرد پوستان معروف هستند.زبان ها کاری به نژاد ها ندارند چون ممکن است اقوامی به عللی زبان گویششان تغییر نموده باشد.
❤️🇦🇿🟦⬜️🟨❤️
هزاره تورک نیست
هزاره ترک نیست ما رو به خودتون نچسبانید..با احترام اصلا توهین نیست
سلام درودب شماتاریخ نویسان هزاره که همیشه نام وفرهنگ هزاره وشیعه رازنده نگه داشتی
زنده باد افغانستان غرق درماتم
دعابرای سربلندی افغانستان
سلام من یگ پشتون هستم ولی افتخار میکنم که قومی به بزرگیه قوم هزاره در افقانستان هست علم جو و زحمت کش بی ریا هستین
تشکر از استاد دلجو که اسار تاریخی واکتشافات همان زمان را برملا ساخت واسما همان زبان راتشریح نمودکه قابل درک است
بسیار عالی
سپاس استادان گرامی تاریخ از سخن های شما به معلوماتی ما افروزه شدند،، عمری طویل برای شماها .🖊📚📚📚
سلام تشکر از زحمت های شما خداوند پشت پناه شما
بسیار ممنون از زحمتکشی های شما. افتخار ما هستید.
من کتاب شمارا در کانادا چگونه بخرم. با احترام
تشکر از استاد ناطقی که تاریخ قبل از میلاد همان اقوام که نام نبرده مفصل تشریح کرد
دورود بر شما زنده باد هزاره های با فرهنک
زنده باشی پدر جان ای کاشک میشد این حرفهارا در تلوزیون افغانستان پخش کرد و همه هزاره ها و دیگر قوم ها از این حرف ها باخبر میشدن! زنده باد هزاره به امیدی که روزی بتوانیم بومی بودن خود را به همه ی مردم افغانستان صابت کنیم
اول اینکه دتلویزیون چرا که نه میشه بخیر. دوم اینکه دقومی که ماست ره سیاه میگه. روز ره شب وشب ره سیه ازروی تعصب ونژاد پرستی چیره میخوای ثابت کنی. این برای برای من و تو و کسی که به دنبال علم و واقعیت تاریخ است نوشته شده. زنده باد قوم بزرگ رشید و با اصالت ( هز ا ر ه. ) زندهباد زندهباد زندهباد ملت هزاره. اره بیرار 💖💖💖💖💖💪💪💪
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟!
برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟!
اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.).
با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود:
۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند.
۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام.
۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند.
۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند.
@mohammadishari
Amwer. هزاره ها از نژاد زردپوست ها هستند که قدمتی چندین هزار ساله در بامیان دارند ونژاد زردپوست یک خصوصیت چهره ای است که از چین تا مغولستان و ژاپن را در برگرفته فرق هایی دارند ولی اصلشان یکی است زبان ها ی اقوام گاها به سبب هایی دستخوش تغییر بوده زبان فارسی هم در افغانستان به سبب طولانی بودن حکومتهای امپراطوری فارس ها بر این خطه بوده.
کتاب واقعا جامع و کامل است، چگونه میتوانم این کتاب را در ترکیه بدست بیاورم؟
بسیار عالی استفاده بردیم ممنون واقعا
کتابش را ازکجا بدست بیاوریم
این کتاب را از کجا گیر بیاوریم دوستان گرامی از کدام سایت پیدا کده میتانوم کتابره؟
در سایت کتابخانه هزارستان نسخه pdf
Mohammadjuma Mj
از چین متجاوزین قاتلان رهزنان جلادان چینی کتاب بی معرفت ها و بی وجدان ها و دزدان و رهزنان جلادان چینی را به نام هزاره بیارید که اساس اش در چین شده است سگان بی معرفت
Afeefa Motahar sadat
کص شعره باور نکن
@@حامداحمدی-ف4خ کس نگو خودت نخواندی بقیه را چیزی نگو
22:44نام کتاب چیست از کجا میتانیم تهیه کنیم ؟؟؟
#هزارستان #هزارگی #هزاره شیعه، سنی و اسماعیلی 🔵🤍🟡❤
موفق وکامگارباشی استاد محترم شوخی کردم افتخارمیکنم بشما.
جهان سپاس از نشان دادن هزاره ها در افغانستان....
زنده باشین استاد بزرگ
زنده باد قوم تورک هزاره و اقوام تورک جهان
درود بر شما بزرگواران هزاره زنده باد هزاره های جهان ❤❤❤❤
ارسال توسط فاضل کیانی
نظر بدهید
مقاله 40) آیا شاهنامه ها افسانه است؟ (بخش 2)
تاريخ : سه شنبه نهم آبان ۱۳۹۱
ما باید از خود بپرسیم که چرا نامهای تاریخی افغانستان و ایران عوض شده است؟ و چرا شاهان پيشدادي وكياني بلخ و زابلستان كه نماد کاملِ قوم آریان و سمبل تاريخ ایران کهن وستون فقرات ريگ بَید و اَوِستا و پارسنامه ها و شاهنامه ها هستند، امروزه از تاريخ نوین افغانستان و ایران حذف شده و افسانه تلقي مي شوند؟
خیلی خوبش مشالله
هزاره ها ساکنان اصلی آریانا هستند
هزاره ها از ملت تورک هستند
آذربایجان همیشه از هزاره ها حمایت میکند
تشکر از لطف شما
خخخخخ برو احمق اذربایجان کجا شما کجا ببین ترکیه ایغورر ها رو چیکار کردند؟ فروختند به چین
@@حامداحمدی-ف4خ
اصلا معلوم نیست چی میگی؟؟؟
کی ایغورها را فروخته؟؟!!! کسی ایغورها را نفروخته. بلکه حکومت کثیف و نژاد پرست چین مسلمانان را نسل کشی میکند. ایغورها بخاطر مسلمان بودنشان در چین قتل و عام میشن نه بخاطر تورک بودن.
اگر تو تاجیک یا پارس سگ یا هر گوه دیگری هستی اهل چین بودی به همان سرنوشت ایغورها دچار میشدی
@@hariselas4254 ruclips.net/video/QjHE4281Qbk/видео.html
@@hariselas4254 یک سرچی ام بکن تو گوگل اخه ایغور ربطی به ترکیه نداره فقط خویشاوند زبانی اند پنجاه هزاره ایغور رو جمع کرده میخاد بده چین یک تعدادی رم داده به چین 😂
تشکر زیاد ازشما باستان شناسان عزیز
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟!
برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟!
اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.).
با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود:
۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند.
۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام.
۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند.
۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند.
@mohammadishari
سلام برادران، منم علاقه ای زیادی به این کتاب دارم، ٲما سوال اینجا است، که چطوری میتانم این کتاب را در آلمان بدست بیاورم؟
لطفا اگر اطلاعات بدست دارید کدی مه به میان بگزارید، ممنون.
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟!
برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟!
اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.).
با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود:
۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند.
۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام.
۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند.
۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند.
@mohammadishari
لطفا بگوئید که از کجا بدست آورده میتوانیم
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟!
برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟!
اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.).
با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود:
۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند.
۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام.
۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند.
۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند.
@mohammadishari
عااااالی بود موفق باشین ❤❤❤❤❤❤❤❤
درود فراوان برشما استاد بخاطر اطلاعاتتان.
عالی
salam ba qawmy gulam zenda bad
یعقوب شیر سیستانی:
یعقوب شیر سیستانی مشهور به «یعقوب لیث صفاری» یکی از شهریاران فرهیختۀ سیستانی است که با فرزانگی از زبان پارسی پاسداری کرد. شاعری که در دربارش به عربی شعر گفته بود را نکوهش کرد که «چیزی که من درنیابم، چرا گفتن؟».
زادگاه یعقوب، دیۀ «قرنِین»، در کنارۀ خاشرود، میانۀ زرنگ، بست و فراه در سیستان تاریخی است. سیستان تاریخی پیش از اسلام از غزنه تا زابل ایران بوده، در دورۀ اسلامی که خراسان بزرگ به دو ولایت خراسان و سیستان تقسیم شد، کابل و گردیز نیز جزو سیستان شد. شرود ناحیهای است در شمال شرق شهر زرنج و چخانوسر میان دشت بکوا و دشت مارگو در کنار راست دریای خاشرود.
خاشرود یکی از ولسوالیهای ولایت نیمروز در جنوب باختری افغانستان است که جمعیت آن در سال ۲۰۰۶ میلادی، ۳۵.۳۸۱ نفر اعلام شدهاست. راولینسون در نقشة خود قرنین را با فاصلهای بهنسبت زیاد در شرق چخانسور نشان داده است.
هویت یعقوب صفاری:
نکتۀ جالبی که از دید بسیاری از تاریخ نویسان دور مانده، اصالت بومی یعقوب صفاری است. یعقوب از سیستان برخاسته و در قلمرو حکومت شیران و شاران قرار داشته است. پایتخت زمستانی شاران زمینداور/ گرشک و جایگاه تابستانیشان فیروز کوه غور بوده است. زادگاه حمزۀ آزرک شاری نیز رَوَن و چول، نزدیک گرشک است.
لقب اصلی صفاریان، «شیر» است که به «لیث» عربی ترجمه شده است. چنان که شیران بامیان را «اسد» ترجمه کردهاند. عبدالحی حبیبی لقب خاندان صفاری را شیر دانسته است. (حبیبی، 1386: 274).
برخی از تاریخ نویسان، او را فردی مجهول دانسته و برخی برای او نسبنامۀ ساسانی ساختهاند.
#یعقوب_شیر_سیستانی
#یعقوب_شیر
#شیران
#محمدی_شاری
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️درود بر استادان♥️♥️
♥️♥️♥️💚♥️🖤❤️
زنده باد
هندوکش؛ پارس:
هندوکُش رشتهکوهی در افغانستان و دنباله رشته کوههای هیمالیا از نزدیک پامیر داخل افغانستان است که از جنوب بدخشان (راگا، زادگاه زردست) گذشته در دره بامیان که آغاز کوه دیگری است بهنام کوه بابا، پایان مییابد.
هندوکش، یکی از شاخههای سلسله کوههایی است که در اوستا (زامیاد یشت و یسنا) بهنام اوپائیری سئن بهمعنای فراتر از پرواز شاهین یاد شده که متنهای پهلوی اپارسین و متنهای زبان فارسی به پارس تبدیل شده است.
ابوریحان بیرونی از هندوکش با نام «شاهین» نام برده است. شاهین٬ دیگردیسی سئن (سین، سی) یعنی سیمرغ و شاهین است.
فردوسی، هندوکش چنین توصیف میکند:
یکی کوه بینی سر اندر سحاب
که بر وی نپرّید پرّان عقاب_ فردوسی
در پی شکست دارا کیانی بلخی، یونانیها حاکمیت یافتند که در زمانهی حکومت یونانیها و بازماندگانشان نام مناطق با زبان یونانی رواج یافت، بهبخدی (بلخ بامی) باکتریا، به اوپائیری سئن «پاراپامیزوس» و به هرخوتی (هیرمند) آراکوزیا و... گفتند.
یونانیها مدت شش سال در حوزه مرکزی ایران باستان (هندوکش و بامیان) درگیر پایداری مردمی بودند، که بخشی از هندوکش را کوه بربر یا باربار نامیدند. بند امیر بامیان نیز بند بربر باد میشده است. در جریان گذر اسکندر از بامیان بهسمت بلخ که هندوکش میگذرد، بسیاری از سربازان اسکندر در جنگ، برف و چنگ (مه) نابود شدند. آنان هندوکش را بهعنوان «کوه قاف» و آخر دنیا میپنداشتند و گذر از آن بهعنوان معجزهی گذر از ظلمات نام بردهاند. (ن.گ. جان هلنز).
یونانیها پارس را کوکازوس اندیکوس، یعنی قفقاز هندی نام گذاری کردند. و این نام یونانی، پس از سدهها، بهگونهی امروزی آن که هندوکش باشد، درامده است. نام کنونی هندوکش اصلا از همان کلمه اندیکس بهمیان آمده و آنرا (هندیکس) و (هندوکش) ساختند.
در برخی متنهای تاریخی بهنام هندکوه یاد شده است.
عالی
yak jahan tashakur az tmamee danishmadaane qawme baa eftekhaare hzarah
حاج آقای هادی هادی در باره مزاری:
ruclips.net/video/ivN7bWBk-hE/видео.html
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
لویی دوبری مورخ از فرانسه است نه از امریکا ؟؟!
هزارستان زادبوم قوم هزاره است و زیان هزارستانی متاثر از زبانهای بیگانه بوده و هست .....
[۱۱/۱۵، ۲۰:۰۲] amir: پنج نکته برای محققان هزاره شناسی
فاضل کیانی
برخی تصور میکنند که تنها از ذیل نام و کلمه «هزاره» می توان به تاریخ دور و نزدیک قوم هزاره دست یافت؛ اما این تصور یک اشتباه بسیار کلان و مبنایی است و تاریخ یک کشور یا یک قوم را تنها از ذیل نام فعلی آن نمی توان دریافت. چونکه نام اقوام و شهرها در طول تاریخ، پیوسته در حال تغییر و دگرگونی بوده است.
مثلا: 1. نام افغانستان در عهد باستان بنام آریانا و در دورة اسلامی بنام خوراسان و پس از سلطة افغانان (پشتونها) بنام افغانستان شده است. 2. نام بلخ در اوستا بنام »بُخدِی» و در زبان هیون تسنگ زایر چینی بنام «پُوهُو» و در منابع اسلامی بنام بلخ است. 3. نام کابل در اوستا بنام «وَهکَرت» و در شاهنامه بنام کابل، و در برخی منابع اسلامی بنام گنداره و حتی بنام هند یاد شده است. 4. نام قندهار و سرزمینهای پیرامون آن در اوستا بنام هتومند و در منابع دوره اسلامی بنام رُخج و تِگِین آباد و هیلمند است. 5. بلاد شمال قندهار در اوستا بنام «هَرخوَتی» و در زبان یونانی بنام «اراخوزیا» و در شاهنامه و منابع اسلامی به نام زابلستان و امروزه به نام هزاره جات و هزارستان است. 6. نام عراق کنونی در اوستا بنام «بَوری» و در منابع دوره اسلامی بنام «سوات» و عراق عرب است. 7. نام بخش اعظم ایران کنونی در اوستا بنام «مَازنَه» و در شاهنامه بنام مازندران و در منابع اسلامی بنام فارس و عراق عجم و یا جبال است. 8. نام پاکستان کنونی در اوستا بنام «هَپته هندو» (هفت آب هند= پنجاپ) و در شاهنامه بنام سِند و هند و در منابع اسلامی نیز بنام سند و هند یاد شده است. 9. قوم پشتون در تاریخ به نامهای افغان و اوغان و پتهان یاد شده و تاجیک به نامهای تخاری، کوشانی، تازیک، تازی و تیموری و... یاد شده و هزاره نیز به نامهای بلخی، زابلی، خوراسانی، سیستانی، غوری و غرجستانی یاد شده است. بنا بر این نمیتوان تاریخ واقعی سرزمینها و هویت اقوام یاد شده را از ذیل نام امروزی آنها دریافت.
بخشی از نويسندگانِ ما از روي خوش باوري به نویسندگان خارجی و داخلی پیش از خود شان، و يا از روي کم توجهی به منابع دورة اسلامی و یا از روی عقده، برای هزارهها تاريخ و هویت خنثي نوشته اند. آنها درین باره فرضیات بيگانگان را تكرار کرده و دست به خود كشي زده اند. آنها با چنین تاریخنگاری خود آب به هاون کوبیده و به وطن و تاریخ کشور و مردم خود جفا کرده اند. از همه درد آور تر اینکه: شماری از نویسندگان هزاره مینویسند که: ما آزره ایم و زبان ما فارسی نیست، بلکه آزرگی است. آنها با چنین سخنان بیمطالعه و حزن انگیز خود، مردم خود را در داخل تنیده های مسموم و لرزان عنکبوتی خویش زندانی کرده و میکُشند. آنها با چنین آزره گرایی سطحی خود، در واقع فرهنگ و زبان و هویت و تاريخ چندین هزار سالة خود و وطن و نیاکان خویش را دو دستی به بيگانگان و همسایگان تسليم میکنند و غافل اند از اينكه با اين نوشتههای خام و احساسی، با سرنوشت و هویت يك جامعة تاريخي و پارسا و بيگناه بازي میکنند.
اینک به پنج نکته در باب هزاره شناسی توجه کنید.
نکته اول اینکه) نخست باید جغرافیا و ادب و زبان اوستا و روایات و حکایات و افسانهها و جغرافیای شاهنامه با رویکرد هزاره شناسی مطالعه شود، و سپس نام شهرها، قریهها، كوهها، دریاها و دریاچههای هزارستان و نام بیش از هفت صد طایفه هزاره که برخی با نامهای اوستایی و شاهنامه ای اند، با آنها تطبیق شود.
به بیانی دیگر: آثار باستانی و ویرانه شهرها و دژهای باستانی بر روی تپهها و در دل صخره های سنگی در بامیان، سمنگان، بلخ، و ولسوالی های اطراف غزنی، وُرُزگان ، غوربند، کاپیسا (شمال کابل)، مَرغاب و سیستان و... با توجه به روایات و اسطوره های اَوِستا و شاهنامه ها باید به صورت تطبيقی و با رویکرد جدید تاریخی و مردم شناسی مطالعه و بررسی شود.
محققان ما يك باری ديگر در كنار شهرها و قلعههاي باستاني ويران و خاموش و بي صاحب در بلخ و بغلان و بامیان و مَرغاب و سیستان و هزارستان (که بنام كافر قلعه يا قلعه كافران و... یاد میشوند) بایستند و به فكر فرو روند و از خود بپرسند كه در اين شهرها و جاها کیها بوده اند و روزگار بر سر آنها چیها آورده است؟ و اين ويرانگريها چرا و بدست چه كساني صورت گرفته و این سکوتها و خاموشیها چرا ادامه دارد؟ باید دید که اين ويرانه هاي پهناور و شگفت آور هویت كدام قوم ساكن در كشور را بیشتر نشان میدهند؟ افغان، تاجيك، اوزبیك و يا هزاره؟
نکته دوم اینکه) واژگان کهن اوستایی و فارسی قدیم و گویش دري هزارگي موجود در زبان این قوم با شيوة علمي بررسی شده و با متون کهن تاریخی و ادبیات فارسی سنجیده شود.
نکته سوم اینکه) اصطلاحات و افسانه های كهن هزارگي كه در ميان عامة این مردم تا كنون متداول اند، حاكي و نشان دهندة رخدادها و حقايق تاريخي زيادي اند. گرچه محترم جناب جواد خاوری کارهای خوبی در
ین باره کرده است،
[۱۱/۱۵، ۲۰:۰۲] amir: اما روی همرفته این افسانه ها و ترانه هاي فولكلوريك در اثر خود گريزي وبي پروايي مردم در حال مرگ و نابوديست.
مانند: یک: داستان «ديو الفي» (ديو آلپي) و واژة «اَلَپّس كردن» (مانند وحشيان آلپي حمله كردن) دو: افسانة «مريم وآدمي زاد و سياه برزنگي» سه: قصة «پري كوه قاف»، چهار: داستان عروسي صلصال و شَهمامه. پنج: افسانهها و اشعار فارسی در باره بند امير باميان، و كشته شدن اژدر و ساختن بند امیر توسط امام علي (ع). شش: مثل «سگسَرو اَلدِی اُورُو نكو» (یعنی مانند مردم سگساران هورا و فرياد نكش) و...
نکته چهارم اینکه) باید تندیسهای بیشمار طلایی و مسی و سنگی و سفالی و گچی متعلق به دوران مِهری و یونانی- باختری و زردشتی و بودایی، که از بلخ و کاپیسا و بگرام (شمال کابل) و غوربند و بامیان و جلال آباد و سیستان و قندهار به دست آمده و نگاره های شگفت انگیز و تصویرهای رنگی باقی مانده در رواق سرخ بت و خِنگ بت بامیان و مزگت های اطراف آن و معابد دره ککرگ بامیان و... دقت و مطالعه شود، که هویت و تاریخ و چهرة کدام اقوام موجود در کشور را بیشتر بازتاب داده اند؟
نکته پنجم اینکه) متون تاریخی و جغرافیایی و نسب شناسی و ادبی هزار ساله عربی و فارسی و ترکی در باره تاریخ آریانا و خوراسان و زابلستان و اقوام موجود در آن مطالعه شود و به فرضیات سیاسی و بی منبع خاورشناسان قرن بیستم اروپایی در مورد هزاره، باور و اعتماد مطلق نشود.
برادر منطقه راگند نزن😅
به امید خدا هزاره دیگه تامونموشه باوجود ازی اساتیدودانشمندان بزرگ وارهای هزاره
ارسال توسط فاضل کیانی
9 نظر
مقاله 41) آیا شاهنامه ساخته و پرداخته فردوسی است؟
تاريخ : سه شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۱
باید دانست که اساس و بُنمایه های اصلی شاهنامه از خود فردوسی نیست و این حکایات و روایات از زمانهای دراز در میان بلخیان و زابلیان رواج داشته و دهن به دهن نقل می شده اند.
اينكه گفته ميشود خود فردوسي داستان سرایی و اسطوره سازی کرده و داستانها و ستاره های شاهنامه را ساخته و پرداخته است، سخني بيهوده و گزاف است. پیش از فردوسی (ق 4 ق) شاهنامه های زیادی به نظم و نثر به زبان دری در حوزة خراسان زمین یعنی بلخ و زابلستان موجود بوده است. در حقيقت می توان گفت که نخستین شاهنامه ها، نخستین نَسك (کتاب) اَوِستا و آخرين آنها شاهنامه فردوسي است.
just take a DNA test and see what is your dominant genestic composition, no need to speculate
برادر و خواهر خوب من دوستتان دارم بهر عقیده وباور که هستید به باور من تا روزی تاروز که ایمان به خدای محبت نیاوریم و خوب نشناسیم وباور در حدیث دروغین عرب باور داشته غیر نابودی وبد بختی چیز دیگر نصیب ما نخواهد شد بلی عبرالرحمان از غارتگران عرب پیروی نمود شصت چهار در صد مردم هزاره کشت ومال ناموسش را بغارت بردند آزرده نباش برادر و خواهر عزیز آیا این دستور نوشته شده در کتاب عرب ا ز جانیب خدا است یا از جانیب شیطان که هنوز کشتن غارتگری اموال نا موس دیگران ادامه دارد خداوند در انجیل حضرت عسی گفته به دشمنت محبت دوستد که است است چه فایدئده دارد ببخش تا بخشیده شوی پیامبر اسلام در سوره آل عمران مگوید وهر کسیکه به کتاب آسمانی باور دارد همه با هم برادرند و عبدالرحمان پیرو خدا بوده یا از شیطان وگفتار خداوند محبت برادری است واز شیطان نابودی کشتن وغارت گری است تا ایمان بخداوند محبت نیاوریم سود جویان غارت گران استفاده عظیم از مال ناموس دگران اگر خوب نفهمیدی ویا غارتگری دوست داری هرچه دشنام از دهنت بیرون میشود بگو آزرده نمیشوم چرا از درکش بسیار دور هستی دوستد دارم
این اخندادم بسیارروشن است حیف که خودراخندمینامد
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟!
برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟!
اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.).
با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود:
۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند.
۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام.
۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند.
۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند.
@mohammadishari
شرم است بعدا، شرم است که میگویید هزاره مغول نیست.
هه واقعیت ره میگیم از دلت جور نکو یک دلیل بیار که ثابت کنه هزاره ها مغول استن
خداکند درین تاریخ نویسی نیز بیش از حد دروغ پردازی واسطوره سازی نکرده باشید!😢😢😢😢
ای دوست عزیزی که داری به قوم هزاره توهین میکنی در اینکه یک فاشیست هستی شکی نیست اما به شما پیشنهاد میکنم تاریخ ویکی پدیا را مطالعه کنید تا اطلاعات تاریخی ات زیاد شود و بهتر قضاوت کنی اگر ایرانی هستی که از شما توقعی نیست چون هیچی برای افتخار نداری اگر پشتون هستی پیشنهاد میکنم بیشتر تحقیق کنیدتشکر میکنم
من #هزاره ام!
#کورش بزرگ با ان همه اوازه وافتخار نسل خیالی اریایی بدست اجداد ساکایی من کشته شد.!
..
من هزاره ام!
اسکندر مقدونی با ان همه عظمت از اجداد من شکست خورد ونتواست قلمرو هزارستان را فتح کند.ودر اخر بدست اجداد کوشانی من حکومتشان از باخترستان برچیده شد.
..
من هزاره ام!
سازنده ای بت های بامیان،دارای فرهنگ پرافتخار، ووصل کننده ای فرهنگ غرب وشرق.
..
من هزاره ام!
که بیشترتاریخ دانان ، غزنویان،،خوارزمشاهیان،سلجوقیان و.. را از ملت پر افتخار من میدانند.
..
من هزاره ام!
که در بامیان نواسه چنگیز خان مغول را کشتم.
ودر بیشتر مناطق هزارستان مغولان نتواستند پا بگذارند.
..
من هزاره ام!
من هزاره ام که نادرقلی شاه افشار(ناپلیون ایران) نتوانست هزارستان مرا فتح کند وباتلفات سنگین عقب نشینی کرد.
..
من هزاره ام
جد من شیرمحمد خان هزاره در جنگ میوند انگلیس را شکست داد وفاتح میوند شد.
وهمین کلنلل شیر محمد خان جد من ایران قاجار را در هرات شکست داد وبا وارد کردن تلفات زیاد به لشکر 30.000نفری ایران فاتح هرات شد.
..
من هزاره ام!
که عبدالرحمن خان اوغان با فروختن نصف خراسان به انگلیس هندشرقی،وایجاد خط دیورندوبا پشتیبانی انگلیس وتجهیزات توپ وتفنگ انگلیس نتوانست هفت سال هزارستان من را فتح کند.
مگر باخریدن ناموس فروشا وسادات خایین باکمک جاسوسی انها که از پشت خنجر زدند به من 63%نسل من نابود شد.
نصف هزارستان ،سرزمینم به یغما رفت.
دومیلیون نسل من کوچ اجباری داده شد.
..
من هزاره ام!
مادر من شیرین هزاره رهبر چهل دختران هزاره است.
مادری پاک دامن با عصمت با عفت شیر زن ،جنگجو ازاده ،رهبردلیرمن شیرین هزاره است.
..
من هزاره ام!
جد من عبدالخالق هزاره است،عبدالخالق هزاره ازاد مردی که نادر غدار را به قهرجهنم فرستاد.
..
من هزاره ام!
ازنسل ملا فیض محمد کاتب هزاره پدر تاریخ معاصر افغانستان، ابراهیم خان گاو سوار ومزاری بزرگ،جنرال شفیع،شهید مشتاق،قمبر،ابوذر وهزاران دلیرمردان دیگه.
..
من هزاره ام!
@@nasimmirzaie4243 افرین ماشالله به اجداد پر افتخار و مردم با تمدن و با فرهنگ هزاره
اصلا کورشی وجود نداشته که شما کشته باشین کورش در قرق نوزده توسط یهودی های اروپاییان برای برای غارت کردن کشور عجم چنین تاریخی ساختند تاریخی که هخامنشیان و کورش را ساختند همان تاریخ کیانیان هزاره ها بود که توسط اروپاییان بنام هخامنش و کورش ساختند پس شما هزاره ها چه تاریخی خوندید چیزی نمیداند جز اینکه یک عده یو هویت جدیدی برایتان می سازند و خود را مسخره عام و خاص کردین تا تما سرگرم این کارها هستید پشتونها صاحب کشورتان میشوند و شماها را بیرون میکنند ای بیچاره ها
@@nasimmirzaie4243 👏👏👏❤❤❤👑 ما هزاره ایم و پر افتخار چشم دیدن ندارن چ کنیم واقعا حقیرن این اقوام با بیگانه و کوچک جلوه دادن ما و تاریخ معاصر جعلیشون 🤣🤣🤣
@@amwrjj4725 زر مفت نزن تمام اون گوهایی ک خوردی چقدر براشون زحمت کشیدی بدبخت حقیر همشون حیف شد نوچ نوچ متاسفم برات کوچوک اوغلو شواندام سیکتیرگیت 🤣
پته خزانه دوم پیدا شد به خیر به کمک کدام همسایه این آقای پر طمطراق می داند کمی دگر هم صبر کنید زبان سومی هم پیدا می شود بین دری و فارسی قرار می گیرد
چرا اوزبیکها هزاره نیستند؟!
برخی از نویسندگان تاریخ تبانی تمام همتشان را گذاشتهاند که هزارهها را به مغولها، ربط دهند، و واژهی «هزاره» با مینگ مغولی پیوند زنند، اما پرسش جدی اینجا است که چرا اوزبیکها و ترکان تبریزی، قاجاریان، آققویونلوها و... که به روشنی تمام پیوست تباری به مغولها و لشکر زرین مغول دارند، عنوان هزاره بر آنان اطلاق نمیشود؟!
اوزبیکها، از نسل اوزبیک خان هستند. فرمانروای لشکر زرین مغول در زمان منگو تیمور فرزند هولاکو و پشت ششم شیبان فردی به نام ازبیک خان بود. از فرمانروایان اوزبیک، ازبیکخان و پسرش جانیبیگ در تاریخ پیش از تیمور مشهورند. پس از دورهٔ تیمور این امرا در ماوراءالنهر قدرت یافتند. در دوره صفوی، ازبک و ازبکان عنوان سلسله امرای شیبانی است که بهوسیلهٔ محمدشاهبخت (محمد شیبانی) مشهور به شاهیبیک یا شیبیک تأسیس شد (۹۰۵ ه. ق.).
با توجه به اینکه اوزبیکها از نسل مغولان و لشکر جنگیز خان هستند، نکات و پرسشهایی مطرح میشود:
۱. چرا برخی نویسندگان دنبال مغولها و ترکها در میان هزارهها سرگرداناند؟! این مساله نشان میدهد که میخواهند هزارهها از نقش فرهنگی، زبانی و تمدنیشان در حوزهی ایران باستان، خراسان و افغانستان تجرید کنند.
۲. چرا اوزبیکها عنوان هزاره ندارند؟! این مساله نشان میدهد که «هزاره» عنوانی است که نویسندگان پارسی زبان به تقسیمهای لشکری مغول دادهاند و در دورهی خاصی بوده و به تاریخ پیوسته است. نام قومی هزاره برگرفته از نام سرزمین است که جای دیگر مفصل به پرداختهام.
۳. اگر هزارهها مغولتبار و ترکتبار میبودند، با این گستردگی باید زبان ترکی و مغولی را حفظ میکردند.
۴. هزارهها و اوزبیکها خانه به خانه کنار هم زندگی میکنند اما هزارهها اصالت زبان پارسی دارند، و اوزبیکها زبان ترکی- مغولی. اگر هر دو از یک ریشه میبودند، زبان ترکی- مغولی را تقویت و حفظ میکردند.
@mohammadishari
ګرانو تباه کړو کتابونو