تصنیف حماسی و زیبای «زبان آتش» استاد محمد رضا شجریان تفنگت را زمین بگذار

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 27 авг 2024
  • تُفنگت را زَمین بُگــذار!!
    که من بیزارم از دیــدار، این خون بارِ ناهنجـار…♫
    تفنگِ دست تو یعنی؛ زبان آتش و آهن!!
    من امّا پیش این اهریمنـی، ابزار بُنیان کُـن…♫
    ندارم جُز زبانِ دل، دلی لبریزِ مِهر تو!!
    تو اِی! با دوستـی دُشمن…♫ زبان آتش و آهن…♫
    زبانِ خَشــم و خونریــزی ست!! زبان قَهر چَنگیــزی ست!!
    بیا بنشین! بگو، بشنو سُخن…♫
    شاید، فُروغِ آدمیت! راه در قلبِ تو بگشاید!!
    برادر گَر که میخوانــی مرا، بنشین برادر وار…♫
    تفنگت را زمین بگــذار!! تفنگت را زمین بگــذار!!
    تا از جسمِ تو، این دیو انسان کُــش بُرون آید…♫
    تو از آیین انسانی چه میدانی؟؟
    اگر جان را خدا داده ست!! چرا باید تو بِستانی؟!
    چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را به خاک و خون بغَلتانی؟؟
    گرفتم در همه احوال حَق گویی…♫ و حق جویی…♫
    و حَق با تــوست!!
    ولی حق را برادر جان، به زور این زبان نافهم آتشبار نباید جُست!!
    اگر اینبار شد وُجدانِ خواب آلوده ات بیــدار…♫
    تُفنگت را زمین بگــذار!!

Комментарии •