تاویل و هرمنوتیک از منظر مولانا مقدمه ی فهم مثنوی استاد کوهپایه

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 7 янв 2025
  • بنام خدا
    اقسام سه گانه ی تاویل از منظر مولانا:
    ۱-زبان شناسانه
    دوم ۳۰۱۳
    لفظ در معنی همیشه نارسان
    زان پیمبر گفت قد کل لسان
    نطق اصطرلاب باشد در حساب
    چه قدر داند ز چرخ و آفتاب
    خاصه چرخی کین فلک زو پره‌ایست
    آفتاب از آفتابش ذره‌ایست
    ۲-روان شناسانه
    دفتر اول ۱۲۵۰
    کای عجب نهی از پی تحریم بود
    یا به تاویلی بد و توهیم بود
    در دلش تاویل چون ترجیح یافت
    طبع در حیرت سوی گندم شتافت
    ۳-خرد شناسانه
    دفتر اول ۱۰۸۴
    تازه کن ایمان نی از گفتِ زبان
    ای هوا را تازه کرده در نهان
    تا هوا تازه‌ست ایمان تازه نیست
    کین هوا جز قفل آن دروازه نیست
    کرده‌ای تاویل حرف بکر را
    خویش را تاویل کن نه ذکر را
    بر هوا تاویل قرآن می‌کنی
    پست و کژ شد از تو معنی سنی
    ……
    تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا ﴿۴۴﴾
    آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى گويند و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى گويد ولى شما تسبيح آنها را درنمى يابيد به راستى كه او همواره بردبار [و] آمرزنده است (۴۴)
    ……..
    ماه با احمد اشارت‌بین شود
    نار ابراهیم را نسرین شود
    خاک قارون را چو ماری درکشد
    استن حنانه آید در رشد
    سنگ بر احمد سلامی می‌کند
    کوه یحیی را پیامی می‌کند
    ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
    با شما نامحرمان ما خامشیم
    چون شما سوی جمادی می‌روید
    محرم جان جمادان چون شوید
    از جمادی عالم جانها روید
    غلغل اجزای عالم بشنوید
    فاش تسبیح جمادات آیدت
    وسوسه‌یْ تاویلها نربایدت
    چون ندارد جان تو قندیلها
    بهر بینش کرده‌ای تاویلها
    که غرض تسبیح ظاهر کی بود
    دعوی دیدن خیال غی بود
    بلک مر بیننده را دیدار آن
    وقت عبرت می‌کند تسبیح‌خوان
    پس چو از تسبیح یادت می‌دهد
    آن دلالت همچو گفتن می‌بُوَد
    این بود تاویل اهل اعتزال
    و آن آنکس کو ندارد نور حال
    چون ز حس بیرون نیامد آدمی
    باشد از تصویر غیبی اعجمی
    ……..
    نمونه دیگر روایت
    أَبِيتُ عِنْدَ رَبِّي يُطْعِمُنى و يشفيني ”
    گاه می شود که من شب ها را با خدا سپری می کنم و او به من خوردنی و نوشیدنی می دهد
    دفتر اول ۳۷۴۸
    چون ابیت عند ربی فاش شد
    یطعم و یسقی کنایت ز آش شد
    هیچ بی‌تاویل این را در پذیر
    تا در آید در گلو چون شهد و شیر
    زانک تاویلست وا داد عطا
    چونک بیند آن حقیقت را خطا
    …..
    دفتر اول ۳۷۵۹
    آن یکی ماهی همی‌بیند عیان
    وان یکی تاریک می‌بیند جهان
    وان یکی سه ماه می‌بیند بهم
    این سه کس بنشسته یک موضع نعم
    …….
    مولانا و تاویل بجا و نابجا
    دفتر اول ۱۲۴۴
    اسم هر چیزی تو از دانا شنو
    سر رمز علم الاسما شنو
    اسم هر چیزی بر ما ظاهرش
    اسم هر چیزی بر خالق سرش
    نزد موسی نام چوبش بد عصا
    نزد خالق بود نامش اژدها
    بد عمر را نام اینجا بت‌پرست
    لیک مؤمن بود نامش در الست
    ……..
    دفتر ششم بیت ۲۱۰۷
    رزقها هم رزق‌خواران وی‌اند
    میوه‌ها لب‌خشک باران وی‌اند
    ……
    تفسیر غیبی آسمان و ابر پ باران بدون تاویل
    دفتر اول ۲۰۳۳
    گفت بهر آن نمود ای پاک‌جیب
    چشم پاکت را خدا باران غیب
    نیست آن باران ازین ابر شما
    هست ابری دیگر و دیگر سما
    غیب را ابری و آبی دیگرست
    آسمان و آفتابی دیگرست
    ناید آن الّا که بر خاصان پدید
    باقیان فی لَبْس مِنْ خَلْقٍ جَدید
    هست باران از پی پروردگی
    هست باران از پی پژمردگی
    نفع باران بهاران بوالعجب
    باغ را باران پاییزی چو تب
    آن بهاری نازپروردش کند
    وین خزانی ناخوش و زردش کند
    همچنین سرما و باد و آفتاب
    بر تفاوت دان و سررشته بیاب
    همچنین در غیب انواعست این
    در زیان و سود و در ربح و غبین
    این دم ابدال باشد زان بهار
    در دل و جان روید از وی سبزه‌زار
    فعل باران بهاری با درخت
    آید از انفاسشان در نیکبخت
    گر درخت خشک باشد در مکان
    عیب آن از باد جان‌افزا مدان
    باد کار خویش کرد و بر وزید
    آنک جانی داشت بر جانش گزید
    …….
    ……..
    توجه به انواع دیدن و شنیدن در مبحث تاویل(سمع سمع و بصر بصر)
    دفتر دوم ۳۹
    حس خفاشت سوی مغرب دوان
    حس درپاشت سوی مشرق روان
    راه حس راه خرانست ای سوار
    ای خران را تو مزاحم‌، شرم دار
    پنج حسی هست جز این پنج حس
    آن چو زر سرخ و این حسها چو مس
    اندر آن بازار که‌اهل محشرند
    حس مس را چون حس زر کی خرند‌؟
    حس ابدان قوُت ظلمت می‌خورد
    حس جان از آفتابی می‌چرد
    ……..
    ظاهر گرایی عقل جزوی و انکار باطن
    …….
    ملاک و نشنه ی تاویل بجا از منظر مولانا(گرمابخشی و امید زایی و حرکت بخشی)
    دفتر پنجم ۳۱۲۸
    حق بود تاویل که آن گرمت کند
    پر امید و چست و با شرمت کند
    ور کند سستت حقیقت این بدان
    هست تبدیل و نه تاویلست آن
    این برای گرم کردن آمدست
    تا بگیرد ناامیدان را دو دست
    معنی قرآن ز قرآن پرس و بس
    وز کسی که آتش زدست اندر هوس
    پیش قرآن گشت قربانی و پست
    تا که عین روح او قرآن شدست
    روغنی کو شد فدای گل به کل
    خواه روغن بوی کن خواهی تو
    ……

Комментарии • 8

  • @FarahnazShakeri-s8s
    @FarahnazShakeri-s8s 4 месяца назад

    درود و سپاس بیکران استاد جان سپاسگزارم از شما ❤❤❤

  • @farzanehhasti5505
    @farzanehhasti5505 4 месяца назад +1

    عالی عالی ممنون 🙏🙏🌺

  • @fatemehafzal5663
    @fatemehafzal5663 4 месяца назад

    سپاس از درس‌های معنوی شما که برایگان در اختیار ما گذاشته اید . 🎉🙏🏻🙏🏻💐

  • @ettikalhor9337
    @ettikalhor9337 4 месяца назад

    بسیا پر محتوا وعالیست برقرار وپایدار باشید