Nasrin, ♥ Iranian Pop Music, ♥ نسرين « از تو گفتن » ♥ حسين صمدى ♥ محمدعلي بهمنى ♥ ايران ؛

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 8 сен 2024
  • ترانه : از تو گفتن
    خواننده : نسرين
    آهنگ : حسین صمدی
    واژگان : محمدعلی بهمنی
    ای تو از گل برده
    میراث شکفتن را
    دوست دارم
    لحظه های از تو گفتن را
    از تو خواهم گفت با خورشید
    از تو خواهم گفت با دریا
    از تو با دیروز می گفتم
    از تو خواهم گفت با فردا
    از تو خواهم گفت با فردا
    * * *
    ای تو از گل برده
    میراث شکفتن را
    دوست دارم
    لحظه های از تو گفتن را
    کاش روزی باد
    پیغام مرا می برد
    تا هر دشت
    کاش روزی نعره ام
    بر سنگها میخورد
    بر می گشت
    دره ها پر می شد
    از تکرار نام تو
    چشمه ها سر میزد
    از موج کلام تو
    * * *
    ای تو از گل برده
    میراث شکفتن را
    دوست دارم
    لحظه های از تو گفتن را
    از تو خواهم گفت با خورشید
    از تو خواهم گفت با دریا
    از تو با دیروز می گفتم
    از تو خواهم گفت با فردا
    از تو خواهم گفت با فردا
    از تو خواهم گفت با فردا
    * * *

Комментарии • 31

  • @maraho2528
    @maraho2528 5 лет назад +3

    بسیار دلنشین وزیبا زنده باشی نسرین عزیز.بانوی با وقار وزیبا.خوش بادیاد روزگارانی که برنخواهند گشت.فقط اشک همراهیم می کند......

  • @babaaksh7652
    @babaaksh7652 8 месяцев назад +2

    اخ یادش بخیر مهمانی پادشاه اریامهر در تهران میزبان پادشاه مکزیک بودن اونشب تلویزیون ملی مرنامه پخش کردن بانو نسرین ترانه اون دوتا چشم درشت و ترانه میراث شکفتن اجرا کردن در محوطه کاخ نیاوران چه دورانی از دست دادیم ما مردم بخت برگشته ایران😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢

    • @m.a8366
      @m.a8366 3 месяца назад

      خوش بحال شما که آن زمان دیدی😢

  • @mostafabaghernedjad8908
    @mostafabaghernedjad8908 2 года назад +3

    یکی از بهترین کارهای نسرین عزیز که خیلی خاطره با این کار هست

  • @hayedehsamadi7001
    @hayedehsamadi7001 12 дней назад

    ممنون از این آهنگ بسیار زیبا ، این یکی دیگر از آهنگ‌های پدر عزیز من حسین صمدی است و مرا بردید به خاطرات بسیار زیبای گذشته ، من هایده هستم و بهترین خاطرات زندگیم را با پدرم قبل از اینکه از ایران خارج شود داشتم و با این آهنگ‌های زیبا هم شاد میشوم و هم غمگین ، سپاسگزارم ❤️🫶♥️👌✌️🙏

  • @shoomshow496
    @shoomshow496 Год назад +2

    عاشق اين آهنگ هستم . از نوجواني تا به امروز هر زمان به اين آهنگ گوش داده ام متقلب شد ه ام . تا به لحظه مرگ دوستش خواهم داشت

  • @viviannemerr5084
    @viviannemerr5084 4 года назад +4

    بسیار زیبا. شعر موسیقی صدا تنظیم.
    واقعا عالی.

  • @homiedavalooghajar3536
    @homiedavalooghajar3536 5 лет назад +3

    چقدر زیبا من با آهنگ‌های خانم نسرین جدیدن آشنا شدم و واقعا متاثر میشم که قدر کشورمان و تمام ارزش‌های آن مملکت که یکی هم موسیقی و هنرمندان ما بود را نداشتیم و همه را نابود کردیم

  • @BijanParandeh
    @BijanParandeh 2 года назад +1

    This is Nasrin’s best song in my opinion!

  • @user-yg1ck8yn2b
    @user-yg1ck8yn2b 6 лет назад +3

    یه روزی همه چی گم میشه و فراموش .

  • @hosseinmirbolooki7782
    @hosseinmirbolooki7782 Год назад +1

    بى نهايت زيبا درودها 🙏❤️❤️❤️

  • @MARKLEE-ln4er
    @MARKLEE-ln4er 3 года назад

    اگر در قد حیاط هستند بانو نسرین ، خداوند به ایشان. تندرستی و شادی و عمر طولانی و با عزت بدهد، و اگر آسمانی شدن روحشان شد ، چقدر این شعر با معنی و دلنشین هستش ❤️❤️❤️❤️❤️❤️💃

  • @karimsadouni1705
    @karimsadouni1705 6 лет назад +2

    Nice music thank you

  • @farhadkamyas1214
    @farhadkamyas1214 5 лет назад +2

    دمتان بسیار گرم جناب استاد پاپک عزیز، آهنگ بسیار بسیار عالی و جالب و ارزشمند و زیبائی بود مانند همیشه و مابقی کارهایتان، دست و پنجه شما درد نکنه، با سپاس فراوان، پایدار و پاینده و سبز باشید با آرامش خیال
    May,31,2019

  • @user-mp1sp8um2n
    @user-mp1sp8um2n 11 месяцев назад

    دوست دارم لحظه های از تو گفتن را😢 و او بسان باران پر از طراوت و تکرار بود😢

  • @mostafabaghernedjad8908
    @mostafabaghernedjad8908 2 года назад +1

    نسرین از کشور سوعد دوستت دارم

  • @marcopolo1350
    @marcopolo1350 Год назад +1

    دو سال قبل از شورش ۵۷ دبستانم شروع شد و بدستور شهربانو تغذیه رایگان شروع شده‌ بود ،دخترها با چهره زیبا و گیسوان آراسته مدرسه می‌آمدند و پسرها لت یونیفورم........😢😢😢😢

  • @sasanm.5689
    @sasanm.5689 5 лет назад +11

    این آهنگ رو من بچگی تو تلویزیون دیدم و ازش خیلی خوشم اومد، اما نمی دونستم قراره توی زندگیم یه نقش عشق موندگار بذاره!..
    توی نوجوونی یه دختر ناز و زیبا بود که عاشق هم بودیم. اما نشد که بهم برسیم و فقط یه شب توی آخرین مهمونی که تو ایران باهم بودیم و من قرار بود فرداش برای همیشه از پیشش برم...با اون صدای سحرانگیزش این ترانه رو برام در حضور همه خوند و اشکهایی با نگاهی متبسم بمن.. در حین خوندن پیشکش کرد که من شاید زیاد اون لحظه متوجه احساس پاک اون دختر فرشته صورت و سیرت نشدم!..
    چندسال پیش تو امریکا، تو یه شهری به دور از شهری که هستم..به یه مهمونی ایرانی دعوت شدم. اونجا بمحض ورود ناگهان قلبم نزدیک بود از تپش بیوفته!. چون خیلی زیباتر و جذابتر از اون زمان، در‌کنار یه آقایی نشسته بود که در حین معرفی..فهمیدم شوهرشه!.. یه حال عجیب و غیرقابل وصفی داشتم که نگو... به اون قول معروف: یه دل میگفت از اون مجلس برم برم..یه دلم میگفت نرم..درمونده بودم چکار کنم، چون یه جورایی یاد این عشق قدیمی یه دفعه تو دل و ذهنم بیدار شده بود و داشت بیداد میکرد..انگار‌میخواستم برم بهش بگم: غلط کردم ازت جدا شدم، لطفا برگرد به زندگیم عزیز دلم، غلط کردم گل خانوم!!..
    چند ساعتی تو‌ اون حال خراب داشتم دست و‌پا میزدم..و فقط جلوی همه تظاهر میکردم حالم خوبه و مثه همه وقتایی که یه جا دلم میگیره‌و مستاصل میشم.. شروع‌کردم واسه گرم کردن مجلس، بیشتر از همیشه طنز گفتن و خندوندن آدما... تا اینکه یه دفعه چندنفر از اون فرشته ناز خواستن که با اون صدای گرمش آواز بخونه!.. جالب اینکه صاحب خونه در همون حین رو بمن کرد و گفت: وای نمیدونی چه صدای گرم و بی نظیری داره..وقتی میخونه انگار فرشته ای از آسمون اومده پایین و داره برات میخونه!..
    من فقط به زمین خیره شده بودم و گفتم: من نمیدونم؟؟ خب آره تاحالا صداشون نشنیدم، چون از قبل نمی شناسم این خانوم رو!!
    بعد از اصرار زیاد مهمونا گفت: چون حالم امشب زیاد خوب نیست و یه دفعه احساس میکنم سردرد گرفتم..فقط یکی میخونم براتون!..
    داشت میخوند..ای تو از گل برده میراث شکفتن را... دوست دارم لحظه های با تو بودن را...و گاهی هم با همون تبسم قدیمی و چشمایی کمی سرخ و توی اشک برق زده به منم نگاهی مینداخت.. من بیچاره شده بودم و انگار داشتم یه جایی بین فاصله زمانی حدود بیشتر از بیست سال.. بین اون آخرین مهمونی و این مهمونی..دست و پا میزدم!.. دلم میخواست بی پروا راحت بشینم رو زمین و های های بزنم زیر گریه..تا همه مهمونا و حتی شوهرش و بچه های نازش بفهمن "ما امشب دوتا غریبه، یه زمانی عاشق هم بودیم و زیادم اونجور که امشب تظاهر میکنیم باهم ناشناس نیستیم...شایدم اصلا هیچکس تو این مهمونی ما رو بهتر ازهم نشناسه، اما الان چاره ای بجز با هم غریبه بودن نداریم!.."
    من سالهای سال بود که مشروب در حد مستی نخورده بودم..که اون شب خوردم!..
    تو باغ پشت خونه توی نور مهتاب داشتم با چندتا از مهمونا قدم میزدیم بطرف انتهای باغ و من میدونستم اون و چندتا خانوم دیگه از پشت سر ما دارن میان!..
    پام لای پام روی یه شاخه که رو زمین افتاده بود گرفت و تعادلم بهم خورد و زمین خوردم!.. همه داشتن بهم میگفتن: خیلی مستی، نباید زیاد میخوری!.. من که هنوز به پشت رو زمین باغ افتاده بودم و حالا به آسمون خیره شده بودم.. بدون اینکه متوجه سروته حرفام بشم گفتم: نه بخدا، مال حواس پرتیه، مال عاشقیه، آخه من یه زمانی عاشق یه دختری بودم که بهم نرسیدیم و حالا نمیدونم چرا امشب بعد سالها یهویی یادش اومده توی ذهنم و از اونجا قلبمو به آتیش‌کشیده بچه ها!!!؟؟ خدا لعنتم کنه..خدا لعنتم کنه!!
    چند نفر‌فقط "آخی.. آخی.." گفتن برام و بعد شنیدم که یکی از خانوما از شوهرش قرص سردرد برای اون "عشق قدیمی من" طلب میکرد..که حالا تو چند قدمی من وایستاده بود و تو نور مهتاب که بصورت نازش افتاده بود..بمن نگاه میکرد و اشکاشو پاک میکرد...اشکایی که میگفت از شدت سردرده!.. من تا شنیدم ناخودآگاه با صدای واضحی گفتم: الهی بمیرم براتون خانوم!!
    با لبخند و چشمای اشکی گفت: خدانکنه!نگین تورو خدا!!چیزی نیست، فقط یه سردرد ساده ست که حدود بیست سالیه وقتی دلم میگیره و فکر یکی تو سرم میاد...اینم بسراغم میاد!!
    متعاقبا دست پاچه گفتم: ببخشین، از دهنم پرید!! دلم براتون خیلی سوخت یه دفعه!! واسه همین گفتم!!! یه خورده مستم امشب،سروته حرف زدنمو نمی فهمم!!!.."
    شب تموم شد. مهتاب و مهمونا همه رفتن و منم زیر یه درخت روی چمنا دراز کشیدم و صاحبخونه رفت برام یه تخت سفری آورد..تا من باقی مونده اشکام رو جایی توی خواب و بیداری با اون تخت و درخت تا صبح سهم کنم!..
    بعد اون شب تو اون شهر و دیار دیگه نرفتم و فقط گاهی می رم توی فیسبوک به عکسش یه لبخند میزنم و گاهی هم با انگشتام صورتشو ناز میکنم و براش آرزوی خوشبختی بیشتر میکنم!.. :)
    اما کاش... ولش کن، هیچی!..

    • @mohammadbosak4554
      @mohammadbosak4554 Год назад +2

      بسیار زیبا توصیف کردین حال و غمتونو و غم هایی مشابه♥️

    • @sariraab
      @sariraab Год назад +1

      😥😥😥Your life story is somehow like mine. I feel your feelings. I understand you. Like you, I left Iran because I knew I would never be with him . And I knew I couldn't love anybody the way I loved him.. after 27 years, I still have the same feelings. painful 💔 .
      Your story reminds me of R.Etemdi's novels.

    • @royaehsani5954
      @royaehsani5954 Год назад

      شما که ما رو ناک اوت کروی با این حکایتت برادر، لعنت به هر چی جداییه 💔🌹

  • @user-yg1ck8yn2b
    @user-yg1ck8yn2b 5 лет назад +1

    یادش گرامی .

  • @user-ps4ly3xw5k
    @user-ps4ly3xw5k 11 месяцев назад

    😢😢😢😢😢❤❤❤❤❤

  • @user-ht3yw8mt3c
    @user-ht3yw8mt3c 9 месяцев назад

    نسرين

  • @user-yg1ck8yn2b
    @user-yg1ck8yn2b 5 лет назад

    امروز یاد دیروز .قدر لحظه هارو بدونید.

  • @user-hn9bm8bl2m
    @user-hn9bm8bl2m Год назад

    درووود بیکران نسرین جان

  • @pejmanzarandi4653
    @pejmanzarandi4653 Год назад

    تو این روزا که هموطنانمان بدست حکومت عسلامی قتل عام می شوند یاد روزهای خوشبختی ایران قلبم را به درد می آورد 💚🤍♥

  • @dogy_world
    @dogy_world Год назад

    هناك اغنية لنسرين تقول فيها
    توداس شبي مان قاصد نوري
    ممكن اجدها وين ؟؟

    • @bijanparandeh643
      @bijanparandeh643 10 месяцев назад

      It’s called Ghasede Noor

    • @m.a8366
      @m.a8366 3 месяца назад

      اسم اغنیه،(قاصد نور )