داستان کوتاه آنیوتا اثر آنتوان چخوف

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 8 сен 2024
  • داستانی کوتاه از نویسنده‌ی پرآوازه‌ی روس. آنتون چخوف در کتاب صوتی آنیوتا زندگی دختری را روایت می‌کند که در رابطه‌ی ناسالم با هم‌خانه‌ی خود گیر افتاده است. از این داستان کوتاه چندین دهه پس از انتشار به‌عنوان منبع اقتباسی برای یک فیلم کوتاه با همین نام استفاده شد.
    درباره‌ی کتاب صوتی آنیوتا
    شخصیت اصلی داستان کوتاه آنیوتا (Anyuta) که نام کتاب نیز از آن گرفته شده است، دختری سبزه، لاغر و رنگ‌پریده است که در ارزان‌ترین اتاق یک آپارتمان مبله با یک دانشجوی سال سوم پزشکی به‌نام استپان کلوچکوف زندگی می‌کند. او علاوه بر انجام برخی از کارهای شخصی استپان، بدن خود را به‌عنوان مدل آناتومی برای مطالعه‌ی دنده‌ها در اختیار استپان قرار داده است. آنیوتا بیشتر وقت خود را صرف خیاط می‌کند، کم حرف می‌زند و ساعت‌های بسیاری از روز را پشت چرخ خیاطی یا حین انجام کارهای خانه، به این فکر می‌کند که چطور همه‌ی دوستان سابقش در دوران دانشجویی زندگی آسوده و بهتری دارند، درحالی‌که او در این موقعیت رقت‌انگیز اسیر شده است. تا این که با ورود شخصیت جدیدی به داستان به‌نام فتیسوف که همسایه‌ی هنرمند استپان است، وقایع داستان سمت‌وسویی دیگر به خود می‌گیرند...
    نویسنده‌ی شهیر روس، آنتون چخوف، داستان کوتاه آنیوتا را برای اولین بار در سال 1886 در شماره‌ی هشتم مجله‌ی اسکولکی با نامی مستعار منتشر کرد. چخوف در نامه‌ای به تاریخ شانزدهم فوریه به نیکولای لیکین، اشاره‌ای به مشکلات احتمالی سانسور کرد: «اکنون من داستانی را برای شما ارسال می‌کنم. در آن به برخی از مسائل دانشجویی پرداخته شده، اما چیزی وجود ندارد که غیرلیبرال تلقی شود. علاوه بر این، آیا وقت آن نرسیده است که تشریفات را کنار بگذاریم؟» داستان چخوف زیر تیغ سانسور اخته شد. چرا که از قرار معلوم بی‌بندوباری اشاره‌شده در شخصیت آنیوتا سانسورچیان را آزرده‌خاطر کرده بود.
    ترجمه‌‌ی سپیده جعفرزاده را از این اثر با صدای فرزانه فریدونی می‌شنوید. نسخه‌ی صوتی داستان کوتاه آنیوتا در مجموعه‌ی «روایت آواهای سوپرانو» قرار دارد و به همت نشر صوتی نوین کتاب گویا منتشر شده است.
    اقتباس سینمایی از کتاب صوتی آنیوتا
    در سال 2019، داستان کتاب صوتی آنیوتا در یک فیلم کوتاه به نام «پس از آنیوتا» به کارگردانی کلمی کلارک اقتباس شد. سوفی مای رپرت، تئو سولومون و بلیک کوبنا از جمله هنرپیشگانی بودند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
    اگر به داستان‌های کوتاه ادبیات روسیه و سبک آثار آنتون چخوف علاقه‌مند هستید، شنیدن کتاب صوتی آنیوتا را از دست ندهید.
    با آنتون چخوف بیشتر آشنا شویم
    این داستان‌نویس، پزشک و نمایشنامه‌نویس پرآوازه‌ی اهل روسیه در سال 1860 در تاگانروگ چسم به جهان گشود. آنتون چخوف (Anton Chekhov) به مدت چهار سال هم‌زمان با تحصیل در رشته‌ی پزشکی، با نام‌های مستعاری همچون چکنوت، آنتوشا چخونته، برادر برادرم و... در نشریات مختلف به انتشار فکاهی و طنز مکتوب و داستان می‌پرداخت. «مرغ دریایی»، «دایی وانیا»، «ایوانف»، «باغ آلبالو»، «آواز قو»، «خواستگاری»، «عروسی»، «در جاده بزرگ» و... عناوین برخی از مهم‌ترین آثار چخوف هستند. این نویسنده‌ی صاحب‌سبک و شاخص روس در سال 1904 به سبب خون‌ریزی مغزی دنیا را ترک کرد.
    در بخشی از کتاب صوتی آنیوتا می‌شنویم
    «وول نخور. این باید دنده‌ی سوم باشه. پس این چهارمیه. عجب لاغرمردنی هستی‌ها. ولی آدم نمی‌تونه دنده‌هاتو پیدا کنه. این دومیه. این سومی. اه. قروقاطی شد. نمی‌تونم درست ببینم. باید بکشمشون. مدادم کو؟» کلوچکوف مدادش را برداشت و چندین خط موازی به‌جای دنده روی سینه‌ی انیوتا کشید. «عالی شد. حالا راحت می‌شه فهمید. خب، پاشو وایسا.» آنیوتا ایستاد و چانه‌اش را بالا داد. کلوچکوف شروع به شمردن کرد و آنقدر در کارش غرق شد که نفهمید لب‌ها، بینی و دست‌های آنیوتا از زور سرما کبود شده‌اند. آنیوتا می‌لرزید. اما می‌ترسید دانشجو متوجه شود، از کشیدن دست بردارد و آمار دنده‌ها از دستش دربرود. و شاید همین باعث مردود شدن او در امتحان شود. کلوچکوف بعد از تمام شدن کارش گفت: «الان دیگه همه‌چیز مشخصه. همین‌جوری بشین و خط‌ها رو پاک نکن تا بتونم بیشتر یاد بگیرم.» دانشجو در حالی که دور اتاق راه می‌رفت، درس‌هایش را با خودش مرور می‌کرد. آنیوتا با آن خطوط سیاه روی سینه‌اش که شبیه خالکوبی بود، متفکرانه نشسته بود. از سرما می‌لرزید و خودش را جمع کرده بود.

Комментарии •