سلام به فرزانه وآرزو آغی بسیار شیرین زبان ومهربان استی البته ناگفته نماند آن برادر قند ما خیلی مهرمان بود ماند شما خرسواری کنید تمام قومایی هزاره ما مهرمان است کدام خاطره از هزارستان ندارم چونکه بلد نیستم فقد افتخار میکنم که هزاره استم زنده باد قومایی گل
طرف میرادینه مازار شیبار است اونجه بوری ویدو بگیرین جای قشنگی است یادش بخیر هرسال می رفتیم حالا خیلی وقته وطن نیستم 😭 حتما یک روز بورین اونجه جای قشنگی است د نام مازار شیبار 👍😉
البته همه جا خوب و بد داره من درزمان حکومت طالبان رفته بودم مالستان آن تلفن ثریا بود از مالستان میخواستم زنگ بزنم به پدرم در ایران پای پیاده بودم اول زمستانم بود پیاده دوباره راه افتادیم طرف جاغوری رسیدیم اول مالستان شب شد دو نفر بودیم دیگه ترسیدیم به راهمون ادامه بدیم اول مالستان شب در یک مسجد ماندیم ولی واقعیت است خلاصه کلام رفتیم داخیل مسجد خادم مسجد دان چیمک نشسته بود ازخادم مسجد اجازه گرفتیم که شب آنجا بمونیم ازخسته گی هیچ حال نداشتیم ولی گشنگی سر ما زور شد یکی مان رفتیم در خانه ها را زدیم یک لقمه نان خشک بیدیه تاما دونفر بخوریم بلاخره در هر خانه را زدیم کسی به ما نان نداد دست خالی برگشتیم خوب یک ساعت گذشت یکدانه موتر صرف اماد پیش مسجد ایستاد کرد صرف واله ام دونفر بودن آنها زرنگی کردن گفتند که مو از طرف موئسسه هستیم برای منطقه کمک میکنیم از قبیل آرد روغن وغیره بعد خادم مسجد رفت بیرون بعد نیم ساعت چند نفر موی سفیدا آمدن مانده نباشی ازی گپا این دونفر سر ناقش اسم نویسی کردن نام منطقه را گرفتند بعداش یکی از موسفیدا صدا کرد بیاین برویم خانه نان بخوریم هرکس جدا اینهارا تعارف میکردن بلاخره این دونفر گفتند شما را به زحمت نمیکنیم شما همان نان را بیارین داخل مسجد ما نوش جان کنیم آها ناگفته نماند که قبل از ازینکه این دونفر بیایه مادونفر در هر خانه را زدیم برای یک لقمه نان خشک کسی به به نان نداد یکی گفت مادرم نیست یکی گفت ما تندور نکردیم بلاخره همه برای ما دونفر بهانه میاورد ولی برای این دوتا قدید گوشت گوسفند آوردند نان خمری گرم کمپلای کویتی آوردند برای هیچی نیاوردند بلاخره به نیایی گل کرم ام آب خورد ولی اون دوتا صبح که شد باهم از مسجد بیرون شدیم قبل ازینکه بیرون شویم خوب نان اویتو آوردند همراه شیر گرم وشکر بلاخره بااینها صبحانه را خوردیم راه افتادیم در مسیر راه این از خنده گرد درد شده بود این قصه میکرد که ماهم مثل یک دفعه باهمچین مشکل بر خورده بودیم ولی ایندفعه فیلم بازی کردیم اگر یالی مردمش فرق کرده باشد نمیدونم به هر حال امیدوارم برای شما خوش گذشته باشه
آفرین خرسواران مانده نباشین خیلی عالی بود ان شاءالله همیشه سفر بیختر داشته باشین
خیلی خیلی عالی بود موفق باشید ،🇦🇫🇦🇫🇦🇫🇦🇫🇦🇫👑👑👑👑👑🌹🌹🌹🌹🌹🥰🥰🥰🥰
مالستان جااااان همه جایش قشنگه دوستش دارم چند وقته دور استم خیلی دیق شدم برای مالستان جان موفق باشید خاهران عزیزم
بسیار عالی بود آرزو جان وفرزانه جان 💯فیصد خر سواری بلد هستيد گرده درد کدین از خنده صحبت های تان زیاد شیرین و جالب است همیشه خوش وخندان باشید
خیلی عالی بود
👌👌👌👌👌👌
سلام یاد جوانها خوشحال شدیم دختران عزیز آرزوی وفرزانه جان تشکر
یادش بخیر مالستان زیبا
خیلی نوربند فرزانه جان و آروزو جان
فرزانا اروزو زیاد تشکر عالی بود من ازجاغوری هستم هنوز مالستان نرفتم👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏❤❤❤❤
سلام به فرزانه وآرزو آغی بسیار شیرین زبان ومهربان استی البته ناگفته نماند آن برادر قند ما خیلی مهرمان بود ماند شما خرسواری کنید تمام قومایی هزاره ما مهرمان است کدام خاطره از هزارستان ندارم چونکه بلد نیستم فقد افتخار میکنم که هزاره استم زنده باد قومایی گل
عالی بود آغی گلم مافق باشه 💙💚👍👍🏼👏💐🤣🤣
خوب خیلی خوب
ههههه عالی بود مثل همیشه گل دخترون جاغوری جان ازمو
باعرض سلام خدمت دوستان عزیز فرزانه و آرزو خانم تشکر میکنم از این پروگرام زیبا ی تان او آغی گو شیر داغ میروید میرآدنه ❤❤❤❤❤❤💚💚💚💚💜💜💜💜❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤امیدوارم سفر بلدی شومو خوش بگذرد موفق باشید
مالستان زیبا موفق باشید
سلام میشه از شما درخواست کنم شما ده آزی ویدیو دانسوکه هستین میشه ده آعیل سراب ده
چمبر
بسیار برنامه قشنگ بود منم از اول مالستان هستم
ده اغیل سراب کی رفتین خانی حاجی محمدعلی بوکی کیلی کوتر غار ده کجاست
خیلی عالی خوش بگذره برای همه تان
عالی بود همیشه موفق باشید
عالی
سلام خوبی 😍😍😍❤👍🙏😍😍
چون خیلی دوست دارم هردو شما را
خوش آمدین به مالیستان ماازمنتقه شنده مالیستان استیم اگرباچه مره قبول مونین یگشیمره خاستگاری کنیم
اغل مه ❤️،
هههههه آرزو پرسان کردن ناز خر
افرین به امید موفقیت شما و منتظر بهترین برنامه شما هستیم 💯
موفق باشید خوش بگذره کشتین از خنده 😀😃😄😁
قربانی هردو شما تشکر از برنامه تان
خیلی عالی موفق باشید به چ ی ن ل من سربزن باتشکر
Absolutely priceless landscape and weather 💙💙
مه از مالستان هستم والی هیچ ده مالستان نا بودم
سلام خواهری گلم من از مکنک مالستانم ازشما خواهش میکنم یکدفه مکنک بروید خیلی قشنگه
برنامه تان خلی عالیه موفق باشید خاهرای گل راستی خرسواری بلت نبودین
خوش وخندان باشید آغی جان هر دوی شوم
سلام
طرف میرادینه مازار شیبار است اونجه بوری ویدو بگیرین جای قشنگی است یادش بخیر هرسال می رفتیم حالا خیلی وقته وطن نیستم 😭 حتما یک روز بورین اونجه جای قشنگی است د نام مازار شیبار 👍😉
صد فیصد بیننده استم
tanha raftin ma ra mabordin
khosh begzara jigar jan
آرزو جان و فرزانه جان از گپاي من ناراحت نا باشید
فرزانه جان و آرزو جان خسته را نباشید
فرزانه میگه چره کیل کیل موشه خره خو مثل فولدر نرم گشت نیه که😂
فرزانه قریب تایر ها خر را پنچر کرده بود ،از بستکی سنگین بود 😂😂😂😂
من یگ روز خانه آرزو جان میرم
ماشاالله شیر دختران هزارستان
قشنك بوب
Amazing
Try to ride double
👏👏👏👏👏👏👏👏👍👍👍👍
Very nice donkey riding vedow
چیقدر از او از او موگی
اگر خطا کرد خوب موشید هههه امو قصه خر ارزو که همراه بار خطا شده بود یادت است فرزانه جان هههه
هرزمان عروسی کردین شموره دخر سوار کد بوبره خوب سواری بلدین
البته همه جا خوب و بد داره من درزمان حکومت طالبان رفته بودم مالستان آن تلفن ثریا بود از مالستان میخواستم زنگ بزنم به پدرم در ایران پای پیاده بودم اول زمستانم بود پیاده دوباره راه افتادیم طرف جاغوری رسیدیم اول مالستان شب شد دو نفر بودیم دیگه ترسیدیم به راهمون ادامه بدیم اول مالستان شب در یک مسجد ماندیم ولی واقعیت است خلاصه کلام رفتیم داخیل مسجد خادم مسجد دان چیمک نشسته بود ازخادم مسجد اجازه گرفتیم که شب آنجا بمونیم ازخسته گی هیچ حال نداشتیم ولی گشنگی سر ما زور شد یکی مان رفتیم در خانه ها را زدیم یک لقمه نان خشک بیدیه تاما دونفر بخوریم بلاخره در هر خانه را زدیم کسی به ما نان نداد دست خالی برگشتیم خوب یک ساعت گذشت یکدانه موتر صرف اماد پیش مسجد ایستاد کرد صرف واله ام دونفر بودن آنها زرنگی کردن گفتند که مو از طرف موئسسه هستیم برای منطقه کمک میکنیم از قبیل آرد روغن وغیره بعد خادم مسجد رفت بیرون بعد نیم ساعت چند نفر موی سفیدا آمدن مانده نباشی ازی گپا این دونفر سر ناقش اسم نویسی کردن نام منطقه را گرفتند بعداش یکی از موسفیدا صدا کرد بیاین برویم خانه نان بخوریم هرکس جدا اینهارا تعارف میکردن بلاخره این دونفر گفتند شما را به زحمت نمیکنیم شما همان نان را بیارین داخل مسجد ما نوش جان کنیم آها ناگفته نماند که قبل از ازینکه این دونفر بیایه مادونفر در هر خانه را زدیم برای یک لقمه نان خشک کسی به به نان نداد یکی گفت مادرم نیست یکی گفت ما تندور نکردیم بلاخره همه برای ما دونفر بهانه میاورد ولی برای این دوتا قدید گوشت گوسفند آوردند نان خمری گرم کمپلای کویتی آوردند برای هیچی نیاوردند بلاخره به نیایی گل کرم ام آب خورد ولی اون دوتا صبح که شد باهم از مسجد بیرون شدیم قبل ازینکه بیرون شویم خوب نان اویتو آوردند همراه شیر گرم وشکر بلاخره بااینها صبحانه را خوردیم راه افتادیم در مسیر راه این از خنده گرد درد شده بود این قصه میکرد که ماهم مثل یک دفعه باهمچین مشکل بر خورده بودیم ولی ایندفعه فیلم بازی کردیم اگر یالی مردمش فرق کرده باشد نمیدونم به هر حال امیدوارم برای شما خوش گذشته باشه
زور داه خر سوار شدين هههه
تو ده نزر خو نمی امو خر زورتودیره
آفرین دوختراه مقصد خرسواری بلد نیین
غولچه نی اموخرره
چرگم دلجی کو
اوووو خاک د کوما خر ره کشتین
عالی
wonderful