وحید قاسمی بتا گر تو ما را

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 25 окт 2024

Комментарии • 17

  • @faribashinwari8592
    @faribashinwari8592 2 месяца назад

    واقعنا استاد وحید قاسمی عالی میخواند بنده علاقمند صدای دلنشن اش هستم ❤❤❤❤❤❤❤❤

  • @nargesq8088
    @nargesq8088 3 года назад

    استاد نهایت گرانقدر گنجینه موسقی افغانستان عزیز .بسلامت باشید بسیار دل نگیر♥️

  • @Diary-of-2017
    @Diary-of-2017 9 месяцев назад

    تازه شدم

  • @limasafi1235
    @limasafi1235 8 лет назад +2

    v nice song

  • @AK-cy2fl
    @AK-cy2fl 3 года назад

    بتا گر تو ما را…😞

  • @reshadsaleh452
    @reshadsaleh452 6 лет назад

    دیوان شمس تبریز‌ مولانا خداوندگار بلخ
    بتا گر مرا تو ببینی ندانی
    به جان لاله زارم به رخ زعفرانی
    بدادم به تو دل مرا توبه از دل
    سپارم به تو جان كه جان را تو جانی
    هزاران نشان بد ز آه و ز اشكم
    كنون رفت كارم گذشت از نشانی
    تو شاه عظیمی كه در دل مقیمی
    تو آب حیاتی كه در تن روانی
    تو هم غیب بینی تو هم نازنینی
    نگفتند هرگز تو را لن ترانی
    چو سرجوش كردی چه روپوش كردی
    تو روپوش می‌كن كه پنهان نمانی
    زهی تلخ مرگی چو بی‌تو زید جان
    چو پیش تو میرم زهی زندگانی
    از این جان ظاهر به جان آمدم من
    كز این جان ظاهر شود جان نهانی
    میان دو جان مانده بودیم حیران
    كه می‌گفت اینی كه می‌گفت آنی
    یكی جان جنت یكی جان دوزخ
    یكی جان ظلمت یكی جان عیانی
    چه جنت چه دوزخ تویی شاه برزخ
    بخوانی بخوانی برانی برانی

  • @javadamiri61herati_artists
    @javadamiri61herati_artists 9 лет назад +1

    آیا کسی شعر این آهنگ را میتواند در دسترس قرار بدهد؟خیلی تشکر ،اگر کسی شعر این آهنگ را به من بدهد

    • @wagmapakties4207
      @wagmapakties4207 9 лет назад +1

      Javad Amiri
      بتا گر مرا تو ببینی ندانی
      به جان لاله زارم به رخ زعفرانی
      بدادم به تو دل مرا توبه از دل
      سپارم به تو جان که جان را تو جانی
      هزاران نشان بد ز آه و ز اشکم
      کنون رفت کارم گذشت از نشانی
      تو شاه عظیمی که در دل مقیمی
      تو آب حیاتی که در تن روانی
      تو هم غیب بینی تو هم نازنینی
      نگفتند هرگز تو را لن ترانی
      چو سرجوش کردی چه روپوش کردی
      تو روپوش می‌کن که پنهان نمانی
      زهی تلخ مرگی چو بی‌تو زید جان
      چو پیش تو میرم زهی زندگانی
      از این جان ظاهر به جان آمدم من
      کز این جان ظاهر شود جان نهانی
      میان دو جان مانده بودیم حیران
      که می‌گفت اینی که می‌گفت آنی
      یکی جان جنت یکی جان دوزخ
      یکی جان ظلمت یکی جان عیانی
      چه جنت چه دوزخ تویی شاه برزخ
      بخوانی بخوانی برانی برانی

    • @javadamiri61herati_artists
      @javadamiri61herati_artists 9 лет назад

      تشکر دوست عزیز

  • @badebahar4851
    @badebahar4851 2 года назад

    🌹🌹🌹🌹👍👍👍🙏

  • @salmanrasuli2971
    @salmanrasuli2971 7 лет назад +1

    جان