وای چقدر توضیحاتتون جالبه. چقدر همه ی هنرها به هم شبیه اند. وقتی دارید در مورد چگونگی شکل گیری یک داستان صحبت می کنید و اینکه ممکنه بارها در طول داستان به نقطه ی شروع برگردیم و در پایان داستان هم اثری از نقطه ی شروع ببینیم، ناخودآگاه به یک قطعه ی موسیقی فکر میکنم که دقیقا با همین منطق شکل می گیرد. حتی در یک موسیقیِ مدرن، خارج از منطق های کلاسیک، منطقی وجود دارد که یک قطعه ی خوب را شنیدنی می کند. نشانه ها و تداعی ها در داستان مثل تِم در موسیقی است.
البته این فرم داستان نئوکلاسیک هست که با فلوبر آغاز شد. هر رمان یک متن خاص هست با دیزاین خاص متناسب با ایده یا فلسفهی محوریش. البته میشه گفت این یک اصل بلامنازع در همه نوع داستان هست. حتا در بکت و جویس فینگانزویک و آثار پستمدرن هم میشه شکلی از این دستورالعمل رو دید ❤
سلام استاد عزیزم من یک مجموع از متن ها نوشته کردیم میخواهم شما یک دفعه از نظر خود متن ها را ارزیابی کنید اگر سایت یا ایمیلی دارین برم بفرستین واقعین به رهنمای تان ضرورت دارم
سلام جناب معروفی/من ازبچگی قدرت نویسندگی دارم ولی هیجوقت نتونستم بهش خط بدم وهدایتش کنم/منظورم اینه ک خوب و قوی مینویسم ولی هیچوقت نتونستم ازاین هنرم استفاده کنم ودنبال مخاطب بگردم هیچوقت خودم وهنرم وبع کسی معرفی نکردم/وقتی ی جمله مینویسم صفحاااات زیااادی مطلب سرریزمیشه وکاملا مطالب درارتباط به یکدیگر مرتب هستش /الان ۴۰سالمه ولی هیچوقت ازاین هنر هیییچ استفاده ای نکردم این کلیپ تون و ک دیدم دقیقا من بدون اینکه مطالعه ای داشته باشم خیییلی زیبا داستان وصه روهدایت میکنم باجزئیات بقول شما دقیقا بشکل یک دایره /الان من ی راهنمایی میخوام واون اینه ک من چطور بتونم توی یوتیوپ مخاطب خودم وپیدا کنم ک علاقه مند به خوانندگی باشه من انگلیسی م خوب نیستم وتقریبا نمیتونم داستانهام وانگلیسی بنویسم چون فضای یوتیوپ برای همه ایرانی ها مثل اینستاگرام آشنا نیست ودقیق نمیدونم توی یوتیوپ میتونم موفق بشوم وچگونه
چطور هیچ مطالعهای نداری و میتونی خوب بنویسی؟ میشه مگه؟ شاید دلیل اینکه میگی نمیتونی از قلم قویت استفاده کنی و بهش نظم بدی همین باشه، چون مطالعه نداری. هر روز مطالعه کن شاید قلمت خط و جهت و سمت و سو بگیره. و اینکه کلا نمیدونی چی میخوای، اولش از نویسندگی میگی بعد یهو آخر حرفات میپرسی چطور تو یوتیوب موفق بشم! اصلا دنبال چی هستی؟ میخوای بلاگر بشی یا نویسنده یا چی؟
سلام . ممنونم از بیان شیوایتان و بعد ، نکته ایی را لازم می بینم بنویسم . در این برنامه جناب معروفی عزیزم کتاب انها به اسب ها شلیک می کنند را معرفی نمود . بر اساس این کتاب در بیش از شصت سال پیش سیدنی پولاک فیلمی ساخت که در ایراک به اسم چرا انها اسب ها را خلاص نمی کنند؟ دوبله شده است اما بخاطر وجود تصاویر زنان بی حجاب نمایشش در بعد از انقلاب ممنوع بوده است . البته انرا بواسطه معرفی آقای معروفی جستم و دیدم و البته به پاسخ سوال بیست و سه ساله ایی هم رسیدم : بعد از بیش از بیست و سه سال دانستم که چرا فیلم بای سیکل ران ساخته ی محسن مخملباف که در نظر من و خیلی های دیگر از هم سن و سال هایم شاهکاری یگانه بود چرا در فیستیوالهای جهانی جایزه ی بزرگی نگرفت ؟ در این بیش از ۲۳ سال ما خیال می کردیم و رسانه های جمهوری اسلامی هم همینگونه تبلیغ می کردند و در مغزمان فرو می کردند و می کنند که غربی ها بی هنرند و بد نظرند و حسودند و توطئه گرانی اند که تاب دیدن موفقیت های هنرمندان نابغه ی مسلمان ایرانی را ندارند و همه جشنواره ها و فیستیوالهای بین المللی دست در دست هم دارند تا هنر ایرانیان را سرکوب کنند اما واقعیت این است که گزینشگران و داوران جشنواره ها در کشورهای اروپایی امریکایی فیلم سیدنی پولاک را دیده بودند و ما نه ، انها می دانستند که مخملباف فقط نسخه ی اسلامی فیلم پولاک را ساخته است و نه فیلمی جدید و خلاقانه و ما نه . یعنی نظام سانسور و سرکوب به انحا گوناگون در ایران نگذاشته بود و اجازه نداده بود که ما در فرصتی برابر به تماشای هر دو فیلم بنشینیم و همانگونه که به فیلم مخملباف دسترسی داریم به فیلم پولاک هم دسترسی داشته باشیم .ولی امروز با یاری اینترنت فارغ از قیچی قبیح سانسورچیان وزارت ارشاد و صدا و سیما بر این جهل و نادانی خویش اگاه شدم . و این تنها یکی از بسیار خساراتی است که نظام جمهوری اسلامی بر فکر و روان و عقیده و باور و عملکرد من و هم نسلانم وارد اورده است . و چگونه است حال انانی که چون من در گمراهی نگه داشته شده بودند و دستی بر قلم داشتند و چه مقالات تحسین امیزی در ستایش فیلم مخلمباف و در حمله به عملکرد توطئه امیز غرب نوشتند منتشر کردند . اری حکومت های استبدادی با چنین روشهایی آدمی را به سوی قضاوتهای غلط رهنمون می شوند . و به این می اندیشم که اگر تا پایان عمرم بر این نمط و فکر و موضع گیری اشتباه باقی می ماندم ، چه ؟ و هر چه انسان اگاهتر می شود نفرتش از حکومت جهل و جبر و جُور و جفا و جدل و جمل و جفنگ بیشتر می شود . پس شکر آن حقیقتدان اعظم را که چنان به آزادی اندیشه و بیان معتقد است و چنان با سانسور مخالف است که حتی تن به حک و اصلاح و خود سانسوری کتابهای خودش هم نداده است ، حاضر است کتابش زیر بار شدیدترین حملات از طرف منتقدان باشد اما چیزی از آیات خلّاقه اش را حذف نکند ، این نگاه کجا و نگاه محمدعلی خان های قیچی به دست ریشوی این نظام کجا ؟ هر نظامی که چیزی از خلّاقیت نفهمد دست به قچی و تیغ و دار می برد . و هر چه زمان بیشتر می گذرد تفاوت نگاه خدای بزرگ با نگاه این حکومتهایی که خود را دست نشانده ی او می دانند آشکار و آشکار تر می گردد . آری آفریدگار خلّاقمان در ذات خویش دشمن اسباب سانسور؛ تیغ و طلا و تسبیح است . پس شکرش باد و نیز تشکر می کنم از عباس اقای معروفی و اینترنت هم .
سلام استاد واقعا عالی بود مرسی🙏🙏🙏
درود بر استاد معروفی و شرفش
کاش می شد که خوانندگان می تونستند با شما تماس تلفنی داشته باشند استاد گرانقدر .
فوت شدند.
وای چقدر توضیحاتتون جالبه. چقدر همه ی هنرها به هم شبیه اند. وقتی دارید در مورد چگونگی شکل گیری یک داستان صحبت می کنید و اینکه ممکنه بارها در طول داستان به نقطه ی شروع برگردیم و در پایان داستان هم اثری از نقطه ی شروع ببینیم، ناخودآگاه به یک قطعه ی موسیقی فکر میکنم که دقیقا با همین منطق شکل می گیرد. حتی در یک موسیقیِ مدرن، خارج از منطق های کلاسیک، منطقی وجود دارد که یک قطعه ی خوب را شنیدنی می کند. نشانه ها و تداعی ها در داستان مثل تِم در موسیقی است.
عنصر کشش در داستان نویسی
سپاسگزارم
2:18 خدایاااااا سمفونی عشقمهههه
Wooooow
درود بر شما
البته این فرم داستان نئوکلاسیک هست که با فلوبر آغاز شد. هر رمان یک متن خاص هست با دیزاین خاص متناسب با ایده یا فلسفهی محوریش. البته میشه گفت این یک اصل بلامنازع در همه نوع داستان هست. حتا در بکت و جویس فینگانزویک و آثار پستمدرن هم میشه شکلی از این دستورالعمل رو دید
❤
omg
نمیدونستم ایشان استاد معروفی هستن)))))
باورم نمیشه عباس معروفی تو یوتیوب ویدیو رایگان گذاشته ❤😮
سلام استاد عزیزم
من یک مجموع از متن ها نوشته کردیم
میخواهم شما یک دفعه از نظر خود متن ها را ارزیابی کنید اگر سایت یا ایمیلی دارین برم بفرستین واقعین به رهنمای تان ضرورت دارم
سلام جناب معروفی/من ازبچگی قدرت نویسندگی دارم ولی هیجوقت نتونستم بهش خط بدم وهدایتش کنم/منظورم اینه ک خوب و
قوی مینویسم ولی هیچوقت نتونستم ازاین هنرم استفاده کنم ودنبال مخاطب بگردم هیچوقت خودم وهنرم وبع کسی معرفی نکردم/وقتی ی جمله مینویسم
صفحاااات زیااادی مطلب سرریزمیشه وکاملا مطالب درارتباط به یکدیگر مرتب هستش /الان ۴۰سالمه ولی هیچوقت ازاین هنر هیییچ استفاده ای نکردم این کلیپ تون و ک دیدم دقیقا من بدون اینکه مطالعه ای داشته باشم خیییلی زیبا داستان وصه روهدایت میکنم باجزئیات بقول شما دقیقا بشکل یک دایره /الان من ی راهنمایی میخوام واون اینه ک من چطور بتونم توی یوتیوپ مخاطب خودم وپیدا کنم ک علاقه مند به خوانندگی باشه من انگلیسی م خوب نیستم وتقریبا نمیتونم داستانهام وانگلیسی بنویسم چون فضای یوتیوپ برای همه ایرانی ها مثل اینستاگرام آشنا نیست ودقیق نمیدونم توی یوتیوپ میتونم موفق بشوم وچگونه
چطور هیچ مطالعهای نداری و میتونی خوب بنویسی؟ میشه مگه؟ شاید دلیل اینکه میگی نمیتونی از قلم قویت استفاده کنی و بهش نظم بدی همین باشه، چون مطالعه نداری. هر روز مطالعه کن شاید قلمت خط و جهت و سمت و سو بگیره.
و اینکه کلا نمیدونی چی میخوای، اولش از نویسندگی میگی بعد یهو آخر حرفات میپرسی چطور تو یوتیوب موفق بشم! اصلا دنبال چی هستی؟ میخوای بلاگر بشی یا نویسنده یا چی؟
سلام . ممنونم از بیان شیوایتان و بعد ، نکته ایی را لازم می بینم بنویسم .
در این برنامه جناب معروفی عزیزم کتاب انها به اسب ها شلیک می کنند را معرفی نمود . بر اساس این کتاب در بیش از شصت سال پیش سیدنی پولاک فیلمی ساخت که در ایراک به اسم چرا انها اسب ها را خلاص نمی کنند؟ دوبله شده است اما بخاطر وجود تصاویر زنان بی حجاب نمایشش در بعد از انقلاب ممنوع بوده است . البته انرا بواسطه معرفی آقای معروفی جستم و دیدم و البته به پاسخ سوال بیست و سه ساله ایی هم رسیدم :
بعد از بیش از بیست و سه سال دانستم که چرا فیلم بای سیکل ران ساخته ی محسن مخملباف که در نظر من و خیلی های دیگر از هم سن و سال هایم شاهکاری یگانه بود چرا در فیستیوالهای جهانی جایزه ی بزرگی نگرفت ؟ در این بیش از ۲۳ سال ما خیال می کردیم و رسانه های جمهوری اسلامی هم همینگونه تبلیغ می کردند و در مغزمان فرو می کردند و می کنند که غربی ها بی هنرند و بد نظرند و حسودند و توطئه گرانی اند که تاب دیدن موفقیت های هنرمندان نابغه ی مسلمان ایرانی را ندارند و همه جشنواره ها و فیستیوالهای بین المللی دست در دست هم دارند تا هنر ایرانیان را سرکوب کنند اما واقعیت این است که گزینشگران و داوران جشنواره ها در کشورهای اروپایی امریکایی فیلم سیدنی پولاک را دیده بودند و ما نه ، انها می دانستند که مخملباف فقط نسخه ی اسلامی فیلم پولاک را ساخته است و نه فیلمی جدید و خلاقانه و ما نه . یعنی نظام سانسور و سرکوب به انحا گوناگون در ایران نگذاشته بود و اجازه نداده بود که ما در فرصتی برابر به تماشای هر دو فیلم بنشینیم و همانگونه که به فیلم مخملباف دسترسی داریم به فیلم پولاک هم دسترسی داشته باشیم .ولی امروز با یاری اینترنت فارغ از قیچی قبیح سانسورچیان وزارت ارشاد و صدا و سیما بر این جهل و نادانی خویش اگاه شدم .
و این تنها یکی از بسیار خساراتی است که نظام جمهوری اسلامی بر فکر و روان و عقیده و باور و عملکرد من و هم نسلانم وارد اورده است . و چگونه است حال انانی که چون من در گمراهی نگه داشته شده بودند و دستی بر قلم داشتند و چه مقالات تحسین امیزی در ستایش فیلم مخلمباف و در حمله به عملکرد توطئه امیز غرب نوشتند منتشر کردند .
اری حکومت های استبدادی با چنین روشهایی آدمی را به سوی قضاوتهای غلط رهنمون می شوند .
و به این می اندیشم که اگر تا پایان عمرم بر این نمط و فکر و موضع گیری اشتباه باقی می ماندم ، چه ؟
و هر چه انسان اگاهتر می شود نفرتش از حکومت جهل و جبر و جُور و جفا و جدل و جمل و جفنگ بیشتر می شود .
پس شکر آن حقیقتدان اعظم را که چنان به آزادی اندیشه و بیان معتقد است و چنان با سانسور مخالف است که حتی تن به حک و اصلاح و خود سانسوری کتابهای خودش هم نداده است ، حاضر است کتابش زیر بار شدیدترین حملات از طرف منتقدان باشد اما چیزی از آیات خلّاقه اش را حذف نکند ، این نگاه کجا و نگاه محمدعلی خان های قیچی به دست ریشوی این نظام کجا ؟ هر نظامی که چیزی از خلّاقیت نفهمد دست به قچی و تیغ و دار می برد . و هر چه زمان بیشتر می گذرد تفاوت نگاه خدای بزرگ با نگاه این حکومتهایی که خود را دست نشانده ی او می دانند آشکار و آشکار تر می گردد . آری آفریدگار خلّاقمان در ذات خویش دشمن اسباب سانسور؛ تیغ و طلا و تسبیح است . پس شکرش باد و نیز تشکر می کنم از عباس اقای معروفی و اینترنت هم .