دوردو سسسپاسسس صمیمانه و دوستانه بر همه عزیزاینکه بحث عالی و چالش انگیز برای مسلمانان بوده و باید مسلمانان از خودیشان پاسخ مثبت را داشته باشند و نظریات شانرا درین لایف میشنویم و ممنون سسپاس از کاووش عزیز و پویای عزیز دوستانیکه در یوتیوب کامنت و لایک وگوش میدهند جهان سسپاس از همهگیتان و از همه دوستان از اگاهرسانیتان جهان سسسپاسس و ممنون ❤️❤️❤️💚💚💚👌
درود بر کاووش عزیز، پویا عزیز و فریدی عزیز و همه عزیزان. دوستان هم زبانان و هم میهنان عزیز لطفا بجای توهین و فحاشی در لایو ها و یا کامنت گذاشتن به دگر اندیشان منجمله کاووش عزیز بیشتر درمورد دین تان مطالعه کنید و از مدارکی که برای شما منبع میدهد خودتان همان کتاب را باز کنید و بخوانید که موضوع از چه قرار است، کاووش جوان وقت میگذارد زحمت میکشد بجای خوشگذرانی روز های جوانی اش لذت ببرد به مطالعه مدارک دینی میپردازد و برای شما معلومات ارائه میکند، حد اقل اگر تمجید و حمایت اش نمیکنید توهین و فحاشی هم نکنید. توانایی در دانایی است، بخوانید تا دانا شوید.❤❤❤🙏
Greeting and Thanks, It was very Informative and Excellent Hello and thank you for this Great Program درود و سپاس ؍ خیلی آموزنده و عالی بود ؍ تشکر درود و سپاس بر آقای کاووش آزاد اندیش و خردمند و آقای پویا نیک اندیش و خردمند عزیز ٫ با تشکر فراوان !!!! 😻😻😸💯/💯🤍🤎💜💙💚💛🧡❤✌👍🙏👋👋🌷🌼🌻🌺🌹🏵☮☯⚛
دوردو سپاس دوست عزیز ، ممنون از مهرو محبت تان و از کامنت زیبایتان در برابر دوستان ازاد اندیشان در اگاهرسانی شان نظر بکتاب های خودی مسلمانان اگاهرسانی میکنند از همه دوسسسستان جهان سپاس 🙌🙌💚💚♥️♥️🙏🏻🙏🏻
عالیقدر پویای عزیزو همه خردمندان را درود ها وسرودهای گرم با تحلیل های منطقی در مقابل این لشکر بیسواد مسلمان که نه منطق دارند و نی هم سند کتاب شان را قبول میکنند شاد باشین عزیزان روشنگر ❤❤❤
عرض ادب .عزیزان مسلمان 1400سال ملا ها یا اخوند ها انچه دوست داشتند یک طرفه گفتند و حالا گروه ازاداندیشان مدتی است به افشای دورغ ها 1400پرداختند ان هم از روی کتاب های خودشان .پس عزیزان قدر این ازاد اندیشان را بدانیم ومتشکرشان باشیم بخاطر اگاهی ما
کاووش عزیز سلام!امید که ضمنءطول عمر صحت،سعادت،سرافرازی و خوشحالئ مستدام قرینءزندگئ تان باشد.عزیزم: ماشاالله خیلی عالی به پیش میروی و درخشش عقل و منطقت سگهای را به غووس وجفیدن انداخته که در دور وبرت غووس زده میجفند و خودت همچنان مدبرانه،منطقی و باعقل سلیم به پیش میروی.مطمئن باش که آینده از استدلال،عقل و منطق میباشد.💥💥💥👍👍👍🌲🌳💓🙏🏻🌿.
سلام روز شما بخير، کاوش عزیز،وپویا جان. دوستان که میخواهنددربحث اشتراک می کنند،لطفا ازاول مطالعه کنند،وآمادگی داشته باشند،بعضی ها هیچ مطالعه،وآمادگی ندارند.،تنها برای دشنام دادن،آمادگی گرفتند.
دوردو سسپاس دوست عزیز ! اولا کانالی تلگرام را از گوگل دملوت و بعد ازان www.exmuslimz.org Pooya freethinker پیام بگذارید بدوستان که ضرورت هم صحبت شوید پویا جان است و شما معلومات بگیرید سسپاسس عزیز برادر 💚💚💚❤️❤️❤️👍🏻👍🏻🙏🏻🙏🏻
درود به روشنگران عزیز ! یک ساعت خندیدم 😀😀😀😀از سوالات و بیانات انهایکه از اعراب دفاع میکردند ، ایا اینها که از عقل و منطق حرف میزنند خود شان عقل دارند ؟؟؟ اقا کاووش گرامی خوب کردید که ( گیت اوت) شان کردید!!!! 🤣🤣🤣🤣🤣
درود::شاپور یکم ساسانی پادشاه ایران نخستین کسی بود به نام ابگان (افغان) در حدود قرن سوم میلادی اشاره کرد.در اسناد یافت شده مربوط به قرن چهارم میلادی به اقوام شمالی منطقه باختران افغان گفته شدهاست واژهٔ افغان بهطور تاریخی فقط به پشتونها گفته میشد. این نام از گذشته دور بکار میرفتهاست. ستارهشناس هندی قرن ششم میلادی وارا هامی هیرا (Varāha Mihira) در کتاب خود به نام برهات سامهیتا (Bṛhat-saṃhitā) واژهٔ «اوگانا» (Avagāṇa) را برای اشاره به این قوم به کار بردهاست. این واژه به معنی جنگجو و جنگاور و در مواردی اسبسوار بوده و به مردمان مبارزی که در خاور ایران بزرگ یعنی جغرافیای کنونی افغانستان میزیستند و در پرورش اسب با تجربه بودند اشاره میشدهاست
بلاخره یه مسلمان اومد بالا یه حرف درس زد ولی ۳۷ سال اول جوانی هست از جوانیت استفاده بکن دنبال زندگی سالم دین را گم کن هیچ دینی بهتر از انسانیت خودت نیست
متاسفم شما نه قانون بحث و مصاحبه را میدانید و نه اطلاعات علمی تان خیلی بالاست من به عنوان یک آتئیست توصیه میکنم با افراد شناخته شده به صورت تکی مصاحبه نماید کسی که حرف زدن شان را بفهمند
کاووش خان باکسی که صحبت می کند می خواهد که هم نظرش باشد اگر مخالف اش بود باز غلطی لفظی و تکلمی می گیرد و از موضوع خارج میشود یک سیاستی مضحک را پیش میکرد و آن نفر را گنگس می سازد و اگر شخص استقامت کرد اورا پاهین می اندازد این هم شد مناظره و بحث و صحبت کردن یکی گفتی یکی بشنو به خرجان گفتن خر احترام نمی شود اینقدر عزیز من جان دلم نازنین من توهین ها و تحقیر هایت سرپوش نمیشود
سلام اسم من زهرا است پدر مه شهید شده به اولاد وطن ختمت میکرد یگانه نان آور فامیل ما پدرم بود یگانه تکیه گاهی در زندگیم پدرم بود در فامیل چهار نفر بودیم خودم پدر مادرم و یک برادر کوچکم وقتی پدر مه شهید شد دوتا یتیم در جایش ماند ما کسی دیگر نداشتیم و هیچ کسی نان آور نداشتیم خودم مجبور شدم یک دختر جوان در جوش خروش جوانیم با تمام آروز های که در دل داشتم با مادرم و با غرور جوانی که داشتم یک دختر جوان بودم و در خانه های مردم و همسایه ها صفا کاری کنم کار کنم تا لقمه نان حلال به دست بیاورم یکی از بد ترین روز های زندگیم روزی بود که پشت یک خانه تک تک زدم یک طفلک آمد گفت کی هستی گفتم در خانه صفار کار ندارین کالا شویی چیزی کار باشه گفت باشه برم خواهر کلان مه بگویم رفت یک دقه بعد یک دختر آمد در را باز کرد دیدم صنفی مکتبم که من و اول در یک چوکی مینشستیم حیران شد گفت زهرا تو مه میگم کی است بیا خانه باز ای خواهرک مه میگی برو بگو صفا کار آمده خانه جارور میکنه کالا شویی میکنه خندید گفت خدانزنیت زهرا مه گفتم خی زن فرید آمده به کار کدن که شوهرش فلج است پرسید چطور خانه ما پیدا کدی گفتم تو خبر ما نمیگری خیلی وقت شد باش مه بیایم دوباره وقتی از خانه شان خداحافظی کدم بیرون شدم بی اختیار گریه میکردم دوباره و به مادرم قصه کردم هر دوی ما خیلی گریه کردیم و گفت دگه جای دور نرو دختر گلم هیچ وقت فراموشم نمیشه ظرف شویی کالا شویی صفاکاری فرش شویی و هر کارها چون یک دختری بودم تا وقتی پدرم زنده بود در آب گرم و سرد دست نزده بودم دیگر کار نمیتانستم ازین که مادرم خیلی مشکل دسک کمر داشت و رماتیزم داشت و سنگ گرده کار کرده نمی توانیست من کار میکردم هم از مادرم نگهداری میکردم چون مادر را زیاد دوست داشتم من فقط مادرم را داشتم و مادرم فقط من را داشت روزگار زندگی ما هر روز خراب خراب تر شده میرفت بعد از شهیدی پدرم مادرم چون خیلی تشویش میکرد از نبود پدرم و آینده ما و فقر بیچارگی بد بختی ما بی پولی و ناداری هر روز که از کار میامدم می دیدم چشم های مادرم را که اشک داره و رنگ رخش پریده زرد زار گشته میره میگفتم چرا مادرجان گریه می کنی میگفت چشم درد هستم در چشمم چیزی رفته دخترقندم گریه نمیکنم یک بهانه ی میکرد روز ها خیلی تلخ میگذشت یک روز من در خانه بود میخواستم خانه همسایه صفاکاری برم مادرم را گفتم من رفتم مادر جان ناوقت نشه دوباره آمدم چیزی را فراموش کرده بودم فکر کرده بود مادرم من رفتم وقتی دوباره آمدم در دهلیز صدای را شنیدم که هیچ وقت فراموشم نمیشه صدای مادرم بود با خودش گریه میکرد با خدا درد دل میکرد خیلی گریه😭 میکرد و فقط آه میکشد میگفت ای زندگی بسیار بی رحم بودی در حق ما ای دنیا دیگر چی در انتظار ما است من در دهلیز نشستم مادرم نمیدانست من نرفتم صدایش را میشنیدم فقط از درد هایش میگفت ساعت ها گریه کردم در دهلیز قلبم شکست دم از دست پایم رفت بغز گلویم را گرفت و اشک ناخودآگا از چشمانم جاری شد قلبم جریحه دار شد دیگر نه توانایی رفتن به جای بود نه دلم میخواستم جای برم فقط میخواستم در همان جا زمین چاک شوه من در بینش دفن شوم و راحت شوم آرزوی مرگ کردم مرگ هم به سراغم نیامد آن روز بد تر روزی در زندگیم بود صدای ناله مادرم قلبم را جریحه دار ساخت که از بی کسی و بچاره گی بود😭😭😭 هر روز مادرم ضعیف و ضعیف تر شده میرفت یک روز متوجه شدم رنگ مادرم خیلی زرد زار گشته روز ها بل آخره در بستر بیماری افتاد دیگر مادرم از خوردن و نوشیدن مانده بود مادرم درد میکشید و خیلی روز به روز وضعیتش خراب شده میرفت چون برای من هم پدر بود هم مادر خیلی ضعیف شده بود خود ما توان تداوی و دوای شه نداشتیم تا یک مسلمان پیدا شد گفت معاینه میکنم که چی مشکل وجود داره معاینه اش خلاص شد نتیجه کشت آمد گفت مادرت سرطان داره شش ماه یا زیاد تر میشه مادرم در بستر بیماری است غیر از خدا هیچ کسی ندارم و خیلی مریض است هالی وضعیتش خیلی خراب و تمام داکتر ها جوابش داده میگن خوب نمیشه😭 و همچنان از زندگی ناامید شدم من و مادرم چون مادر خیلی مریض است و خانه ای ما کرایی است پیسه یک آراد روغن را نداریم و به تداوی مادرم توان ندارم ما حتی شب هاگرسنه خواب کردیم چی برسد به پیسه و پول دواه، مادرم 😭😭😭 و زندگی بسیار سخت شده سر ما هیچ چشم امید دیگر نیست من هم روزی یک دختر جوان پر غرور با آرزو های زیاد بودم همانند شما بودم در دل آرزو های زیبا داشتم و خیلی خواب ها و خیال ها داشتم دوست داشتم خوب بپوشم خوب بگردم و خوب تحصیل کنم و درآینده یک چیز شوم و خوب زندگی کنم اما روزگار من را نگذشت و شکست و هر چی که داشتم دست روزگار بیرحمانه از من گرفت هطاه اول پدرم را از من گرفت و من را شکست و صفا کار خانه های مردم ساخت خواهش میکنم من را کمک کنید چون مادرم مریض است پول دوای مادر مه نداریم و پول یک بوجی آرد را نداریم در خانه مادرم مریض افتاده خانه ما کرایی است شماره واتساپ من 070 413 4593 +93704134593
درود بر هر سه شما گرامیان. تا زمانیکه یک انسان از اسلام اطلاعی ندارد، بی شعور است و عقل را تعطیل کرده مسلمان است. من یک مسلمان مطلع به اسلام، باشعور و با منطق ندیدم که بالا بیاید و دو کلام خوب بیان کند. من واقعا به بشریت متاسفم. سپاس 🌹🌹🌹
از لحاظ یافتههای باستانشناسی شکی نیست که اعراب حجاز، نوشتن نمیدانستند ولی از اعراب شمال عربستان دو نوشته بهدست آمده که به «خط آرامی» معروف است. جالب است بدانید که خط آرامی هم اصالتاً ایرانیست و از مشخصات خط فارسی این بوده که از سمت راست به چپ نوشته میشدهاست. خط دبیره هم چند نوع بودهاست
دوست عزیز در نخست دورد ، و شما میتوانید پیام خوده در تلگرام بگذارید حتما یک دوستروشنگر ما با شما هم صحبت میشوند www.exmuslimz.org Pooya Freethinker سسسسپاسسس روز و شب خوش برایتان امیدوارم 💚💚💙🌹🌹🙏🏻🙏🏻
متاسفم شما نه قانون بحث و مصاحبه را میدانید و نه اطلاعات علمی تان خیلی بالاست من به عنوان یک آتئیست توصیه میکنم با افراد شناخته شده به صورت تکی مصاحبه نماید کسی که حرف زدن شان را بفهمند
سلام اسم من زهرا است پدر مه شهید شده به اولاد وطن ختمت میکرد یگانه نان آور فامیل ما پدرم بود یگانه تکیه گاهی در زندگیم پدرم بود در فامیل چهار نفر بودیم خودم پدر مادرم و یک برادر کوچکم وقتی پدر مه شهید شد دوتا یتیم در جایش ماند ما کسی دیگر نداشتیم و هیچ کسی نان آور نداشتیم خودم مجبور شدم یک دختر جوان در جوش خروش جوانیم با تمام آروز های که در دل داشتم با مادرم و با غرور جوانی که داشتم یک دختر جوان بودم و در خانه های مردم و همسایه ها صفا کاری کنم کار کنم تا لقمه نان حلال به دست بیاورم یکی از بد ترین روز های زندگیم روزی بود که پشت یک خانه تک تک زدم یک طفلک آمد گفت کی هستی گفتم در خانه صفار کار ندارین کالا شویی چیزی کار باشه گفت باشه برم خواهر کلان مه بگویم رفت یک دقه بعد یک دختر آمد در را باز کرد دیدم صنفی مکتبم که من و اول در یک چوکی مینشستیم حیران شد گفت زهرا تو مه میگم کی است بیا خانه باز ای خواهرک مه میگی برو بگو صفا کار آمده خانه جارور میکنه کالا شویی میکنه خندید گفت خدانزنیت زهرا مه گفتم خی زن فرید آمده به کار کدن که شوهرش فلج است پرسید چطور خانه ما پیدا کدی گفتم تو خبر ما نمیگری خیلی وقت شد باش مه بیایم دوباره وقتی از خانه شان خداحافظی کدم بیرون شدم بی اختیار گریه میکردم دوباره و به مادرم قصه کردم هر دوی ما خیلی گریه کردیم و گفت دگه جای دور نرو دختر گلم هیچ وقت فراموشم نمیشه ظرف شویی کالا شویی صفاکاری فرش شویی و هر کارها چون یک دختری بودم تا وقتی پدرم زنده بود در آب گرم و سرد دست نزده بودم دیگر کار نمیتانستم ازین که مادرم خیلی مشکل دسک کمر داشت و رماتیزم داشت و سنگ گرده کار کرده نمی توانیست من کار میکردم هم از مادرم نگهداری میکردم چون مادر را زیاد دوست داشتم من فقط مادرم را داشتم و مادرم فقط من را داشت روزگار زندگی ما هر روز خراب خراب تر شده میرفت بعد از شهیدی پدرم مادرم چون خیلی تشویش میکرد از نبود پدرم و آینده ما و فقر بیچارگی بد بختی ما بی پولی و ناداری هر روز که از کار میامدم می دیدم چشم های مادرم را که اشک داره و رنگ رخش پریده زرد زار گشته میره میگفتم چرا مادرجان گریه می کنی میگفت چشم درد هستم در چشمم چیزی رفته دخترقندم گریه نمیکنم یک بهانه ی میکرد روز ها خیلی تلخ میگذشت یک روز من در خانه بود میخواستم خانه همسایه صفاکاری برم مادرم را گفتم من رفتم مادر جان ناوقت نشه دوباره آمدم چیزی را فراموش کرده بودم فکر کرده بود مادرم من رفتم وقتی دوباره آمدم در دهلیز صدای را شنیدم که هیچ وقت فراموشم نمیشه صدای مادرم بود با خودش گریه میکرد با خدا درد دل میکرد خیلی گریه😭 میکرد و فقط آه میکشد میگفت ای زندگی بسیار بی رحم بودی در حق ما ای دنیا دیگر چی در انتظار ما است من در دهلیز نشستم مادرم نمیدانست من نرفتم صدایش را میشنیدم فقط از درد هایش میگفت ساعت ها گریه کردم در دهلیز قلبم شکست دم از دست پایم رفت بغز گلویم را گرفت و اشک ناخودآگا از چشمانم جاری شد قلبم جریحه دار شد دیگر نه توانایی رفتن به جای بود نه دلم میخواستم جای برم فقط میخواستم در همان جا زمین چاک شوه من در بینش دفن شوم و راحت شوم آرزوی مرگ کردم مرگ هم به سراغم نیامد آن روز بد تر روزی در زندگیم بود صدای ناله مادرم قلبم را جریحه دار ساخت که از بی کسی و بچاره گی بود😭😭😭 هر روز مادرم ضعیف و ضعیف تر شده میرفت یک روز متوجه شدم رنگ مادرم خیلی زرد زار گشته روز ها بل آخره در بستر بیماری افتاد دیگر مادرم از خوردن و نوشیدن مانده بود مادرم درد میکشید و خیلی روز به روز وضعیتش خراب شده میرفت چون برای من هم پدر بود هم مادر خیلی ضعیف شده بود خود ما توان تداوی و دوای شه نداشتیم تا یک مسلمان پیدا شد گفت معاینه میکنم که چی مشکل وجود داره معاینه اش خلاص شد نتیجه کشت آمد گفت مادرت سرطان داره شش ماه یا زیاد تر میشه مادرم در بستر بیماری است غیر از خدا هیچ کسی ندارم و خیلی مریض است هالی وضعیتش خیلی خراب و تمام داکتر ها جوابش داده میگن خوب نمیشه😭 و همچنان از زندگی ناامید شدم من و مادرم چون مادر خیلی مریض است و خانه ای ما کرایی است پیسه یک آراد روغن را نداریم و به تداوی مادرم توان ندارم ما حتی شب هاگرسنه خواب کردیم چی برسد به پیسه و پول دواه، مادرم 😭😭😭 و زندگی بسیار سخت شده سر ما هیچ چشم امید دیگر نیست من هم روزی یک دختر جوان پر غرور با آرزو های زیاد بودم همانند شما بودم در دل آرزو های زیبا داشتم و خیلی خواب ها و خیال ها داشتم دوست داشتم خوب بپوشم خوب بگردم و خوب تحصیل کنم و درآینده یک چیز شوم و خوب زندگی کنم اما روزگار من را نگذشت و شکست و هر چی که داشتم دست روزگار بیرحمانه از من گرفت هطاه اول پدرم را از من گرفت و من را شکست و صفا کار خانه های مردم ساخت خواهش میکنم من را کمک کنید چون مادرم مریض است پول دوای مادر مه نداریم و پول یک بوجی آرد را نداریم در خانه مادرم مریض افتاده خانه ما کرایی است شماره واتساپ من 070 413 4593 +93704134593
بسیار عالی.
Excellent informative program.
❤❤❤درود بر کاوش عزیز❤❤❤
درود بر کاوش بزرگ
درود و مهر و عرض ادب خدمت کاووش جان گل و پویا جان و فردی جان و دیگر دوستان خردمندم ❤️🙏سپاسگزارم از برنامه های اموزندیتان ❤️🙏❤️🙏از شمایان می اموزم ❤️🙏
آقای سید حسینی دوردو سپاس ، از مهر و محبت بر روشنگران و خردمندان فریستید یک جهان ممنونتان 💚💚🌹🌹💙💙🙏🏻
درود و سپاس بر روشنگران عزيز پايدار باشيد هموطنان افغانستانى ❤❤❤
من از ايران هستم ولى قلبم براى شما عزيزان ميتپد
عرض احترام كاوش عزيز 🙏🙏🙏🙏👌👌👌
درودبرپویای عزیز
درود بر شما کاوش عزیز و دوستان آتئیست خودم✌️🌺
ممنونت دوست عزیز ❤❤❤
کاوش جان ❤❤❤زنده باد
درود خدمت نسل آزاد اندیشان 💐🦋
دوردو سپاس دوست عزیز ، دقیقا زنده باد نسل ازاد اندیشان حقیقی آینده افغانستان ایران تاجکیسسسسسسستان 💚💙💚❤️🌹👌🙏🏻
صدایت رساتر قامتت بلند تر عمرت دراز باد کاووش عزیز وگرامی ،چشم وامید آینده سر زمین ما💙💙
بانوی عزیز حمیده جان از محبت لطف شما ، مهربان استید 🌹🌹🙏🏻
Thank you Kaoosh jan Aziz for your hard work and dedications 🙏 ❤
Tahnk You so mach ,nice comment❤️❤️💚💚🌺🌺
افتخار به شما کاووش جان با خرد ما
از محبت و مهربانیتان سپاس 💚💚❤️❤️🌹🌹🙏🏻🙏🏻
درودبیکران برتو کاووش عزیز ❤❤❤
تو برای تمام فارسی زبانان باعث سرافرازی هستی❤❤❤❤❤❤❤❤❤
کاوش جان موفق تر باشی عزیزم
ممنونت 🙏🏻🙏🏻
درود بر کاووش گرامی و پویا عزیز و باقی همزبانان روشن فکر ما
خسته نباشید تشکر از زحمات شما ممنون
سپاس از کامنت تان 🌹🌹🙏🏻
love you kaoosh jaan
زنده باشی کاوش جان محترم
درود بی پایان خدمت کاووش جان،عزیز و باقی آزاداندیشان کشور عزیز ام❤❤
دوردو سپاس بخودت دوست عزیز و مهربان 💙💙💚💚❤️❤️
دورود همیشگی به تمام شما مهربانان و روشنفکران🙏❤️❤️
دوردو سسسپاسسس صمیمانه و دوستانه بر همه عزیزاینکه بحث عالی و چالش انگیز برای مسلمانان بوده و باید مسلمانان از خودیشان پاسخ مثبت را داشته باشند و نظریات شانرا درین لایف میشنویم و ممنون سسپاس از کاووش عزیز و پویای عزیز دوستانیکه در یوتیوب کامنت و لایک وگوش میدهند جهان سسپاس از همهگیتان و از همه دوستان از اگاهرسانیتان جهان سسسپاسس و ممنون ❤️❤️❤️💚💚💚👌
یک مسلمان بامنطق پیدا نمیشود
@@Najibkabul مسسسلمان منطق از کجا پیدا کنند ، بدلیل اینکی مسلمان غلام برده تسسسسلیم شده نامیده میشوند سپاس🙏🏻
دورود نې (درود).
I love ❤❤❤kaoosh jan , pooya jan , Friday jan❤❤❤
دوست عزیز مهربان از مهرو محبت تان سپاس 🌹🌹🙏🏻
افتخار به پویای عزیز ❤
درود بر کاووش جان فردی جان و پویا جان 🫡 تشکر از برنامه عالی و آموزنده تان . 🧡🧡❤️❤️❤️🙏🙏🙏
ارزو نجاب دورد سپاس از کامنت تان 💚💚🌹🌹❤️❤️🙏🏻
در تعجبم از زنان مسلمانی که کمترین حقی واحترامی برایشان قائل نیستن ولی باز اصرار دارن بر عقیده شان.
درود بر کاووش عزیز، پویا عزیز و فریدی عزیز و همه عزیزان.
دوستان هم زبانان و هم میهنان عزیز لطفا بجای توهین و فحاشی در لایو ها و یا کامنت گذاشتن به دگر اندیشان منجمله کاووش عزیز بیشتر درمورد دین تان مطالعه کنید و از مدارکی که برای شما منبع میدهد خودتان همان کتاب را باز کنید و بخوانید که موضوع از چه قرار است، کاووش جوان وقت میگذارد زحمت میکشد بجای خوشگذرانی روز های جوانی اش لذت ببرد به مطالعه مدارک دینی میپردازد و برای شما معلومات ارائه میکند، حد اقل اگر تمجید و حمایت اش نمیکنید توهین و فحاشی هم نکنید.
توانایی در دانایی است، بخوانید تا دانا شوید.❤❤❤🙏
دوردو سپاس دوست عزیز از کامنت اگاهرسانیتان ممنون 🌹🌹💚💚❤️❤️💙💙🙏🏻
درود بر کاووش
Afreen kawish jan !!
❤❤❤❤❤
کاووش جان چقدر زیبا و شیرین استدلال میکنی. 😂😂❤.
ممنونتان عزیز ❤❤
Greeting and Thanks, It was very Informative and Excellent
Hello and thank you for this Great Program
درود و سپاس ؍ خیلی آموزنده و عالی بود ؍ تشکر
درود و سپاس بر آقای کاووش آزاد اندیش و خردمند و آقای پویا نیک اندیش و خردمند عزیز ٫ با تشکر فراوان !!!! 😻😻😸💯/💯🤍🤎💜💙💚💛🧡❤✌👍🙏👋👋🌷🌼🌻🌺🌹🏵☮☯⚛
Bonjour kaoosh wh pooya Jan ❤
درود ها
کاووش عزیز 🩵
دورد به کاووش جان عزیز و همراهانی آزاداندیشان! من واقعا متاسفم برای مردم مسلمان که هیچ موقع از عقل و منطق شان کار نمیگیرند!
درودیزدان برشما.
❤❤درودبرجناب کاوش وپویا جان امیدوارم همیشه سلامت باشین❤❤
بنده ازایران شنوده برنامه شماهستیم..۳پاس ازشما🎉
دوردو سپاس دوست عزیز ، ممنون از مهرو محبت تان و از کامنت زیبایتان در برابر دوستان ازاد اندیشان در اگاهرسانی شان نظر بکتاب های خودی مسلمانان اگاهرسانی میکنند از همه دوسسسستان جهان سپاس 🙌🙌💚💚♥️♥️🙏🏻🙏🏻
درود برکاووش عزیز ..انسان یاعقل داردیادین
درود به فریدی عزیز و مدبر
❤
ممنون ❤❤❤❤
عالیقدر پویای عزیزو همه خردمندان را درود ها وسرودهای گرم با تحلیل های منطقی در مقابل این لشکر بیسواد مسلمان که نه منطق دارند و نی هم سند کتاب شان را قبول میکنند
شاد باشین عزیزان روشنگر ❤❤❤
حوصله کاووش نظر شد
واو بهترین کار میکنید امروز که گیت اوت میکنید کاووش جان و افتخار به فریدی عزیز ❤❤
کاووش جان میتوانید که چهار ساعت را به سه و یا دو ساعت لایف را بسازید
دورد کاوش جان واقعأ شما قابل قدر هستید❤
ژوند ژوند ښاغلبى کاووش خان ! لعننت دتا په دښمنانو !
مننه ملگری 🙏🏻
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سسپاسس از مهر و محبت تان ❤️❤️💚💚🙏🏻
به امید اینکه روزی انسانیت از دینداری در افغانستان پیشی بگیرد
دوردو سپاس ، دقیقا منتظری انروز عنقریب امیدوار میباشیم 🌹🌹🌹🙏🏻🙏🏻
@@nasrka6820درود نثار شما بزرگوار از همکاران آقا کاووش هستین؟
عرض ادب .عزیزان مسلمان 1400سال ملا ها یا اخوند ها انچه دوست داشتند یک طرفه گفتند و حالا گروه ازاداندیشان مدتی است به افشای دورغ ها 1400پرداختند ان هم از روی کتاب های خودشان .پس عزیزان قدر این ازاد اندیشان را بدانیم ومتشکرشان باشیم بخاطر اگاهی ما
دوردو سپاس دوست عزیز از اگاهرسانیتان ممنون از کامنت تان 💚💚♥️♥️🙏🏻🙏🏻
کاووش عزیز سلام!امید که ضمنءطول عمر صحت،سعادت،سرافرازی و خوشحالئ مستدام قرینءزندگئ تان باشد.عزیزم: ماشاالله خیلی عالی به پیش میروی و درخشش عقل و منطقت سگهای را به غووس وجفیدن انداخته که در دور وبرت غووس زده میجفند و خودت همچنان مدبرانه،منطقی و باعقل سلیم به پیش میروی.مطمئن باش که آینده از استدلال،عقل و منطق میباشد.💥💥💥👍👍👍🌲🌳💓🙏🏻🌿.
سلام روز شما بخير، کاوش عزیز،وپویا جان. دوستان که میخواهنددربحث اشتراک می کنند،لطفا ازاول مطالعه کنند،وآمادگی داشته باشند،بعضی ها هیچ مطالعه،وآمادگی ندارند.،تنها برای دشنام دادن،آمادگی گرفتند.
دقیقا عزیز 🙏🏻🙏🏻
درود بر کاووش عزیز
فریدی عزیز قهرمان هستی!!
یک مسلمان عاقل را ندیدم🤷♂️
درود ها به همه روشنگران و خرافه ستیزان ❤❤❤
ممنونتان ❤❤❤
فریدی عزیز کجا رفتن که در اخیر حرف نزدند
امیدوارم روزی برسه لایوهات به چند میلیون برسه و زمین از شر این ادیان انسانسوز رها بشه
هم اسلام هم قرآن هردو فدای ایران ❤❤
سلام به همه،
کسی میداند که چگونه به کتابخانه آزاد اندیشان دسترسی پیدا کنم؟ تلگرام را جدیدا "انستال" کردم ولی هیچ نمیدانم چه کنم.
ممنون
دوردو سسپاس دوست عزیز !
اولا کانالی تلگرام را از گوگل دملوت و بعد ازان
www.exmuslimz.org
Pooya freethinker
پیام بگذارید بدوستان که ضرورت هم صحبت شوید پویا جان است و شما معلومات بگیرید سسپاسس عزیز برادر 💚💚💚❤️❤️❤️👍🏻👍🏻🙏🏻🙏🏻
@@nasrka6820 ممنون ، این تلگرام را دانلود کردم که اصلا نفهمیدم که چه است. دوباره میبینم. ممنون
@@nasrka6820 این تلگرام که مانند واتس آپ است. نیافتم اسکس مسلم را.
@@nasrka6820 ممنون. تلگرام را دانلود کردم و مانند واتس آپ است. من ایکس مسلم را نیافتم.
من هم مشکل در پیدا کردن کتابخانه دارم. تیلی گرام را اوردم ولی ایکس موسلمز را پیدا نکردم.@@nasrka6820
درود به روشنگران عزیز ! یک ساعت خندیدم 😀😀😀😀از سوالات و بیانات انهایکه از اعراب دفاع میکردند ، ایا اینها که از عقل و منطق حرف میزنند خود شان عقل دارند ؟؟؟ اقا کاووش گرامی خوب کردید که ( گیت اوت) شان کردید!!!! 🤣🤣🤣🤣🤣
دقیقا جایی آنها در برنامه های ما وجود ندارند سپاس از کامنت تان 🤪🤪😃😃👍🏻👍🏻🙏🏻🙏🏻💚❤️
ملیت هزاره ما چقدر میترسند که از قرآن صحبت کنند
ترس و وحشت از الله و قرآن بطور موروثی در وجود مسلمانان نهادینه شده!!!
محترم کاووش آیا کامنت ها را می خوانید. ؟؟ چندین کامنت تحریر کردم
فریدی جان خیلی خسته هستی عزیز نیا لطفا
این خانم زبان دراز چرا نمیره پیش برادران طالبانش چون سیغه ای بود
دقیقا درست میگویید ❤❤🙏🏻
از صیغه زیاد هار شده بود
بردین نیست ولی در قرآن است
هم قرآن هم اسلام هردوفدای ایران
کاوش//کم توانی
It is sad to hear. How our so called educated people are so illiterate.
These believer living in best countries and still ungrateful , yet don’t want to go back to their country
kaoosh jaan not get down say f down
درود::شاپور یکم ساسانی پادشاه ایران نخستین کسی بود به نام ابگان (افغان) در حدود قرن سوم میلادی اشاره کرد.در اسناد یافت شده مربوط به قرن چهارم میلادی به اقوام شمالی منطقه باختران افغان گفته شدهاست واژهٔ افغان بهطور تاریخی فقط به پشتونها گفته میشد. این نام از گذشته دور بکار میرفتهاست. ستارهشناس هندی قرن ششم میلادی وارا هامی هیرا (Varāha Mihira) در کتاب خود به نام برهات سامهیتا (Bṛhat-saṃhitā) واژهٔ «اوگانا» (Avagāṇa) را برای اشاره به این قوم به کار بردهاست. این واژه به معنی جنگجو و جنگاور و در مواردی اسبسوار بوده و به مردمان مبارزی که در خاور ایران بزرگ یعنی جغرافیای کنونی افغانستان میزیستند و در پرورش اسب با تجربه بودند اشاره میشدهاست
بلاخره یه مسلمان اومد بالا یه حرف درس زد ولی ۳۷ سال اول جوانی هست از جوانیت استفاده بکن دنبال زندگی سالم دین را گم کن هیچ دینی بهتر از انسانیت خودت نیست
دیاکو اهل ایران درست تحلیل کردند.
اگر شما قرآن را بشناسی بانو اگرالا رابشناسید
متاسفم شما نه قانون بحث و مصاحبه را میدانید و نه اطلاعات علمی تان خیلی بالاست
من به عنوان یک آتئیست توصیه میکنم
با افراد شناخته شده به صورت تکی مصاحبه نماید کسی که حرف زدن شان را بفهمند
درنا یخ اصلا کشور عربی نبوده همش ایران و امپراتوری فارس یا پارس بوده
کاووش خان باکسی که صحبت می کند می خواهد که هم نظرش باشد اگر مخالف اش بود باز غلطی لفظی و تکلمی می گیرد و از موضوع خارج میشود یک سیاستی مضحک را پیش میکرد و آن نفر را گنگس می سازد و اگر شخص استقامت کرد اورا پاهین می اندازد این هم شد مناظره و بحث و صحبت کردن یکی گفتی یکی بشنو به خرجان گفتن خر احترام نمی شود اینقدر عزیز من جان دلم نازنین من توهین ها و تحقیر هایت سرپوش نمیشود
چرا توی کشور کفر زندگی میکنی٫ فراری؟؟
سلام اسم من زهرا است پدر مه شهید شده به اولاد وطن ختمت میکرد یگانه نان آور فامیل ما پدرم بود یگانه تکیه گاهی در زندگیم پدرم بود در فامیل چهار نفر بودیم خودم پدر مادرم و یک برادر کوچکم وقتی پدر مه شهید شد دوتا یتیم در جایش ماند ما کسی دیگر نداشتیم و هیچ کسی نان آور نداشتیم خودم مجبور شدم یک دختر جوان در جوش خروش جوانیم با تمام آروز های که در دل داشتم با مادرم و با غرور جوانی که داشتم یک دختر جوان بودم و در خانه های مردم و همسایه ها صفا کاری کنم کار کنم تا لقمه نان حلال به دست بیاورم یکی از بد ترین روز های زندگیم روزی بود که پشت یک خانه تک تک زدم یک طفلک آمد گفت کی هستی گفتم در خانه صفار کار ندارین کالا شویی چیزی کار باشه گفت باشه برم خواهر کلان مه بگویم رفت یک دقه بعد یک دختر آمد در را باز کرد دیدم صنفی مکتبم که من و اول در یک چوکی مینشستیم حیران شد گفت زهرا تو مه میگم کی است بیا خانه باز ای خواهرک مه میگی برو بگو صفا کار آمده خانه جارور میکنه کالا شویی میکنه خندید گفت خدانزنیت زهرا مه گفتم خی زن فرید آمده به کار کدن که شوهرش فلج است پرسید چطور خانه ما پیدا کدی گفتم تو خبر ما نمیگری خیلی وقت شد باش مه بیایم دوباره وقتی از خانه شان خداحافظی کدم بیرون شدم بی اختیار گریه میکردم دوباره و به مادرم قصه کردم هر دوی ما خیلی گریه کردیم و گفت دگه جای دور نرو دختر گلم هیچ وقت فراموشم نمیشه ظرف شویی کالا شویی صفاکاری فرش شویی و هر کارها چون یک دختری بودم تا وقتی پدرم زنده بود در آب گرم و سرد دست نزده بودم دیگر کار نمیتانستم ازین که مادرم خیلی مشکل دسک کمر داشت و رماتیزم داشت و سنگ گرده کار کرده نمی توانیست من کار میکردم هم از مادرم نگهداری میکردم چون مادر را زیاد دوست داشتم من فقط مادرم را داشتم و مادرم فقط من را داشت روزگار زندگی ما هر روز خراب خراب تر شده میرفت بعد از شهیدی پدرم مادرم چون خیلی تشویش میکرد از نبود پدرم و آینده ما و فقر بیچارگی بد بختی ما بی پولی و ناداری هر روز که از کار میامدم می دیدم چشم های مادرم را که اشک داره و رنگ رخش پریده زرد زار گشته میره میگفتم چرا مادرجان گریه می کنی میگفت چشم درد هستم در چشمم چیزی رفته دخترقندم گریه نمیکنم یک بهانه ی میکرد روز ها خیلی تلخ میگذشت یک روز من در خانه بود میخواستم خانه همسایه صفاکاری برم مادرم را گفتم من رفتم مادر جان ناوقت نشه دوباره آمدم چیزی را فراموش کرده بودم فکر کرده بود مادرم من رفتم وقتی دوباره آمدم در دهلیز صدای را شنیدم که هیچ وقت فراموشم نمیشه صدای مادرم بود با خودش گریه میکرد با خدا درد دل میکرد خیلی گریه😭 میکرد و فقط آه میکشد میگفت ای زندگی بسیار بی رحم بودی در حق ما ای دنیا دیگر چی در انتظار ما است من در دهلیز نشستم مادرم نمیدانست من نرفتم صدایش را میشنیدم فقط از درد هایش میگفت ساعت ها گریه کردم در دهلیز قلبم شکست دم از دست پایم رفت بغز گلویم را گرفت و اشک ناخودآگا از چشمانم جاری شد قلبم جریحه دار شد دیگر نه توانایی رفتن به جای بود نه دلم میخواستم جای برم فقط میخواستم در همان جا زمین چاک شوه من در بینش دفن شوم و راحت شوم آرزوی مرگ کردم مرگ هم به سراغم نیامد آن روز بد تر روزی در زندگیم بود صدای ناله مادرم قلبم را جریحه دار ساخت که از بی کسی و بچاره گی بود😭😭😭 هر روز مادرم ضعیف و ضعیف تر شده میرفت یک روز متوجه شدم رنگ مادرم خیلی زرد زار گشته روز ها بل آخره در بستر بیماری افتاد دیگر مادرم از خوردن و نوشیدن مانده بود مادرم درد میکشید و خیلی روز به روز وضعیتش خراب شده میرفت چون برای من هم پدر بود هم مادر خیلی ضعیف شده بود خود ما توان تداوی و دوای شه نداشتیم تا یک مسلمان پیدا شد گفت معاینه میکنم که چی مشکل وجود داره معاینه اش خلاص شد نتیجه کشت آمد گفت مادرت سرطان داره شش ماه یا زیاد تر میشه مادرم در بستر بیماری است
غیر از خدا هیچ کسی ندارم و خیلی مریض است هالی وضعیتش خیلی خراب و تمام داکتر ها جوابش داده میگن خوب نمیشه😭 و همچنان از زندگی ناامید شدم من و مادرم چون مادر خیلی مریض است و خانه ای ما کرایی است پیسه یک آراد روغن را نداریم و به تداوی مادرم توان ندارم ما حتی شب هاگرسنه خواب کردیم چی برسد به پیسه و پول دواه، مادرم 😭😭😭 و زندگی بسیار سخت شده سر ما هیچ چشم امید دیگر نیست
من هم روزی یک دختر جوان پر غرور با آرزو های زیاد بودم همانند شما بودم در دل آرزو های زیبا داشتم و خیلی خواب ها و خیال ها داشتم دوست داشتم خوب بپوشم خوب بگردم و خوب تحصیل کنم و درآینده یک چیز شوم و خوب زندگی کنم اما روزگار من را نگذشت و شکست و هر چی که داشتم دست روزگار بیرحمانه از من گرفت هطاه اول پدرم را از من گرفت و من را شکست و صفا کار خانه های مردم ساخت خواهش میکنم من را کمک کنید چون مادرم مریض است پول دوای مادر مه نداریم و پول یک بوجی آرد را نداریم در خانه مادرم مریض افتاده خانه ما کرایی است شماره واتساپ من 070 413 4593
+93704134593
درود بر هر سه شما گرامیان. تا زمانیکه یک انسان از اسلام اطلاعی ندارد، بی شعور است و عقل را تعطیل کرده مسلمان است. من یک مسلمان مطلع به اسلام، باشعور و با منطق ندیدم که بالا بیاید و دو کلام خوب بیان کند. من واقعا به بشریت متاسفم. سپاس 🌹🌹🌹
دقیقا مسسسلمان آگاه وجود ندارند که استدلال و منطق از کتابهای خودیشان میباشند ❤️❤️💚💚🌹🌹🙏🏻
از لحاظ یافتههای باستانشناسی شکی نیست که اعراب حجاز، نوشتن نمیدانستند ولی از اعراب شمال عربستان دو نوشته بهدست آمده که به «خط آرامی» معروف است. جالب است بدانید که خط آرامی هم اصالتاً ایرانیست و از مشخصات خط فارسی این بوده که از سمت راست به چپ نوشته میشدهاست. خط دبیره هم چند نوع بودهاست
سپاس از آگاهیتان 🙏🏻
کاووش جان دیوان شعر یزد که شما فرمودید کجا میتونیم پیداش کنیم در ضمن چطوری میشه باشما تماس گرفت داداش گلم ؟؟
دوست عزیز در نخست دورد ، و شما میتوانید پیام خوده در تلگرام بگذارید حتما یک دوستروشنگر ما با شما هم صحبت میشوند
www.exmuslimz.org
Pooya Freethinker
سسسسپاسسس روز و شب خوش برایتان امیدوارم 💚💚💙🌹🌹🙏🏻🙏🏻
well down
love you kaoosh jaan
❤❤❤
💙💙💙🙏🏻ممنون از مهرو محبت تان
❤
❤❤❤❤❤❤❤❤
متاسفم شما نه قانون بحث و مصاحبه را میدانید و نه اطلاعات علمی تان خیلی بالاست
من به عنوان یک آتئیست توصیه میکنم
با افراد شناخته شده به صورت تکی مصاحبه نماید کسی که حرف زدن شان را بفهمند
سلام اسم من زهرا است پدر مه شهید شده به اولاد وطن ختمت میکرد یگانه نان آور فامیل ما پدرم بود یگانه تکیه گاهی در زندگیم پدرم بود در فامیل چهار نفر بودیم خودم پدر مادرم و یک برادر کوچکم وقتی پدر مه شهید شد دوتا یتیم در جایش ماند ما کسی دیگر نداشتیم و هیچ کسی نان آور نداشتیم خودم مجبور شدم یک دختر جوان در جوش خروش جوانیم با تمام آروز های که در دل داشتم با مادرم و با غرور جوانی که داشتم یک دختر جوان بودم و در خانه های مردم و همسایه ها صفا کاری کنم کار کنم تا لقمه نان حلال به دست بیاورم یکی از بد ترین روز های زندگیم روزی بود که پشت یک خانه تک تک زدم یک طفلک آمد گفت کی هستی گفتم در خانه صفار کار ندارین کالا شویی چیزی کار باشه گفت باشه برم خواهر کلان مه بگویم رفت یک دقه بعد یک دختر آمد در را باز کرد دیدم صنفی مکتبم که من و اول در یک چوکی مینشستیم حیران شد گفت زهرا تو مه میگم کی است بیا خانه باز ای خواهرک مه میگی برو بگو صفا کار آمده خانه جارور میکنه کالا شویی میکنه خندید گفت خدانزنیت زهرا مه گفتم خی زن فرید آمده به کار کدن که شوهرش فلج است پرسید چطور خانه ما پیدا کدی گفتم تو خبر ما نمیگری خیلی وقت شد باش مه بیایم دوباره وقتی از خانه شان خداحافظی کدم بیرون شدم بی اختیار گریه میکردم دوباره و به مادرم قصه کردم هر دوی ما خیلی گریه کردیم و گفت دگه جای دور نرو دختر گلم هیچ وقت فراموشم نمیشه ظرف شویی کالا شویی صفاکاری فرش شویی و هر کارها چون یک دختری بودم تا وقتی پدرم زنده بود در آب گرم و سرد دست نزده بودم دیگر کار نمیتانستم ازین که مادرم خیلی مشکل دسک کمر داشت و رماتیزم داشت و سنگ گرده کار کرده نمی توانیست من کار میکردم هم از مادرم نگهداری میکردم چون مادر را زیاد دوست داشتم من فقط مادرم را داشتم و مادرم فقط من را داشت روزگار زندگی ما هر روز خراب خراب تر شده میرفت بعد از شهیدی پدرم مادرم چون خیلی تشویش میکرد از نبود پدرم و آینده ما و فقر بیچارگی بد بختی ما بی پولی و ناداری هر روز که از کار میامدم می دیدم چشم های مادرم را که اشک داره و رنگ رخش پریده زرد زار گشته میره میگفتم چرا مادرجان گریه می کنی میگفت چشم درد هستم در چشمم چیزی رفته دخترقندم گریه نمیکنم یک بهانه ی میکرد روز ها خیلی تلخ میگذشت یک روز من در خانه بود میخواستم خانه همسایه صفاکاری برم مادرم را گفتم من رفتم مادر جان ناوقت نشه دوباره آمدم چیزی را فراموش کرده بودم فکر کرده بود مادرم من رفتم وقتی دوباره آمدم در دهلیز صدای را شنیدم که هیچ وقت فراموشم نمیشه صدای مادرم بود با خودش گریه میکرد با خدا درد دل میکرد خیلی گریه😭 میکرد و فقط آه میکشد میگفت ای زندگی بسیار بی رحم بودی در حق ما ای دنیا دیگر چی در انتظار ما است من در دهلیز نشستم مادرم نمیدانست من نرفتم صدایش را میشنیدم فقط از درد هایش میگفت ساعت ها گریه کردم در دهلیز قلبم شکست دم از دست پایم رفت بغز گلویم را گرفت و اشک ناخودآگا از چشمانم جاری شد قلبم جریحه دار شد دیگر نه توانایی رفتن به جای بود نه دلم میخواستم جای برم فقط میخواستم در همان جا زمین چاک شوه من در بینش دفن شوم و راحت شوم آرزوی مرگ کردم مرگ هم به سراغم نیامد آن روز بد تر روزی در زندگیم بود صدای ناله مادرم قلبم را جریحه دار ساخت که از بی کسی و بچاره گی بود😭😭😭 هر روز مادرم ضعیف و ضعیف تر شده میرفت یک روز متوجه شدم رنگ مادرم خیلی زرد زار گشته روز ها بل آخره در بستر بیماری افتاد دیگر مادرم از خوردن و نوشیدن مانده بود مادرم درد میکشید و خیلی روز به روز وضعیتش خراب شده میرفت چون برای من هم پدر بود هم مادر خیلی ضعیف شده بود خود ما توان تداوی و دوای شه نداشتیم تا یک مسلمان پیدا شد گفت معاینه میکنم که چی مشکل وجود داره معاینه اش خلاص شد نتیجه کشت آمد گفت مادرت سرطان داره شش ماه یا زیاد تر میشه مادرم در بستر بیماری است
غیر از خدا هیچ کسی ندارم و خیلی مریض است هالی وضعیتش خیلی خراب و تمام داکتر ها جوابش داده میگن خوب نمیشه😭 و همچنان از زندگی ناامید شدم من و مادرم چون مادر خیلی مریض است و خانه ای ما کرایی است پیسه یک آراد روغن را نداریم و به تداوی مادرم توان ندارم ما حتی شب هاگرسنه خواب کردیم چی برسد به پیسه و پول دواه، مادرم 😭😭😭 و زندگی بسیار سخت شده سر ما هیچ چشم امید دیگر نیست
من هم روزی یک دختر جوان پر غرور با آرزو های زیاد بودم همانند شما بودم در دل آرزو های زیبا داشتم و خیلی خواب ها و خیال ها داشتم دوست داشتم خوب بپوشم خوب بگردم و خوب تحصیل کنم و درآینده یک چیز شوم و خوب زندگی کنم اما روزگار من را نگذشت و شکست و هر چی که داشتم دست روزگار بیرحمانه از من گرفت هطاه اول پدرم را از من گرفت و من را شکست و صفا کار خانه های مردم ساخت خواهش میکنم من را کمک کنید چون مادرم مریض است پول دوای مادر مه نداریم و پول یک بوجی آرد را نداریم در خانه مادرم مریض افتاده خانه ما کرایی است شماره واتساپ من 070 413 4593
+93704134593