بنظر من این زمانی هست که باید برا شوهرتون با محبت و مهربانی زیاد و نه جنگ و دعوا بجنگین، اون خانم داره سعی اضافی و احتمالا محبت زیاد میکنه که شوهر شما رو به طرف خودش بکشونه، احتمالا چون زندگی خوبی دارین خیلی چیزا به روال هست و باید دوباره به زندگی هیجان اضافه آورد و یه مقدار تازگی ها بوجود آورد، حالا این تازگی ها حتی میتونه چیزای خیلی کوچیک باشه که مردها بدون اینکه خودشون بدونن متوجه میشن مثل یه غذای جدید، آرایش ملایم جدید، به تغییر دکوراسین جدید ولی شوهرتون باید با این تغییر ها راحت باشه نه زده، براتون آرزوی بهترین ها رو میکنم،
نر گس جان خسته نباشی👍🏻 این خیلی احساس بدی هست من که تجربه اش رونداشتم و خدا برای شخصی پیش نیاره ولی من توی همین داستانهای زندگی مردم این تجربه رو شنیدم خانمهایی که موضوع را به روی همسرشون میاورند همه چی رو میشه و براشون عادی میشه ولی اگر موضوع بر ملا نشه همیشه اون مرد ترس و وحشت داره و یواشکی آسه میره و آسه میاد ولی باز هم شما تصمیم درست را باید بگیرید اگر به یک راون شناس هم مراجعه کنید بد نیست امیدوارم موفق باشید 🙏🏻
به نظر من این خانم باید یه چیزهایی به نامشون بکنن هر طوری که میتونن برای خودشون پس انداز داشته باشن بعد موضوع رو مطرح کنن انشاالله که درست میشه ولی تو دنیا کنار کسی هست که بشه بهش اعتماد کرد یه جورایی بار خودشو ببنده بیشتر ضرر نکنه نظر من
اول سعی کن شوهرت رو با سیاست مجبور کنی خونه رو ب نامت بزنه وبعد ازاون بشین باهاش حرف بزن و مزه دهنشو ببین از خیانت همسرش از کنارگذاشتن دخترش وغیره باهاش حرف بزن ولی از زندگیت ب هیچ عنوان نگذر نذار اون خونه خراب کن پیروز میدون شه قوی باش نذار زندگی ک تو ساختی مال کسی دیگه شه تا ب ریشت بخنده
سلام. خدا قوت عزیزم زندگیت را حفظ کن پشتوانه مالی برای خودت مهیا کن جدا شدن هنر زندگی نیست ساختن ماندن در زندگی مهمتر هستش با شوهرت صحبت کن واحساسات خودت را براش بگو❤❤
اصلا به روش نیار فعلا کارایی که به نفعته که در آینده انجام بده پس انداز کن و خودت برو پیش روان شناس بدون این که همسرت بفهمه چون به روش بیاری علنیش میکنه و یا باید جدا شی یا با هوو بسازی
نرگس جون ممنون بابت سرگذشتى كه برامون تعريف كردين 💗بنظر من با جنگ و دعوا به هيچ جا نميرسن و بدتر ممكنه شوهرشون بيشتر بره طرف اون خانم ، خيلى بهتره كه با صحبت و محبت بيشتر شوهرشون رو جذب خودش كنه
سلام نرگس خانم عزیز ،ممنون از ماجراهایی که تعریف میکنید.من نمیگم داستان ،چون واقعی هست .من معتقدم این خانم باید اول به فکر پشتوانه برای خودشون باشن،یا اموالی از همسرشان به اسم ایشون باشه یا سعی کنن به فکر هنری باشن که بتونم برای خودشون درآمد داشته باشن ، بعد هم به مشاور مراجعه کنند چون دیدگاه بازتری دارن و بودن احساساتی شدن میتونن ایشون را راهنمایی کنند.ولی از هر نوع جدال پرهیز کنن❤❤❤
از نظر من اصلا نباید بروی خودش بیاره خیلی سخته ولی بیان و دلخوری باعث میشه این آقا از این وضعیت پنهان کاری خسته بشه و اون موقع شاید بخواهد اون خانم را برای زندگی انتخاب کنه اینه که شما زندگیتان را خواهید باخت در ضمن شما باید محبت و توجه را دو برابر کنید و با ورزش و حرکت بیشتر و همچنین در اختیار گرفتن امتیازات مالی با زبان نرم نه تندی به خودتون پشتوانه اقتصادی خودتون را قوی کنید زندگی با سیاست درست و برخورد معقول فقط با مهربانی و روی خوش بهتر خواهد شد قوی باشید تا این مرد سهم زندگی شما باشه من خودم جدا شدم و سختی های یک تنه به جنگ زندگی بی رحم را با گوشت و خونم تجربه کردم شما بیشتر با اشخاص خاص از لحاظ شخصیتی معاشرت کنید ورزش کنید بخودتون برسید و اصلا هم در این مورد بروی خودتون نیارید سخت هست ولی کار سخت نتیجه با ارزش بهمراه داره با عقل تصمیم بگیرید میدونم حساسیت زنانه و حسادت اذیتتون می کنه ولی باید این زن را از زندگی همسرتون با سیاست و محبت خارج کنید چون قلب نمیتونه عاشقانه و خالصانه مال دو نفر باشه
ممنون نرگس جان متاسفانه فرح خانم اشتباهات زیادی داشتن از روز اول قرار گذاشتن در منزل و .... برای اینکه اشتباهات بعدی رو انجام ندن پیشنهاد میکنم با یک روانشناس خوب مشورت کنن
بطور كلا ميگن ايشان منهم موافق هستم كه متاسفانهً تمام بدبختى مردم ايران حرف مردم هست بدون اينكه اگر ايشان ويا هركس ديگرى گرفتارى براش پيش بياد همان مرم حرف مفت زن بهيچ عنوان كمكى ازشون بر نمياد فقط حرف مفت زدن
مرسی نرگس جون❤ فرح خانم اینطور مواقع سخت میشه نظر داد حتآ آگر پیش مشاور برید یا وکیل چون این وسط زمان میخرند وهر کس فکر جیب خودشه، در این شرایط اول از همه نترس فکر کن بهترین راه را برای خودت پیدا کن کار من درارتباط با آدمها هستش و خیلی میشنوم شریطی ک شما دارید، هوشیار باش و سخت از زندگیت مراقبت کن نگران نباش موفق میشی، خائن همیشه خائن هستش هیچوقت عوض نمیشه.امیدوارم بهترین برای شما قرار بگیره
هر چن این داستان برا ی سال پیشه و کاش اینجور داستانارو با خبر جدید ابدیت کنید ولی نطر من اینه با توجه ب اینکه اگه بگن معمولا رو باز میشه و عادی میشه و راحت تر رابطشونو جلومیبرن و شاید بیشتر و بدتر هم بشه با ووجه ب اینکه اون خانم زبون بازه و زرنگه مطمینا حسابی راا و روش از میدون ب در کردن شمارو بلده و اگر فعلا بهش نگید بهتره و ی مانعی میشه حداقل ک بدتر نشه و اینکه میگید شک دارم یا حس میکنم این توهین ب شعورتون هست چون همینکه گفتن باهاش دیدنش و تلفنی هم اونجور حرف میزنن باهم و خلاصه کل چیزایی کگفتید رابطشون صدرصده و حبیب هر چقد هم خوب باشه واقعا بی عیرته و مهم تر از اون بی ارزشه ک نمیگه ی زمونی بهم خیانت کرده جدا از اینکه بخام بگم باید میزدو می کشت چون اصلا این اعتقادو ندارم و خانما هم مث اقایون باید با خیا نتشوگ برخورد بشه ولی اینکه خیا نت ببینی بنطرم اگه نادیده بگیری یعنی ارزشت انقد پایینه ک برات مهم نیست طرف ی زمان دورت انداخته و بخصوص اینکه با توجه ب برخورد منطقی این اقا در اون زمان ک البته با این اتفاقات از منطقی بودنشون نبوده و از بی عیرتیشون بوده یعنی عیرت ب معنای ارزشی ک برا خودت قایلی منطورمه اونزمان اونجور با اون خانوم رفتار انسانی کرده و اون خانم باز بدون هیچ عداب و عذری و بی توجه ب دخترش حتی راحت رفته و با وجود این همه کار ک حبیبو مث ثفاله دور انداخته و بچشو الان حبیب باز فراموش کرده و راحت بخشیدتش و اگه شما نبودین اصلا انقد طول نمیکشید و راحت میومد ی روزه سر زندگیش و حبیبم خ رش میشد البته اینم بگم اگه حرفای حبیب درست باشه و دروغی نگفته باشه ک طاهرا راسته با وجود تعریف خود خانم و اگرم دلیلی هم داشته خیانت خانم کافیه و این همه سال سراع بچش نیومدن تا وقتی ک خودشم توسط اون اقا دور ریختا شده ..پس با وجود این تعاریف حبیب ی مرد بی عیرته اگه بخایم رک راهنماییت کنیم ک هیچ حسابی نباید روش بوز کنی و سعی کن همینو عیر مستقیم بهش بگی و یاداوری کنی ک خیانت یعنی چی و مرد باید داقل ارزش برا خودش قائل باشه و سعی کن رگ نداشتشوتحریک کنی و این تنها کاریه ک باید بکنی برا زندگی و حقت و بروش نیاری ک میدونی فقط عیر مستقیم تحریکش کن ک حداقل بیشتر و بدترش نکنه و باتوجه ب زبون و زرنگی اون خانم و رفتارش در محل کار و سرمایه اصلی حبیب و زندگیت و اینکه شک نکن بزودی اونجارو بدست میگیره و میشه همه کاره اونجا و همینجوری پیش بره ک اون دارا پایه های زندگی خودشومیچینه و اماده میشه برا دور انداختن شما ک حبیبم معلومه فقط بدرد خیا نتکارا میخوره نکسی ک بهش احترام بزاره و بی شک اون زن اگه کارو دست بگیره بعد کل دارایی حبیب رو هر جور شده میکشه بالا یا کامل میکشه تو زندگی خودش و هیچ حسابی رو مردی حزیب باز نکن فقط از الان تو هم چون رییبت هم بی صفته هم با سیاست اگهمیتونی برو محل کارش بگو میخام کار بکنم حتی با دخترات و سریع جلوی پیشرفت نقشه اون زنو بگیر و خودتو حتی شده فقط اونجا باشی مانع کن یا نمیشه و نمیتونی از نطر اجازه ندادنش تامیتونی پشتوانه مالی خودتو قوی کن حتی اگه شده شب تو خواب انگشت حبیبو بزن پای هر چیزی و سفته یا دستچکشو و هر سندی ک بعدا اگر یک درصد بهت خیانو کرد و خاستن دورت بریزن نسوزی کچرا رحم کردی و خوب بودی هر چند اگرم اونجور نشد خب اون مدارکو کوری نمیکنی باهاش و فقط ی پشتوانس ک ی روز پشیمون نشی تماااام
بنظر من عزیزم اصلاً این مشگل را باز نکنید چون دیگه برای ایشون عادی میشه چون در. ایران اقایون زیادی سوار خانمها هستند من بجای شما باشم در موردش هیچ صحبتی میکنم میدونم که براتون سخته ولی شوهر شما باز احتیاط میکنه که شما چیزی نفهمید ولی باز. بشه دیگه معمولی میشه بیشتر بهش محبت کن نکذارید که از خونه فراری بشه ❤
خانوم عزیز بشین دوستانه با همسرت صحبت کن و اگه موافقین مشاوره بگیرین اما ابدا زندگیتو بهم نزن حتی اگه اون خانوم محرم یا زیر پوشش حمایتی همسرت هست، زندگیتو حفظ کن و نذار حاصل سالها همدلیتون از بین بره
به نظر من افرادی مانند مادر نسترن پایبند نیستند و اگر باز هم شخص جدیدی سر راهش قرار بگیره، حبیب رو رها میکنه و به دنبال شخص جدید میره. بهترین کار اگر میسر باشه، اگر فرح خانم در اطرافیان خودشون آقایی رو میشناسند، در سر راه مادر نسترن قرار بدهند، تا مادر نسترن جذب اون آقا بشه و دست از سر حبیب برداره. اینطوری حبیب هم برای بار دوم از همسر سابق اش دلسرد میشه. فرح خانم، به ظاهر خودشون برسند و کارهای زیبایی انجام بدهند، لباس های شیک، در فضای منزل و روابط شون تنوع ایجاد کنند. فرح خانم با حبیب مطرح کنند که دوست دارند در همون کارگاه تولیدی مشغول به کار بشوند.
بعضی دوستان گفتن منطقی با شوهرتون حرف بزنید ایشون اگر منطق سرش میشد میگفت این خانم من و بچه شو فروخت و رفت پی هوس بازی خودش و الان نباید میزاشت به حریم زندگیش وارد بشه
درود و سپاس فراوان از اینکه هم زحمت زیادی در تعریف واقعیتهای زندگی و کمک به همفکری وحل مشگلات کسانی که داستان زندگیشان را به اشتراک میگذارند و همینکه اولویت داستان را به کسی دادید که الان در برزخی اسیره وممکنه اتفاقهای ناخوشایندی خدا نکرده پیش بیاد چون حالت اورژانسی داره اگه به موقع و درست راهنمائی نشوند فرح خانم یا امقال ایشان که مسئله مشابه دارند ! من هم با نظر شما موافقم باید در هر مشگلی زن وشوهر رودرباسی و ترس و حتی عصبانیت دلخوریهاشون کنار بگذارند وبی پرده حرف دل خودشان را بگویند که مبادا کم کم بخاطر ترس از واکنش ناجور همسرشون شکاف فاصله گرفتنها وسردی بینشون ایجاد نشه نرسد بجائی که یه جورائی بشوند فقط همخونه وطلاق عاطفی بگیرند ! که این بدترین نوع شکست زندگیست وهثراتش مخربتر از طلاق یا مرگ یکی از همسرهاست! وقتی میشه ادم راست حرف دلشو بگه ومنطقی مشگلش را حل وفصلش بکنه چرا با شک وتردید خودش وهمسرش را با ترس یا خجالت وبرسر دوراهی بودن آذر بدهد وآزار ببیند؟! میدانم پذیرفتن یک شریک دیگه در زندگی خیلی وحشتناکه من خودم تحملش نکردم جدا شدم چون اصلا دویت نداشتم قاشق دهنی یکی دیگه را مصرف کنم چندش آورترین رابطه هاست مرد مشترک داشتن با زن دیگه ای ! بنظرم یک مرد اصلا ارزش شریک شدن با یک زن دیگه ای را نداره همونجوری کع یک مرد نمیتونه زنش را با مرد دیگری رابطه داشته باشه تحملش کند زودی جدا میشود از اون زن خائن و روحش افسرده داغون میشود ! من کهری نه به عرف نه قانون و نه شرع دارم کلا رابطه زن ومرد اگه نفر دیگه ای بینشون اضافه بشه حالا چه به واسطه ازدواج مجدد مرد یا خیانتش و یا زنی اگه رفیقبازی خیانتی بکند ! هر دو برای من یکیست چون زن ومرد انسانی برابر هستند چطور دین یا عرف وقوانین این اجازه را به مرد بدهد ولی همون مرد تحمل خیانت را نداشته باشد پس مساوات انسانیت چه میشود مگر زنها فقط باید بار خیانت همسرشان را تاب بیاورند ولی هیچ مردی نتواند ؟! اگر ۱۴۰۰ سال پیش اسلام گفته را قانون خدا کرده چرا در تمامی ادیان الهی که کتاب آسمانی دارند بیان نشده؟ فقط اسلام عرب شهوت پرست و جنگ طلب برای اسیر گرفتن کنیز گرفتن زنان میجنگیدن و در پشت سپری به نام دین خدا خودسان را بیمه افکار جامعه کردند ؟!من باورش ندارم که قانون نویسان وتاریخ نویسان همگی مرد بودند وهمگی تنوع طلب و زیادی خواه و حسود انحصار طلب ! هرکسی موافق نظر مساوات زن ومرد هستش در خلقت وآفربنش و بیان خداوند در تمام کتب آسمانی لایک بفرماید 👍😍👌سپاس💝🌹
سلام فرح..خانم لطف کنیدهمانطور که گفتید ساده وزودباور هست میشه تحت سلطه خودت باسیاست وکلک نگهش داشت وفعلا به روی خودت نیاور ولی بگو آینده دخترمون برات اگر مهمه باید مغازه رابنامش کنی وخونه هم بنام خودت بزن بعد هر کاری میخواد کنه بکنه مطمئنا بزودی باز بهش خیانت میکنه وبر میگرده فقط چیزی بنام نسترن ومادرش انتقال ندهد مواظب باش قبل از اونا تو باید اینکارو بکنی فقط پشتوانه مالی داشته باشی نیازی به اون صورت بهش نداری نگران نباش .برات آرزوی بهروزی وموفقیت را دارم
اینطور که معلومه که شما خانم عاقل و فهمیده هستید به نظر بنده صبوری کنید و از خدا بخواهید که مشکل گشاتون باشه و قلب بد این خانم را به شوهرتون نشان بده. شما از گذشته که یک زن و مادری خوب برای دخترشون بودید صحبت کنید و همانطور که گفتید از دست شما کاری پیش نمیره. فقط از خدا از ته قلبت بخواه که کارها را برات درست کنه که برای من همیشه کاری بوده انشاالله برایه شما هم هست. علی از کانادا
با درود فراوان نرگس جان❤❤ فرح خانم بنظره من باید شما با شوهرتون صحبت کنید و شما بگین که من میدنونم که شما با مادره نسترن دوباره برگشتین. و شما باید با قاطیعت کامل با حبیب آقا صحبت کنید. و اصلا هم احتیاج به داد و بیداد نیست. ولی اگر شما میگین مادره نسترن دوباره با شوهره شما برگشته و خواسته خودش بوده من میگم این حرف شما ۱۰۰٪ درست هست. این خانم نه برای نسترن و نه برای حبیب آقا برگشته چون یک زمانی خیلی راحت آنها را زیره پا گذاشت برای یکی دیگر. چه بسا که اون آقا هنوز هستن، ولی خوب ازدواج نکردن یا رسمی جدا شدن فقط این خانم میخواهد کمی سرمایه درست کنه و دوباره بره، یا شاید بخواهد با آقا حبیب زندگی کنه، فقط و فقط برای راحتی یا پول نه علاقه به دخترش یا حبیب آقا. ولی آقا حبیب چون این خانم را دوست داشته و عشق اولش هست، دوباره عاشق شده و با عشقش زندگی میکنه. اینجا ما دو تا برگشت متفاوت داریم. براتون آرزوی موفقیت میکنم❤🙏🙏ولی حتما از خودتون یک خبری بدین و ما ببینیم چه اتفاقی افتاده، من شخصا امیدوارم تمام حدسهای صحبتهای ما اشتباه باشه و آقا حبیب فقط و فقط عاشق شما هست🙏❤️🌺
دوست عزیزم اگر زندگیتونو دوست داری ک گفتی دوست داری و اگر میتونی صبور باش چون اون خانوم دیر یا زود بازم ب یه دلیلی میره ولی اگر نمیتونی باید بگم اون شوهر ب درد نه تو و نه کسی نمیخوره چون خودت گفتی ک زود باوره پس نمیشه حسابی روش باز کرد الان گول زن سابقشو خورده دو روز دیگه گول کس دیگه ای رو میخوره اما چون شما دوسش دارید قضیه فرق میکنه کمی صبور باشید تا روی واقعی اون خانوم دوباره معلوم بشه ولی تضمینی نیست ک شوهر شما دوباره گول نخوره
ادم که خودشو نباید گول بزنه .اینجور که پیش میره اقا حبیب رفتنیه .باید حتما جدی صحبت کنه وتکلیف خودشو مشخص کنه. حق وحقوقش رو معین کنه و اقا حبیب هم باید یکیو انتخاب کنه.
زندگی بدی امیدوارم خدا قوت بده ناراحت نباش مثل شما زیاد هستند خودم دیدم دعا نویس را کنار بگذار اول سنگر خالی نکن مردها کلا اکثرا همین طور هستندوقتی دستشان پر می شود فراموش میکنند زندگیتو بکن. باروانشناس صحبت کن زندگییت نگه دار راه برای ان باز نکن ❤❤😢❤
فرح خانم عزیز، وقتی تفاوت بین واژه احترام و ترس رو خوب بدونیم، متوجه میشیم که احترام بیجا نشانه ترسه!!! احترام گذاشتن نمیتونه یکطرفه باشه اگر ترس قاطیش نباشه… احترام جاده دو طرفه ای هست که طرفین با رعایت قوانینش جلو میرند…در واقع شما با توجه به شرایطتون از صحبت کردن و حتی درد دل کردن با همسرتون ترس دارید( که البته با توجه به شرایط خانوادگی و محدودیت های شما این ترس به جاست) پس بهتره با توجه به روحیات شوهرتون و شرایط خودتون با مشاوری کارآمد مشورت کنید تا راه درست تر رو بتونید انتخاب کنید. متاسفانه پیچیدگی شرایط شما جای ابراز نظر رو از مردم عادی میگیره… فقط نصیحت من به شما اینه که روی خودتون قوی بودن رو تمرین کنید!!
کاش اقا حبیب هم این جا بودن و میخوندن کامنتارو.بنظرم اقاحبیب خیانتی که بهش شده رو با چرب زبونی خانوم سابقش فراموش کرده و الان هم همون خیانت و بی وفایی رو داره سر خانوم خودش میاره☹️
مرسی نرگس جان این داستان زندگی من هست ولی اون خانم همکارش بود. به قوله خودش ولی سکوت کردم تا این که ۷ سال طول کشید و وقتی گفتم بهش من دیوانه و روانی بودم. خیالت بود تا اینکه خسته شدم و جدا شدم با هیچی و از نظر مالی همسرم خیلی خوب بود و بعد از جدای این خانم ۹ بید باردار بودم و الان هم با هم هستن. پس یا این خانم سکوت میکنه و زندگی میکنه تا این افسردکی میکیره یا اینکه میگه وبرای زندگیش تلاش میکنه یا میره یا میمونه این آقا. ولی با نگفتن هیچی درست نمشه باور کنید
نرگس جون پیشنهاد من برای دکور کردن این اتاق اینه که یه کرسی بذارین و کاهی هم داستانها رو زیر کرسی بنشینین و تعریف کنین . یه میز میخواد و یه لحاف قدیمی که حتما مامان عصمت توی شهرستانک دارن . یه صندوق قدیمی کنار اتاق هم خیلی قشنگ میشه ، ازون صندوقها هم توی اتاق خونه شهرستانک تون دیدم .خلاصه خیلی کارا میشه کرد .
چقدر اون اقا باید بی انصاف باشن در حق زن خودشون .زندگی خودشون و زحماتی که این خانم برا بچه اش کشیده رو نادیده بگیره و دوباره بره طرف زنیکه بهش خیانت کرده واقعا متاسفم 😔شما باید همونطور که نرگس جان گفتن با محبت با شوهرتون صحبت کنید و تکلیف زندگی خودتون روروشن کنید البته که زودتر باید اینکارو میکردید چون علاقه و عاطفه ای بین اونا نبود اما الانم تا اون علاقه و وابستگی بیشتر نشده اجازه ندید همدیگه رو ببینن به شوهرتون بگید باید از تولیدی شما هم برن اگه دیدید شوهرتون تکلیف رو روشن نمیکنه خودتون تکلیف زندگیتون رو روشن کنید اگه واقعا میخاد برگرده به اون خانم شما دیگه اجازه نده بهتون نزدیک بشه .اون الان میبینه هم شما رو داره هم احترام قبلو و هم زن سابقش رو ...خب چی از این بهتر برای اون اقا؟؟
باتشکر از تعریف زیبای شما ،و به نظر من نباید میدان رو خالی کنی سعی کن همینجوری بی دلیل یه موقع هایی به تولیدی سر بزن بالاخره شما هم خانم رئیس اونجایی و بعدشم منطقی هس اگه با زبان خوش باهمسرتون صحبت کنید
با سلام.بنظره من اینکه آدم از نگرانی و ترسش نخواد حرفی بزنه و بعبارتی مسئله رو باز کنه چندان تاثیری نمیتونه داشته باشه؛منظور اینکه حرفی بزنی یا نه امکانش در هر حال هست که بالاخره روزی بیاد که طرف مقابل خودش بیاد و موضوعی که آدم نمیخواد بشنوه مطرح کنه.بقول«نرگس جون»لازم نیست با قهر یا دعوا مسئله رو مطرح کرد«فرح خانم»میتوانه با شوهرش عادی و رک صحبت کنه و به ایشون بگه که:«همونطور که شما از من بعنوان همسرت انتظاراتی داری منهم متقابلا حق هایی دارم و نیز باید در جریان زندگیم باشم؛ تا بحال بخاطره«نسترن»و نیز دلسوزی بابته وضعه این خانم من خیلی راه آمده ام در حالیکه اکثره زنها محال است که بزارن شوهرشون از جمله برای زن اولش آپارتمان و اثاث بخره و بعد هم در تولیدیش استخدامش کنه. بهرصورت فکر میکنم که ایشون بیشتر از کافی بهشون کمک شده و الان دیگه هم او باید مستقل خودش زندگیه خودشو اداره کنه و هم ما باید سرمون به زندگیه خودمون باشه.در کنارش من راستش کلا مثل هر زنی زیاد خوشم نمیاد که شوهرم با زن سابقش دائم در تماس باشه».بعد از صحبت کردن هم؛ اگه ایشون بتوانه کم کم موافقته شوهرش رو به این جلب کنه که عذر اون خانم رو از تولیدی بخواد خیلی کاره بجایی کرده(شوهرشون برفرض میتوانه به ایشون فرصت بده و بگه که دنبال کاره دیگه ای باید باشه و بهانه بیاره که بخاطر اوضاعه ناجوره بازار و اقتصادی قصد داره عذره خیلی از کارکنان دیگه رو هم بخواد).علاقه به و تماس داشتنه«نسترن»با مادرش طبیعی است چون درهرحال مادرش است ولی اون خانم با پشتگرمی به علاقه ی«نسترن»داره کارهای خودشو پیش میبره درحالیکه باید ملاحظه داشته باشه و رعایته زندگیه«فرح خانم»و شوهرش رو بکنه!با تشکر از«فرح خانم»و«نرگس جون»👍🍀💕
اگه با حق باشی خداوند چرخ روزگار رو جوری میچرخونه حق به تو برمیگرده و به ناحق غلبه میکنی.... مدبرانه زندگی کن کنار بچه ت... میدان رو خالی نکن... بچه امانت الهیه باید از این امانت الهی محافظت کنی... الان رسالت شما تربیت بچه و نگهداریش هست... زندگیت رو ترک نکن! زمانه یک جور باقی نمیمونه! از خدا بخواه خودش درستش میکنه و همسرت رو زندگیت رو بخدا بسپار...
عزیزم اون احترامی ک ازش صحبت میکنیدباتوجه ب خصوصیاتی ک از همسرتون گفتین ۹۰درصدباعثش خودتون بودید الانم ب نظرم یک روزبشین ببین اگ ب روش بیاری چ اتفاقایی ممکنه بیفته و تا ته هر اتفاق برو ببین آدمش هستی با یک سری چیزا مواجه بشی یانه هیچوقت باحرف شمااز هیچی ی رابطه ساخته نمیشه باتوجه ب حرفای شماحتمادرارتباطن اصلاشاید اونم منتظره شما ب روش بیاری ک راحت بشه ممکنه شماروبزاره وبره و هراتفاق دیگیری ممکنه خرجی نده و... اگ ازنظر مالی تامین هستی فک کن ب روش بیاری یانه اگ نداری ازش پول بگیر وجمع کن ک اگ سرش ب این زودیا به سنگ نخورد و خواست ولتون کنه و.. آمادگی و داشته باشید چون باتوجه ب چیزایی ک گفتیدهم همسرتون اصلاقابل اعتمادنیست هم اون خانم هرکاری ازش برمیاد
سلام به نظر من این خانم بهتره شوهرش رازیر نظر بگیره یا به عبارتی تعقیبش کنه اگر چیزی دید با همسرشان صحبت کنه ببینه ایشون چی میگن اگر رابطه داشت بعدش خودتون تصمیم بگیرید با توجه به مو قطعیت زندگیتون حداقلش اینه که مطمئن میشد و از این برزخ بیرون میاد 😮
دوست خوبم انشاالله که زودتر مشکلت حل میشه ،به نظرم یا کلا به روش نیاز چون حرمت میشکنه و دیگه بدون قید و بند رفتار میکنه یا اینکه باهاشون صحبت کنید اما حتما در حضور ی مشاور خوب ،واقعا سخته آدم ی وقتایی آرزو میکنه بیخبر بمونه و نفهمه اطرافش چی میگذره و چقدر سخته که نزدیکان آدم محبت ها رو فراموش میکنن و با اون کسی که بهشون ظلم میکنه و خیانت کاره مدارا میکنن
اولین ایراد این خانوم این بود که اون زن سابق رو توی خونه راه داد و با شوهرش از طزیق قانون و در چارچوب قانون باید ترتیب این ملاقات رو میدادند. حالا دیگه کار از کار گذشته والان اون زن بخیال خودش دوباره میخاد زندگیشو برگردونه فقط شما بانوی با تدبیر،همچنان خریم رو بین خودتون نگه دارید،وسعی کنید شوهرتون رو جذب خودتون کنید و فانتزیهاتون در رابطه بیشتر باشه و به خودتون و سرووضعتون بیشتر اهمیت بدید و اونقدر به شوهرتون احترامتونو بیشتر کنید تا اگه احیانن خطایی مرتب بشه شرمنده باشه. تا زمانی که دختر اون زن به سن دانشگاه برسه و برای ایندش برنامه بریزه با این کار هم حرمت خودتونو پیش همسر ونادختری نگه داشتید و هم دختر خودتون دچار تنش نمیشه فقط صبر صبر صبر
باسلام ،اون خانم رفته عشق وحالشو کرده بعد اومده دیده حبیب زندگیش خیلی بهتر شده اومده زندگیتو صاحب بشه ،شما میتونید درخفا یه وکیل بگیری ونصف اموال ودارایی قانونن مال شماست اون اموال رو نصف کنید وبهونه ات هم این باشه که حبیب اقا شما بدون اجازه از زندگی ما برمیداری وبه اون خانم میدی و.....،دراین میان دوتا حسنه که هم اون خانم طمع مال واموال حبیب رو از سرمیندازه وهم نیت حبیب اقا برات اشکارتر میشه ،والا اگر همینطور بشینی بخاطر اینکه ازاول احترام نگهداشتمو فلانو بهمان یهو میبینی زندگیت از دستت رفته و نشستی وکاسه چکنم وچکارکنم دستت گرفتی شما برا اینکه زندگیتو نگه داری ودفاع کنی از زندگی خودتون باید هر خط قرمزی رو بهم بزنی این چیه که میگی نمخام جروبحث بشه ،بشه از اونم فراترم بشه عوضش زندگیتو داری وکسی نتونسته ازدستت بگیره ،من توصیه میکنم بدون باخبرشدن احدی با یه وکیل خوب مشاوره کن ،راه حلهای بهتری هم میده ،انشالله موفق باشی🙋
ممنون نرگس جان ، و دوست عزیز ، به نظر من ، شوهر فرح خانم مسلمه که قدر ایشون رو میدونه ولی یه جورایی هم از خوبی ایشون و هم از شرایط فکری و فرهنگی ایشون و خونواده ش مطمئنه ، بنابراین به خودش این اجازه رو میده ، تصورم اینه که اگه فرح خانم واقعا وجود این خانم رو تحمل میکنه به شوهرش بگه من میدونم و قبول دارم ولی پنهان کاری رو دوست ندارم و مستحق دروغ نیستم، واگه واقعا نمیتونه ، بگه حبیب جان واقعا نمیتونم و به هیچ وجه ادامه نمیدم ،(، البته اگه چیزی باشه راههای زیادی برای اثبات وجود داره ، ولی بهتره شوهرشون خودش اعتراف کنه) ، اگه نمیخوای و واقعا نميخواي اين وضعيت رو قبول كني ، سستی به خرج نده لطفا پاش وایسا که قبول نمیکنی بدون دعوا و بدون گریه زاری ، و بدون شک و بدون ترس ، و مطمئن باش وقتی صداقت و صرافت تو رو ببینه ، تو روترجیح میده ، و نمیذاره بری،، ولی اگه بینه سستی ، ،،،، کیه که از دو تا بدش بیاد ، یکی سرش به سنگ خورده و میخواد جبران گذشته روبکنه یعنی زن اول و یکی میترسه بره ،،،،، خيلي بايد صبورانه و حكيمانه پیش بری،،،،،،،، اوم به خاطر نسترن بر نگشت ، دید اونجا که رفته جایی نداره ، با نقشه اومده جلو
فقط این رو بدون شما حقته که سالم زندگی کنی و دخترت توی محیط سالم بزرگ بشه ، ولی وجود این خانم همه رو به هم میریزه وگرنه میشد تحملش کرد ، مشخصه چه تیپ شخصیتی داره ، خیلی پر رو و خود خواهه ، البته قصدم از واژه ی پر رو ، اصلا توهین نیست نمی دونم چی به جاش بذارم
به نظر من اصلا حساسیت نشان نده به شوهرت هم در این رابطه هیچ صحبتی نکن تمرکزت بر روی زند گیت بگذار به شوهرت محبت کن وزندگیت را رونق بده با آرزوی موفقیت برای شما❤❤❤❤
چرا عزیزم؟؟؟منظوزت اینه که فقط شوهر داشتن مهمه؟؟؟اگه برعکسش بود چی؟؟؟؟واقعا که…؟؟؟عزیزم اگه خیانت میبینی حتما عذت نفستو حفظ کن مستقل شو و فقط بهش یک شانس بده و اگه جواب نداد جدا شو
سلام نرگس جون سلامت باشید الهی بنظرمن سیاست تو زندگی خیلی مهمه بعضی وقتا آدم باید خودشو بزنه کوچه علی چپ ی مثل قدیمیه اما حواسشم به زندگیش باشه با محبت وزبون خوش چون گفتن این مسائل درست نیست پرده حرمت پاره میشه ودیگه طرف علنیش میکنه براش مهم نیست بزاره همسرش حرمتشو نشکونه وزندگیش خراب نشه سعی کنه خونسردی خودشو حفظ کنه هرچند سخته اما چاره وروش بهترازاین نیست
سلام عزیزم به نظر من اولین کاری که میکنی خودت رو از جهت مالی تامین کن هر چه میتونی خودت رو از لحاظ مالی مستقل کن و قدم دوم یاد بگیر که شما هم مثل اون خانم زبون بازی کن و برای نجات زندگییت باید راه و روش زندگی رو عوض کن
به نظر من اگه خونه دارهستین بهتره که کم کم کارهای مالی شوهرتون رو به دست بگیرین و کم کم به تولیدی رفت و آمد کنین و اینکه طبق گفتهدبقیه دوستان اگه تابحال چیزی به نامتون نبوده سعی کنین یهواموالی رو به نام خودتون بزنین تا این خانوم دستش از اموال کوتاه بشه.مطمئن باشین این خانوم پرویی که من دیدم رفته خوشیاشو کرده حالا یادش افتاده که بچه ای هم داره و اگه وقت پیدا کنه حتما به شوهرش دوباره نارو میزنه.کارتون یکم سخته حتما از روانشناس مشورت بگیرین و قدم به قدم پیش برین وسعی کنین زیاد با شوهرتون جرو بحث نکنین چون اون منتظر یه آتو از طرف شماست تا اونو رسما وارد زندگیش کنه.موفق باشید بانوی عزیز
ممنونم نرگس جون خانم عزيز منم متاثر شدم از داستان زندگيتون وكاملا درك مبكنم چي ميگين ولي به نظرم سكوت جايز نيست با ارامش با همسرتون صحبت كنين انشاا كه تمام افكارتون سوتفاهم بوده باشه وچيزي بينشون نباشه چقدر ما زنها گاهي مظلوم واقع ميشيم😢😢
سلام من هم با نظر اون دوستمون موافقم دوستانه راضی کن همسرت را که حداقل خانه را به نام شما بزند چون خانم اولش که با مکر وحیله دوباره وارد زندگی شوهرت شده پس میتونه حتی با دعا جادو هم که شده شوهرت رو دعا خور کنه و اموالش هم بگیره خوا۶ر ۵زیز خیلی مراقب باش تا دیر نشده ،با تشکر از داستانهای بانو نرگس خانم عزیز❤
مردی که تصمیم به کاری بگیره،ب هر طریقی شده اون کار انجام میده و نمیشه منصرفش کرد،پس ازشون بخواه یه سهم خوبی از کارخونه یا چیزی بنامت بزنه،کع مبادا خانوم اولش همه چیز را تصاحب بشه
ترگس معتقدم که الان حبیب فکر می کنه زن سابقش چه آدم مدیر و مدبری و با تظاهر به مهربونی یک زن تمام و کمال می بیندش جدا توصیه می کنم که این خانم خودشون وارد کار همسرشون کنن و یا حتی هر کار دیگه ای بچه کوچک رو هم یا به مهد بسپارن و یا از مادر خواهر کمک بگیرن اینکه شوهرشون ببینه که ایشون هم استقلال دارن و کار بلد هستن خیلی بازی رو تغییر میده. ضمن اینکه هر وقت سر کار میرن هم بسیار آراسته و هم متین و خونسرد باشن تا تفاوتشون با اون زن دقیقا دیده بشه. این تجربه کسی هست که خیلی چیز ها دیده و شنیده فقط و فقط دست به زانو بزنن و شروع کنن
سلام و درود ب نرگس بانو، همیشه تشنه شنیدن داستانهای زیباتون هستم مهر بانو یه بار دیگه درخواست داستانهای قدیمی و چندقسمتی رو داده بودم.. ولی باز تک قسمتی گذاشتین، هر چند همشون شنیدنی هستن ولی قدیمیا یه حس خاص دیگه دارن شنیدنش اگه امکان داره بذارید برامون موفق باشید مهربانو🤍🤍🤍🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼💙💙💙💙💙💎💎💎
با سلام و خسته نباشید خدمت نرگس خانوم،من پیشنهادم به این خانم اینکه فقط تنها راهی ک این خانوم داره و میتونه بیشتر و بهتر جواب بده فقط دخترشونه منظورم دختر اول حبیب،بنظر بنده با دختر حبیب بشینه حرف بزنه و اونو قانع کنه ک مامانش بخاطر دیدن اون نیومده اون هدفش باباش بوده و مال اموال باباش با شنیدن و لحن گفتن نرگس خانوم بنده احتمال میدم دخترشون دختر عاقلی باشه و با حرف میتونه دخترشو قانع کنه ک حبیب از مامانش دوری کنه و در کل این پیشنهاد من مونده به خودتون ک چطور با حرف بتونین دخترتونو قانع کنین ک حبیب داره کاری خوبی نمیکنه و در کنار بی مهری به شما داره خیانت هم میکنه و این اصلا حق شما نیست بعد این همه مدت اون زن اولی هم بره با دوست پسر قبلیش کیفاشو بکنه الانم بیاد با زبون بازی همه چیرو بدست بگیره و یه پیشنهاد دیگه هم اینکه بره آمار کارای زن اولش رو در بیاره و اگه چیزی پیدا کنه ک رفتارش ب حبیب بربخوره همش پیش حبیب بگه تا از چشم حبیب بیفته و حتما بهش بفهمونه ک این زن. فقط بخاطر بی پولی و بی کسی بدر حبیب اومده و باز دستش ب دهنش برسه با کس دیگه میره
بنظرمن خونه و تولیدی را وادار کنید شوهرتون به اسم شما بزند قبل از اینکه به اسم ان خانم بزند ٫زیاد نجابت بخرج دادن هم بدرد نمیخورد ،بعض مردها حقشون هست که زن نانجیب داشته باشند ،چون لیاقت زن نجیب و بساز و زندگی کن را ندارند ،شما باید محکم از زندگیتون دفاع کنید و اجازه ندهید این ته مونده زندگیتون از دست برد
به نظرم شما از اول نباید میاوردیش خونتون و دخترتون رو نشونش میدادین مگه فقط به دنیا آوردن مهمه پس بزرگ کردن چی شما باید سفت و محکم میگفتی نسترن دختر منه و من اجازه نمیدم ببینه بعدش اون خانوم فوقش میرف شکایت و شما هم بحث خیانت و اینا رو به دادگاه میگفتی دوما چرا همش میگی سکوت میکنم چرا از اول روی خوش به زنه نشون دادی باید تو دیدار اول دو تیکه اش میکردی به دخترت هم میگفتی این خانم خرابه نمیخام دگ باهاش ارتباط بگیری میگفتی من مادرتم الانم دیر نشده شما هم بگو میخای بری همون کارگاه کار کنی بعد برو اونجا مثل یه کلفت باهاش رفتار کن اینقدر بهش گیر بده و یه مدل رفتار کن خودش فرار کنه بره فوقش دخترش رو هم میبره بزار ببره مال بد بیخ گوش صاحبش در ضمن همش بچسب به شوهرت و ازش دور نشو هرجا رف برو دنبالش بگو کمکت هستم به اون زنه هم حالی کن که دگ جایی تو این زندگی نداره رک و راست بگو دورات رو زدی حالا اومدی چی میخای یا برو پیش خانوادش بگو داره گند میزنه به زندگیت بیکار نشین خاهر
اگه با شما خوبه ؟! دوست عزیز با یقین بد هم میشه زندگی کرد اما با شک خوب نه ..... اتفاقا سکوت این خانم ماجرا رو به اینجا رسونده چون می ترسه چیزی رو بشنوه که انتظارش رو داره به نوعی می ترسه با ترس هاش رو به رو بشه .... و سر خودش داره کلاه میزاره ! چرا باید اجازه بده برای اون زن هزینه کنه چرا باید سکوت کنه وقتی اون زن پاش رو تو محیط کار همسرش گذاشته و خیلی چراها که نشون میده این خانم دلش نمیخواد با واقعیت روبه رو بشه و خودش رو به خواب زده .... ابتدا شاید بشه جلوی خیلی چیزهارو گرفت ولی وقتی اینقدر منتظر موندی که به انتها رسید نمیشه کاری کرد .... کدوم "خوبی" تو زندگی بینشون وجود داره که بی اطلاع این خانم ، همسر سابق تمام اختیار زندگیش رو بدست گرفته ..... قانونا و با احترام یا جای اون خانم هستش یا ایشون .... تنهایی هزار بار بهتر از رابطه ی سه نفره ست ....
همیشه تو این نوع رابطه ها مرد به همسر اولش برمیگرده، خانوم نسترن هم میخواد بهتون بگه که از زندگیشون برین بیرون، مقصر شما هستین که وارد یک چنین رابطه ای شدین،
یعنی چی؟ شما نکنه مادر نسترن هستید که بعد از خیانت و نادیده گرفتن بچه رفتید و بعد از چند سال برگشتید حالا طلبکار شدید،که یک خانم نجیب به این خوبی باعث پیشرفت زندگی حبیب شده؟ به چه حقی به زنی که بعد از چند سال جدایی مرد باهاش ازدواج کرده می گید افتاده وسط زندگی یک نفر خیلی کامنت بی شرمانه ای بود
درود نرگس عزيز . بنظر من و با تجربه اي كه دارم با دوا هيچي كه درست نمشيه بچه اش هم روحيه اش بهم ميريزه و زندگي بدتر از دختر شوهرش تجربه خواهد كرد ، فقط صبوري بخرج بده و فقط فقط قوانيني براي خانه اش بزاره و به شوهرش هم اجازه نده راجب اخانم اولش در محيط خانه صحبت كنه، اين خانم بايد متآسفانه اون خانم بپذيره و با مهرباني و سياست با احترام شوهرش به خودش عادت بده ،
خواهش میکنم تا دخترانتان استقلال مالی پیدا نکردند آنها را شوهر ندهید ،اگر این خانم پشتوانه ی مالی میداشت الان خیلی راحتر و محکم ترمی توانست تصمیم بگیرد .
اینم لینک داستان زندگی منوچهر 👇
ruclips.net/video/rhpx3gVF6yc/видео.html
نرگس خانوم چطورمیشه داستانهارو دانلودکنیم ازیوتیوب
سلام. ادرس تلگرام کجاس؟ پیدا نکردم من؟!😅
@@BehnoushMollazadeh
ایدی تلگرام خدمتتون برای هماهنگی👇👇
@a_d_m_i_n_1_2
بنظر من این زمانی هست که باید برا شوهرتون با محبت و مهربانی زیاد و نه جنگ و دعوا بجنگین، اون خانم داره سعی اضافی و احتمالا محبت زیاد میکنه که شوهر شما رو به طرف خودش بکشونه، احتمالا چون زندگی خوبی دارین خیلی چیزا به روال هست و باید دوباره به زندگی هیجان اضافه آورد و یه مقدار تازگی ها بوجود آورد، حالا این تازگی ها حتی میتونه چیزای خیلی کوچیک باشه که مردها بدون اینکه خودشون بدونن متوجه میشن مثل یه غذای جدید، آرایش ملایم جدید، به تغییر دکوراسین جدید ولی شوهرتون باید با این تغییر ها راحت باشه نه زده، براتون آرزوی بهترین ها رو میکنم،
نر گس جان خسته نباشی👍🏻
این خیلی احساس بدی هست من که تجربه اش رونداشتم و خدا برای شخصی پیش نیاره ولی من توی همین داستانهای زندگی مردم این تجربه رو شنیدم خانمهایی که موضوع را به روی همسرشون میاورند همه چی رو میشه و براشون عادی میشه ولی اگر موضوع بر ملا نشه همیشه اون مرد ترس و وحشت داره و یواشکی آسه میره و آسه میاد ولی باز هم شما تصمیم درست را باید بگیرید اگر به یک راون شناس هم مراجعه کنید بد نیست امیدوارم موفق باشید 🙏🏻
به نظر من این خانم باید یه چیزهایی به نامشون بکنن هر طوری که میتونن برای خودشون پس انداز داشته باشن بعد موضوع رو مطرح کنن انشاالله که درست میشه ولی تو دنیا کنار کسی هست که بشه بهش اعتماد کرد یه جورایی بار خودشو ببنده بیشتر ضرر نکنه نظر من
امیدوارم حسشون اشتباه بوده باشه و الان خوب و خوش در حال زندگی باشن 🤲🤲
همین داستانهای واقعی جهالت نهادینه شده در چندین نسل رو کامل برامون نشون میده به امید رشد و آگاهی همه ما❤❤❤❤
بروی شوهرتان نیاورید و آروم زندگی تان را ادامه دهید با پشتوانه مالی برای خود درست کنید.فقط پول است که امنیت و آرامش در آینده خواهد آورد.
کاملااااااا با سما مواااافقم
زندگیتونو از دست ندین یعنی نزارین بگیرن بهرحال شما با همسرتون ساختین از این ب بعدشم بسازید چون انسان خوبی هستن ارزش جنگیدن داره
اول سعی کن شوهرت رو با سیاست مجبور کنی خونه رو ب نامت بزنه وبعد ازاون بشین باهاش حرف بزن و مزه دهنشو ببین از خیانت همسرش از کنارگذاشتن دخترش وغیره باهاش حرف بزن ولی از زندگیت ب هیچ عنوان نگذر نذار اون خونه خراب کن پیروز میدون شه قوی باش نذار زندگی ک تو ساختی مال کسی دیگه شه تا ب ریشت بخنده
سلام. خدا قوت عزیزم زندگیت را حفظ کن پشتوانه مالی برای خودت مهیا کن جدا شدن هنر زندگی نیست ساختن ماندن در زندگی مهمتر هستش با شوهرت صحبت کن واحساسات خودت را براش بگو❤❤
ممنون ازنرگس خانوم عزیزوخوش سلیقه وشیرین سخن بنظرمن ایشون همینطورک بروی شوهرشون نیاوردن کاربسیاربجایی انجام دادن چون اگرگفته ومطرح بشه چ بساک حتی علنی هم بشه ابتدابایدباروانشناس مطرح کنن یاازطریق همسرخاهرشون بدون اینکه حرفی ازاین خانوم زده بشه ک اطلاع دارن دوتامردبشینن حرف بزنن ممکنه این اقاکمی بخودشون بیادتلنگری بهشون بخوره ک ازراه نادرست بتونن انشالابرگردن
خانم فرح عزیز بنظرم خیلی بهتره از مشاور کمک بگیرید .انشاءلله زندگیتون پایدار باشه.اگر خودتون اقدام کنید امکانش زیاده به در بسته بخورید.
بنظر من هم باید منطقی و اروم با همسرشون حرف بزنن ویاد اوری خیانت همسرشون رو بکنن که باز هم ممکنه خیانت کنه هرکاری اولش سخته قبح خیانت. رو شکونده
اصلا به روش نیار فعلا کارایی که به نفعته که در آینده انجام بده پس انداز کن و خودت برو پیش روان شناس بدون این که همسرت بفهمه چون به روش بیاری علنیش میکنه و یا باید جدا شی یا با هوو بسازی
چه جالب که منم همینو گفتم
من خم همینو میگم
کاملا درسته این نظر
نرگس جون ممنون بابت سرگذشتى كه برامون تعريف كردين 💗بنظر من با جنگ و دعوا به هيچ جا نميرسن و بدتر ممكنه شوهرشون بيشتر بره طرف اون خانم ، خيلى بهتره كه با صحبت و محبت بيشتر شوهرشون رو جذب خودش كنه
ممنون نرگس جان این اتاق داستان همینطور هم آدم را به یاد قدیما میندازه. انشالله که مشکل این عزیز هم هر چه زودتر حل بشه🤲❤️🌹🌹🌹
ممنونم ازشما نرگس جون
سلام نرگس خانم عزیز ،ممنون از ماجراهایی که تعریف میکنید.من نمیگم داستان ،چون واقعی هست .من معتقدم این خانم باید اول به فکر پشتوانه برای خودشون باشن،یا اموالی از همسرشان به اسم ایشون باشه یا سعی کنن به فکر هنری باشن که بتونم برای خودشون درآمد داشته باشن ، بعد هم به مشاور مراجعه کنند چون دیدگاه بازتری دارن و بودن احساساتی شدن میتونن ایشون را راهنمایی کنند.ولی از هر نوع جدال پرهیز کنن❤❤❤
😓 سپاسسسس گل نرگس آره باهات موافقم
شما حتما کارهای زیبایی بکنید ارایشگاه خوب برید کلاس فن بیان وخوب صحبت کردن برید عزت نفستون وبالا ببرید وزیبایی سخن گفتن یاد بگیرید تا حسابی نفوذ کلام پیدا کنید اصلا میدون وخالی نکنید کاش باز بچه بیارید نسترن ازدواج کنه دیگه کمتر براش مهم هست که مادر وپدرش باهم باشند.
از نظر من اصلا نباید بروی خودش بیاره خیلی سخته ولی بیان و دلخوری باعث میشه این آقا از این وضعیت پنهان کاری خسته بشه و اون موقع شاید بخواهد اون خانم را برای زندگی انتخاب کنه اینه که شما زندگیتان را خواهید باخت در ضمن شما باید محبت و توجه را دو برابر کنید و با ورزش و حرکت بیشتر و همچنین در اختیار گرفتن امتیازات مالی با زبان نرم نه تندی به خودتون پشتوانه اقتصادی خودتون را قوی کنید زندگی با سیاست درست و برخورد معقول فقط با مهربانی و روی خوش بهتر خواهد شد قوی باشید تا این مرد سهم زندگی شما باشه من خودم جدا شدم و سختی های یک تنه به جنگ زندگی بی رحم را با گوشت و خونم تجربه کردم شما بیشتر با اشخاص خاص از لحاظ شخصیتی معاشرت کنید ورزش کنید بخودتون برسید و اصلا هم در این مورد بروی خودتون نیارید سخت هست ولی کار سخت نتیجه با ارزش بهمراه داره با عقل تصمیم بگیرید میدونم حساسیت زنانه و حسادت اذیتتون می کنه ولی باید این زن را از زندگی همسرتون با سیاست و محبت خارج کنید چون قلب نمیتونه عاشقانه و خالصانه مال دو نفر باشه
ممنون نرگس جان متاسفانه فرح خانم اشتباهات زیادی داشتن از روز اول قرار گذاشتن در منزل و .... برای اینکه اشتباهات بعدی رو انجام ندن پیشنهاد میکنم با یک روانشناس خوب مشورت کنن
Be nazare man ham Farah khanom kheili kheili eshtebah kardan ke paye on khanom ro toye khonashon baz kardan
خاک بر سر همه اون کسانی که بخاطر حرف مردم زندگی میکنند!
حرف شما درسته ولی میشه با لحن بهتری بیانش کرد عزیزم
بطور كلا ميگن ايشان منهم موافق هستم كه متاسفانهً تمام بدبختى مردم ايران حرف مردم هست بدون اينكه اگر ايشان ويا هركس ديگرى گرفتارى براش پيش بياد همان مرم حرف مفت زن بهيچ عنوان كمكى ازشون بر نمياد فقط حرف مفت زدن
کاملاااا با خانم سوسن موااافقم
با درود و عرض خسته نباشید حضور نرگس بانوی گرامی
مرسی نرگس جون❤
فرح خانم اینطور مواقع سخت میشه نظر داد حتآ آگر پیش مشاور برید یا وکیل چون این وسط زمان میخرند وهر کس فکر جیب خودشه، در این شرایط اول از همه نترس فکر کن بهترین راه را برای خودت پیدا کن
کار من درارتباط با آدمها هستش و خیلی میشنوم شریطی ک شما دارید،
هوشیار باش و سخت از زندگیت مراقبت کن نگران نباش موفق میشی،
خائن همیشه خائن هستش هیچوقت عوض نمیشه.امیدوارم بهترین برای شما قرار بگیره
ممنون از اینکه فرح خانم داستانشورو فرستادن. ایکاش بعد از مدتی براتون پیغام میدادن که چکار کردن و چی نتیجه شد.
هر چن این داستان برا ی سال پیشه و کاش اینجور داستانارو با خبر جدید ابدیت کنید ولی نطر من اینه با توجه ب اینکه اگه بگن معمولا رو باز میشه و عادی میشه و راحت تر رابطشونو جلومیبرن و شاید بیشتر و بدتر هم بشه با ووجه ب اینکه اون خانم زبون بازه و زرنگه مطمینا حسابی راا و روش از میدون ب در کردن شمارو بلده و اگر فعلا بهش نگید بهتره و ی مانعی میشه حداقل ک بدتر نشه و اینکه میگید شک دارم یا حس میکنم این توهین ب شعورتون هست چون همینکه گفتن باهاش دیدنش و تلفنی هم اونجور حرف میزنن باهم و خلاصه کل چیزایی کگفتید رابطشون صدرصده و حبیب هر چقد هم خوب باشه واقعا بی عیرته و مهم تر از اون بی ارزشه ک نمیگه ی زمونی بهم خیانت کرده جدا از اینکه بخام بگم باید میزدو می کشت چون اصلا این اعتقادو ندارم و خانما هم مث اقایون باید با خیا نتشوگ برخورد بشه ولی اینکه خیا نت ببینی بنطرم اگه نادیده بگیری یعنی ارزشت انقد پایینه ک برات مهم نیست طرف ی زمان دورت انداخته و بخصوص اینکه با توجه ب برخورد منطقی این اقا در اون زمان ک البته با این اتفاقات از منطقی بودنشون نبوده و از بی عیرتیشون بوده یعنی عیرت ب معنای ارزشی ک برا خودت قایلی منطورمه اونزمان اونجور با اون خانوم رفتار انسانی کرده و اون خانم باز بدون هیچ عداب و عذری و بی توجه ب دخترش حتی راحت رفته و با وجود این همه کار ک حبیبو مث ثفاله دور انداخته و بچشو الان حبیب باز فراموش کرده و راحت بخشیدتش و اگه شما نبودین اصلا انقد طول نمیکشید و راحت میومد ی روزه سر زندگیش و حبیبم خ رش میشد البته اینم بگم اگه حرفای حبیب درست باشه و دروغی نگفته باشه ک طاهرا راسته با وجود تعریف خود خانم و اگرم دلیلی هم داشته خیانت خانم کافیه و این همه سال سراع بچش نیومدن تا وقتی ک خودشم توسط اون اقا دور ریختا شده ..پس با وجود این تعاریف حبیب ی مرد بی عیرته اگه بخایم رک راهنماییت کنیم ک هیچ حسابی نباید روش بوز کنی و سعی کن همینو عیر مستقیم بهش بگی و یاداوری کنی ک خیانت یعنی چی و مرد باید داقل ارزش برا خودش قائل باشه و سعی کن رگ نداشتشوتحریک کنی و این تنها کاریه ک باید بکنی برا زندگی و حقت و بروش نیاری ک میدونی فقط عیر مستقیم تحریکش کن ک حداقل بیشتر و بدترش نکنه و باتوجه ب زبون و زرنگی اون خانم و رفتارش در محل کار و سرمایه اصلی حبیب و زندگیت و اینکه شک نکن بزودی اونجارو بدست میگیره و میشه همه کاره اونجا و همینجوری پیش بره ک اون دارا پایه های زندگی خودشومیچینه و اماده میشه برا دور انداختن شما ک حبیبم معلومه فقط بدرد خیا نتکارا میخوره نکسی ک بهش احترام بزاره و بی شک اون زن اگه کارو دست بگیره بعد کل دارایی حبیب رو هر جور شده میکشه بالا یا کامل میکشه تو زندگی خودش و هیچ حسابی رو مردی حزیب باز نکن فقط از الان تو هم چون رییبت هم بی صفته هم با سیاست اگهمیتونی برو محل کارش بگو میخام کار بکنم حتی با دخترات و سریع جلوی پیشرفت نقشه اون زنو بگیر و خودتو حتی شده فقط اونجا باشی مانع کن یا نمیشه و نمیتونی از نطر اجازه ندادنش تامیتونی پشتوانه مالی خودتو قوی کن حتی اگه شده شب تو خواب انگشت حبیبو بزن پای هر چیزی و سفته یا دستچکشو و هر سندی ک بعدا اگر یک درصد بهت خیانو کرد و خاستن دورت بریزن نسوزی کچرا رحم کردی و خوب بودی هر چند اگرم اونجور نشد خب اون مدارکو کوری نمیکنی باهاش و فقط ی پشتوانس ک ی روز پشیمون نشی تماااام
بنظر من عزیزم اصلاً این مشگل را باز نکنید چون دیگه برای ایشون عادی میشه چون در. ایران اقایون زیادی سوار خانمها هستند من بجای شما باشم در موردش هیچ صحبتی میکنم میدونم که براتون سخته ولی شوهر شما باز احتیاط میکنه که شما چیزی نفهمید ولی باز. بشه دیگه معمولی میشه بیشتر بهش محبت کن نکذارید که از خونه فراری بشه ❤
خانوم عزیز بشین دوستانه با همسرت صحبت کن و اگه موافقین مشاوره بگیرین اما ابدا زندگیتو بهم نزن
حتی اگه اون خانوم محرم یا زیر پوشش حمایتی همسرت هست، زندگیتو حفظ کن و نذار حاصل سالها همدلیتون از بین بره
سرگذشت قشنگی بود نرگس جون دستت درد نکنه و خسته نباشید امیدوارم سحر خانم هم هر چه زودتر به آرامش برسند و مشکلاتشون حل بشه .
به نظر من افرادی مانند مادر نسترن پایبند نیستند و اگر باز هم شخص جدیدی سر راهش قرار بگیره، حبیب رو رها میکنه و به دنبال شخص جدید میره.
بهترین کار اگر میسر باشه، اگر فرح خانم در اطرافیان خودشون آقایی رو میشناسند، در سر راه مادر نسترن قرار بدهند، تا مادر نسترن جذب اون آقا بشه و دست از سر حبیب برداره. اینطوری حبیب هم برای بار دوم از همسر سابق اش دلسرد میشه.
فرح خانم، به ظاهر خودشون برسند و کارهای زیبایی انجام بدهند، لباس های شیک، در فضای منزل و روابط شون تنوع ایجاد کنند. فرح خانم با حبیب مطرح کنند که دوست دارند در همون کارگاه تولیدی مشغول به کار بشوند.
نرگش جان کاش افرادی که مشکلشون رو میگن پیگیر باشین ببینین اگه مشکلشون حل شد به ما هم بگین واقعا آدم تو فکرشون می مونه
بعضی دوستان گفتن منطقی با شوهرتون حرف بزنید ایشون اگر منطق سرش میشد میگفت این خانم من و بچه شو فروخت و رفت پی هوس بازی خودش و الان نباید میزاشت به حریم زندگیش وارد بشه
ماشاالله دوختر گل تان مثل خودتان زیبا است ❤❤❤❤❤❤
تو رو خدا اگه امکانش بود نتیجه رو ب ما اطلاع بدین چون واقعن نگران این خانم هستیم
درود و سپاس فراوان از اینکه هم زحمت زیادی در تعریف واقعیتهای زندگی و کمک به همفکری وحل مشگلات کسانی که داستان زندگیشان را به اشتراک میگذارند و همینکه اولویت داستان را به کسی دادید که الان در برزخی اسیره وممکنه اتفاقهای ناخوشایندی خدا نکرده پیش بیاد چون حالت اورژانسی داره اگه به موقع و درست راهنمائی نشوند فرح خانم یا امقال ایشان که مسئله مشابه دارند ! من هم با نظر شما موافقم باید در هر مشگلی زن وشوهر رودرباسی و ترس و حتی عصبانیت دلخوریهاشون کنار بگذارند وبی پرده حرف دل خودشان را بگویند که مبادا کم کم بخاطر ترس از واکنش ناجور همسرشون شکاف فاصله گرفتنها وسردی بینشون ایجاد نشه نرسد بجائی که یه جورائی بشوند فقط همخونه وطلاق عاطفی بگیرند ! که این بدترین نوع شکست زندگیست وهثراتش مخربتر از طلاق یا مرگ یکی از همسرهاست! وقتی میشه ادم راست حرف دلشو بگه ومنطقی مشگلش را حل وفصلش بکنه چرا با شک وتردید خودش وهمسرش را با ترس یا خجالت وبرسر دوراهی بودن آذر بدهد وآزار ببیند؟! میدانم پذیرفتن یک شریک دیگه در زندگی خیلی وحشتناکه من خودم تحملش نکردم جدا شدم چون اصلا دویت نداشتم قاشق دهنی یکی دیگه را مصرف کنم چندش آورترین رابطه هاست مرد مشترک داشتن با زن دیگه ای ! بنظرم یک مرد اصلا ارزش شریک شدن با یک زن دیگه ای را نداره همونجوری کع یک مرد نمیتونه زنش را با مرد دیگری رابطه داشته باشه تحملش کند زودی جدا میشود از اون زن خائن و روحش افسرده داغون میشود ! من کهری نه به عرف نه قانون و نه شرع دارم کلا رابطه زن ومرد اگه نفر دیگه ای بینشون اضافه بشه حالا چه به واسطه ازدواج مجدد مرد یا خیانتش و یا زنی اگه رفیقبازی خیانتی بکند ! هر دو برای من یکیست چون زن ومرد انسانی برابر هستند چطور دین یا عرف وقوانین این اجازه را به مرد بدهد ولی همون مرد تحمل خیانت را نداشته باشد پس مساوات انسانیت چه میشود مگر زنها فقط باید بار خیانت همسرشان را تاب بیاورند ولی هیچ مردی نتواند ؟! اگر ۱۴۰۰ سال پیش اسلام گفته را قانون خدا کرده چرا در تمامی ادیان الهی که کتاب آسمانی دارند بیان نشده؟ فقط اسلام عرب شهوت پرست و جنگ طلب برای اسیر گرفتن کنیز گرفتن زنان میجنگیدن و در پشت سپری به نام دین خدا خودسان را بیمه افکار جامعه کردند ؟!من باورش ندارم که قانون نویسان وتاریخ نویسان همگی مرد بودند وهمگی تنوع طلب و زیادی خواه و حسود انحصار طلب ! هرکسی موافق نظر مساوات زن ومرد هستش در خلقت وآفربنش و بیان خداوند در تمام کتب آسمانی لایک بفرماید 👍😍👌سپاس💝🌹
سلام خوبید ممنونم که داستان تعریف کردید لطفا دوستان ترسناک تعریف کنید زیاد ممنون .🙏🙏.
تشکر از فرح خانم که داستانشون فرستادند خیلی ناراحت شدم ایشالا مشکلشون حل بشه🤲🤲 حتما برید پیش مشاوره
عالی بود مثل همیشه
بزرگترین عیب ما ایرانیها اینه که هر طور شده ازدواج کنیم اونم با چشم بسته
خداوند کمک تان کند
💖🖤💙💜💛 💝💗
سپاسگزارم
سلام فرح..خانم لطف کنیدهمانطور که گفتید ساده وزودباور هست میشه تحت سلطه خودت باسیاست وکلک نگهش داشت وفعلا به روی خودت نیاور ولی بگو آینده دخترمون برات اگر مهمه باید مغازه رابنامش کنی وخونه هم بنام خودت بزن بعد هر کاری میخواد کنه بکنه مطمئنا بزودی باز بهش خیانت میکنه وبر میگرده فقط چیزی بنام نسترن ومادرش انتقال ندهد مواظب باش قبل از اونا تو باید اینکارو بکنی فقط پشتوانه مالی داشته باشی نیازی به اون صورت بهش نداری نگران نباش .برات آرزوی بهروزی وموفقیت را دارم
اینطور که معلومه که شما خانم عاقل و فهمیده هستید به نظر بنده صبوری کنید و از خدا بخواهید که مشکل گشاتون باشه و قلب بد این خانم را به شوهرتون نشان بده. شما از گذشته که یک زن و مادری خوب برای دخترشون بودید صحبت کنید و همانطور که گفتید از دست شما کاری پیش نمیره. فقط از خدا از ته قلبت بخواه که کارها را برات درست کنه که برای من همیشه کاری بوده انشاالله برایه شما هم هست.
علی از کانادا
خسته نباشی نرگس جون صلاح مملکت خویش را خسروان دانند انشالله که مشکلتون هرچه زودتر حل بشه وبه آرامش برسی 😊
Salam Narges Joun for a nice story 🙏😍
سلام نرگس جون من شهرزاد هستم می خواستم بگم این عکسی که انداختی از تمام عکسهایی که دیدم زیباتره عزیزم موفق و سلامت باشی در کنار خانواده محترم❤
متشکرم🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
هیچ چیزی دردناک تر از این نیست ک آدم عشقشو ب واسطه ی زنی از دست بده ک سر تا پاش دورغ
با درود فراوان نرگس جان❤❤
فرح خانم بنظره من باید شما با شوهرتون صحبت کنید و شما بگین که من میدنونم که شما با مادره نسترن دوباره برگشتین. و شما باید با قاطیعت کامل با حبیب آقا صحبت کنید. و اصلا هم احتیاج به داد و بیداد نیست.
ولی اگر شما میگین مادره نسترن دوباره با شوهره شما برگشته و خواسته خودش بوده من میگم این حرف شما ۱۰۰٪ درست هست. این خانم نه برای نسترن و نه برای حبیب آقا برگشته چون یک زمانی خیلی راحت آنها را زیره پا گذاشت برای یکی دیگر. چه بسا که اون آقا هنوز هستن، ولی خوب ازدواج نکردن یا رسمی جدا شدن فقط این خانم میخواهد کمی سرمایه درست کنه و دوباره بره، یا شاید بخواهد با آقا حبیب زندگی کنه، فقط و فقط برای راحتی یا پول نه علاقه به دخترش یا حبیب آقا. ولی آقا حبیب چون این خانم را دوست داشته و عشق اولش هست، دوباره عاشق شده و با عشقش زندگی میکنه. اینجا ما دو تا برگشت متفاوت داریم.
براتون آرزوی موفقیت میکنم❤🙏🙏ولی حتما از خودتون یک خبری بدین و ما ببینیم چه اتفاقی افتاده، من شخصا امیدوارم تمام حدسهای صحبتهای ما اشتباه باشه و آقا حبیب فقط و فقط عاشق شما هست🙏❤️🌺
دوست عزیزم اگر زندگیتونو دوست داری ک گفتی دوست داری و اگر میتونی صبور باش چون اون خانوم دیر یا زود بازم ب یه دلیلی میره ولی اگر نمیتونی باید بگم اون شوهر ب درد نه تو و نه کسی نمیخوره چون خودت گفتی ک زود باوره پس نمیشه حسابی روش باز کرد الان گول زن سابقشو خورده دو روز دیگه گول کس دیگه ای رو میخوره اما چون شما دوسش دارید قضیه فرق میکنه کمی صبور باشید تا روی واقعی اون خانوم دوباره معلوم بشه ولی تضمینی نیست ک شوهر شما دوباره گول نخوره
ادم که خودشو نباید گول بزنه .اینجور که پیش میره اقا حبیب رفتنیه .باید حتما جدی صحبت کنه وتکلیف خودشو مشخص کنه. حق وحقوقش رو معین کنه و اقا حبیب هم باید یکیو انتخاب کنه.
زندگی بدی امیدوارم خدا قوت بده ناراحت نباش مثل شما زیاد هستند خودم دیدم دعا نویس را کنار بگذار اول سنگر خالی نکن مردها کلا اکثرا همین طور هستندوقتی دستشان پر می شود فراموش میکنند زندگیتو بکن. باروانشناس صحبت کن زندگییت نگه دار راه برای ان باز نکن
❤❤😢❤
نرگس جون نظرت عالی بود
🙏🏻🌹
فرح خانم عزیز، وقتی تفاوت بین واژه احترام و ترس رو خوب بدونیم، متوجه میشیم که احترام بیجا نشانه ترسه!!! احترام گذاشتن نمیتونه یکطرفه باشه اگر ترس قاطیش نباشه… احترام جاده دو طرفه ای هست که طرفین با رعایت قوانینش جلو میرند…در واقع شما با توجه به شرایطتون از صحبت کردن و حتی درد دل کردن با همسرتون ترس دارید( که البته با توجه به شرایط خانوادگی و محدودیت های شما این ترس به جاست) پس بهتره با توجه به روحیات شوهرتون و شرایط خودتون با مشاوری کارآمد مشورت کنید تا راه درست تر رو بتونید انتخاب کنید.
متاسفانه پیچیدگی شرایط شما جای ابراز نظر رو از مردم عادی میگیره… فقط نصیحت من به شما اینه که روی خودتون قوی بودن رو تمرین کنید!!
کاش اقا حبیب هم این جا بودن و میخوندن کامنتارو.بنظرم اقاحبیب خیانتی که بهش شده رو با چرب زبونی خانوم سابقش فراموش کرده و الان هم همون خیانت و بی وفایی رو داره سر خانوم خودش میاره☹️
فرح خانم عزیز نظر من اینه ک اصلا بروی خودت نیار وزندگیت روبکن شوهرشما خیلی زود متوجه میشه ک زن زندگیش شمایید وازاون دلسرد میشه چونکسی ک بزور بیاد وبزور بره نمیتونه تسخیر کننده ی دلها باشه فقط صبور باش خواهرم.... نرگس جون سپاسگذارم از شما
مرسی نرگس جان این داستان زندگی من هست ولی اون خانم همکارش بود. به قوله خودش ولی سکوت کردم تا این که ۷ سال طول کشید و وقتی گفتم بهش من دیوانه و روانی بودم. خیالت بود تا اینکه خسته شدم و جدا شدم با هیچی و از نظر مالی همسرم خیلی خوب بود و بعد از جدای این خانم ۹ بید باردار بودم و الان هم با هم هستن. پس یا این خانم سکوت میکنه و زندگی میکنه تا این افسردکی میکیره یا اینکه میگه وبرای زندگیش تلاش میکنه یا میره یا میمونه این آقا. ولی با نگفتن هیچی درست نمشه باور کنید
نرگس جان سرگذشت قشنگی بود خسته نباشی و این خانم با روانشناس حرف بزنه و زندگیشو از دست نده و همیشه منتظر هستم که صدای دلنشین شما را گوش کنم🌷🌷👍👍
نرگس جون پیشنهاد من برای دکور کردن این اتاق اینه که یه کرسی بذارین و کاهی هم داستانها رو زیر کرسی بنشینین و تعریف کنین . یه میز میخواد و یه لحاف قدیمی که حتما مامان عصمت توی شهرستانک دارن . یه صندوق قدیمی کنار اتاق هم خیلی قشنگ میشه ، ازون صندوقها هم توی اتاق خونه شهرستانک تون دیدم .خلاصه خیلی کارا میشه کرد .
🙏🏻😍😍😍😍
چقدر اون اقا باید بی انصاف باشن در حق زن خودشون .زندگی خودشون و زحماتی که این خانم برا بچه اش کشیده رو نادیده بگیره و دوباره بره طرف زنیکه بهش خیانت کرده واقعا متاسفم 😔شما باید همونطور که نرگس جان گفتن با محبت با شوهرتون صحبت کنید و تکلیف زندگی خودتون روروشن کنید البته که زودتر باید اینکارو میکردید چون علاقه و عاطفه ای بین اونا نبود اما الانم تا اون علاقه و وابستگی بیشتر نشده اجازه ندید همدیگه رو ببینن به شوهرتون بگید باید از تولیدی شما هم برن اگه دیدید شوهرتون تکلیف رو روشن نمیکنه خودتون تکلیف زندگیتون رو روشن کنید اگه واقعا میخاد برگرده به اون خانم شما دیگه اجازه نده بهتون نزدیک بشه .اون الان میبینه هم شما رو داره هم احترام قبلو و هم زن سابقش رو ...خب چی از این بهتر برای اون اقا؟؟
باتشکر از تعریف زیبای شما ،و به نظر من نباید میدان رو خالی کنی سعی کن همینجوری بی دلیل یه موقع هایی به تولیدی سر بزن بالاخره شما هم خانم رئیس اونجایی و بعدشم منطقی هس اگه با زبان خوش باهمسرتون صحبت کنید
با سلام.بنظره من اینکه آدم از نگرانی و ترسش نخواد حرفی بزنه و بعبارتی مسئله رو باز کنه چندان تاثیری نمیتونه داشته باشه؛منظور اینکه حرفی بزنی یا نه امکانش در هر حال هست که بالاخره روزی بیاد که طرف مقابل خودش بیاد و موضوعی که آدم نمیخواد بشنوه مطرح کنه.بقول«نرگس جون»لازم نیست با قهر یا دعوا مسئله رو مطرح کرد«فرح خانم»میتوانه با شوهرش عادی و رک صحبت کنه و به ایشون بگه که:«همونطور که شما از من بعنوان همسرت انتظاراتی داری منهم متقابلا حق هایی دارم و نیز باید در جریان زندگیم باشم؛ تا بحال بخاطره«نسترن»و نیز دلسوزی بابته وضعه این خانم من خیلی راه آمده ام در حالیکه اکثره زنها محال است که بزارن شوهرشون از جمله برای زن اولش آپارتمان و اثاث بخره و بعد هم در تولیدیش استخدامش کنه. بهرصورت فکر میکنم که ایشون بیشتر از کافی بهشون کمک شده و الان دیگه هم او باید مستقل خودش زندگیه خودشو اداره کنه و هم ما باید سرمون به زندگیه خودمون باشه.در کنارش من راستش کلا مثل هر زنی زیاد خوشم نمیاد که شوهرم با زن سابقش دائم در تماس باشه».بعد از صحبت کردن هم؛ اگه ایشون بتوانه کم کم موافقته شوهرش رو به این جلب کنه که عذر اون خانم رو از تولیدی بخواد خیلی کاره بجایی کرده(شوهرشون برفرض میتوانه به ایشون فرصت بده و بگه که دنبال کاره دیگه ای باید باشه و بهانه بیاره که بخاطر اوضاعه ناجوره بازار و اقتصادی قصد داره عذره خیلی از کارکنان دیگه رو هم بخواد).علاقه به و تماس داشتنه«نسترن»با مادرش طبیعی است چون درهرحال مادرش است ولی اون خانم با پشتگرمی به علاقه ی«نسترن»داره کارهای خودشو پیش میبره درحالیکه باید ملاحظه داشته باشه و رعایته زندگیه«فرح خانم»و شوهرش رو بکنه!با تشکر از«فرح خانم»و«نرگس جون»👍🍀💕
به نظرمنم بایدباشوهرشون حرف بزنن،زنی که انقدبی وفابوده بازم موقعیتش باشه بی وفایی میکنه وارزششونداره براش یه زندگی خراب شه۰
انشالله که برات مشکلی پیش نیاد
ولی یک محکم کاری بکن خانه رو بزن بنامت
تا یک پشت بانی داشته باشی
اگه با حق باشی خداوند چرخ روزگار رو جوری میچرخونه حق به تو برمیگرده و به ناحق غلبه میکنی.... مدبرانه زندگی کن کنار بچه ت... میدان رو خالی نکن... بچه امانت الهیه باید از این امانت الهی محافظت کنی... الان رسالت شما تربیت بچه و نگهداریش هست... زندگیت رو ترک نکن! زمانه یک جور باقی نمیمونه! از خدا بخواه خودش درستش میکنه و همسرت رو زندگیت رو بخدا بسپار...
سپاسگزارم
عزیزم اون احترامی ک ازش صحبت میکنیدباتوجه ب خصوصیاتی ک از همسرتون گفتین ۹۰درصدباعثش خودتون بودید
الانم ب نظرم یک روزبشین ببین اگ ب روش بیاری چ اتفاقایی ممکنه بیفته و تا ته هر اتفاق برو
ببین آدمش هستی با یک سری چیزا مواجه بشی یانه
هیچوقت باحرف شمااز هیچی ی رابطه ساخته نمیشه
باتوجه ب حرفای شماحتمادرارتباطن
اصلاشاید اونم منتظره شما ب روش بیاری ک راحت بشه
ممکنه شماروبزاره وبره
و هراتفاق دیگیری
ممکنه خرجی نده و...
اگ ازنظر مالی تامین هستی فک کن ب روش بیاری یانه
اگ نداری ازش پول بگیر وجمع کن ک اگ سرش ب این زودیا به سنگ نخورد و خواست ولتون کنه و.. آمادگی و داشته باشید
چون باتوجه ب چیزایی ک گفتیدهم همسرتون اصلاقابل اعتمادنیست
هم اون خانم هرکاری ازش برمیاد
سلام به نظر من این خانم بهتره شوهرش رازیر نظر بگیره یا به عبارتی تعقیبش کنه اگر چیزی دید با همسرشان صحبت کنه ببینه ایشون چی میگن اگر رابطه داشت بعدش خودتون تصمیم بگیرید با توجه به مو قطعیت زندگیتون حداقلش اینه که مطمئن میشد و از این برزخ بیرون میاد 😮
دوست خوبم انشاالله که زودتر مشکلت حل میشه ،به نظرم یا کلا به روش نیاز چون حرمت میشکنه و دیگه بدون قید و بند رفتار میکنه یا اینکه باهاشون صحبت کنید اما حتما در حضور ی مشاور خوب ،واقعا سخته آدم ی وقتایی آرزو میکنه بیخبر بمونه و نفهمه اطرافش چی میگذره و چقدر سخته که نزدیکان آدم محبت ها رو فراموش میکنن و با اون کسی که بهشون ظلم میکنه و خیانت کاره مدارا میکنن
اولین ایراد این خانوم این بود که اون زن سابق رو توی خونه راه داد و با شوهرش از طزیق قانون و در چارچوب قانون باید ترتیب این ملاقات رو میدادند.
حالا دیگه کار از کار گذشته
والان اون زن بخیال خودش دوباره میخاد زندگیشو برگردونه
فقط شما بانوی با تدبیر،همچنان خریم رو بین خودتون نگه دارید،وسعی کنید شوهرتون رو جذب خودتون کنید و فانتزیهاتون در رابطه بیشتر باشه و به خودتون و سرووضعتون بیشتر اهمیت بدید و اونقدر به شوهرتون احترامتونو بیشتر کنید تا اگه احیانن خطایی مرتب بشه شرمنده باشه.
تا زمانی که دختر اون زن به سن دانشگاه برسه و برای ایندش برنامه بریزه
با این کار هم حرمت خودتونو پیش همسر ونادختری نگه داشتید و هم دختر خودتون دچار تنش نمیشه
فقط صبر صبر صبر
بله منم بانظرشما. سعیده جان موافقم. حتمااا باید باهمسرشون صحبت کنند
خیلی عزیزی نرگس جان
سرگدشتقشنگی بود.خیلی همنزدیکبهسرگذشتخودمهستولی نسرنخانمشماخودتوناجازهدادینپایاینخانمبازبشههمش گفتنینمادرمنجایاوندختربودمبههیچوجهاسنهمچیننادریرونمیاوردمتمامبچهگیشوخرابکردورفتالاناومدهکهچیمرسی ازتنرگسجون
باسلام ،اون خانم رفته عشق وحالشو کرده بعد اومده دیده حبیب زندگیش خیلی بهتر شده اومده زندگیتو صاحب بشه ،شما میتونید درخفا یه وکیل بگیری ونصف اموال ودارایی قانونن مال شماست اون اموال رو نصف کنید وبهونه ات هم این باشه که حبیب اقا شما بدون اجازه از زندگی ما برمیداری وبه اون خانم میدی و.....،دراین میان دوتا حسنه که هم اون خانم طمع مال واموال حبیب رو از سرمیندازه وهم نیت حبیب اقا برات اشکارتر میشه ،والا اگر همینطور بشینی بخاطر اینکه ازاول احترام نگهداشتمو فلانو بهمان یهو میبینی زندگیت از دستت رفته و نشستی وکاسه چکنم وچکارکنم دستت گرفتی شما برا اینکه زندگیتو نگه داری ودفاع کنی از زندگی خودتون باید هر خط قرمزی رو بهم بزنی این چیه که میگی نمخام جروبحث بشه ،بشه از اونم فراترم بشه عوضش زندگیتو داری وکسی نتونسته ازدستت بگیره ،من توصیه میکنم بدون باخبرشدن احدی با یه وکیل خوب مشاوره کن ،راه حلهای بهتری هم میده ،انشالله موفق باشی🙋
تو ایران که زندکی نصف نصف نمیشه...همه چیز مال مرد هست.
ممنون نرگس جان ، و دوست عزیز ، به نظر من ، شوهر فرح خانم مسلمه که قدر ایشون رو میدونه ولی یه جورایی هم از خوبی ایشون و هم از شرایط فکری و فرهنگی ایشون و خونواده ش مطمئنه ، بنابراین به خودش این اجازه رو میده ، تصورم اینه که اگه فرح خانم واقعا وجود این خانم رو تحمل میکنه به شوهرش بگه من میدونم و قبول دارم ولی پنهان کاری رو دوست ندارم و مستحق دروغ نیستم، واگه واقعا نمیتونه ، بگه حبیب جان واقعا نمیتونم و به هیچ وجه ادامه نمیدم ،(، البته اگه چیزی باشه راههای زیادی برای اثبات وجود داره ، ولی بهتره شوهرشون خودش اعتراف کنه) ، اگه نمیخوای و واقعا نميخواي اين وضعيت رو قبول كني ، سستی به خرج نده لطفا پاش وایسا که قبول نمیکنی بدون دعوا و بدون گریه زاری ، و بدون شک و بدون ترس ، و مطمئن باش وقتی صداقت و صرافت تو رو ببینه ، تو روترجیح میده ، و نمیذاره بری،، ولی اگه بینه سستی ، ،،،، کیه که از دو تا بدش بیاد ، یکی سرش به سنگ خورده و میخواد جبران گذشته روبکنه یعنی زن اول و یکی میترسه بره ،،،،، خيلي بايد صبورانه و حكيمانه پیش بری،،،،،،،، اوم به خاطر نسترن بر نگشت ، دید اونجا که رفته جایی نداره ، با نقشه اومده جلو
فقط این رو بدون شما حقته که سالم زندگی کنی و دخترت توی محیط سالم بزرگ بشه ، ولی وجود این خانم همه رو به هم میریزه وگرنه میشد تحملش کرد ، مشخصه چه تیپ شخصیتی داره ، خیلی پر رو و خود خواهه ، البته قصدم از واژه ی پر رو ، اصلا توهین نیست نمی دونم چی به جاش بذارم
به نظر من اصلا حساسیت نشان نده به شوهرت هم در این رابطه هیچ صحبتی نکن تمرکزت بر روی زند گیت بگذار به شوهرت محبت کن وزندگیت را رونق بده با آرزوی موفقیت برای شما❤❤❤❤
چرا عزیزم؟؟؟منظوزت اینه که فقط شوهر داشتن مهمه؟؟؟اگه برعکسش بود چی؟؟؟؟واقعا که…؟؟؟عزیزم اگه خیانت میبینی حتما عذت نفستو حفظ کن مستقل شو و فقط بهش یک شانس بده و اگه جواب نداد جدا شو
ازت ممنونم نرگس جون داستان قشنگی بود دخترتونم.زیباست البتاه بگم منم خانومم.فکر بد نکنید چشم.بد حساب نکنید 😅😅😅😅
سلام نرگس جون سلامت باشید الهی بنظرمن سیاست تو زندگی خیلی مهمه بعضی وقتا آدم باید خودشو بزنه کوچه علی چپ ی مثل قدیمیه اما حواسشم به زندگیش باشه با محبت وزبون خوش چون گفتن این مسائل درست نیست پرده حرمت پاره میشه ودیگه طرف علنیش میکنه براش مهم نیست بزاره همسرش حرمتشو نشکونه وزندگیش خراب نشه سعی کنه خونسردی خودشو حفظ کنه هرچند سخته اما چاره وروش بهترازاین نیست
دقیقا با نظر شما موافقم نرگس جون باید بشینن با همسرشون صحبت کنن خیلی منطقی و رک و راست چون واقعا فکرو خیال ادمو به جنون میکشونه امیدوارم که حل بشه
سلام عزیزم به نظر من اولین کاری که میکنی خودت رو از جهت مالی تامین کن هر چه میتونی خودت رو از لحاظ مالی مستقل کن و قدم دوم یاد بگیر که شما هم مثل اون خانم زبون بازی کن و برای نجات زندگییت باید راه و روش زندگی رو عوض کن
به مشاور مراجعه کنید
چقدر این آقا نامردی کردند به همسرشون...براشون متاسفم.سکوت کنید دوباره مادر نسترن این آقا رو نا امید می کنه.
به نظر من اگه خونه دارهستین بهتره که کم کم کارهای مالی شوهرتون رو به دست بگیرین و کم کم به تولیدی رفت و آمد کنین و اینکه طبق گفتهدبقیه دوستان اگه تابحال چیزی به نامتون نبوده سعی کنین یهواموالی رو به نام خودتون بزنین تا این خانوم دستش از اموال کوتاه بشه.مطمئن باشین این خانوم پرویی که من دیدم رفته خوشیاشو کرده حالا یادش افتاده که بچه ای هم داره و اگه وقت پیدا کنه حتما به شوهرش دوباره نارو میزنه.کارتون یکم سخته حتما از روانشناس مشورت بگیرین و قدم به قدم پیش برین وسعی کنین زیاد با شوهرتون جرو بحث نکنین چون اون منتظر یه آتو از طرف شماست تا اونو رسما وارد زندگیش کنه.موفق باشید بانوی عزیز
ممنونم نرگس جون
خانم عزيز منم متاثر شدم از داستان زندگيتون وكاملا درك مبكنم چي ميگين ولي به نظرم سكوت جايز نيست با ارامش با همسرتون صحبت كنين انشاا كه تمام افكارتون سوتفاهم بوده باشه وچيزي بينشون نباشه
چقدر ما زنها گاهي مظلوم واقع ميشيم😢😢
سلام من هم با نظر اون دوستمون موافقم دوستانه راضی کن همسرت را که حداقل خانه را به نام شما بزند چون خانم اولش که با مکر وحیله دوباره وارد زندگی شوهرت شده پس میتونه حتی با دعا جادو هم که شده شوهرت رو دعا خور کنه و اموالش هم بگیره خوا۶ر ۵زیز خیلی مراقب باش تا دیر نشده ،با تشکر از داستانهای بانو نرگس خانم عزیز❤
مردی که تصمیم به کاری بگیره،ب هر طریقی شده اون کار انجام میده و نمیشه منصرفش کرد،پس ازشون بخواه یه سهم خوبی از کارخونه یا چیزی بنامت بزنه،کع مبادا خانوم اولش همه چیز را تصاحب بشه
سلام نرگس جون خسته تباشير عالى هستيد مثل هميش
من هم به اون يك زن با شما هم عقيده هست ❤❤❤
ترگس معتقدم که الان حبیب فکر می کنه زن سابقش چه آدم مدیر و مدبری و با تظاهر به مهربونی یک زن تمام و کمال می بیندش
جدا توصیه می کنم که این خانم خودشون وارد کار همسرشون کنن و یا حتی هر کار دیگه ای
بچه کوچک رو هم یا به مهد بسپارن و یا از مادر خواهر کمک بگیرن
اینکه شوهرشون ببینه که ایشون هم استقلال دارن و کار بلد هستن خیلی بازی رو تغییر میده.
ضمن اینکه هر وقت سر کار میرن هم بسیار آراسته و هم متین و خونسرد باشن تا تفاوتشون با اون زن دقیقا دیده بشه.
این تجربه کسی هست که خیلی چیز ها دیده و شنیده
فقط و فقط دست به زانو بزنن و شروع کنن
جان نرگس جان افتاد!شرمنده
نرگس عزیز دل ❤
سلام و درود ب نرگس بانو، همیشه تشنه شنیدن داستانهای زیباتون هستم
مهر بانو یه بار دیگه درخواست داستانهای قدیمی و چندقسمتی رو داده بودم..
ولی باز تک قسمتی گذاشتین، هر چند همشون شنیدنی هستن ولی قدیمیا یه حس خاص دیگه دارن شنیدنش
اگه امکان داره بذارید برامون
موفق باشید مهربانو🤍🤍🤍🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼💙💙💙💙💙💎💎💎
سلام خدمت شما بستکی به سرگذشتهایی داره که به دستم میرسه چشم
من فکر می کنمایشان با یک مشاور صحبت کنن موفق باشید❤
با سلام و خسته نباشید خدمت نرگس خانوم،من پیشنهادم به این خانم اینکه فقط تنها راهی ک این خانوم داره و میتونه بیشتر و بهتر جواب بده فقط دخترشونه منظورم دختر اول حبیب،بنظر بنده با دختر حبیب بشینه حرف بزنه و اونو قانع کنه ک مامانش بخاطر دیدن اون نیومده اون هدفش باباش بوده و مال اموال باباش با شنیدن و لحن گفتن نرگس خانوم بنده احتمال میدم دخترشون دختر عاقلی باشه و با حرف میتونه دخترشو قانع کنه ک حبیب از مامانش دوری کنه و در کل این پیشنهاد من مونده به خودتون ک چطور با حرف بتونین دخترتونو قانع کنین ک حبیب داره کاری خوبی نمیکنه و در کنار بی مهری به شما داره خیانت هم میکنه و این اصلا حق شما نیست بعد این همه مدت اون زن اولی هم بره با دوست پسر قبلیش کیفاشو بکنه الانم بیاد با زبون بازی همه چیرو بدست بگیره و یه پیشنهاد دیگه هم اینکه بره آمار کارای زن اولش رو در بیاره و اگه چیزی پیدا کنه ک رفتارش ب حبیب بربخوره همش پیش حبیب بگه تا از چشم حبیب بیفته و حتما بهش بفهمونه ک این زن. فقط بخاطر بی پولی و بی کسی بدر حبیب اومده و باز دستش ب دهنش برسه با کس دیگه میره
بنظرمن خونه و تولیدی را وادار کنید شوهرتون به اسم شما بزند قبل از اینکه به اسم ان خانم بزند ٫زیاد نجابت بخرج دادن هم بدرد نمیخورد ،بعض مردها حقشون هست که زن نانجیب داشته باشند ،چون لیاقت زن نجیب و بساز و زندگی کن را ندارند ،شما باید محکم از زندگیتون دفاع کنید و اجازه ندهید این ته مونده زندگیتون از دست برد
سلام نرگس جون شما دیگه تو تهران زندگی نمیکنید ؟؟
به نظرم شما از اول نباید میاوردیش خونتون و دخترتون رو نشونش میدادین مگه فقط به دنیا آوردن مهمه پس بزرگ کردن چی شما باید سفت و محکم میگفتی نسترن دختر منه و من اجازه نمیدم ببینه بعدش اون خانوم فوقش میرف شکایت و شما هم بحث خیانت و اینا رو به دادگاه میگفتی دوما چرا همش میگی سکوت میکنم چرا از اول روی خوش به زنه نشون دادی باید تو دیدار اول دو تیکه اش میکردی به دخترت هم میگفتی این خانم خرابه نمیخام دگ باهاش ارتباط بگیری میگفتی من مادرتم الانم دیر نشده شما هم بگو میخای بری همون کارگاه کار کنی بعد برو اونجا مثل یه کلفت باهاش رفتار کن اینقدر بهش گیر بده و یه مدل رفتار کن خودش فرار کنه بره فوقش دخترش رو هم میبره بزار ببره مال بد بیخ گوش صاحبش در ضمن همش بچسب به شوهرت و ازش دور نشو هرجا رف برو دنبالش بگو کمکت هستم به اون زنه هم حالی کن که دگ جایی تو این زندگی نداره رک و راست بگو دورات رو زدی حالا اومدی چی میخای یا برو پیش خانوادش بگو داره گند میزنه به زندگیت بیکار نشین خاهر
خوشم اومد ایول
اگه با شما خوبه پس زندگیتو خراب نکن خانوم عزیز تنهایی خیلی سخته
چه چرت و پرتا!
@@user-oy9lm7ub8eبله بله چرته
اگه با شما خوبه ؟! دوست عزیز با یقین بد هم میشه زندگی کرد اما با شک خوب نه .....
اتفاقا سکوت این خانم ماجرا رو به اینجا رسونده چون می ترسه چیزی رو بشنوه که انتظارش رو داره به نوعی می ترسه با ترس هاش رو به رو بشه .... و سر خودش داره کلاه میزاره !
چرا باید اجازه بده برای اون زن هزینه کنه چرا باید سکوت کنه وقتی اون زن پاش رو تو محیط کار همسرش گذاشته و خیلی چراها که نشون میده این خانم دلش نمیخواد با واقعیت روبه رو بشه و خودش رو به خواب زده ....
ابتدا شاید بشه جلوی خیلی چیزهارو گرفت ولی وقتی اینقدر منتظر موندی که به انتها رسید نمیشه کاری کرد ....
کدوم "خوبی" تو زندگی بینشون وجود داره که بی اطلاع این خانم ، همسر سابق تمام اختیار زندگیش رو بدست گرفته .....
قانونا و با احترام یا جای اون خانم هستش یا ایشون ....
تنهایی هزار بار بهتر از رابطه ی سه نفره ست ....
@@arezou_ak بعضی وقتها لازمه
همیشه تو این نوع رابطه ها مرد به همسر اولش برمیگرده، خانوم نسترن هم میخواد بهتون بگه که از زندگیشون برین بیرون، مقصر شما هستین که وارد یک چنین رابطه ای شدین،
یعنی چی؟
شما نکنه مادر نسترن هستید که بعد از خیانت و نادیده گرفتن بچه رفتید و بعد از چند سال برگشتید حالا طلبکار شدید،که یک خانم نجیب به این خوبی باعث پیشرفت زندگی حبیب شده؟
به چه حقی به زنی که بعد از چند سال جدایی مرد باهاش ازدواج کرده می گید افتاده وسط زندگی یک نفر
خیلی کامنت بی شرمانه ای بود
یا خود مادر نسترن هستی که هنوز وقیحی یا نظیر اون زن رو سیاه هستی
حتما فک و فامیل ننه نسترن
از ساعت آول باید قبل دیدن مادر و فرزند
یک مشاور راهنمایی میداد
الانم غیر این راه نیست
مشاور بی طرف قَضاوت میکنه و راهنمایی
بانوی عزیز بهتر هست مشاوره ی تخصصی بروید تا درست تر برخورد کنید .
میدونم مثل همیشه عالی هستین نرگس جان ممنونم از اینکه با صبوری و حوصله برامون وقت میزاری و داستان های پند آموز تعریف میکنی واقعا خسته نباشی عزیزم
سلامت باشید عزیز دلم💋♥️♥️
خانوم محترم اين چيزى است دركشورهاى ما اوجود دارد غير ازين اگر مشكل ديگرى نداريد به زندگيت ادامه بدى
درود نرگس عزيز . بنظر من و با تجربه اي كه دارم با دوا هيچي كه درست نمشيه بچه اش هم روحيه اش بهم ميريزه و زندگي بدتر از دختر شوهرش تجربه خواهد كرد ، فقط صبوري بخرج بده و فقط فقط قوانيني براي خانه اش بزاره و به شوهرش هم اجازه نده راجب اخانم اولش در محيط خانه صحبت كنه، اين خانم بايد متآسفانه اون خانم بپذيره و با مهرباني و سياست با احترام شوهرش به خودش عادت بده ،
خواهش میکنم تا دخترانتان استقلال مالی پیدا نکردند آنها را شوهر ندهید ،اگر این خانم پشتوانه ی مالی میداشت الان خیلی راحتر و محکم ترمی توانست تصمیم بگیرد .