خدا، دوراهی های سوگناک، و مسأله شرور گزاف

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 8 сен 2024
  • سخنرانی در حلقه دیدگاه نو (۲۱ ماه می ۲۰۲۲)

Комментарии • 7

  • @yasharfarzaneh4695
    @yasharfarzaneh4695 3 месяца назад +1

    عالی بود استاد.
    ممنونم. ⚘🌺🥀🌹🌷

  • @mahdibannaee7121
    @mahdibannaee7121 2 года назад +1

    بسیار عالی بود دکتر. احسنت

  • @mahshidsaffariha
    @mahshidsaffariha 9 месяцев назад

  • @mehrdadheydari1474
    @mehrdadheydari1474 2 года назад +2

    آقای دکتر سلام چن تا خواهش دارم.
    اولا من بسیار از برنامه هایی که در بی بی سی داشتید استفاده کردم
    1-خیلی دوست دارم در کلاب هاوس بیایید و درگیر بحث های خداباوری و ناباوری بشید
    2-به جای تاکید بروی مساله شر اونرو رها کنید و به مشکلاتی که ادیان ابراهیمی و کلام قدسی و احکام الهی مخصوصا اسلام بوجود آورده بپردازید.
    با تشکر

  • @kamalalipour3460
    @kamalalipour3460 11 месяцев назад

    بسیار آموزنده و شیوا بحث کردید اما دوراهی برای خداوند مصداق ندارد چنانکه شر وخیمتر یا خیر برتری هم از نگاه خداوند وجود ندارد اینها فقط برای ماست که نیازمندیم نه برای او که صمد است. ما چه در شر بسوزیم و چه در خیر متنعم باشیم مقصود خداوند از خلقت تأمین است

  • @rastegar7381
    @rastegar7381 2 года назад

    سلام اقای دکتر میدونم شاید این موارد ربطی به شما نداشته باشه اما میشه در باره زرتشت هم صحبت کنید چون یک جا از امام صادق میخونیم که زرتشت پیامبر ایران باستان نبوده و فقط سروده هایی آورده اما حضرت محد حدیثی که بهمون رسیده و کلا خالی از اشکال هم نیست میگه انان کتابی داشتند که از روی چرم گاو نوشته شده بود و شواهد تاریخی میگن اسکندر اون کتاب رو آتیش زد که همون سروده ها زمزمه های زرتشت بوده تو قرانم که گفته اهل کتابند .این موارد خیلی بین ایرانی ها اختلاف به پا کرده میشه از این ا هم صحبت کنید.و درمورد صحت این احادیث هم همینطور ؟ و اینکه اصلا اگر کتابشون معتبر نبود اهل کتاب خوانده میشدند چون به نظر برخی پیامبران دیگه هم کتاب داشتن اما خب کتاباشون نابود شده و همچنین فکر میکنم صحبت درباره اهورامزدا و فرق اون به خدای مسلمانان چیست؟اصلا تفاوتی دارند ؟

  • @fardeenfrotan291
    @fardeenfrotan291 2 года назад

    سلام
    منطق و اخلاق برساخته‌های انسان است، ورای انسان منطق و اخلاق وجود ندارد. منطق در درون زبان اتفاق می‌افتد. در عالم واقع، قواعد منطقی وجود ندارد.
    قواعد اخلاقی ناشی از پسند و ناپسند انسان است. این‌که چه عملی اخلاقاً درست و نادرست است، ناظر به عالم نیست، تنها احکامی است که در درون من شکل می‌گیرد. بنابراین تسری دادن احکام منطق و فرامین اخلاقی به ورای عالم انسانی محتاج دلیل است. ابتدا باید روشن کرد که ورای عالم انسان منطق و اخلاق وجود دارد، بعد از آن می‌توان به نحو موجه درباره خدا و دوراهی اخلاقی بحث کرد.