چگونگی شکست دادن هزاره ها توسط عبدالرحمن از زبان رهبر شهید. اینکه چرا سید ها و هزاره ها همیشه در مواقع حساس علیه هزاره ها و یا هم همدست و جاسوس دشمن هزاره ها قرار میگیرد به این معنی نیست که آنها دشمنی با هزاره ها داشته باشد بلکه حقیقت این است که این ها را احساس شان در چنان مواقع به جبهه دگر میکشاند چون احساس همدردی و هم تباری و هم سرنوشتی نمیکند و اینکه آنها هزاره نیستند خون هزاره در وجود شان نیست از این جا است که دگر هیچ فرق نمیکند برای شان تا با هزاره ها باشد و یا با دشمن هزاره ها، و برای شان جایی مهم است که ابتدا موجودیت شان حفظ شود دوم منافع شان تامین شود فرق نمیکند آنطرف پشتون باشد تاجیک باشد ایران باشد و یا عربستان. طوری که در ابتدا جنگ های داخلی تا روزی منفعت شان ایجاب میکرد با هزاره ها بود باضعیف شدن هزاره ها با تاجیک رفتند با شکست خوردن تاجیک ها با پشتون ها و اتحاد صیاف دست همکاری دادند که این از تحولات پسین بود که همه هم نسلان امروز آنرا عملا دیدند و در گذشته ها نیز عین مسله بوده است. در این جا اشتباه از مردم هزاره است که بی ملاحظه برمسایل اساسی و حقیقت های سیاسی و با اتکا به احساست فرهنگی، مذهبی و هم زیستی امورات و محاسبات سیاسی خویش را ترتیب میکند که هر بار مرتبا دچار شکست و مشکلات جدی شده است تا آنجا که ۷۰ درصد نفوس شان از دم تیغ گذشتند. ولی هرچند از سید ها و قزلباش ها شکایت ندارم چون اینها به ناچار همان شکاف ها و درز های را در جامعه هزاره با اختلاط بودوباش که دارد ساخته است که دشمن هزاره ها از آن طریق به اهداف خود می رسد چون اینها ناخواسته در این موقعیت قرار گرفته است اگر به خواست دشمن هزاره ها که در موقعیت قدرتمندتر قرار دارد پاسخ مثبت ندهد و همکاری نکند موجودیت خود شان در خطر است و خویش را در خطر میبیند و از طرفی هم نمیخواهد درسایه هزاره خویش را قرار دهد چون فکر میکند سروری و سیادت خود را از دست میدهد و آن مشکل کشا بودن خود را که با تبانی با دشمن هزاره بدست آورده از دست میدهد و اعتبار کاذب که خلق کرده نابود میشود بنا چه میکند هم با دشمن همکاری میکند و هم گاهی خود را برای هزاره دایه نشان میدهد که هم اینطرف سلام به جای باشد و هم آغوش آن طرف گرم نگه داشته شده باشد. ولی نه تا این حد که در زمان جنگ با عبدالرحمن چند فرد سید و قزلباش به عنوان عالم تشیع، در زمانیکه که وحشت و دهشت جنگ عبدالرحمن به کشور های همسایه نقل و قول و آوازه شده میرسد و کشور ها شوکه شده و میخواهد بنابر اقتضای سیاست خارجی شان دخالت کند و مانع خون ریزی های بیشتر شود مخصوصا کشور ایران و عراق که بنابر سیاست و اقتضائات مذهبی شان که دفاع از یک مسلمان مظلوم و همچنان شیعه بود به دربار امپراطوری هند بریتانوی و حکومت عبدالرحمن گوشزد های داشته باشد و درمورد جنایات عبدالرحمن اعتراض کند که عبدالرحمن با آگاهی از این مسله چند عالم سید قزلباش شیعه را یافته و موظف میکند تا کار کند؛ و این چند عالم سید و قزلباش شیعه مذهب از طرف عبدالرحمن مامور میشود تا ابتدا به کشور همسایه ایران برود و بعد از آنجا به نجف اشرف که مجتهدین شیعی در آنجا بود و تمام جنایات عبدالرحمن را عنایات عبدالرحمن نسبت به مردم هزاره ساخته گذارش دهد و همه چیز را گل و گلستان گوید، و همانطور کردند که این کار را با استفاده از احادیث و روایات و سخنان امامان ع و غیره به کرسی نشاند و همه را خاطر جمع ساخت و برگشتند؛ که این موضوع در سال اول شکست هزاره ها که نزدیک یک سال از مقاومت سه ساله هزاره ها در مقابل عبدالرحمن غدار گذشته بود انجام شد که بعد از عبدالرحمن سه سال دگر بیدون هیچ دغدغه به بدترین جنایات شان ادامه داد و آنقدر جنایات را انجام داد که دگر خود حوصله اش را نداشت ولی باز هم جنایت میکرد؛ تا بعد از ۳ سال دگر ایران و عراق و مراجع تقلید که در نجف اشرف بود و مطلع شدن قطعی شان از جنایات وحشتناک عبدالرحمن ظالم که به همه عالم رسیده بود مجتهدین نجف و همچنان ایران نیز احساس خطر از دست دادن مشهد را نموده بود به دربار انگلیس در هند بریتانوی نامه اعتراضی نوشته و خواهان توقف جنایات عبدالرحمن علیه هزاره های شیعه میشود و ناصرالدین شاه موضیع جدی خود را علیه هند بریتانوی اعلام میکند تا مانع اعمال جنایت کارانه حکومت دست نشانده شان در افغانستان شود که شدند البته وقتی که گپ از گپ گذشته بود جنایات ها شده بود و قتل ها تاراج ها، غصب ها و چه ستم ها هم اتفاق افتاده بود. ای وای ای وای از این هیات درباری مذهبی سید و قزلباش شیعی که از آدرس خود هزاره ها و مذهب هزاره ها چنین ستم را به هزاره روا داشتند اگر این ها آن عمل شان را نمیکرد بطور قطع از جنایات عبدالرحمن در همان سال اول شکست ممانعت صورت میگرفت و بیشتر از ۷ الی ۸ درصد هزاره ها قتل عام نمیشد. گفتم نه تا این حد کدورت و وسیله شدن برای مردم که در میان شان زندگی میکنید و از درخت شان میوه میخورید و به خود شان تا این حد ظلم روا میدارید. درست هیات عبدالرحمن بود ولی تا اینجا مجبور نبودید که این قدر ماهرانه تلاش کردید تا سه سال توجه را از مردم نسبت به مردم هزاره بیگیرید و این یک را کوچک را نیز بستید حد اقل یک کمی کم انسانیت و جوانمردی شما کجا بود های های برای چند سکه همگام و همدست چه جنایت ها شدید! پس هر زمان این نقطه ضعف در وجود سید ها و قزلباش های است تا از آن هزاره ها شدیدا آسیب ببیند؛ از این جا است که یک پچول سید یا قزلباش ادعا دارد جامعه بزرگ هزاره ها را تحت قیمومیت و رهبری خویش داشته باشد این دو علت دارد اول دشمنان هزاره شدیدا به این موضوع ضرورت دارد دوم خود اینها چنین گذشته موثر را داشته است و همیشه انتظار دارد همانطور موثر باشد.
سید در افغانستان نیست هیچ یک از سید ها پشت نامه و شجره نامه ندارد اصلی این سید ها از مردم گلف ایران است در افغانستان فقط از احساسات دینی وارادت خاصی که همه شیعه یان و علل خصوص هزاره ها به خاندان اهلبیت ع داشت و دارد عده یی به خاطر خود را به نام سید جا زدن در بین این ملت و مردم و همیشه برتری گری کردن و جنگ در بین اقوام مختلف افغانستانی راه اندازی کردند و اگر سید واقعی بودن هیچ وقت در حق ملت مظلوم خود که همه مومنین مسلمانان هست جنگ خوب نیست و علل خصوص در بین شیعه ها اینقدر جفا نمیکردند هر بارکه جنگ ومخالفت ملت و مردم هزاره با بقیه اقوام اتفاق افتاده متاسفانه سیدها در صف اول صفوف دوشمن علیه هزاره ها قرار گرفته و توانسته هزاره ها را تقسیم تقسیم کرده و شکست داده خود شان را خوب جلوه داده و در آخر هم خود شان را بی غرض جلوه داده و این خودش یک خیانت و جفای محض و آشکار است در بین جامعه یی ملت و مردم مسلمانان افغانستان و علل خصوص در بین جامعه شیعه و هزاره در افغانستان.
❤
افغانستان زهن ها تجزیه شده تنها خاک مانده ک تجزیه شود انشاالله اینم بزودی تجزیه میشود زنده باد کشور مستقل هزارستان
دم گوزوک پدرته نمیتانه زوی کجاهستی افغانستان بیا زوی
زنده بادهزارستان آزادآباد
بنام خـــــــــــــــدا
هــــــ💙🤍💛ـــزاره
هزارسـ🟦⬜🟨ـتان
🟦🟦⬜⬜🟨🟨
🟦پرچم هــزاره 🟨
🟦هویت هـزاره 🟨
🟦🟦⬜⬜🟨🟨
هــــــ💙🤍💛ـــــــزاره
هزارسـ🟦⬜🟨ــــتان
این ها که در صفحات مجازی لفازی میکنند دل وگرده در میدان عمل راه ندارند
چگونگی شکست دادن هزاره ها توسط عبدالرحمن از زبان رهبر شهید.
اینکه چرا سید ها و هزاره ها همیشه در مواقع حساس علیه هزاره ها و یا هم همدست و جاسوس دشمن هزاره ها قرار میگیرد به این معنی نیست که آنها دشمنی با هزاره ها داشته باشد بلکه حقیقت این است که این ها را احساس شان در چنان مواقع به جبهه دگر میکشاند چون احساس همدردی و هم تباری و هم سرنوشتی نمیکند و اینکه آنها هزاره نیستند خون هزاره در وجود شان نیست از این جا است که دگر هیچ فرق نمیکند برای شان تا با هزاره ها باشد و یا با دشمن هزاره ها، و برای شان جایی مهم است که ابتدا موجودیت شان حفظ شود دوم منافع شان تامین شود فرق نمیکند آنطرف پشتون باشد تاجیک باشد ایران باشد و یا عربستان. طوری که در ابتدا جنگ های داخلی تا روزی منفعت شان ایجاب میکرد با هزاره ها بود باضعیف شدن هزاره ها با تاجیک رفتند با شکست خوردن تاجیک ها با پشتون ها و اتحاد صیاف دست همکاری دادند که این از تحولات پسین بود که همه هم نسلان امروز آنرا عملا دیدند و در گذشته ها نیز عین مسله بوده است.
در این جا اشتباه از مردم هزاره است که بی ملاحظه برمسایل اساسی و حقیقت های سیاسی و با اتکا به احساست فرهنگی، مذهبی و هم زیستی امورات و محاسبات سیاسی خویش را ترتیب میکند که هر بار مرتبا دچار شکست و مشکلات جدی شده است تا آنجا که ۷۰ درصد نفوس شان از دم تیغ گذشتند.
ولی هرچند از سید ها و قزلباش ها شکایت ندارم چون اینها به ناچار همان شکاف ها و درز های را در جامعه هزاره با اختلاط بودوباش که دارد ساخته است که دشمن هزاره ها از آن طریق به اهداف خود می رسد چون اینها ناخواسته در این موقعیت قرار گرفته است اگر به خواست دشمن هزاره ها که در موقعیت قدرتمندتر قرار دارد پاسخ مثبت ندهد و همکاری نکند موجودیت خود شان در خطر است و خویش را در خطر میبیند و از طرفی هم نمیخواهد درسایه هزاره خویش را قرار دهد چون فکر میکند سروری و سیادت خود را از دست میدهد و آن مشکل کشا بودن خود را که با تبانی با دشمن هزاره بدست آورده از دست میدهد و اعتبار کاذب که خلق کرده نابود میشود بنا چه میکند هم با دشمن همکاری میکند و هم گاهی خود را برای هزاره دایه نشان میدهد که هم اینطرف سلام به جای باشد و هم آغوش آن طرف گرم نگه داشته شده باشد.
ولی نه تا این حد که در زمان جنگ با عبدالرحمن چند فرد سید و قزلباش به عنوان عالم تشیع، در زمانیکه که وحشت و دهشت جنگ عبدالرحمن به کشور های همسایه نقل و قول و آوازه شده میرسد و کشور ها شوکه شده و میخواهد بنابر اقتضای سیاست خارجی شان دخالت کند و مانع خون ریزی های بیشتر شود مخصوصا کشور ایران و عراق که بنابر سیاست و اقتضائات مذهبی شان که دفاع از یک مسلمان مظلوم و همچنان شیعه بود به دربار امپراطوری هند بریتانوی و حکومت عبدالرحمن گوشزد های داشته باشد و درمورد جنایات عبدالرحمن اعتراض کند که عبدالرحمن با آگاهی از این مسله چند عالم سید قزلباش شیعه را یافته و موظف میکند تا کار کند؛ و این چند عالم سید و قزلباش شیعه مذهب از طرف عبدالرحمن مامور میشود تا ابتدا به کشور همسایه ایران برود و بعد از آنجا به نجف اشرف که مجتهدین شیعی در آنجا بود و تمام جنایات عبدالرحمن را عنایات عبدالرحمن نسبت به مردم هزاره ساخته گذارش دهد و همه چیز را گل و گلستان گوید، و همانطور کردند که این کار را با استفاده از احادیث و روایات و سخنان امامان ع و غیره به کرسی نشاند و همه را خاطر جمع ساخت و برگشتند؛ که این موضوع در سال اول شکست هزاره ها که نزدیک یک سال از مقاومت سه ساله هزاره ها در مقابل عبدالرحمن غدار گذشته بود انجام شد که بعد از عبدالرحمن سه سال دگر بیدون هیچ دغدغه به بدترین جنایات شان ادامه داد و آنقدر جنایات را انجام داد که دگر خود حوصله اش را نداشت ولی باز هم جنایت میکرد؛ تا بعد از ۳ سال دگر ایران و عراق و مراجع تقلید که در نجف اشرف بود و مطلع شدن قطعی شان از جنایات وحشتناک عبدالرحمن ظالم که به همه عالم رسیده بود مجتهدین نجف و همچنان ایران نیز احساس خطر از دست دادن مشهد را نموده بود به دربار انگلیس در هند بریتانوی نامه اعتراضی نوشته و خواهان توقف جنایات عبدالرحمن علیه هزاره های شیعه میشود و ناصرالدین شاه موضیع جدی خود را علیه هند بریتانوی اعلام میکند تا مانع اعمال جنایت کارانه حکومت دست نشانده شان در افغانستان شود که شدند البته وقتی که گپ از گپ گذشته بود جنایات ها شده بود و قتل ها تاراج ها، غصب ها و چه ستم ها هم اتفاق افتاده بود.
ای وای ای وای از این هیات درباری مذهبی سید و قزلباش شیعی که از آدرس خود هزاره ها و مذهب هزاره ها چنین ستم را به هزاره روا داشتند اگر این ها آن عمل شان را نمیکرد بطور قطع از جنایات عبدالرحمن در همان سال اول شکست ممانعت صورت میگرفت و بیشتر از ۷ الی ۸ درصد هزاره ها قتل عام نمیشد.
گفتم نه تا این حد کدورت و وسیله شدن برای مردم که در میان شان زندگی میکنید و از درخت شان میوه میخورید و به خود شان تا این حد ظلم روا میدارید.
درست هیات عبدالرحمن بود ولی تا اینجا مجبور نبودید که این قدر ماهرانه تلاش کردید تا سه سال توجه را از مردم نسبت به مردم هزاره بیگیرید و این یک را کوچک را نیز بستید حد اقل یک کمی کم انسانیت و جوانمردی شما کجا بود های های برای چند سکه همگام و همدست چه جنایت ها شدید!
پس هر زمان این نقطه ضعف در وجود سید ها و قزلباش های است تا از آن هزاره ها شدیدا آسیب ببیند؛
از این جا است که یک پچول سید یا قزلباش ادعا دارد جامعه بزرگ هزاره ها را تحت قیمومیت و رهبری خویش داشته باشد این دو علت دارد اول دشمنان هزاره شدیدا به این موضوع ضرورت دارد دوم خود اینها چنین گذشته موثر را داشته است و همیشه انتظار دارد همانطور موثر باشد.
اگرهزاره خوده پاره حم کنه عددی نیست تاصدسال دیگر درمقابل پشتون باید زیرلینگ افغان باشی اون وخت عبدالرحمن خان الن نواسه های شان است،
سید در افغانستان نیست هیچ یک از سید ها پشت نامه و شجره نامه ندارد اصلی این سید ها از مردم گلف ایران است در افغانستان فقط از احساسات دینی وارادت خاصی که همه شیعه یان و علل خصوص هزاره ها به خاندان اهلبیت ع داشت و دارد عده یی به خاطر خود را به نام سید جا زدن در بین این ملت و مردم و همیشه برتری گری کردن و جنگ در بین اقوام مختلف افغانستانی راه اندازی کردند و اگر سید واقعی بودن هیچ وقت در حق ملت مظلوم خود که همه مومنین مسلمانان هست جنگ خوب نیست و علل خصوص در بین شیعه ها اینقدر جفا نمیکردند هر بارکه جنگ ومخالفت ملت و مردم هزاره با بقیه اقوام اتفاق افتاده متاسفانه سیدها در صف اول صفوف دوشمن علیه هزاره ها قرار گرفته و توانسته هزاره ها را تقسیم تقسیم کرده و شکست داده خود شان را خوب جلوه داده و در آخر هم خود شان را بی غرض جلوه داده و این خودش یک خیانت و جفای محض و آشکار است در بین جامعه یی ملت و مردم مسلمانان افغانستان و علل خصوص در بین جامعه شیعه و هزاره در افغانستان.