با نام او خسته نمودند مرا این مردم ماتم سرا در فکر خود خوابند ولی بیدارشان خواهد نمود یکی گوید از دیگران مغلطه چو خواهد که بیدار کند خفته گان ولی خود نداند که کارش غلط همان مغلطه را به منزل برد اگر او گوش میداد به گفتار خویش نمیکرد تکرار حرفان پیش نمیشد وطن آن سرای دلم بدست چنین آدمان ریش ریش ندانم چه چیز و چه کس راه او کج نمود که راه دلش را به مقصد ربود خسته نمودند مرا......... محمدرضا کیان پور کل خواجه بلژیک خاک گندم ١٣/آوریل/٢٠٢٢ عیسوی
با نام او زنی را شناسم که نامش نام بود به زیبایی در این دنیا نشان عام بود تمام خفته گان زیبا به پیشش رام بود خودش هرگز ندانست که مغزش خام بود فقط زن بود و زنبور ندانست مادری راهش چنین نیست چو از پیشش برفت آن دختر ناب ولی مغزش هنوزم خام و هم خواب چو از سیمای او رنگی ورق زد ولی افسوس دیر بود ای دوست چون از دنیا برفت آن پور پیردوست مگر آن دخترک آن پور تنها چه میگفتند کین آمد سر آنها خودت از هرکسی بهتر بدانی نخواهم نامش آورد آن زن دلیلش آبروی مام میهن محمدرضا کیان پور کل خواجه بلژیک خاک گندم ١٥/آوریل/٢٠٢٢ عیسوی
شعر فوق العاده عالى و دكلمه بسيار زيبا. موفق باشيد.
عالی بود ✨🌷
عالی مرسی
با نام او
خسته نمودند مرا این مردم ماتم سرا
در فکر خود خوابند ولی بیدارشان خواهد نمود
یکی گوید از دیگران مغلطه
چو خواهد که بیدار کند خفته گان
ولی خود نداند که کارش غلط
همان مغلطه را به منزل برد
اگر او گوش میداد به گفتار خویش
نمیکرد تکرار حرفان پیش
نمیشد وطن آن سرای دلم
بدست چنین آدمان ریش ریش
ندانم چه چیز و چه کس راه او کج نمود
که راه دلش را به مقصد ربود
خسته نمودند مرا.........
محمدرضا کیان پور کل خواجه
بلژیک خاک گندم
١٣/آوریل/٢٠٢٢ عیسوی
با نام او
زنی را شناسم که نامش نام بود
به زیبایی در این دنیا نشان عام بود
تمام خفته گان زیبا به پیشش رام بود
خودش هرگز ندانست که مغزش خام بود
فقط زن بود و زنبور
ندانست مادری راهش چنین نیست
چو از پیشش برفت آن دختر ناب
ولی مغزش هنوزم خام و هم خواب
چو از سیمای او رنگی ورق زد
ولی افسوس دیر بود ای دوست
چون از دنیا برفت آن پور پیردوست
مگر آن دخترک آن پور تنها
چه میگفتند کین آمد سر آنها
خودت از هرکسی بهتر بدانی
نخواهم نامش آورد آن زن
دلیلش آبروی مام میهن
محمدرضا کیان پور کل خواجه
بلژیک خاک گندم
١٥/آوریل/٢٠٢٢ عیسوی