گلهای رنگارنگ برنامه شماره 103

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 7 фев 2025
  • خواننده : بنان
    گوینده: روشنك
    نوازندگان: خالدی، مهدی (‎ویولن) ; همدانیان، حسین (‎ضرب / تنبک) ; رضا ورزنده (‎سنتور) ; كسایی، حسن (‎نی) ; عبادی، احمد (‎سه‌تار)
    جز یادِ تو، دل به هرچه بستم توبه
    بی ذكرِ تو، هر جا ی نشستم توبه
    در حضرتِ تو، توبه شكستم توبه
    زین توبه كه صد بار شكستم توبه
    حکیم سنایی (غزل)
    شدم از عشق تو شیدا كجایی
    به جان می جویمت جانا كجایی
    همی پویم به بویت گِرد عالم
    همی جویم ترا هرجا كجایی
    چو آنجا كه تویی از جمله پنهان
    ز كه پرسم كه داند تا كجایی
    تو پیدایی ولیک از جمله پنهان
    وگر پنهان نه ای پیدا كجایی
    ز عشقت عالمی پر شور و غوغاست
    چه دانم تا در این غوغا كجایی
    فتاد اندر سرم سودای عشقت
    شدم سرگشته زین سودا كجایی
    دلِ سرگشتۀ حیران ما را
    نشانی ده رهی بنما كجایی
    چو شیدای تو شد مسكین عراقی
    نگویی کآخر ای شیدا كجایی
    فخرالدین عراقی (غزل)
    ای نای خوش نوای كه دلدار و دلخوشی
    دم می دمی تو گرم و دمِ سرد می كشی
    ای نای خوش نوای كه دلدار و دلخوشی
    دم می دمی تو گرم و دمِ سرد می كشی
    مولانا
    (غزل)
    بنان (آواز)
    رفتی از این دیار و ندادی خبر مرا
    نشنیدی از كسی كه چه آمد به سر مرا
    گفتم كه سر به دامنِ آسودگی نهم
    آسوده كی گذاشت دلِ در بدر مرا
    رفتم برون ز خلوت او همچو آه سرد
    آن دم كه همچو اشك فكند از نظر مرا
    با یك شرر به دامن صد لاله می زند
    این داغ آتشین كه بُود بر جگر مرا
    ای كاش راه عمر به پایان رسیده بود
    روزی كه دیده بود در آن رهگذر مرا
    قانع شدم به تلخیِ دشنام از لبش
    قسمت نشد ز خانه قضایی قَدَر مرا
    ابوالحسن ورزی (غزل)
    روشنک (گوینده)
    تنها تویی تنها تویی در خلوت تنهائیم
    تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوائیم
    ای یار بی همتای من سرمایۀ سودای من
    گر بی تو مانم وای من وای از دل سودائیم
    بنان (آواز)
    تنها تویی تنها تویی در خلوت تنهائیم
    تنها تو می خواهی مرا با این همه رسوائیم
    ای یار بی همتای من سرمایۀ سودای من
    گر بی تو مانم وای من وای از دل سودائیم
    گرچه دُرون آتشم با یاد روی تو خوشم
    از غم قدح ها می كشم وه زین قدح پیمائیم
    جان گشته سر تا پا تنم از ظلمت تن ایمنم
    شد آفِتابِ روشنم پیدای ناپیدائیم
    من از هوس ها جَسته ام از آرزوها رَسته ام
    مرغ قفس بشكسته ام از فَرّ بی پروائیم
    زهره منصوره اتابکی (غزل)
    روشنک (گوینده)
    اين هم چند گلی بود رنگارنگ از گلزار بی همتای ادب ايران. هميشه شاد و هميشه خوش باشيد.

Комментарии • 4

  • @Jamshid-l8d
    @Jamshid-l8d 3 месяца назад

    بسیاااااازیباااااااا❤یادشااااااان جاااااااودان❤❤👏👏

  • @behrozsammak9062
    @behrozsammak9062 Месяц назад

    ❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

  • @hosseinmirbolooki7782
    @hosseinmirbolooki7782 11 месяцев назад

    بى نهايت زيبا درود ها 🙏👏👏👏❤️❤️❤️روانشان شاد و يادشان جاودان ❤️❤️

    • @Farhang_O_Honar
      @Farhang_O_Honar  11 месяцев назад

      خرسندیم از همراهی با شما ❤️