آهنگ مغول دختر هزاره 😍💖💐🌸🌹 هزارگی 🌺 ،Hazaragi song
HTML-код
- Опубликовано: 5 окт 2024
- آهنگ مغول دختر هزاره : تقدیم به علاقمندان هنر و فرهنگ هزارگی 🌺💐💘🌹
The song of Mughal Dokhtar e Hazara:Dedicated to those interested in the Hazaragi art and culture 🌺
Author: Dr. Hafiz Shariati Sahar
Singer: Sadegh Shahrashtani
خواننده: صادق شهرستانی
نویسنده: دکتر حفیظ شریعتی سحر
م ا براتی، لندن
-----------------------------------------
مغول دختر و ارببچه
(به روایت هزاره های جاغوری و تربت جام ایران)
بخش اول ارببچه و مغول دختر در میان هزارههای افغانستان و به ویژه هزاره های جاغوری شهرت زیادی دارد.ارببچه فرزند مردی فقیر از رعایای پادشاه است. مغولدختر، شاهزاده است که در آغوش ناز و نعمت بزرگ شده است. گونه ای از افسانه ای دو دلداده که فقط در افسانهها میتواند اتفاق بیفتد. ارببچه، عرب بچه نیست، بلکه فرزند یکی از طایفه های کهن هزارگی است که به طایفۀ ارب معروف بوده است. مغولدختر، دختر یکی از شاهان هزارگی است که روزگاری به شاران بامیان یا شیران بامیان معروف بوده اند.
بدون شک این افسانه، ریشۀ واقعی داشته و روزگاری در هزارستان اتفاق افتاده اما در گذر زمان چیزی برآن اضافه و یا از آن کم شده است. بدینسان این افسانه ربطی به مغولان ندارد. اما گذر زمان تغیراتی در افسانه آورده و باعث شده مردم نام شاهزاده را به شاهزاده مغولی عوض کند. در پسین روزگار نقالان حرفهای هزارستان آن را به صورت افسانه ای در آورده و باشاخ و برگی آن را ماندگار کرده اند. متن موسیقی افسانه ارببچه و مغولدختر به صورتهای متفاوت نقل شده است، پویا فاریابی فولکلور شناس افغانستانی در مجله فولکلور - کابل به صورت متفاوت از آنچه در هزارستان روایت می شود، نوشته است و روشن رحمانی در کتاب افسانه های دری به صورت متفاوتتر نگاشته است و جواد خاوری فرهنگ پژوی از دیار مغول دختر و ارب بچۀ هزاره ها آن را متفاوت تر از همه نگاریده است اما محتوای آنها خیلی با هم فرق ندارد. تمایز بین روایتهای این افسانه بیشتر به لحاظ اختلاف روایتهاست که راویان آن را به صورت متفاوت روایت کردهاند. افسانه ارببچه و مغولدختر بیش ازینکه به خاطر افسانه بودنش معروف باشد، به دلیل ترانه و دوبیتیهایش معروف است. اکثر آوازخوانان محلی آن را خواندهاند و آوازخوانان حرفهای هم آن را به صورتی متفاوت زمزمه کردهاند. دوبیتیهای ارببچه و مغولدختر از انسجام خوبی برخوردار نیست و به لحاظ وزن و قافیه مشکل دارد، اما چون محلی است و درس نخواندههای محلی آن را سرودهاند، نمیتوان عیب بزرگی برآن گرفت.
به دیگر سخن افسانه ی مغولدختر و ارببچه از افسانههای کهن مردم هزاره افغانستان است. هزارههای افغانستان که از کهنترین و بومیترین مردم آن سامان به شمار میروند به زبان فارسی دری صحبت میکنند. هزارستان به سبب دورافتادگی، کوهستانی و صعبالعبور بودن سرشار است از افسانهها و ترانههای کهن که ارببچه و مغولدختر یکی از آنها است. شاید به سبب نام این اوسانه ریشه ی این افسانه به روزگاران پس از حمله مغول به هزارستان برگردد. چنین حکایت کرده اند که نوۀ چنگیزخان درجنگ با هزارههای هزارستان، در بامیان به قتل میرسد و خان مغول دستور ویرانی بامیان را صادر میکند. پس از چند روز جنگ و گریز سرانجام بامیان به دست خان مغول فتح میشود و شهر غلغله، مرکز فرهنگی و هنری بامیان به ویرانهای تبدیل میگردد. خان مغول به این هم اکتفاء نمیکند، دستور میدهد هر موجود زندهای را که در بامیان یافتند، نابود کنند. لذا تمام درختان و گیاهان به آتش کشیده شود اما پس از این حوادث بین طایفههای هزارستان و مغول های ساکن شده در هزارستان طرح دوستی ریخته میشود و مغولان در فرهنگ و هنر هزارستان جذب میشوند و خود حامی فرهنگ کهن فارسی دری میگردند. درین صورت ریشه این افسانه به اتفاق عاشقانۀ بین ارببچه یکی از پسران طایفۀ ارب از طایفه های هزارستان افغانستان و مغول دختر از طوایف کهن مغول های ساکن در هزارستان؛ برمیگردد. اکنون پس از گذر سالهای زیادی از حمله مغول به هزارستان هنوز طایفه های از آنان در گوشه و کنار هزارستان زندگی میکنند که زبان مغولی دارند اما در عین حال به زبان فارسی دری عشق میورزند و آن را روان صحبت میکنند. تاریخ گذشته هزارستان نشان میدهد که هزارهها و مغولها با کمال آرامش و دوستی و زندگی مسالمتآمیز در کنار هم زیستهاند. شواهدی از درگیری خونین بین آنان کم است. دوستی و خویشاوندیی که بین اقوام افغانستان کمتر اتفاق میافتد، بین هزارهها و مغول ها به فراوانی دیده شده است. نزدیکی محل زندگی این دو قوم ساکن هزارستان و شمال افغانستان باعث ماجراهای عاشقانهای شده است که افسانه مفول دختر و ارببچه باید یکی از آنها باشد.
وزارستان استاوت دیگر ر - Развлечения
خداوند متعال نگهدار آقای صادق شهر ستانی چه خواطرات از گزشته داریم
آفرین 🌹🌹🌹🌹
❤❤❤❤❤❤