در مورد سکانسی که گفتید سیاسی بود و لزومی نداشت به نظرم برای کسایی که از فضای اجتماعی ایران بیخبرند یا خیلی درک درستی ندارن خیلی کارآمد بود، کارگردان خواسته بگه تو این فضا نمیتونی براحتی پارتنر خودت رو پیدا کنی و برای پیدا کردن یه همدم مشکل داری و بدین ترتیب حالا شکل برقراری ارتباطش با فریدون منطقی میشه... این نظر من بود شاید اشتباه میکنم
جناب این صحبت های گشت ارشاد برای دهه شصت به اون شکل بود وگرنه کسی که در جامعه امروزی ایران باشه میدونه که دیگه روابط اجتماعی و پیدا کردن پارتنر مشکلی نداره و در جامعه به ذره گشت گذار کرده باشید به این نتیجه میرسید
مشکلی نیست باید سکانس جوری طراحی بشه که با بقیه لحظات فیلم و کاراکتر سنخیت داشته باشه اما در اینجا انگار به زور به فیلم چسبیده در صورتی که بستر لازم برای چنین چیزی در فیلمنامه آماده و از قبل پیش بینی شده بود و با منطقی منطبق با درام فیلم اجرا میشد مشکلی نداشت اما در فیلم متاسفانه اینجوری نیست به علاوه اینکه سکانسه اصلا در نیومده و پلیسش هم خیلی زیاد بده
ممنون از نقد خیلی خیلی منصفانه ودقیقی که انجام دادین ..... نکته هایی که اشاره کردین در باه نقطه ضعف ها دقیقا همون هایی بودن که من موقع تماشای فیلم به نظرم اومده بود 👌👌👌👌👌
من با شما در سکانس پایانی مخالفم چون ۹۹ درصد فیلم در حال و هوای خوبی میگذره ولی در سکانسهای پایانی جوری رفتار شد که انگار نقش مهین یه کاراکتر قتلهای زنجیره ای هست وگرنه یه آدم عاشق و تنها بهش نمی خوره که عشقش رو خاک کنه من جای کارگردان بودم فیلم رو منفی تموم نمی کردم یا اگرم بخوام با مرگ فرامرز تمومش کنم ، روی کیک نخورده تموم می کردم حال و هوای فیلم حس خوشایندی داشت جای کارگردان بودم وقتی که مهین داشت تنفس مصنوعی میداد یه المان از زنده بودن فرامرز نشون میدادم به عنوان مخاطب دلم نمیخواست فیلم به سمت منفی بره
من یه زن ۶۰ ساله هستم که الان ۱۰ ساله تنها زندگی میکنم انگار فیلمو برای من ساخته بودن باید تو این موقعیت باشید تا بفهمین تمام سکانسها بجا بود حتی سکانی گشت ارشاد. چون مهین میخواست نشون بده که هنوز جزی از مملکت خودشه و اگر. پیر شده دلیل بر این نیست که برای جوونها اهمیت قایل نیست در مورد کیک هم فکر. کنم که نماد زندگی و شیرینیهای زندگی بود که نخورده تموم میشه بیچاره فریبرز نتونست طعم شیرین زندگی رو بچشه واسه همین یه لقمه کوچیک گزاشت تو دهنش قبل این که دفنش کنه مهین همون اول ورود فرامرز بهش گفت اگه باغچه منو دوست داری مال تو و اخرش هم مال خودش کرد فیلم از اول تا اخر عالی بود به نظرم فیلمهایی که با جسارت ساخته میشن فقط باید دید و به دست اندر. کارهاش بگیم دست مریزاد همین و بس مرسی از تحلیل خوب شما ❤❤❤❤❤
والله من ۵۷ سالمه و از ۴۴ سالگی تنهام ولی هیچوقت فکر نکردم در عرض چند ساعت یکی رو ببرم خونه و آخرش هم طرف رو توی حیاط خونم خاک کنم، همه ما دوستداریم تنها نباشیم ولی به نظرم اصلا واقعی نیست
فکرش رو بکن که این قسمت از تاریخ رو به نمایش بگذاریم ، بدون حضور گشت ارشاد!! چه دروغین میبود !!! و فضای فیلم چقدر کسالت بار میبود اگر دنیای اطراف را نمایش نمیداد !!! 😮😡
مشکل اینجاست که شما سینما رو به مثابه مستند میگیرین حضور گشت ارشاد هیچ منطق روایی در این فیلم نداره مشکل حضور گشت ارشاد نیست مشکل نوع حضورشه مشکل اینه که برای این حضور بسترسازی و برنامه ریزی مناسب و دارای نسبیت با اثر انجام نشده بود و نتیجه میشه این که شاهد یه سکانس به شدت اضافه و به زور گنجانده شده در فیلم هستیم به علاوه اینکه اصلا هم در نیومده و پلیسش هم خیلی بده کلیشه و شعار از سرتاسر این سکانس میباره متاسفانه که بد جوری از کلیت شاعرانه فیلم جداست
من اصلا کاری ب شرع و عرف ندارم ..ولی ب نظرم ی همچین کاری عاقلانه نیست اصلا .پارتنر پیدا کردن تو چند ساعت تو خیابون بعد سریع دستشو بگیره بیاره خونه بدون هیچ شناختی.. جالب هم هست ی شبه حرف از عشق میزنن .کمتر از ۱۲ ساعت همدیگرو میشناختن
درباره این مسئله در ویدیو صحبت کردیم کاراکتر اصلی ما پارتنر ( به معنای امروزی) نمیخواست، کاراکتر ما اصلا جوون امروزی نبود کاراکتر ما فقط هم صحبت و هم کلام میخواست فقط میخواست تو خونه خودش شب تا صبح رو که گفت خوابشم نمیبره تنها نگذرونه فیلم هم نه ادعای عشق داره نه چیزی فراتر از اون فیلم فقط داره تنهایی و تقلا برای فرار از اونو به تصویر میکشه
قرار نیست همه چیز عاقلانه بشه تا بشه باورش کرد! تو دنیای سریال میشه این کار مهین رو درک کرد که تنهایی امونشو بریده و سعی میکنه به هر چیزی چنگ بزنه برای پیدا کردن یه همدم...استیصال مهین کاملا این کارشو توجیه میکنه
چون تو این سن نمیخوان ازدواج کنن و انقد با تجربه هستن که میدونن چی رو میخوان و چی رو نمیخوان و یه چیزی هم راجع به عشق بهت بگم اینگه ۹۹ درصد عشق های تاریخ در یک نگاه اتفاق می افته و اونی که تو فکر میکنی عشق نیست و درک کردن بعد از مدتهاست
اول فیلم با مهین عشق کردم اما اخرش وایب قاتل سریالی حرفه ای رو بهم داد. بعدشم چرا به اون کارگر که بیل میزد گفت گل میخوام بکارم؟ باید میگفت درخت میکارم ! یه سکانس مهم هم اونجا بود که فرامرز شراب ریخت تو باغچه واسه اموات ولی خودش دفن شد اونجا
من که عاشقتونم ولی هنر وظیفش همینه خیلی از اهنگساز های دوران رمانتیک حین جنگ داخلی کشورشون سعی کردن با استفاده کردن از یک سری المان و فاکتور کنترپوانتیک اون حال و هوای تاریخی کشورشون رو به تصویر بکشن پس به نظرم، تاکید میکنم به نظرم ایرادی نداره اگر یک فیلم که اینقدر به گفته شما که خوش سلیقه هستین همیشه ،فیلم خوبیه،بخواد با این روش یکم از اون فضای کشورش رو به تصویر بکشه چون به هر جهت این یک فیلم خصوصی بوده که به صورت جهانی پخش شده بازم دمتون گرم از اینکه اینقدر وقت میزارین❤️
مشکل فقط اینجاست که برای به تصویر کشیدن هر واقعیتی باید در فیلمنامه بستر مناسب براش فراهم بشه ولی اینجا نشده سکانس خیلی اضافه و جدا از فیلمه و بنظرم هیچ ظرافتی برای به تصویر کشیدن این واقعیت به کار نرفته و برای همینم هست که شعاری و کلیشه ای شده و به همین دلیلم هست که اگه از فیلم حذفش کنیم هیچ تفاوتی ایجاد نمیشه در صورتی که با بسترسازی درست میتونست شاه سکانس فیلم باشه بازی پلیسه هم خیلی بده پلیسشم قابل باور نیست😂♥️
قرار دادن سکانس ارشادی باعث یکجور ایجاد تنش و هیجان به فیلم که از اون حالت ارومش بیاد بیرون و لحظی به مخاطب تنفس بده، در ضمن فیلم میخواست بگه این جزوی از زندگی اجتماعی در ایرانه
از نظر تاکید دیالوگ های فرامرز بر تنهایی که میگید زیاده و روی ما کار نمیکنه ، قرار نیست همه چی روی ما کار کنه ، فرامرز میخواد برای مهین روی تنهاییش تاکید کنه و حس نزدیک تری ایجاد بکنه مثل خیلی آدم های دیگه که تو دیت اولشون
اقا من همیشه با نقد شما موافقم جز این مورد که گفتین سکانسای گشت و اینا اضافه بود خب این فیلم چون قرار بوده تو خارج از ایران نمایش داده بشه حتما خواستن ی نمایی از شرایط سیاسی ایرانم توش نشون بدن درسته که سکانس گشت بیرون زده ولی به نظرم کارگردان هدفی داشته از این کار و خواسته به شرایط خفقان ایران اشاره کنه با تشکر از نقد عالی شما❤
یک فیلم خیلی معمولی و اصلا در حد و اندازه تعریف هایی که ازش میشه نیست و صرفا گذر از یک سری خطوط قرمز محبوبش کرده ، آیا واقعیت زندگی صرفا روسری نداشتن توی خونه س ؟ خیر 😶 تعجب کردم که گفتید یک اثر ماندگار 😮
خیلی فیلم خوبی من چقدر باهاش حال کردم خیلی واقعی بود همه جوره واقعی ب نظر میومد دیالوگاشون چقد خوب بود فقط چرا انقد بد تموم شد نمیشد حالا نمیره چرا همه فیلمامون یه سرش ب مرگ میرسه ، پایانشو میتونستن خیلی بهتر تموم کنن حالا خوشی ب مردم ما حرومه ولی دیگه مرگ هم میشد نباشه 😐
درود - سپاس از برنامه های خوب تون - امیدوارم همونطور که نقد میکنید و به درستی هم فقط بر ضعف ها تاکید میکنید نقد به نقد خودتان را هم بپذیرید - 1 - به اظهارخودتان فیلم در رده رئال قرار میگیره پس سکانس گشت ارشاد و حکایت جنگ در ماشین و زن همسایه رو نباید بیرون زده و غیر طبیعی فرض کنید چون بخش مهمی از واقعیت به شدت "بیرون زده " در جامعه ما ست و شما هر روز از خونه بیرون میری امکان نداره با یکی از این رویداد های" بیرون زده " مواجه نشی 2- فرض کنید فردا به هر دلیلی قانون حجاب اجباری لغو بشه وبساط این کارا جمع بشه در این حال بعد از مثلن یک سال فیلم بدون سکاننس گشت ارشاد دیگه چه جنبه جسارت آمیزی داشت 3 - وقتی اثری فقط دو بازیگر داره و کل بار فیلم و کارگردان و فیلمنامه روی دوش همین دو تاست با توجه به سابقه اقای محرابی بی انصافی بود که رتبه دوم رو به ایشون بدید به نظرم بازی ایشون حرفه ایی تر قدرتمندتر و باور پذیر تره 4- کاش در نوشته هاتون نام مریم مقدم و بهتاش صناعی ها رو حداقل یه بار میاوردین فقط محض احترام واطلاع ........ ارادت
ممنون از نظرتون رئال بودن اثر ارتباطی به دادن شعار های بی ربط سیاسی نداره چیزی که در فیلمنامه گنجانده میشه باید هدفی در راستای درام و قصه فیلم داشته باشه و اگر سکانسی کاملا قابل حذف از یک اثره و هیچگونه ربطی به اون اثر نداره پس بیرون زدست بحث درباره سینما و فیلمنامست آیا ما باید تمام واقعیت های جامعه رو در فیلم به تصویر بکشیم هرچقدر هم که بی ربط باشن؟ در این صورت به یک فیلم هزار ساعته نیاز داریم فیلم سیاسی نیست، پس نباید حرف سیاسی هم بزنه پس نباید ژست سیاسی هم داشته و نباید شعار سیاسی هم بده اگر قراره این کارها رو بکنه باید با ظرافت و در چهارچوب منطق درام خودش انجام بشه روایت فیلم درباره تنهایی و تقلا برای فرار از اونه و رئال بودن به این معنی نیست که هر چیز بی ربطی از جامعه رو بیایم به فیلم بچسبونیم اگه میخوایم حرف سیاسی بزنیم باید فیلم سیاسی بسازیم باید قصه مون سیاسی باشه باید کاراکترمون سیاسی باشه اما صرفا با یه آدم تنهای دلتنگ گذشته روبرو هستیم ممنون از توجهتون🙏
4:49 به نظرم دلیل اینکه شما این دو مورد رو یک حرکت صرفا سیاسی و بی تاثیر می دونین دلیل اولش اینه که شما انگار این موضوع رو در نظر نگرفتین که اون کاراکتری که داره به شما تنهاییش رو نشون میده یک زن تنهاست در ایران، اون سکانس آرایش اتفاقا یکی از اولین عکس العمل های زنانه است که ما در مواجهه با خیلی از ناکامیهامون انجامش میدیم کارهایی مثل همین آرایش یا کوتاه کردن موها یا لاک زدن و تغییرات ظاهری، چون انگار میخوایم یه جورایی به خودمون قوت قلب بدیم که هنوز هم تو میتونی خواستنی و دوست داشتنی باشی، خیلی کار بی ربطیه و شاید برای آقایون قابل درک نباشه اما هست. مواجهه با گشت ارشاد و یه جورایی تحمل حرفهای بی ادبانه و با لحن چندش آور و زشت مامورانش برای یک زنی که تو ایران زندگی می کنه، صرفا یک حرکت سیاسی نیست و اتفاقا این دقیقا خود زندگی ما زنهاست که تو هر سنی و با هر طرز فکری از سالیان گذشته که کمیته بود تا الان روزانه در حال زندگی کردنش هستیم و ازش رنج میبریم و بعد از انقلاب مهسا امینی مردها هم واضح تر اون رو دیدن ولی خب در همون لایه اولیش و به عنوان یک کنش سیاسی باهاش مخالفت کردن. بنابراین به نظرم اتفاقا این سکانس ها بود تا تنهایی و زندگی روزمره یک زن در ایران رو ببینیم نه یک انسان رو.. البته من منتقد حرفه ای نیستم و فقط نظر شخصی خودم رو میگم و ممکنه اشتباه کرده باشم. و حتی لحن حرف زدن و فضولی همسایه هم حتی برای من خیلی واقعی بود. و ببخشید انقدر طولانی نوشتم اما بعد از دیدن فیلم داشتم فکر می کردم که چرا برعکس اوایل فیلم، آخرش انقدر به نظرم بد میومد و به این نتیجه رسیدم که انقدر مهین برام واقعی بود و باورش کرده بودم که انگار اصلا دلم نمیخواست این زندگی انقدر باهاش بیرحم باشه که بعد از ۳۰ سال تنهایی حتی یک شب هم براش با خوشحالی به صبح نرسید :(
خیلی ممنون از نظرتون فیلم به قدری موفق در تصویر کردن تنهایی هست که نیازی به این ادابازی های گشت ارشاد نداشته باشه مشکل حضور گشت ارشاد بحث چگونگیشه بسیار کلیشه ای و شعاریه جوری که انگار به زور به فیلم دوختنش اگر این اتفاق با سناریو و نوشته و متن درست و در راستای فیلم رخ میداد مسئله ای نبود اما الان بنظر ما بدترین سکانس فیلمه که نبودش هیچ لطمه ای نه به قصه میزنه نه به شخصیت میزنه و نه تنهایی رو ناقص میکنه
همتون با دیدن این فیلم به موضوعاتی مانند محدودیت ها تنهایی کهنسالی و غیره فکر میکنید اما من معتقدم این فیلم بهترین ضد تبلیغ برای ویاگرا بود هههههههههههه
-چقدر عقب كشيدن دوربين موقع ورود فرامرز به خانه و جلو بردن آن وقتي آن دو روي مبل نشسته بودند را خوب توضيح داديد و اتفاقا جزو سكانسهاي دوست داشتني فيلم براي من بودند. -اينكه همه چيز در يك روز اتفاق بيفته و فقط يك روز مجال شكستن تنهايي برايش باشه را خيلي دوست داشتم. (چال كردن در باغچه را البته نه !مي تونست در اخر نشون بده كه تنهايي زن در انتهاي شب با حضور پليس در خانه پر مي شود …) -هيچ الزامي به نفي اعتقادات مذهبي با بي ارزش شمردن اعتقادات زن قبلي فرامرز توسط او ، وجود نداشت. (مي تونست به سرد بودن زن قبلي اش اشاره كنه، بي سواديش، تميز نبودنش، بي علاقگيش به همسر ، و …)
@filmisho بیشترین بحثی که تو اینستاگرام بود درباره این فیلم راجع به پیدا کردن قرصا تو جیب فرامرز بود! خیلیا حس بدی داشتن در این مورد و فکر میکردن شخصیت مهین شاید از فرامرز بدش اومده و حس سوءاستفاده بهش دست داده! منم برام جای سوال داشت که چرا اینو باید نشون بده بهمون!
برای من این سریال چند تا ابهام داشت و یه ذره غیر واقعی به نظر میرسید اول از همه اینکه تا جایی که من متوجه شدم همه سکانسهای این فیلم در داخل ایران ضبط شده بود و به صورت غیرقانونی هم حتماً بوده! اما متوجه نشدم چه جوری سکانسهای مربوط به پارک و خیابان ضبط شده مخصوصاً سکانسی که ون گشت ارشاد و لباس نیروی انتظامی داشت رو متوجه نشدم چجوری اون خودرو و لباس پلیس بدست آوردن! نکته بعدی که خیلی غیر واقعی به نظر میرسید طریقه آشنایی این دو فرد بود! شما حتی اگر ۱۸ سالت هم باشه و در اوج بی عقلی و تحت تاثیر هورمونهای جنسیت باشی بازم اینقدر ساده و راحت و سریع نمیتونی به یک غریبه اعتماد کنی اونم تو ایران امروزی که هزار جور اتفاق داریم میبینیم میفته! درسته هر دو کاراکتر تنهایی کشیده بودند و این خودش یک نکته انگیزشی برای طرفین برای ارتباط برقرار کردن شده بود اما بازم باور پذیر نبود برای من که اون آقای قرامرز راننده تاکسی که نظامی هم بوده و هر روز با کلی مسافر دزد و آدم شیاد روبرو هست چجوری ماشینش رو میذاره پیش خانومه و میره داروخونه؟؟ یا یا این موضوع خیلی غیر قابل باور بود که خانم مهین به عنوان یک پیرزن ایرانی که معمولاً خیلی تو این سنین بیاعتماد و بی اخلاق هستند چه جوری تا شب دم در اون آژانس تاکسی واستاده بود با این کهولت سن؟؟ شایدم این نکات خیلی سختگیرانه باشه و هر فیلم حتی فیلمهای خوب جهان را بیل بزنید یکی دو تا کرم توش پیدا میشه در کل باید به جسارت و شجاعت عوامل این فیلم و همچنین عمق بالای این فیلم در عین سادگی فیلم نامه افتخار کرد🎉
درباره ضبط نماهای خارجی مطمئن نیستم اما فکر میکنم پروانه ساخت و مجوز لازم برای یه فیلم کوتاه رو داشتن که روی همون تونستن سکانس های خارجی ضبط کنن اما خب یه چیز کاملا متفاوت دیگه ای رو ضبط کردن درباره آشنایی دو کاراکتر بحث در اینجاست که کاراکتر اصلی ما فقط هم صحبت میخواد فقط میخواد تو خونه خودش تنها نباشه و اگه دقت کنین این نکته چند بار تو فیلم تکرار میشه فیلم ادعای عشق و یا رابطه عمیق بین این دو نداره، خیر اتفاقا رابطشون خیلی معمولی و سطحیه و کاراکتر ما صرفا هم صحبت میخواد در مجموع فیلمنامه چند ایراد بزرگ داره اما بنظر ما این مسئله ایراد نیست مرسی از شما🙏♥️
@@filmisho سپاس از شما ولی تو همین فیلم چندبار صحبت از عشق و حرفهای عاشقانه به میان میاد اگه دوباره ببینید متوجه میشید. و اینم بگم هیچ پیرزن تنهای ایرانی هم صحبتش روکه چندساعته میشناسدش یه راست نمیاره تو خونه شخصیش و براش ارایش نمیکنه و باهاش دوش نمیگیره و کیک براش نمیپزه و لباس براش نمیپوشه
@@don_zion چرا هست اتفاقا زیادشم هست مخصوصا توی اون سن چون ب قولی دنیا دیده ان و آب از سرشون گذشته خیلی چیزا براشون مهم نیست فقط همدم میخوان ، خانومه فقط توجه و همدم میخواست عاشق نشد
من این فیلم رو توی سینما آلمان دیدم و بیننده آلمانی هم زیاد بودن و برام سوال بود این روایت توی کشور آزاد چه کششی میتونه داشته باشه؟ ولی وقتی فکر کردم موضوع تنهایی مخصوصا سالمندان توی کشورای آزاد قابل درکه و شاید اون سکانس های اضافه ای که میگین برای فیلمی که قراره توی جشنواره بره و وضعیت ایران رو نشون بده از خسته کننده بودن کم میکنه ، چون موضوع حجاب و گشت ارشاد برای خارجیا مخصوصا اینجا موضوع مهمیه ولی تخصصی حتما حق با شماست
چرا فکر میکنید فیلم سیاسی نیست؟ به نظر من حتی شکل و نوع تنهایی اینها کاملا به اوضاع سیاسی مملکت ربط داده میشه چون تحت تاثیر کلیشه ها و محدودیت های حاکم بر ایران تنهایی این دو نفر شکل داده شده
@ خودشون دارن میگن قبلا میرقصیدم قبلا شراب میخوردم قبلا قبلا قبلا ، چه چیزی علاوه نه بر سن و سال این ۲ نفر در ایران عوض شده؟ حکومت ! سیاست ! نوع تفریح! نوع ارتباط ها…. تعجب میکنم از این کلمه ابدا که استفاده میکنید
سرهم بندی بود. نه اولش که خانم یک دفعه اینقدز مدرن شد و راننده اژانس را یک شبه به تور زد نه اخرش که گفت پیرزن ها بهتره توی خانه بمانند و مدرن بازی در نیاورند😂😂😂
راستی میدونستین کاراکتر مرد فیلم (فرامرز) آقای اسماعیل محرابی پدر آشا محرابی از بازیگران روباتیک و بوتاکسی ایران است؟؟؟؟ دختر بوتاکسی پدر راننده تاکسی هههه
@@filmisho به شدت این حسو بهم میداد که کارگردان خارج از کشور هست مدتهای طولانی . که میدونم اینطور نیست در کل چیزی که من داخل این فیلم دیدم ، چندان به واقعیت نزدیک نبود . توی فیلم های سعید روستایی یا فرهادی فارغ از هر چی جنبه واقع گرایانه کار تو سطح بالایی اجرا شده ، اما اینجا نه .
فکر میکنم دلیل اصلی این اتفاق برای شما نبود فیلم عاشقانه ایرانی هست ما در ایران فیلم عاشقانه به معنای واقعی کلمه چندان نداریم فیلمی که بدون محدودیت بتونه عمل کنه شاید به همین دلیل شما کمی فیلم رو پس میزنین فیلمای آقای روستایی هم به همین دلیل برای شما قابل باورتر هستن چون چیزی هستن که عادت داریم به تماشا کردنشون اما فیلم عاشقانه نداریم واقعا کیک محبوب من بنظرم ابدا ادعای عشق عمیق و یا رابطه ماندگار نداره، فیلم کاراکتری داره که تنها دغدغه اون داشتن هم صبحت و تنها سپری نکردن شب تا صبح هست اتفاقا دو کاراکتر خیلی رابطه معمولی ای باهم دارن و قرارم نبوده ارتباط عمیقی داشته باشن و فیلم هم ادعایی در این زمینه نداره ما صرفا شاهد تقلا برای فرار از تنهایی هستیم که کاراکتر اصلی ما موفق میشه برای یک شب تا صبح اون رو تجربه کنه و بعد هم از دستش میده ممنون از توجه شما🙏
در مورد سکانسی که گفتید سیاسی بود و لزومی نداشت به نظرم برای کسایی که از فضای اجتماعی ایران بیخبرند یا خیلی درک درستی ندارن خیلی کارآمد بود، کارگردان خواسته بگه تو این فضا نمیتونی براحتی پارتنر خودت رو پیدا کنی و برای پیدا کردن یه همدم مشکل داری و بدین ترتیب حالا شکل برقراری ارتباطش با فریدون منطقی میشه...
این نظر من بود شاید اشتباه میکنم
نظر جالبی بود
جناب این صحبت های گشت ارشاد برای دهه شصت به اون شکل بود وگرنه کسی که در جامعه امروزی ایران باشه میدونه که دیگه روابط اجتماعی و پیدا کردن پارتنر مشکلی نداره و در جامعه به ذره گشت گذار کرده باشید به این نتیجه میرسید
مشکلی نیست
باید سکانس جوری طراحی بشه که با بقیه لحظات فیلم و کاراکتر سنخیت داشته باشه اما در اینجا انگار به زور به فیلم چسبیده
در صورتی که بستر لازم برای چنین چیزی در فیلمنامه آماده و از قبل پیش بینی شده بود و با منطقی منطبق با درام فیلم اجرا میشد مشکلی نداشت اما در فیلم متاسفانه اینجوری نیست
به علاوه اینکه سکانسه اصلا در نیومده و پلیسش هم خیلی زیاد بده
هم فیلم رو خیلی دوست داشتم هم نقد شما رو . 👍👍
ممنون از نقد خیلی خیلی منصفانه ودقیقی که انجام دادین ..... نکته هایی که اشاره کردین در باه نقطه ضعف ها دقیقا همون هایی بودن که من موقع تماشای فیلم به نظرم اومده بود 👌👌👌👌👌
خیلی قشنگ و حرفه ای تحلیل کردید مرسی واقعاا 👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
تحلیل جالب و بجایی بود.من واقعا دوس داشتم تحلیل فیلم نامه و فضا سازی ها رو چون به صورت ناخوداگاه واقعا تاثیر گزار هست.
من با شما در سکانس پایانی مخالفم
چون ۹۹ درصد فیلم در حال و هوای خوبی میگذره ولی در سکانسهای پایانی جوری رفتار شد که انگار نقش مهین یه کاراکتر قتلهای زنجیره ای هست وگرنه یه آدم عاشق و تنها بهش نمی خوره که عشقش رو خاک کنه
من جای کارگردان بودم فیلم رو منفی تموم نمی کردم یا اگرم بخوام با مرگ فرامرز تمومش کنم ، روی کیک نخورده تموم می کردم
حال و هوای فیلم حس خوشایندی داشت
جای کارگردان بودم وقتی که مهین داشت تنفس مصنوعی میداد
یه المان از زنده بودن فرامرز نشون میدادم
به عنوان مخاطب دلم نمیخواست فیلم به سمت منفی بره
ماهم که با پایان بندی مشکل داریم قسمت مخالفتش رو متوجه نشدم🙌😂
@ پس هچ😂😂 من اشتباه فهمیدم
ما دوستتون داریم و دمتون گرم و خسته نباشید
من یه زن ۶۰ ساله هستم که الان ۱۰ ساله تنها زندگی میکنم
انگار فیلمو برای من ساخته بودن
باید تو این موقعیت باشید تا بفهمین تمام سکانسها بجا بود
حتی سکانی گشت ارشاد. چون مهین میخواست نشون بده که هنوز جزی از مملکت خودشه و اگر. پیر شده دلیل بر این نیست که برای جوونها اهمیت قایل نیست
در مورد کیک هم فکر. کنم که نماد زندگی و شیرینیهای زندگی بود که نخورده تموم میشه
بیچاره فریبرز نتونست طعم شیرین زندگی رو بچشه واسه همین یه لقمه کوچیک گزاشت تو دهنش قبل این که دفنش کنه
مهین همون اول ورود فرامرز بهش گفت اگه باغچه منو دوست داری مال تو و اخرش هم مال خودش کرد
فیلم از اول تا اخر عالی بود
به نظرم فیلمهایی که با جسارت ساخته میشن فقط باید دید و به دست اندر. کارهاش بگیم دست مریزاد
همین و بس
مرسی از تحلیل خوب شما
❤❤❤❤❤
ایشالا که سلامت و سرحال باشین همیشه🙏♥️
والله من ۵۷ سالمه و از ۴۴ سالگی تنهام ولی هیچوقت فکر نکردم در عرض چند ساعت یکی رو ببرم خونه و آخرش هم طرف رو توی حیاط خونم خاک کنم، همه ما دوستداریم تنها نباشیم ولی به نظرم اصلا واقعی نیست
فکرش رو بکن که این قسمت از تاریخ رو به نمایش بگذاریم ، بدون حضور گشت ارشاد!! چه دروغین میبود !!!
و فضای فیلم چقدر کسالت بار میبود اگر دنیای اطراف را نمایش نمیداد !!! 😮😡
مشکل اینجاست که شما سینما رو به مثابه مستند میگیرین
حضور گشت ارشاد هیچ منطق روایی در این فیلم نداره
مشکل حضور گشت ارشاد نیست مشکل نوع حضورشه
مشکل اینه که برای این حضور بسترسازی و برنامه ریزی مناسب و دارای نسبیت با اثر انجام نشده بود و نتیجه میشه این که شاهد یه سکانس به شدت اضافه و به زور گنجانده شده در فیلم هستیم
به علاوه اینکه اصلا هم در نیومده و پلیسش هم خیلی بده
کلیشه و شعار از سرتاسر این سکانس میباره متاسفانه که بد جوری از کلیت شاعرانه فیلم جداست
من اصلا کاری ب شرع و عرف ندارم ..ولی ب نظرم ی همچین کاری عاقلانه نیست اصلا .پارتنر پیدا کردن تو چند ساعت تو خیابون بعد سریع دستشو بگیره بیاره خونه بدون هیچ شناختی.. جالب هم هست ی شبه حرف از عشق میزنن .کمتر از ۱۲ ساعت همدیگرو میشناختن
درباره این مسئله در ویدیو صحبت کردیم
کاراکتر اصلی ما پارتنر ( به معنای امروزی) نمیخواست، کاراکتر ما اصلا جوون امروزی نبود کاراکتر ما فقط هم صحبت و هم کلام میخواست فقط میخواست تو خونه خودش شب تا صبح رو که گفت خوابشم نمیبره تنها نگذرونه
فیلم هم نه ادعای عشق داره نه چیزی فراتر از اون فیلم فقط داره تنهایی و تقلا برای فرار از اونو به تصویر میکشه
قرار نیست همه چیز عاقلانه بشه تا بشه باورش کرد! تو دنیای سریال میشه این کار مهین رو درک کرد که تنهایی امونشو بریده و سعی میکنه به هر چیزی چنگ بزنه برای پیدا کردن یه همدم...استیصال مهین کاملا این کارشو توجیه میکنه
کار مهین یک کار ابلهانه بود هیچکی تو هیچ سرزمینی با هر اعتقادی نمیکنه اگه کرد.شک کنید به عقلش...لابد مهین پیرزن هم شروع آلزایمرش بوده
به نظرم هسته اولیه بسیاری از فیلمها و رمانها زمانی شکل میگیرند که اتفاق خرق عادتی میافته و عقل رو گاهن کنار میزنه
چون تو این سن نمیخوان ازدواج کنن و انقد با تجربه هستن که میدونن چی رو میخوان و چی رو نمیخوان و یه چیزی هم راجع به عشق بهت بگم اینگه ۹۹ درصد عشق های تاریخ در یک نگاه اتفاق می افته و اونی که تو فکر میکنی عشق نیست و درک کردن بعد از مدتهاست
اول فیلم با مهین عشق کردم اما اخرش وایب قاتل سریالی حرفه ای رو بهم داد. بعدشم چرا به اون کارگر که بیل میزد گفت گل میخوام بکارم؟ باید میگفت درخت میکارم ! یه سکانس مهم هم اونجا بود که فرامرز شراب ریخت تو باغچه واسه اموات ولی خودش دفن شد اونجا
در مجموع پایان فیلم رو ماهم باهاش نیستیم
من که عاشقتونم
ولی
هنر وظیفش همینه
خیلی از اهنگساز های دوران رمانتیک حین جنگ داخلی کشورشون سعی کردن با استفاده کردن از یک سری المان و فاکتور کنترپوانتیک اون حال و هوای تاریخی کشورشون رو به تصویر بکشن
پس به نظرم، تاکید میکنم
به نظرم ایرادی نداره اگر یک فیلم که اینقدر به گفته شما که خوش سلیقه هستین همیشه ،فیلم خوبیه،بخواد با این روش یکم از اون فضای کشورش رو به تصویر بکشه
چون به هر جهت این یک فیلم خصوصی بوده که به صورت جهانی پخش شده
بازم دمتون گرم از اینکه اینقدر وقت میزارین❤️
مشکل فقط اینجاست که برای به تصویر کشیدن هر واقعیتی باید در فیلمنامه بستر مناسب براش فراهم بشه ولی اینجا نشده سکانس خیلی اضافه و جدا از فیلمه و بنظرم هیچ ظرافتی برای به تصویر کشیدن این واقعیت به کار نرفته و برای همینم هست که شعاری و کلیشه ای شده و به همین دلیلم هست که اگه از فیلم حذفش کنیم هیچ تفاوتی ایجاد نمیشه در صورتی که با بسترسازی درست میتونست شاه سکانس فیلم باشه
بازی پلیسه هم خیلی بده پلیسشم قابل باور نیست😂♥️
فیلم نه تنها یک شاهکاره بلکه یک انقلاب در سینمای ایرانه❤❤❤❤❤❤❤❤❤
قرار دادن سکانس ارشادی باعث یکجور ایجاد تنش و هیجان به فیلم که از اون حالت ارومش بیاد بیرون و لحظی به مخاطب تنفس بده، در ضمن فیلم میخواست بگه این جزوی از زندگی اجتماعی در ایرانه
از کجا دانلود کنیم
از نظر تاکید دیالوگ های فرامرز بر تنهایی که میگید زیاده و روی ما کار نمیکنه ، قرار نیست همه چی روی ما کار کنه ، فرامرز میخواد برای مهین روی تنهاییش تاکید کنه و حس نزدیک تری ایجاد بکنه مثل خیلی آدم های دیگه که تو دیت اولشون
هر چیزی که در فیلمه باید روی مخاطب کار کنه
دیالوگ اضافه اضافست برای مخاطب و کاراکتر نداره
اقا من همیشه با نقد شما موافقم جز این مورد که گفتین سکانسای گشت و اینا اضافه بود خب این فیلم چون قرار بوده تو خارج از ایران نمایش داده بشه حتما خواستن ی نمایی از شرایط سیاسی ایرانم توش نشون بدن درسته که سکانس گشت بیرون زده ولی به نظرم کارگردان هدفی داشته از این کار و خواسته به شرایط خفقان ایران اشاره کنه
با تشکر از نقد عالی شما❤
👍
Thanks!
لطف کردین ممنون🙏♥️
یک فیلم خیلی معمولی و اصلا در حد و اندازه تعریف هایی که ازش میشه نیست و صرفا گذر از یک سری خطوط قرمز محبوبش کرده ، آیا واقعیت زندگی صرفا روسری نداشتن توی خونه س ؟ خیر 😶 تعجب کردم که گفتید یک اثر ماندگار 😮
ماندگاری اثر رو از جهت دیگه ای گفتیم نه از بعد سینمایی
جدا از اینکه فیلم در کارگردانی تقریبا بی نقصه و ایراداتی در فیلمنامه داره فقط
Thanks 💙💙💙❤❤❤
دقیقا منم در مورد سکانس رقصه نظرم همینه😢💔غم انگیز بود
خیلی فیلم خوبی من چقدر باهاش حال کردم خیلی واقعی بود همه جوره واقعی ب نظر میومد دیالوگاشون چقد خوب بود فقط چرا انقد بد تموم شد نمیشد حالا نمیره چرا همه فیلمامون یه سرش ب مرگ میرسه ، پایانشو میتونستن خیلی بهتر تموم کنن حالا خوشی ب مردم ما حرومه ولی دیگه مرگ هم میشد نباشه 😐
درود - سپاس از برنامه های خوب تون - امیدوارم همونطور که نقد میکنید و به درستی هم فقط بر ضعف ها تاکید میکنید نقد به نقد خودتان را هم بپذیرید - 1 - به اظهارخودتان فیلم در رده رئال قرار میگیره پس سکانس گشت ارشاد و حکایت جنگ در ماشین و زن همسایه رو نباید بیرون زده و غیر طبیعی فرض کنید چون بخش مهمی از واقعیت به شدت "بیرون زده " در جامعه ما ست و شما هر روز از خونه بیرون میری امکان نداره با یکی از این رویداد های" بیرون زده " مواجه نشی 2- فرض کنید فردا به هر دلیلی قانون حجاب اجباری لغو بشه وبساط این کارا جمع بشه در این حال بعد از مثلن یک سال فیلم بدون سکاننس گشت ارشاد دیگه چه جنبه جسارت آمیزی داشت 3 - وقتی اثری فقط دو بازیگر داره و کل بار فیلم و کارگردان و فیلمنامه روی دوش همین دو تاست با توجه به سابقه اقای محرابی بی انصافی بود که رتبه دوم رو به ایشون بدید به نظرم بازی ایشون حرفه ایی تر قدرتمندتر و باور پذیر تره 4- کاش در نوشته هاتون نام مریم مقدم و بهتاش صناعی ها رو حداقل یه بار میاوردین فقط محض احترام واطلاع ........ ارادت
ممنون از نظرتون
رئال بودن اثر ارتباطی به دادن شعار های بی ربط سیاسی نداره چیزی که در فیلمنامه گنجانده میشه باید هدفی در راستای درام و قصه فیلم داشته باشه و اگر سکانسی کاملا قابل حذف از یک اثره و هیچگونه ربطی به اون اثر نداره پس بیرون زدست
بحث درباره سینما و فیلمنامست آیا ما باید تمام واقعیت های جامعه رو در فیلم به تصویر بکشیم هرچقدر هم که بی ربط باشن؟ در این صورت به یک فیلم هزار ساعته نیاز داریم
فیلم سیاسی نیست، پس نباید حرف سیاسی هم بزنه پس نباید ژست سیاسی هم داشته و نباید شعار سیاسی هم بده
اگر قراره این کارها رو بکنه باید با ظرافت و در چهارچوب منطق درام خودش انجام بشه
روایت فیلم درباره تنهایی و تقلا برای فرار از اونه و رئال بودن به این معنی نیست که هر چیز بی ربطی از جامعه رو بیایم به فیلم بچسبونیم
اگه میخوایم حرف سیاسی بزنیم باید فیلم سیاسی بسازیم باید قصه مون سیاسی باشه باید کاراکترمون سیاسی باشه اما صرفا با یه آدم تنهای دلتنگ گذشته روبرو هستیم
ممنون از توجهتون🙏
4:49 به نظرم دلیل اینکه شما این دو مورد رو یک حرکت صرفا سیاسی و بی تاثیر می دونین دلیل اولش اینه که شما انگار این موضوع رو در نظر نگرفتین که اون کاراکتری که داره به شما تنهاییش رو نشون میده یک زن تنهاست در ایران، اون سکانس آرایش اتفاقا یکی از اولین عکس العمل های زنانه است که ما در مواجهه با خیلی از ناکامیهامون انجامش میدیم کارهایی مثل همین آرایش یا کوتاه کردن موها یا لاک زدن و تغییرات ظاهری، چون انگار میخوایم یه جورایی به خودمون قوت قلب بدیم که هنوز هم تو میتونی خواستنی و دوست داشتنی باشی، خیلی کار بی ربطیه و شاید برای آقایون قابل درک نباشه اما هست.
مواجهه با گشت ارشاد و یه جورایی تحمل حرفهای بی ادبانه و با لحن چندش آور و زشت مامورانش برای یک زنی که تو ایران زندگی می کنه، صرفا یک حرکت سیاسی نیست و اتفاقا این دقیقا خود زندگی ما زنهاست که تو هر سنی و با هر طرز فکری از سالیان گذشته که کمیته بود تا الان روزانه در حال زندگی کردنش هستیم و ازش رنج میبریم و بعد از انقلاب مهسا امینی مردها هم واضح تر اون رو دیدن ولی خب در همون لایه اولیش و به عنوان یک کنش سیاسی باهاش مخالفت کردن.
بنابراین به نظرم اتفاقا این سکانس ها بود تا تنهایی و زندگی روزمره یک زن در ایران رو ببینیم نه یک انسان رو.. البته من منتقد حرفه ای نیستم و فقط نظر شخصی خودم رو میگم و ممکنه اشتباه کرده باشم.
و حتی لحن حرف زدن و فضولی همسایه هم حتی برای من خیلی واقعی بود.
و ببخشید انقدر طولانی نوشتم اما بعد از دیدن فیلم داشتم فکر می کردم که چرا برعکس اوایل فیلم، آخرش انقدر به نظرم بد میومد و به این نتیجه رسیدم که انقدر مهین برام واقعی بود و باورش کرده بودم که انگار اصلا دلم نمیخواست این زندگی انقدر باهاش بیرحم باشه که بعد از ۳۰ سال تنهایی حتی یک شب هم براش با خوشحالی به صبح نرسید :(
خیلی ممنون از نظرتون
فیلم به قدری موفق در تصویر کردن تنهایی هست که نیازی به این ادابازی های گشت ارشاد نداشته باشه
مشکل حضور گشت ارشاد بحث چگونگیشه
بسیار کلیشه ای و شعاریه جوری که انگار به زور به فیلم دوختنش
اگر این اتفاق با سناریو و نوشته و متن درست و در راستای فیلم رخ میداد مسئله ای نبود اما الان بنظر ما بدترین سکانس فیلمه که نبودش هیچ لطمه ای نه به قصه میزنه نه به شخصیت میزنه و نه تنهایی رو ناقص میکنه
@filmisho حتما شما بهتر از من می دونید و درست میگین
همتون با دیدن این فیلم به موضوعاتی مانند محدودیت ها تنهایی کهنسالی و غیره فکر میکنید اما من معتقدم این فیلم بهترین ضد تبلیغ برای ویاگرا بود هههههههههههه
فیلم دقیا منم با ۶۳ سال سن به فکر فرو اورد❤❤❤
ok
فیلم خیلی خوبی بود به جای پرداختن به چیز های بسیار کلیشه ای به صورت سخیف و جشنواره پسندی یک فیلم خوب تولید کردند و جای تقدیر داره
-چقدر عقب كشيدن دوربين موقع ورود فرامرز به خانه و جلو بردن آن وقتي آن دو روي مبل نشسته بودند را خوب توضيح داديد و اتفاقا جزو سكانسهاي دوست داشتني فيلم براي من بودند.
-اينكه همه چيز در يك روز اتفاق بيفته و فقط يك روز مجال شكستن تنهايي برايش باشه را خيلي دوست داشتم. (چال كردن در باغچه را البته نه !مي تونست در اخر نشون بده كه تنهايي زن در انتهاي شب با حضور پليس در خانه پر مي شود …)
-هيچ الزامي به نفي اعتقادات مذهبي با بي ارزش شمردن اعتقادات زن قبلي فرامرز توسط او ، وجود نداشت. (مي تونست به سرد بودن زن قبلي اش اشاره كنه، بي سواديش، تميز نبودنش، بي علاقگيش به همسر ، و …)
راجع به پایانبندی سریال چرا چیزی نگفتید؟؟؟
درباره پایان بندی که صحبت کردیم
@filmisho بیشترین بحثی که تو اینستاگرام بود درباره این فیلم راجع به پیدا کردن قرصا تو جیب فرامرز بود! خیلیا حس بدی داشتن در این مورد و فکر میکردن شخصیت مهین شاید از فرامرز بدش اومده و حس سوءاستفاده بهش دست داده! منم برام جای سوال داشت که چرا اینو باید نشون بده بهمون!
سکانس گشت ارشاد نماد تنهایی زنان بود که اتفاقا به فیلم ربط داره
حذفش هیچ ضربه ای تاکید میکنم هیچ ضربه ای به تنهایی کاراکتر نمیزنه
بسیار کلیشه و شعاری هست
برای من این سریال چند تا ابهام داشت و یه ذره غیر واقعی به نظر میرسید اول از همه اینکه تا جایی که من متوجه شدم همه سکانسهای این فیلم در داخل ایران ضبط شده بود و به صورت غیرقانونی هم حتماً بوده! اما متوجه نشدم چه جوری سکانسهای مربوط به پارک و خیابان ضبط شده مخصوصاً سکانسی که ون گشت ارشاد و لباس نیروی انتظامی داشت رو متوجه نشدم چجوری اون خودرو و لباس پلیس بدست آوردن! نکته بعدی که خیلی غیر واقعی به نظر میرسید طریقه آشنایی این دو فرد بود! شما حتی اگر ۱۸ سالت هم باشه و در اوج بی عقلی و تحت تاثیر هورمونهای جنسیت باشی بازم اینقدر ساده و راحت و سریع نمیتونی به یک غریبه اعتماد کنی اونم تو ایران امروزی که هزار جور اتفاق داریم میبینیم میفته! درسته هر دو کاراکتر تنهایی کشیده بودند و این خودش یک نکته انگیزشی برای طرفین برای ارتباط برقرار کردن شده بود اما بازم باور پذیر نبود برای من که اون آقای قرامرز راننده تاکسی که نظامی هم بوده و هر روز با کلی مسافر دزد و آدم شیاد روبرو هست چجوری ماشینش رو میذاره پیش خانومه و میره داروخونه؟؟ یا یا این موضوع خیلی غیر قابل باور بود که خانم مهین به عنوان یک پیرزن ایرانی که معمولاً خیلی تو این سنین بیاعتماد و بی اخلاق هستند چه جوری تا شب دم در اون آژانس تاکسی واستاده بود با این کهولت سن؟؟ شایدم این نکات خیلی سختگیرانه باشه و هر فیلم حتی فیلمهای خوب جهان را بیل بزنید یکی دو تا کرم توش پیدا میشه در کل باید به جسارت و شجاعت عوامل این فیلم و همچنین عمق بالای این فیلم در عین سادگی فیلم نامه افتخار کرد🎉
درباره ضبط نماهای خارجی مطمئن نیستم اما فکر میکنم پروانه ساخت و مجوز لازم برای یه فیلم کوتاه رو داشتن که روی همون تونستن سکانس های خارجی ضبط کنن اما خب یه چیز کاملا متفاوت دیگه ای رو ضبط کردن
درباره آشنایی دو کاراکتر بحث در اینجاست که کاراکتر اصلی ما فقط هم صحبت میخواد فقط میخواد تو خونه خودش تنها نباشه و اگه دقت کنین این نکته چند بار تو فیلم تکرار میشه
فیلم ادعای عشق و یا رابطه عمیق بین این دو نداره، خیر اتفاقا رابطشون خیلی معمولی و سطحیه و کاراکتر ما صرفا هم صحبت میخواد
در مجموع فیلمنامه چند ایراد بزرگ داره اما بنظر ما این مسئله ایراد نیست
مرسی از شما🙏♥️
@@filmisho سپاس از شما ولی تو همین فیلم چندبار صحبت از عشق و حرفهای عاشقانه به میان میاد اگه دوباره ببینید متوجه میشید. و اینم بگم هیچ پیرزن تنهای ایرانی هم صحبتش روکه چندساعته میشناسدش یه راست نمیاره تو خونه شخصیش و براش ارایش نمیکنه و باهاش دوش نمیگیره و کیک براش نمیپزه و لباس براش نمیپوشه
@@don_zion چرا هست اتفاقا زیادشم هست مخصوصا توی اون سن چون ب قولی دنیا دیده ان و آب از سرشون گذشته خیلی چیزا براشون مهم نیست فقط همدم میخوان ، خانومه فقط توجه و همدم میخواست عاشق نشد
من این فیلم رو توی سینما آلمان دیدم و بیننده آلمانی هم زیاد بودن و برام سوال بود این روایت توی کشور آزاد چه کششی میتونه داشته باشه؟ ولی وقتی فکر کردم موضوع تنهایی مخصوصا سالمندان توی کشورای آزاد قابل درکه و شاید اون سکانس های اضافه ای که میگین برای فیلمی که قراره توی جشنواره بره و وضعیت ایران رو نشون بده از خسته کننده بودن کم میکنه ، چون موضوع حجاب و گشت ارشاد برای خارجیا مخصوصا اینجا موضوع مهمیه
ولی تخصصی حتما حق با شماست
چرا فکر میکنید فیلم سیاسی نیست؟ به نظر من حتی شکل و نوع تنهایی اینها کاملا به اوضاع سیاسی مملکت ربط داده میشه
چون تحت تاثیر کلیشه ها و محدودیت های حاکم بر ایران تنهایی این دو نفر شکل داده شده
این برداشت شخصی شماست
در فیلمنامه چنین ادعایی وجود نداره ابدا
@ خودشون دارن میگن قبلا میرقصیدم قبلا شراب میخوردم قبلا قبلا قبلا ، چه چیزی علاوه نه بر سن و سال این ۲ نفر در ایران عوض شده؟ حکومت ! سیاست ! نوع تفریح! نوع ارتباط ها….
تعجب میکنم از این کلمه ابدا که استفاده میکنید
سرهم بندی بود. نه اولش که خانم یک دفعه اینقدز مدرن شد و راننده اژانس را یک شبه به تور زد نه اخرش که گفت پیرزن ها بهتره توی خانه بمانند و مدرن بازی در نیاورند😂😂😂
راستی میدونستین کاراکتر مرد فیلم (فرامرز) آقای اسماعیل محرابی پدر آشا محرابی از بازیگران روباتیک و بوتاکسی ایران است؟؟؟؟ دختر بوتاکسی پدر راننده تاکسی هههه
جزو مصنوعی ترینا
میخوای بیای خونه من ؟
اممم ... آره بریم
آخه این چیه دیگه
حالا واسه اینکه روسری ندارن نگید واقعیه
جواب این مسئله ای که مطرح کردین رو در ویدیو دادیم اتفاقا
اما به طور خلاصه چنین برداشتی به درک ناکامل شما از شخصیت پردازی و کاراکتر برمیگرده
@filmisho من راستش ویدیوتون رو ندیدم
ولی کاراکتر عمق داری نداشت کاریکاتور بودن بیشتر
اینکه دو تا نما نشون بدی آقا اینا تنهان نشد عمق
@@filmisho به شدت این حسو بهم میداد که کارگردان خارج از کشور هست مدتهای طولانی .
که میدونم اینطور نیست
در کل چیزی که من داخل این فیلم دیدم ، چندان به واقعیت نزدیک نبود .
توی فیلم های سعید روستایی یا فرهادی فارغ از هر چی جنبه واقع گرایانه کار تو سطح بالایی اجرا شده ، اما اینجا نه .
فکر میکنم دلیل اصلی این اتفاق برای شما نبود فیلم عاشقانه ایرانی هست
ما در ایران فیلم عاشقانه به معنای واقعی کلمه چندان نداریم فیلمی که بدون محدودیت بتونه عمل کنه شاید به همین دلیل شما کمی فیلم رو پس میزنین
فیلمای آقای روستایی هم به همین دلیل برای شما قابل باورتر هستن چون چیزی هستن که عادت داریم به تماشا کردنشون اما فیلم عاشقانه نداریم واقعا
کیک محبوب من بنظرم ابدا ادعای عشق عمیق و یا رابطه ماندگار نداره، فیلم کاراکتری داره که تنها دغدغه اون داشتن هم صبحت و تنها سپری نکردن شب تا صبح هست
اتفاقا دو کاراکتر خیلی رابطه معمولی ای باهم دارن و قرارم نبوده ارتباط عمیقی داشته باشن و فیلم هم ادعایی در این زمینه نداره
ما صرفا شاهد تقلا برای فرار از تنهایی هستیم که کاراکتر اصلی ما موفق میشه برای یک شب تا صبح اون رو تجربه کنه و بعد هم از دستش میده
ممنون از توجه شما🙏
بهترین فیلم تا امروز
بدور از چپ چریک بازی و روشن عنفکری
یعنی همچنین فیلم غیرواقعی رو درآید تایید می کنید!!!!!
بدور از چپ چریک بازی و روشن عنفکری