دنیا بعد از سیاست مراد فرهادپور اتفاقا بار طبقاتی و خود طبقات جایگاهی ویڑه دارند، تمام جنبشهای سیاسی و اجتماعی، از قیام اسپارتاکوس تا جنبش والستریت و سیاتل و غیره ،همه مهره طبقه ای خاص و یا حتی چند طبقه داشته، پیروزی و شکست این حرکتها رابطه مستقیم با آگاهی طبقاتی و اینکه کدام طبقه با کدام نیاز. اگر پذیرای این باشیم که طبقه سرمایه بطوراصلی با طبقه کارگر بویڑه-در تضادی آنتاگونیستی غیر شعاری قرار دارد، آنگاه نقش جنبش ها مشخص میشود، برای نمونه جنبش سی و ساعت کار در هفته به یک معضل خاص می پردازد،-کاهش زمان کار، نه لغو کار مزدی و الی آخر......
من با نظر آقای مراد فرهادپور موافق نیستم که مشکل در فقدان سیاست و یا سیاست زدایی جهان معاصر است،تصادفا سیاست امروز میدان دادن به جانوران ناسیونالیستی و مذهبی است و به آتش کشیدن خاورمیانه، چه سیاستی شفاف تر از این سراغ. دارید. اما اگر گفته میشد جهان فاقد یک سیاست انسانساز و عدالت خواهانه به شکل رسمی هست، آنوقت میتوانستیم صحبت از نوع عدالت این سیاست و ترکیب نیروها و طیقات در گیر در آن را روی میز گذاشت و بحث کرد.
برای نمونه دیگر قیام بردگان سیاه ، به ستم مضاعف بر سیاهان تاثیر داشت، جایی که آمریکا رئیس. جمهور سیاه هم به بازار ارائه داد ، اما ، بی عدالتی را از بین برد؟ یا جنگهای استقلال آمریکا،که شعارش کوتاه شدن دست امپریالیسم انگلیس بود، پیروز هم شد ، اما کماکان استثمار و بردگی مزدی هنوز وجود دارد
please add subtitles!
دنیا بعد از سیاست مراد فرهادپور
اتفاقا بار طبقاتی و خود طبقات جایگاهی ویڑه دارند، تمام جنبشهای سیاسی و اجتماعی، از قیام اسپارتاکوس تا جنبش والستریت و سیاتل و غیره ،همه مهره طبقه ای خاص و یا حتی چند طبقه داشته، پیروزی و شکست این حرکتها رابطه مستقیم با آگاهی طبقاتی و اینکه کدام طبقه با کدام نیاز.
اگر پذیرای این باشیم که طبقه سرمایه بطوراصلی با طبقه کارگر بویڑه-در تضادی آنتاگونیستی غیر شعاری قرار دارد، آنگاه نقش جنبش ها مشخص میشود، برای نمونه جنبش سی و ساعت کار در هفته به یک معضل خاص می پردازد،-کاهش زمان کار، نه لغو کار مزدی و الی آخر......
من با نظر آقای مراد فرهادپور موافق نیستم که مشکل در فقدان سیاست و یا سیاست زدایی جهان معاصر است،تصادفا سیاست امروز میدان دادن به جانوران ناسیونالیستی و مذهبی است و به آتش کشیدن خاورمیانه، چه سیاستی شفاف تر از این سراغ. دارید.
اما اگر گفته میشد جهان فاقد یک سیاست انسانساز و عدالت خواهانه به شکل رسمی هست، آنوقت میتوانستیم صحبت از نوع عدالت این سیاست و ترکیب نیروها و طیقات در گیر در آن را روی میز گذاشت و بحث کرد.
برای نمونه دیگر قیام بردگان سیاه ، به ستم مضاعف بر سیاهان تاثیر داشت، جایی که آمریکا رئیس. جمهور سیاه هم به بازار ارائه داد ، اما ، بی عدالتی را از بین برد؟
یا جنگهای استقلال آمریکا،که شعارش کوتاه شدن دست امپریالیسم انگلیس بود، پیروز هم شد ، اما کماکان استثمار و بردگی مزدی هنوز وجود دارد
خدا نکنه بشر دچار خارش فکری بشه
خارش فکری چیه ؟
چرا باید عنوان انگلیسی بذارین وقتی قراره فارسی صحبت کنین؟ گفتم بیام ببینم کریم شیره ای چجور انگلیسی صحبت میکنه دیدم خبری نیست.
هرویینی بود
حرف شما در مورد کشتار یهودیان ،مرا یاد نوچه بیت رهبری احمدی نژاد می اندازد، امیدوارم که من این بخش از صحبتهای شما را بد فهمیده باشم.