علت نامگذاری در این محله قدیمی یک کاروانسرا وجود داشته که به دلیل نزدیکی به جنوب شهر شیراز بیشتر مورد رفت و آمد اعراب بوده است. در حیاط این کاروانسرا گودی وجود داشته که مسافران و اعراب اجناس خود را جهت داد و ستد در آن گود قرار می دادند. به همین دلیل این محله گودعربان نام گرفته است. تا چند سال قبل آثاری از خرابه ها و دیوارهای این کاروانسرا وجود داشت.
در گودعربون نرسیده به سه راه احمدی (۲۰۰ متر) سمت راست یک جگرکی بود که سله کبوتر هم داشت و طرقه و قناری هم میفروخت متعلق به جواد جگرکی بود برادرش جمال هم انجا کار میکرد و او دایی ِ کریم و رحیم میشد که دوستان من بودند و کریم به پرنده علاقه داشت و میفروخت . هفت هشت سال پیش که بشیراز امدم به انجا سری زدم از مغازه خبری نبود و کاکای کوچک جواد اقا (جواد جگرکی ) در کوچه روبرو که کوچه باریک بود یک مغازه پرنده فروشی باز کرده بود از او سراغ گرفتم گفت رحیم مرحوم فوت کرده ولی کریم بالای دروازه قران ان چلو کبابی شیشه ای را زده و ..... رحیم که بچه بوده در همین مغازه دائیش کار میکرده و برای کباب کوبیده در حال گوشت چرخ کردن بوده که دستش به دستگاه فرو میرود و دست راستش فقط انگشت شست و کوچک را داشت و به رحیم مچل معرف شده بود و از این کلمه که اکثرا بشوخیربه او گفته میشد ناراحت نمیشد . مدتها موتور صد داشتیم وبعد رحیم یک تریل ۴۰۰ یاماها زرد رنگ خرید و من هم یک سوزوکی تریل ۲۵۰ از پسر خاله ام از تهران خریدم و با بچه های دیگر که موتور داشتند چند پشته این ور ان ور میرفتیم .
سپاس و درود برای زحمتهای شما
شیراز عشقه
سلام و عرض خسته نباشید از محمد آقای گرامی .❤
این خوب بود محمد آقا، شاد و پر انرژی باشيد.
درود ممد کاکو! خيلی آلی بود!
يک قطره آبلیموی ترش شیرازم آرزوست
قدم در آن کوچههای تنگ و بوی آن خاکم آرزوست...
❤❤❤
سلام خسته نباشید برادر عالی بود...
سپاس از تلاش وکوشش فراوان شما برای نمایش جاهای دیدنی شیراز.👏👏👏👏👏👍👍👍👍👍🙏🙏🙏🙏🙏
سلام دستتون سلامت و توانا مثل همیشه عالی 🎉🎉🎉🎉
سپاس👌👋
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
مادر من اهل خ اسکندری هست😊
عه چه جالب
مادر من اهل یه کوچولو بری جلوتر یه سکو هست که پدر بزرگ من عصرها مینشسته روی آن سکو و استراحت میکرد😊
یادشان گرامی
علت نامگذاری
در این محله قدیمی یک کاروانسرا وجود داشته که به دلیل نزدیکی به جنوب شهر شیراز بیشتر مورد رفت و آمد اعراب بوده است. در حیاط این کاروانسرا گودی وجود داشته که مسافران و اعراب اجناس خود را جهت داد و ستد در آن گود قرار می دادند. به همین دلیل این محله گودعربان نام گرفته است. تا چند سال قبل آثاری از خرابه ها و دیوارهای این کاروانسرا وجود داشت.
آفرین دقیقا درسته 👌🏼
با درود و قدردانی
دست شما درد نکند ، کارها زحمات مخصوصا که از روی ذوق و شوق دل باشد هیچگاه اثرش از بین نمیرود ،
سلام آقا محمد کم پیدا شدی ؟
ارادت
ی چند هفته ای درگیر بودم
از امشب باز دوباره برگشتم
در گودعربون نرسیده به سه راه احمدی (۲۰۰ متر) سمت راست یک جگرکی بود که سله کبوتر هم داشت و طرقه و قناری هم میفروخت متعلق به جواد جگرکی بود برادرش جمال هم انجا کار میکرد و او دایی ِ کریم و رحیم میشد که دوستان من بودند و کریم به پرنده علاقه داشت و میفروخت .
هفت هشت سال پیش که بشیراز امدم به انجا سری زدم از مغازه خبری نبود و کاکای کوچک جواد اقا (جواد جگرکی ) در کوچه روبرو که کوچه باریک بود یک مغازه پرنده فروشی باز کرده بود
از او سراغ گرفتم گفت رحیم مرحوم فوت کرده ولی کریم بالای دروازه قران ان چلو کبابی شیشه ای را زده و .....
رحیم که بچه بوده در همین مغازه دائیش کار میکرده و برای کباب کوبیده در حال گوشت چرخ کردن بوده که دستش به دستگاه فرو میرود و دست راستش فقط انگشت شست و کوچک را داشت و به رحیم مچل معرف شده بود و از این کلمه که اکثرا بشوخیربه او گفته میشد ناراحت نمیشد .
مدتها موتور صد داشتیم وبعد رحیم یک تریل ۴۰۰ یاماها زرد رنگ خرید و من هم یک سوزوکی تریل ۲۵۰ از پسر خاله ام از تهران خریدم و با بچه های دیگر که موتور داشتند چند پشته این ور ان ور میرفتیم .