Размер видео: 1280 X 720853 X 480640 X 360
Показать панель управления
Автовоспроизведение
Автоповтор
با سلام به آقای فرشید منافی عزیز و همکاران. ممنون از برنامه های زیبای گذشته و هنرمندی تون. کارهای دیگری از شما و گروهتون رو از سال های پیش و از دوران رادیو پیام هم دوست داشتم . ولی متاسفانه نمایشِ رادیویی «دیوونه خونه» در «ایستگاه فردا»، که در حساب یوتیوب «رادیو فردا» دیدم، و برنامه هایی با این نام و موضوعات باعثِ رنجی عمیق و ناامید کننده هست. اون هم وقتی با تلاش نهادهای حمایتی دنیا به سمتِ حقوق و احترامِ بیشتر برای افراد دارای مشکلات سلامت روان میره و برای اصلاحِ فرهنگِ زبانی و رفتاری نسبت به این بیماری ها و تابوها تلاش می شه. به نظر این برنامه ناخواسته حالتِ به سخره گرفتن یا برچسب زنی (stigma) برای بچه هایی رو داره که رنج های عمیق، زندگی دردناک، محرومیت های مختلف و بیماری های درمان ناپذیر و عمرانه ای دارن. اگر بچه های دارای محدودیت های سلامتِ روان، خصوصاً افراد خجالتی یا حساس، عباراتی مثل «دیوونه خونه، ما که از بیخ همیشه تعطیلیم بابا، علاوه بر دیوونه بودن … خنگ هم هستی، نه، من دوقطبی ام نوسان می کنم بین این دو تا حالت (دیوونه بودن و خنگی) ، تیمارستان» و سایر صحبت های این برنامه رو بشنون، و تصویر لباس خاص تجاوز به حقوق انسانی و دستگیری اجباری برای بستری رو -که در بسیاری جوامع منسوخ شده- ببینن، به نظرتون چه احساسی به خودشون، بیماری، مدت زمانِ بستری، و جایگاهشون در جامعه پیدا می کنن؟افرادِ درگیر با بیماری های سلامت روان چیزی جدای از سایر آدم ها نیستن، جز اینکه زندگی سخت تری دارن. مثل افرادی که بیماری های جسمی رنج آور دارن و رنج های عاطفی و محرومیت های مختلف هم بهشون اضافه شده. آیا به سخره گرفتن یا حتی شوخی با علائم و رنج های بیماری های جسمیِ درمان ناپذیر، مزمن و دردناک مثل ام اس، ای ال اس، ایدز، بیماری پروانه ای (ای بی) و غیره، سایر بیماری های ذهنی مثل سندروم داون، هوشِ مرزی، آلزایمر و غیره، و حتی بیماری های شناخته شده تر و قابل کنترل تری مثل بیماری های مزمنِ قلبی و دیابت و غیره، و دستمایه شدنِ رنج هاشون، حس خوبی به افرادِ درگیر میده؟ اینکه خصوصیات، علایم، نیازهای اولیه ی حل نشده، برچسب ها و نسبت های اشتباه، و موارد مرتبطی که برای اونها، عزیزانشون و افراد مرتبط، جدی و دردی عمرانه هست، بخشی از موضوعاتِ پیش پا افتاده و مایه ی تفریح سایرین باشه؟ یا حتی به شکل قضاوت یا تمسخر باشه؟ خصوصاً اینکه بیماری های سلامت روان به خودیِ خود درگیرِ تابوها، قضاوت ها و آسیب های اجتماعی تاریخی و فرهنگی، شرم و ترس از قضاوت شدن، تمسخر یا توهین هستن. بسیاری شون قبل از بیماری سال ها زندگی خوب و موفقی داشتن؛ اخلاق مدارن؛ و حتی با وجود بیماری هم درک و فهم بالایی دارن؛ عده ای بچه های نخبه و هنرمندی هم هستن حتی با تحصیلات بالا از بهترین دانشگاهها؛ و تنها در روان پریشی و شدت گرفتنِ شرایط هست که متوجه نیستند. اون ها چه بسا همکلاسی های ما، دوستان ما، خویشان و عزیزانِ خود ما هستن. چه بسا آینده ی خود ما هستن که معلوم نیست با یک شوکِ عاطفی، جسمی یا فشارهای زندگی، کدوم ژنِ نهفته یا بیماری خاصِ جسمی یا سلامتِ روانِ درمان ناپذیر و عمرانه در خودِ ما هم ظهور کنه. علاوه بر تجربه ی بیماری های مختلفِ درمان ناپذیر و عمرانه در عزیزان، یک دوستِ صمیمیِ عزیز، نخبه، هنرمند و فهمیده هم دارم که بعد از شوکِ از دست دادن والدش در دوران دانشجویی (در یکی از بهترین دانشگاه های کشور)، دچار بیماری دوقطبی حاد که یکی از سرطان های روانی، درمان ناپذیر و عمرانه هست، شد. علاوه بر سال ها رنج و عذاب و بالا و پایین های خودِ بیماری با وجودِ مصرف دارو، در کنار عوارضِ داروهای کنترل کننده ی موقت نه علاج بخش، بعد از تحمل حدود بیست سال بیماری و زندگی کژ دارو مریز و از دست رفتنِ دوران جوانیش با رنج، با وجود آرزوها و نیازهایی مثل سایر جوانان، و نیازهای اولیه ی ناکام شده، چند ماهه بیماریش وخیم تر شده و در آسایشگاه بستری شده. ظاهراً خانواده هم تمایلی به حمایتِ کافی یا بیشتر در آینده نشون نمیدن و نگرانیِ رها و زندانی شدن در آسایشگاه برای طولانی مدت وجود داره. واقعاً از شرایطش رنج می کشم و دیدن چنین برنامه ای (دیوونه خونه) وقتی برای بهتر شدن روحیه به دنبال برنامه های شما اومدم، باعث رنجِ عمیق و تازه شدنِ داغ شد. از طرفی فکر کردم اگر خودش روزی برنامه رو ببینه، چه حسی خواهد داشت. طبق گفته ی دکتر هلاکویی، ۲۰ تا ۳۰ درصد جامعه، و از سایر منابع ظاهراً از هر چهار نفر یک نفر به نوعی درگیر بیماری های سلامت روان هست؛ که سرطان های روانی (اسکیزوافکتیو، اسکیزوفرنی، دوقطبی، شخصیت مرزی، و همینطور اضطراب فراگیر و افسردگی مزمن و غیره) معمولا درمان ناپذیر، بسیار رنج آور و عمرانه هستن. بچه های موفق، با اخلاق، نخبه و هنرمند رو هم شامل میشه، و عمرشون رو تباه می کنه. امیدوارم شما هم با «تغییر رویه در این نمایش رادیویی» بتونین «صدای این بچه ها» بشین، برای حقوق بیشترشون در بعضی کشورهای محدودتر: برای امکانات و آزادی های بیشتر در آسایشگاه ها؛ حقوق ماهیانه ی از کار افتادگی/توانیابی/ناتوانی عمرانه و خدمات اجتماعی و مددکاری؛ ویزیت در خانه و پیگیری نوبت ها توسط کادر درمانی برای افرادی که خودشون یا خانواده امکان پیگیری ندارن؛ ثبت دقیق و الکترونیکی تاریخچه ی پزشکی برای تمام عمر فرد برای رجوع آینده (دست کم به منظور تشخیص درست و بررسی راههای رفته و آزموده شده و آسیب کمتر به بیمار)؛ برخوردِ صادقانه ی پزشکان و بیانِ تمامِ حقیقت و واقعیت های بیماریِ سلامت روان و شرایط، رنج ها و عواقبِ حال و آینده ی زندگی با بیماری به خودِ بیمار؛ حق دسترسیِ فردِ بیمار سلامتِ روان به تمام مدارک و پرونده های پزشکی خودش؛ احترام به آزادی و انتخابِ انسانی افراد بیمار و داشتنِ «حق امتناع از درمان» مثل بسیاری کشورها، حتی به قیمت انتخابِ بی خانمانی یا مرگ؛ و حقِ انتخاب مرگ خودخواسته (اتانازی) برای اجتناب از عمری رنج بیهوده یا پایان عذاب، که اون هم در کشورهای دیگری وجود داره. امیدوارم که تابوشکنی های مثبت کنید. با سپاسریحانه م. ج.©️All Rights Reserved.
بهترین آیتمه این دیوونه خونه
با حال بود. ممنون
عشقی فرشید جان از ۱۵سال پیش با هنرت تو رادیو جوان تو ماشینم حال میکردم استاد رادیو و بازی سه ساله تو رادیو فردا پیدات کردم
جیگرین هر دوتون😍
خدایش خیلی بیمزه هستین, اخه تقلید صدا و داستان درست کردن راه و روش داره... یه کم آرتین و رادیو شمرون گوش کنید چیز یاد بگیرید لااقل
با سلام به آقای فرشید منافی عزیز و همکاران. ممنون از برنامه های زیبای گذشته و هنرمندی تون. کارهای دیگری از شما و گروهتون رو از سال های پیش و از دوران رادیو پیام هم دوست داشتم . ولی متاسفانه نمایشِ رادیویی «دیوونه خونه» در «ایستگاه فردا»، که در حساب یوتیوب «رادیو فردا» دیدم، و برنامه هایی با این نام و موضوعات باعثِ رنجی عمیق و ناامید کننده هست. اون هم وقتی با تلاش نهادهای حمایتی دنیا به سمتِ حقوق و احترامِ بیشتر برای افراد دارای مشکلات سلامت روان میره و برای اصلاحِ فرهنگِ زبانی و رفتاری نسبت به این بیماری ها و تابوها تلاش می شه.
به نظر این برنامه ناخواسته حالتِ به سخره گرفتن یا برچسب زنی (stigma) برای بچه هایی رو داره که رنج های عمیق، زندگی دردناک، محرومیت های مختلف و بیماری های درمان ناپذیر و عمرانه ای دارن. اگر بچه های دارای محدودیت های سلامتِ روان، خصوصاً افراد خجالتی یا حساس، عباراتی مثل «دیوونه خونه، ما که از بیخ همیشه تعطیلیم بابا، علاوه بر دیوونه بودن … خنگ هم هستی، نه، من دوقطبی ام نوسان می کنم بین این دو تا حالت (دیوونه بودن و خنگی) ، تیمارستان» و سایر صحبت های این برنامه رو بشنون، و تصویر لباس خاص تجاوز به حقوق انسانی و دستگیری اجباری برای بستری رو -که در بسیاری جوامع منسوخ شده- ببینن، به نظرتون چه احساسی به خودشون، بیماری، مدت زمانِ بستری، و جایگاهشون در جامعه پیدا می کنن؟
افرادِ درگیر با بیماری های سلامت روان چیزی جدای از سایر آدم ها نیستن، جز اینکه زندگی سخت تری دارن. مثل افرادی که بیماری های جسمی رنج آور دارن و رنج های عاطفی و محرومیت های مختلف هم بهشون اضافه شده. آیا به سخره گرفتن یا حتی شوخی با علائم و رنج های بیماری های جسمیِ درمان ناپذیر، مزمن و دردناک مثل ام اس، ای ال اس، ایدز، بیماری پروانه ای (ای بی) و غیره، سایر بیماری های ذهنی مثل سندروم داون، هوشِ مرزی، آلزایمر و غیره، و حتی بیماری های شناخته شده تر و قابل کنترل تری مثل بیماری های مزمنِ قلبی و دیابت و غیره، و دستمایه شدنِ رنج هاشون، حس خوبی به افرادِ درگیر میده؟
اینکه خصوصیات، علایم، نیازهای اولیه ی حل نشده، برچسب ها و نسبت های اشتباه، و موارد مرتبطی که برای اونها، عزیزانشون و افراد مرتبط، جدی و دردی عمرانه هست، بخشی از موضوعاتِ پیش پا افتاده و مایه ی تفریح سایرین باشه؟ یا حتی به شکل قضاوت یا تمسخر باشه؟ خصوصاً اینکه بیماری های سلامت روان به خودیِ خود درگیرِ تابوها، قضاوت ها و آسیب های اجتماعی تاریخی و فرهنگی، شرم و ترس از قضاوت شدن، تمسخر یا توهین هستن. بسیاری شون قبل از بیماری سال ها زندگی خوب و موفقی داشتن؛ اخلاق مدارن؛ و حتی با وجود بیماری هم درک و فهم بالایی دارن؛ عده ای بچه های نخبه و هنرمندی هم هستن حتی با تحصیلات بالا از بهترین دانشگاهها؛ و تنها در روان پریشی و شدت گرفتنِ شرایط هست که متوجه نیستند.
اون ها چه بسا همکلاسی های ما، دوستان ما، خویشان و عزیزانِ خود ما هستن. چه بسا آینده ی خود ما هستن که معلوم نیست با یک شوکِ عاطفی، جسمی یا فشارهای زندگی، کدوم ژنِ نهفته یا بیماری خاصِ جسمی یا سلامتِ روانِ درمان ناپذیر و عمرانه در خودِ ما هم ظهور کنه.
علاوه بر تجربه ی بیماری های مختلفِ درمان ناپذیر و عمرانه در عزیزان، یک دوستِ صمیمیِ عزیز، نخبه، هنرمند و فهمیده هم دارم که بعد از شوکِ از دست دادن والدش در دوران دانشجویی (در یکی از بهترین دانشگاه های کشور)، دچار بیماری دوقطبی حاد که یکی از سرطان های روانی، درمان ناپذیر و عمرانه هست، شد.
علاوه بر سال ها رنج و عذاب و بالا و پایین های خودِ بیماری با وجودِ مصرف دارو، در کنار عوارضِ داروهای کنترل کننده ی موقت نه علاج بخش، بعد از تحمل حدود بیست سال بیماری و زندگی کژ دارو مریز و از دست رفتنِ دوران جوانیش با رنج، با وجود آرزوها و نیازهایی مثل سایر جوانان، و نیازهای اولیه ی ناکام شده، چند ماهه بیماریش وخیم تر شده و در آسایشگاه بستری شده. ظاهراً خانواده هم تمایلی به حمایتِ کافی یا بیشتر در آینده نشون نمیدن و نگرانیِ رها و زندانی شدن در آسایشگاه برای طولانی مدت وجود داره. واقعاً از شرایطش رنج می کشم و دیدن چنین برنامه ای (دیوونه خونه) وقتی برای بهتر شدن روحیه به دنبال برنامه های شما اومدم، باعث رنجِ عمیق و تازه شدنِ داغ شد. از طرفی فکر کردم اگر خودش روزی برنامه رو ببینه، چه حسی خواهد داشت.
طبق گفته ی دکتر هلاکویی، ۲۰ تا ۳۰ درصد جامعه، و از سایر منابع ظاهراً از هر چهار نفر یک نفر به نوعی درگیر بیماری های سلامت روان هست؛ که سرطان های روانی (اسکیزوافکتیو، اسکیزوفرنی، دوقطبی، شخصیت مرزی، و همینطور اضطراب فراگیر و افسردگی مزمن و غیره) معمولا درمان ناپذیر، بسیار رنج آور و عمرانه هستن. بچه های موفق، با اخلاق، نخبه و هنرمند رو هم شامل میشه، و عمرشون رو تباه می کنه.
امیدوارم شما هم با «تغییر رویه در این نمایش رادیویی» بتونین «صدای این بچه ها» بشین، برای حقوق بیشترشون در بعضی کشورهای محدودتر: برای امکانات و آزادی های بیشتر در آسایشگاه ها؛ حقوق ماهیانه ی از کار افتادگی/توانیابی/ناتوانی عمرانه و خدمات اجتماعی و مددکاری؛ ویزیت در خانه و پیگیری نوبت ها توسط کادر درمانی برای افرادی که خودشون یا خانواده امکان پیگیری ندارن؛ ثبت دقیق و الکترونیکی تاریخچه ی پزشکی برای تمام عمر فرد برای رجوع آینده (دست کم به منظور تشخیص درست و بررسی راههای رفته و آزموده شده و آسیب کمتر به بیمار)؛ برخوردِ صادقانه ی پزشکان و بیانِ تمامِ حقیقت و واقعیت های بیماریِ سلامت روان و شرایط، رنج ها و عواقبِ حال و آینده ی زندگی با بیماری به خودِ بیمار؛ حق دسترسیِ فردِ بیمار سلامتِ روان به تمام مدارک و پرونده های پزشکی خودش؛ احترام به آزادی و انتخابِ انسانی افراد بیمار و داشتنِ «حق امتناع از درمان» مثل بسیاری کشورها، حتی به قیمت انتخابِ بی خانمانی یا مرگ؛ و حقِ انتخاب مرگ خودخواسته (اتانازی) برای اجتناب از عمری رنج بیهوده یا پایان عذاب، که اون هم در کشورهای دیگری وجود داره. امیدوارم که تابوشکنی های مثبت کنید.
با سپاس
ریحانه م. ج.
©️All Rights Reserved.
بهترین آیتمه این دیوونه خونه
با حال بود. ممنون
عشقی فرشید جان از ۱۵سال پیش با هنرت تو رادیو جوان تو ماشینم حال میکردم استاد رادیو و بازی سه ساله تو رادیو فردا پیدات کردم
جیگرین هر دوتون😍
خدایش خیلی بیمزه هستین, اخه تقلید صدا و داستان درست کردن راه و روش داره... یه کم آرتین و رادیو شمرون گوش کنید چیز یاد بگیرید لااقل