تا صبح شب یلدا
HTML-код
- Опубликовано: 15 сен 2024
- ساز و آواز بر روی غزل سایه
تار: محمد امين اکبرپور
آواز: نازی حمزه لو
چند اين شب و خاموشي؟ وقت است كه برخيزم
وين آتش خندان را با صبح برانگيزم
گر سوختنم بايد افروختنم بايد
اي عشق بزن در من كز شعله نپرهيزم
صد دشت شقايق چشم در خون دلم دارد
تا خود به كجا آخر با خاك در آميزم
چون كوه نشستم من با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخيزد آنگاه كه برخيزم
برخيزم و بگشايم بند از دل پر آتش
وين سيل گدازان را از سينه فروريزم
چون گريه گلو گيرد از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افروزد در صاعقه آويزم
اي سايه ! سحرخيزان دلواپس خورشيدند
زندان شب يلدا بگشايم و بگريزم
(هوشنگ ابتهاج)
بسیار زیبا
قطعه ای متفاوت با خیلی ها
بسیارخوب هنرمند صاحب سبک
افرین صدای بسیار رسا صاف بسیار عمیق
متشکرم
به امید کنسرت بزرگ ودر خور عالی
بسیار زیبا و روان اجرا کردید لذت بردم ،پاینده و پیروز باشید
جای بسی مباهات و شادمانیست که دیگر بار گوش جان را به آوای ملکوتی بانوی خوش آوای ابران زمین سپرده هز و بهره ای وافر بریم.امید که در پرتو الطاف بیکران یزدان پاک پیوسته سلامتی همنشین تن و جانتان و هماره گردش گردون دون بر مسیر مرادتان به گذرو گردش باد
حظ