احسنت جناب بیداد ..نگاه استاد عالی پیام دیدنیست. حتما الان با خودش میگه تو باید بری آب خنک اوین رو بخوری تا جواب چرا هاتو پیدا کنی .. لعنت خدا بر آنکسان که آب خنک را تجویز میکنند ..
سوفیالورن بیشعور هر روز خوشکلیشو تکرار میکرد ثبحر! جون....حافظ ســــود جو هم هی غزل بر سیاق فعیلن فعول گفت تا مرد....یه قطعه ام مث نیما نگفت تاکه تیشه اش به ته خورد...بکل خوشکل نما وشاعرنما هستن بجز مادوتا تتمه جهان باهمه ایرانیا.رخصت
مطمئن باشید بزرگواران عظمت ایران خواهد رسید (به آینده ای روشن تر به فردائی نوید بخش که جون جوانه تازه درون شاخه ای مرده واز باد خزان افسرده نهفته است اما فرصت میخواهد که از آن حالت کمون بیرون آید وپدیدار وشکفته شود وآن شاخه را به طراوت ولطلفت خود آرایش دهد . حضرت بهاءالله
دوبـاره دلـم زد به دریـای خون یله عقل من شد بهطرف جنون چنان نـالهی عـشـقم آمد به گوش کهخون در رگ غیرٺ آمد بجوش چنان بیخود از بادهٔ غم شدم ڪه تـندیس اندوه عـالم شدم دگر اخـتیـارم نـباشـد به دسـٺ قلممسخشد خامه درهم شکسٺ مرا شور عشق اینچنین شیر ڪرد قـلم را به دستم چو شـمشیر ڪرد چو من بر ڪشم تیغ دور از نیام نـمانـد ڪسـی را مـجال ڪـلام چنان مسٺ عشق آورم بر ورق ڪه نـای قـلم را نـمانـد رمـق هزاران سوال از شما میڪنم سر از عقدهٔ سینه وا میڪنم هزاران سوال از شما میڪنم و رو را به روی خـدا میڪنم هزاران سوال از ازل تا ڪنون سـوالاٺ عـقل و جواب جنون چـرا آدم از بـاغ خـلد بـریـن به اجبار حق شد مقیم زمین چـرا مـا فـتادیم از عـرش مـان و از خوندل رنگشد فرشمان چرا زخمی مار و ڪژدم شدیم چرا مـا زمـین گیر گندم شدیم چرا مرگ با قـتل آغـاز شد و باب برادر ڪشی باز شد چرا این زمین عرصهٔ جنگ شد صداقٺ چرا مسـخ نـیرنگ شد چرا پر شد از خون مـا جام شان و شیرین شد از تلخ ما ڪامشان چرا آبشان اشک چشمان ماسٺ چرا نان شان پارهی جان ماسٺ چرا ڪینه را بی ڪران دیدهایم چرا عشـق را قصد جان دیدهایم چرا عـشـق حـلاج تڪفـیر شد چرا بیشهها خالی از شـیر شد چرا گونهٔ ڪودڪان زرد شد چـرا درد سـهـم دل مـرد شـد چرا خشڪ شد بیخ مردانگی چـرا نـنگ شـد نـام دیـوانگی چـرا دیـن مان از خـدا شد جـدا چرا سهممان شد سکوٺاز صدا به جرم صدا سنگ بر من زدند و هی تـازیـانه بر این تـن زدند چو بسـتند دروازهی عـشـق را بر آن قفلی از جنس آهن زدند خدنگی به رسم برادر ڪشی شـغادانه خو بر تـهمـتن زدند ندیدی مگر ڪاوه را بی درفش به مـیدان این شـهر گردن زدند چگونه نـنالم از این حجم غـم ڪه دیدم عـلمـدار را بی عـلم چرا از حـقیقٺ گریزان شـدیم به لـفافه رفتیم و پنهان شدیم چرا نیسٺ دیگر یل سـیسـتان چرا نـیسٺ شد بـبر مـازندران چرا خار را گل سپر میڪنید صـنوبر فـدای تـبر میڪنیـد چـرا و چـرا جـانـم آتـش گرفٺ سخن رنگخون سیاوش گرفٺ دوبـاره دچـار تـلاطم شـدم میان سوالاٺ خود گم شدم هـراس از چه داری یل نـامدار برون آ ز خود نـعره از دل برآر کهدر ڪلعالم چو اینخاکنیسٺ مـرا از تـو ای اهـرمـن بـاک نیسٺ ڪسی ڪو هوای فـریدون ڪند سـر از بـند ضحاڪ بـیرون ڪند چو موسی بزن دل بهدریای نیل در آتـش درآیـید هم چون خلیل یـقیـن دار دریـا پریشـان شود و آتش به رویٺ گلستان شود من از بی خیالان فغان میڪنم ڪه این دردها را بیان میڪنم من از عشـق پوشـالی آزردهام دلم را به این عشـق نسپردهام مرا عشق میهن در این برهه بـس که در دل نگنجد دگر عشق ڪس من از انـزوای زمـان خسـتهام دلم را به عشـق شـما بسـتهام شما ای رفیقان دل خون من تـبار شـهیدان گلگون ڪفن شـما ای همه غـم گسـاران دل در این قحطی عشق یاران دل از این ورطه باید گذاری کنیم بـیایـید بـا هـم قـراری ڪنیـم ڪه هـمـدرد درد خـلایـق شـویم و خونخواه خون شقایق شویم برون گشتهاز خویشو کاریڪنیم چـنان نسـل مـن سـربـداری ڪنیـم
خوب کاری کرده دین زده هست مگر دین چه کار برای ما کرده و چه چیز برای ما آورده به جز بردگی و بدبختی یک تار موی این شاعر به هزاران آخوند و دین زده می ارزه
بسیار بسیار عالی بود ولی متاسفانه کو گوش تفسیر گر محقق ، که بتواند متوجه اشعارت شود ، متاسفانه ایران داره در بیسوادی وجهل غرق میشه ،،،،، متاسفانه اطلاعات ما صفر ،ولی ادعامون یک جلوش بینهایت صفر ....
کاش ماتحت این دوست گرامی جناب« بیداد» جای بطری نوشابه را داشته باشد چون تو اوین با بطری نوشابه از فرزندان کورش پذیرایی میکنند . ننگ بر مردم پاسی که در هیچ نقطه دیگر جهان، این کار را نمیتوان با ملت کرد
مزدورانی امثال تو باید نگران آن روزی باشه که این مردم خشم گین و زخم خورده کارت به استخوان رسیده چنان با باتوم و با خورده شیشه یا میخ ریز و قمه و دشنه می کنند تو ک..نتون و زناتون با بچه هاتون رو جلو خودتون می کنند و از ک....ن دارتون میزنند و اونروز دیر نیست این خط __ و این نشون☝️👊
آقا دمت گرم لذ ت بردیم
خوشحالمون کرد جناب بیداد. یکی از شجاعان وطن
درود برتو ای بیداد
توای فرزند باغیرت این اب وخاک
بی شک تاریخ تورا برای آیندگان به آغوش می کشد🌹🌹🌹
جناب اقای امیرحسین خوشنویسان واقعا وطن پرستی وشجاعت شما قابل تحسین است امیدوارم صدهاسال تندرست وسلامت باشی❤❤❤
بسیار تا بسیار زیبا وپر مغز است این شعر.
درود بر غیرت و شرف این شیر مردان
زنده وپاینده باد کسانی کهبرای وطنم اینجور سینه سپر کردن جلوی این نامردا. زنده باد بیداد عزیزم
درود صد ورود براستادان عالی پیام بیداد دورد بر شرفتان
درود بر شما، پاینده باشید
مو ب تن ادم سیخ میشه بخدا..عجب قدرتی عجب شعری
خدا همه ایران یاران و مبارزین وطن رو حفظ کند ...
زنده بادمردشجاع ومبارز. فردوسی زمانه🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مرسی آقای بیداد خیلی وقت بود خبرتان را نداشتم نگرانت شده بودم شاعر عزیز
زنده باشند مردان مرد سرزمین اهورایی ایران به امید نابودی خیانتکاران و دزدان فاسد
دورد بر استاد بیداد. عالی بود
حماسه های بیداد کهنه نمیشه.
احسنتم بیداد جوان نیشابوری
رستم شعر فارسیه. ❤️❤️❤️❤️😘😘😘
درود بر بیداد عزیز
واقعا شعر های عالی می گوید.
به قول مرد هزار چهره، به به
ختم کلام
درود بر بیداد شیر مرد🌹💙
بی نظیره جناب بیداد. 😭😭❤️❤️
درود بر شما شاعر عزیز اگر توفیق بخشد ایزد پاک در آریم ریشه آخوند از این خاک
مرا عشق میهن درین برهه بس
که در دل نگنجد دگر عشق کس.....
براستی چرا سهم دل مردان واقعی *درد* باید باشد؟؟!!!
درود برتو شير مرد
چودرکل عالم چنین خاک نیست
مراازتوای اهرمن باک نیست👌🏻🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
چقدر خوشتیپ و مسلط...دیوونه کنندست شعراش...
حق
احسنت جناب بیداد ..نگاه استاد عالی پیام دیدنیست. حتما الان با خودش میگه تو باید بری آب خنک اوین رو بخوری تا جواب چرا هاتو پیدا کنی .. لعنت خدا بر آنکسان که آب خنک را تجویز میکنند ..
🌹🌹
عجب چراهااایی..جواب نداره کسی
قربون غیرتت
هزاران درود و هزاران سپاس
به هر عاشق سینه چاک
بسی ناله هامان شبانگاه در سینه رفت
کسی آگه از درد این جان نرفت
از زحمات تموم عاشقان حقیقی میهن سپاسگزارم
👍👍👍👍👍🙏🌹💙
Kheyli bar vazno radife ghazal masnavie ghablishon bod
Hey Ta marze khorosho jonon raftam vali baz bargashtam
Zahmat keshidin ostad beharhal sepase faravan
سوفیالورن بیشعور هر روز خوشکلیشو تکرار میکرد ثبحر! جون....حافظ ســــود جو هم هی غزل بر سیاق فعیلن فعول گفت تا مرد....یه قطعه ام مث نیما نگفت تاکه تیشه اش به ته خورد...بکل خوشکل نما وشاعرنما هستن بجز مادوتا تتمه جهان باهمه ایرانیا.رخصت
گل را سپر خار میکنن واقعا
مطمئن باشید بزرگواران عظمت ایران خواهد رسید (به آینده ای روشن تر به فردائی نوید بخش که جون جوانه تازه درون شاخه ای مرده واز باد خزان افسرده نهفته است اما فرصت میخواهد که از آن حالت کمون بیرون آید وپدیدار وشکفته شود وآن شاخه را به طراوت ولطلفت خود آرایش دهد . حضرت بهاءالله
خبری از استاد مصطفی بادکوبه ای نیست
دوبـاره دلـم زد به دریـای خون
یله عقل من شد بهطرف جنون
چنان نـالهی عـشـقم آمد به گوش
کهخون در رگ غیرٺ آمد بجوش
چنان بیخود از بادهٔ غم شدم
ڪه تـندیس اندوه عـالم شدم
دگر اخـتیـارم نـباشـد به دسـٺ
قلممسخشد خامه درهم شکسٺ
مرا شور عشق اینچنین شیر ڪرد
قـلم را به دستم چو شـمشیر ڪرد
چو من بر ڪشم تیغ دور از نیام
نـمانـد ڪسـی را مـجال ڪـلام
چنان مسٺ عشق آورم بر ورق
ڪه نـای قـلم را نـمانـد رمـق
هزاران سوال از شما میڪنم
سر از عقدهٔ سینه وا میڪنم
هزاران سوال از شما میڪنم
و رو را به روی خـدا میڪنم
هزاران سوال از ازل تا ڪنون
سـوالاٺ عـقل و جواب جنون
چـرا آدم از بـاغ خـلد بـریـن
به اجبار حق شد مقیم زمین
چـرا مـا فـتادیم از عـرش مـان
و از خوندل رنگشد فرشمان
چرا زخمی مار و ڪژدم شدیم
چرا مـا زمـین گیر گندم شدیم
چرا مرگ با قـتل آغـاز شد
و باب برادر ڪشی باز شد
چرا این زمین عرصهٔ جنگ شد
صداقٺ چرا مسـخ نـیرنگ شد
چرا پر شد از خون مـا جام شان
و شیرین شد از تلخ ما ڪامشان
چرا آبشان اشک چشمان ماسٺ
چرا نان شان پارهی جان ماسٺ
چرا ڪینه را بی ڪران دیدهایم
چرا عشـق را قصد جان دیدهایم
چرا عـشـق حـلاج تڪفـیر شد
چرا بیشهها خالی از شـیر شد
چرا گونهٔ ڪودڪان زرد شد
چـرا درد سـهـم دل مـرد شـد
چرا خشڪ شد بیخ مردانگی
چـرا نـنگ شـد نـام دیـوانگی
چـرا دیـن مان از خـدا شد جـدا
چرا سهممان شد سکوٺاز صدا
به جرم صدا سنگ بر من زدند
و هی تـازیـانه بر این تـن زدند
چو بسـتند دروازهی عـشـق را
بر آن قفلی از جنس آهن زدند
خدنگی به رسم برادر ڪشی
شـغادانه خو بر تـهمـتن زدند
ندیدی مگر ڪاوه را بی درفش
به مـیدان این شـهر گردن زدند
چگونه نـنالم از این حجم غـم
ڪه دیدم عـلمـدار را بی عـلم
چرا از حـقیقٺ گریزان شـدیم
به لـفافه رفتیم و پنهان شدیم
چرا نیسٺ دیگر یل سـیسـتان
چرا نـیسٺ شد بـبر مـازندران
چرا خار را گل سپر میڪنید
صـنوبر فـدای تـبر میڪنیـد
چـرا و چـرا جـانـم آتـش گرفٺ
سخن رنگخون سیاوش گرفٺ
دوبـاره دچـار تـلاطم شـدم
میان سوالاٺ خود گم شدم
هـراس از چه داری یل نـامدار
برون آ ز خود نـعره از دل برآر
کهدر ڪلعالم چو اینخاکنیسٺ
مـرا از تـو ای اهـرمـن بـاک نیسٺ
ڪسی ڪو هوای فـریدون ڪند
سـر از بـند ضحاڪ بـیرون ڪند
چو موسی بزن دل بهدریای نیل
در آتـش درآیـید هم چون خلیل
یـقیـن دار دریـا پریشـان شود
و آتش به رویٺ گلستان شود
من از بی خیالان فغان میڪنم
ڪه این دردها را بیان میڪنم
من از عشـق پوشـالی آزردهام
دلم را به این عشـق نسپردهام
مرا عشق میهن در این برهه بـس
که در دل نگنجد دگر عشق ڪس
من از انـزوای زمـان خسـتهام
دلم را به عشـق شـما بسـتهام
شما ای رفیقان دل خون من
تـبار شـهیدان گلگون ڪفن
شـما ای همه غـم گسـاران دل
در این قحطی عشق یاران دل
از این ورطه باید گذاری کنیم
بـیایـید بـا هـم قـراری ڪنیـم
ڪه هـمـدرد درد خـلایـق شـویم
و خونخواه خون شقایق شویم
برون گشتهاز خویشو کاریڪنیم
چـنان نسـل مـن سـربـداری ڪنیـم
🙏🙏🙏😞😞😭😭
دم آقای بیداد گرم اما چه. سود که ایشون دین زده هستند بر خلاف استاد هالو که در اشعار ایشان از دین زدگی خبری نیست
خوب کاری کرده دین زده هست مگر دین چه کار برای ما کرده و چه چیز برای ما آورده به جز بردگی و بدبختی یک تار موی این شاعر به هزاران آخوند و دین زده می ارزه
بسیار بسیار عالی بود ولی متاسفانه کو گوش تفسیر گر محقق ، که بتواند متوجه اشعارت شود ، متاسفانه ایران داره در بیسوادی وجهل غرق میشه ،،،،، متاسفانه اطلاعات ما صفر ،ولی ادعامون یک جلوش بینهایت صفر ....
این که گم شده بود میگفتن .......
نه هیچیش نشده 😊
کاش ماتحت این دوست گرامی جناب« بیداد» جای بطری نوشابه را داشته باشد چون تو اوین با بطری نوشابه از فرزندان کورش پذیرایی میکنند . ننگ بر مردم پاسی که در هیچ نقطه دیگر جهان، این کار را نمیتوان با ملت کرد
نگران نباش نیازبه بطری نیست توپایگاه بسیج سعیدطوسی به شماوبرادران فرومیکند
مزدورانی امثال تو باید نگران آن روزی باشه که این مردم خشم گین و زخم خورده کارت به استخوان رسیده چنان با باتوم و با خورده شیشه یا میخ ریز و قمه و دشنه می کنند تو ک..نتون و زناتون با بچه هاتون رو جلو خودتون می کنند و از ک....ن دارتون میزنند و اونروز دیر نیست این خط __ و این نشون☝️👊