سلام آقای دانشمندی سؤالی دارم خدمت شماکوورش کبیردرزمان حکومتش خیلی پادشاهی بودن که می خواستنددخترخودرابه کوروش دهنندچرافقط۱زن داشت ولی پیامبر اسلام حضرت محمد زنهای زیادی داشت؟
تو بگو این قرمساق و هم پیاله هاش یه باری از دوش بشریت برداشتند اساسأ اینها چه خدمتی به جامعه انسانی کردند خاک تو سر ملت بدبخت ما بکنند که این قماش استاد ما شدند
ای بعضی ازاین مردم هنوزم تو عوامی تشریف دارن به این بیشرفها بها میدن. نصف دخترپسر کامل اینوحرفها چی بزن گوگل همچی را قانون بزنید گوگل همچی که قانون میگه ول کنیدمفت خورهارا ای بابا همین شماها ۴۵ سال ویرانه کردین این مملکت را ای بابابیاین بیرون از عوامی دیگه بس
یعنی اینا افریده شد😢ن بشینن سخن رانی کنن دست به سیاه و سفید هم نزنن یعنی م شگل اینا باشاه فقیدسرهمین داستان بودکه شما به ما حقوق برقرار کن مشخص کن ماهانه حقوق بگیر باشیم شاه عزیزمان گفت من چه حقوقی باید به شما بدم شما استفادتون واس این مملکت چی همشون ماندن حرفی پیدانکردن یکشون گفت قربان ماهم به جان شما و ارتشیان دعا میکنیم شاه گفت خوب بس شما دعا کنید به خودتون هم حقوبدن من باج ب کسی که به کشور مفیدنباش نمیدم ..بله دوستا خمینی کلید ناسازگاری را ازهمان لحظه زد وبا دروغ و کلک بازی مغ مردم ۱۴ سال طول کشید مهفق بشن ومردم و شوراند انداخت به جان شاه عزیمان شاه که جای خود امام زمان خداوند تباردرنعمایش را بازکرده بود مردم در خوشی و شادی و زندگی میکردن اینقدر فراوانی به این مملکت داده بود اینبار دشمن چشم نداشت ببین خلاصه از پاکی و صداقتی که شاه داشت خداهم خوشش امده بود این مملکت را غنی کنه نزاشتن همین بی شرفها
عزیزان تواین ۴۵ سال باید اینو تجربه کرده شیم دیگه این بیشرفها خوب بلدن چجوری وچطوری صحبت کنن که خودشونو به دل مردم جا بدن...اره اصلا اینا دوریه صحبت کردنو تا حد اسادی دورشو دیدن حرفشون با دلشون یکی نیست اکثرا بلدن چطوری داستان ازخودشون درست کنن تودنیالنگه ندارن
با درود؛ اجازه بدهید بدون هیچ مقدمه ای سراغ اصل مطلب برویم و دلیل سقوط نظامهای اقتدارگرا را بشناسیم دانستن این امر جامعه شناختی ما را از اندوه و افسوس و یا مقصر دانستن توده یا گروههای سیاسی رها می سازد. هر فرد منصف معترف است که هیچ فرد یا گروهی حق ندارد کشوری را که متعلق به عموم مردم است با عنوان های مختلف از قبیل، شاه، سلطان، خلیفه، و ولی فقیه در انحصار یک شخص یا گروه خاص قرار داده و با ایدئولوژیی که برای رژیم اش تعریف میکند آنرا مشروع جلوه داده و مردم را در اسارت گرفته و به او با هر نیاتی حکومت کند اگرچه حاملین این عناوین دارای نیت خیر باشند که البته بدون استبداد و اعمال قدرت و فساد و جنایت و شکنجه و زندان غیرممکن است چنین باشد. اساس قانونی بودن حکومتها اراده عموم مردم است که از طریق انتخابات واقعی تبلور می یابد. در نظامهای دیکتاتوری مدرن از جمله رضاشاه و محمدرضا شاه که دولتهای ناسیونالیست اقتدارگرا داشتند، نهادهای دمکراتیک مبتنی بر تفکیک قوا از جمله مقننه، مجریه، قضائیه ( پارلمان، هیئت وزیران، دادگستری ) وجود داشت آنچنانکه در نظام ولایت مطلقه فقیه هم وجود دارد. اما کیست که نداند این نهادها سایه ای از حقیقت هستند و عملا اختیار واقعی و خارج از اراده حاکم که شاه یا سلطان یا ولایت باشد وجود ندارد و صرفا نمایشی از دمکراسی و حاکمیت مردم است. رضا شاه وارث یک حکومت کودتای انگلیسی در بستر هرج و مرج جنگ جهانی اول بود و سپس اقدام به ایجاد رفرمهایی بر مبنای مصوبات مجالس اول دوم و سوم مشروطه کرد اما او رفرمها را گزینشی و ناقص مطابق با نیازهای خود نه با واقعیتهای جامعه بر اساس توسعه پایدار انجام داد. او راه و جاده و دانشگاه و کشف حجاب و راه آهن را که بخش سخت افزاری توسعه بود انجام داد اما مکمل نرم افزاری آن از جمله سندیکاهای حرف و پیشه، سندیکای وکلا پزشکان معلمان و کارمندان دولت و روزنامه و جریده را آگاهانه به کناری نهاد و همزمان سیاستمداران، نویسندگان، شاعران و منتقدان سیاسی را سرکوب، خانه نشین و منزوی، زندانی یا به قتل رساند بطوری که جامعه نتوانست در پرتو احزاب و آزادی مطبوعات و جامعه مدنی به آگاهی و حقوق خود دست یابد. بدنبال این نقصان اقشار مختلف مردم نتوانستند حقوق شهروندی را تجربه کرده و از انسان محکوم به فرد مسئول آگاه و سازنده جامعه تغییر کنند. بنابر این حکومت رضاخان در انتها همانند پرنده ای با ظاهر رنگ و لعابدار شد که زمینگیر و قادر به پرواز و اوج گیری نبود. فرزندش محمدرضا هم وقتی با دولت ملی مصدق روبرو شد که میخواست نقصان حکومت رضاخان را با انتقال قدرت از پادشاه به مجلس بعنوان نماد اراده عموم انجام دهد و مشروطه را زنده کند با کودتای آمریکایی و انگلیسی با کمک خائنین داخلی اعم کاشانی و لات و لمپنها و روسپی ها از سر راه برداشت. محمدرضا راه پدر را تا آنجا ادامه داد که فساد و اختلاف طبقاتی در پایان چون سرطانی جامعه شهرنشین را فرا گرفته بود و حاشیه نشینی حاصل از اصلاحات ارضی ناقص در حواشی شهرها بیداد میکرد. یادآوری میشود با انباشته شدن مطالبات و باز شدن فضای سیاسی ناشی از فشار کارتر خود محمدرضا بعنوان تنها قدرت در کشور هدف شعارهای تند مردم قرار گرفت او به همین دلیل مجبور شد با خواندن اعلامیه ای در آستانه فرار از کشور به فساد در هیئت حاکمه و نقصانهای عمده اعتراف کند. او میتوانست اصلاحات اساسی را با توجه به در آمد انبوه نفتی که در اختیار داشت از سال ۵۰ به بعد تدریجا انجام دهد و برخی از کرسیهای مجلس را به ملی گراها و انقلابیون بطور حقیقی بدهد آنچنانکه در واپسین لحظات انقلاب ۵۷ با دعوت از شاپور بختیار و انحلال ساواک انجام داد. اگر این پروسه ۵ سال قبل انجام می گرفت قطعا بهانه انقلاب ۵۷ از بین می رفت. نتیجه اینکه خود شاه متهم درجه اول انقلاب ۵۷ بدلیل اصرار بر حکمرانی توام با سرکوب ساواک و پلیسی کردن جامعه بدون دخالت ناراضیان معتدل از جمله ملی گرایان همانند اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی بود.
خداوند به پیامبر منسوبش از روی زمین میفرماید ای محمد دین از آن من است هر کسی حتی تو محمد از طریق دین ارتزاق کنید تا ابد مورد لعنت من خواهید بود تا روز قیامت و عبادت این جماعت هر گز مورد قبول من نخواهد شد
اشغال 💩💩💩💩💩تو اون قیافت
قرآن واسلام را ما بندگان وناکارامدی وسوئ استفاده بعضی آخوندا بدنام کردن وگرنه بهترین دین دین اسلام است درود بردانشمند
درود بر دانشمند فن بیان خیلی خوبه سنگ رااب میکند
درود بر استاد روحانی، جناب آقای دانشمند
الهی آمین الهی آمین الهی آمین
سلام ای کاش همه مسولین بلند پایه اینجور قابشون پاک ووجدانشون راحت بود
قلبشون
به خدا که دروغ میگه بنده خدا 😂
گوه خوردی
دمت کرم دلاور بختیاری انشاالله شاد باشی
سلام آقای دانشمندی سؤالی دارم خدمت شماکوورش کبیردرزمان حکومتش خیلی پادشاهی بودن که می خواستنددخترخودرابه کوروش دهنندچرافقط۱زن داشت ولی پیامبر اسلام حضرت محمد زنهای زیادی داشت؟
خب همون شد که مردها قلبشونو ریش ریش میکنن هی زن میگیرن
بگومرکزیت هستی ومنظومه شمسی رانابودکردی
تو بگو این قرمساق و هم پیاله هاش یه باری از دوش بشریت برداشتند اساسأ اینها چه خدمتی به جامعه انسانی کردند خاک تو سر ملت بدبخت ما بکنند که این قماش استاد ما شدند
خدا خیرتون بده فهمیدم گیر کارما
شمامیسازدیبهدروغمیگی بیشرف عدالت کجافقرکجا زمینخواریکجابیناموسی کجا
کیمکنکهاینبیشرفها جرئت سوارشدنبهاتوبوسومتروشودبیشرفکنارناموسبر اولتیمحفاظت بایدبره
در اسلام حرف تناقض یعنی کلاه سر مردم قران یکی هست حرفها باید یکی باشه چرا حرفهای عبدلحمید شماو نقشبندی شما در یک هفته حرفهاشون تناقض داره
ای بعضی ازاین مردم هنوزم تو عوامی تشریف دارن به این بیشرفها بها میدن. نصف دخترپسر کامل اینوحرفها چی بزن گوگل همچی را قانون بزنید گوگل همچی که قانون میگه ول کنیدمفت خورهارا ای بابا همین شماها ۴۵ سال ویرانه کردین این مملکت را ای بابابیاین بیرون از عوامی دیگه بس
یعنی اینا افریده شد😢ن بشینن سخن رانی کنن دست به سیاه و سفید هم نزنن یعنی م شگل اینا باشاه فقیدسرهمین داستان بودکه شما به ما حقوق برقرار کن مشخص کن ماهانه حقوق بگیر باشیم شاه عزیزمان گفت من چه حقوقی باید به شما بدم شما استفادتون واس این مملکت چی همشون ماندن حرفی پیدانکردن یکشون گفت قربان ماهم به جان شما و ارتشیان دعا میکنیم شاه گفت خوب بس شما دعا کنید به خودتون هم حقوبدن من باج ب کسی که به کشور مفیدنباش نمیدم ..بله دوستا خمینی کلید ناسازگاری را ازهمان لحظه زد وبا دروغ و کلک بازی مغ مردم ۱۴ سال طول کشید مهفق بشن ومردم و شوراند انداخت به جان شاه عزیمان شاه که جای خود امام زمان خداوند تباردرنعمایش را بازکرده بود مردم در خوشی و شادی و زندگی میکردن اینقدر فراوانی به این مملکت داده بود اینبار دشمن چشم نداشت ببین خلاصه از پاکی و صداقتی که شاه داشت خداهم خوشش امده بود این مملکت را غنی کنه نزاشتن همین بی شرفها
عزیزان تواین ۴۵ سال باید اینو تجربه کرده شیم دیگه این بیشرفها خوب بلدن چجوری وچطوری صحبت کنن که خودشونو به دل مردم جا بدن...اره اصلا اینا دوریه صحبت کردنو تا حد اسادی دورشو دیدن حرفشون با دلشون یکی نیست اکثرا بلدن چطوری داستان ازخودشون درست کنن تودنیالنگه ندارن
کلا حرفاشون عالیه❤❤❤❤❤❤
خاک بر سرت که یه خانم دیدی، دو ساعت داستان ساختی. اگر مغزت سالم بود، سرت رو مینداختی پایین و اون کتابی میگی دستت بود رو میخوندی.
درو بر دانشمند بزرگوار
یک گلوله بر پیشانی تو کتفی است که رب خود را طلب کنی کسکش آخوند کونی و دزد.
با درود؛ اجازه بدهید بدون هیچ مقدمه ای سراغ اصل مطلب برویم و دلیل سقوط نظامهای اقتدارگرا را بشناسیم دانستن این امر جامعه شناختی ما را از اندوه و افسوس و یا مقصر دانستن توده یا گروههای سیاسی رها می سازد. هر فرد منصف معترف است که هیچ فرد یا گروهی حق ندارد کشوری را که متعلق به عموم مردم است با عنوان های مختلف از قبیل، شاه، سلطان، خلیفه، و ولی فقیه در انحصار یک شخص یا گروه خاص قرار داده و با ایدئولوژیی که برای رژیم اش تعریف میکند آنرا مشروع جلوه داده و مردم را در اسارت گرفته و به او با هر نیاتی حکومت کند اگرچه حاملین این عناوین دارای نیت خیر باشند که البته بدون استبداد و اعمال قدرت و فساد و جنایت و شکنجه و زندان غیرممکن است چنین باشد. اساس قانونی بودن حکومتها اراده عموم مردم است که از طریق انتخابات واقعی تبلور می یابد. در نظامهای دیکتاتوری مدرن از جمله رضاشاه و محمدرضا شاه که دولتهای ناسیونالیست اقتدارگرا داشتند، نهادهای دمکراتیک مبتنی بر تفکیک قوا از جمله مقننه، مجریه، قضائیه ( پارلمان، هیئت وزیران، دادگستری ) وجود داشت آنچنانکه در نظام ولایت مطلقه فقیه هم وجود دارد. اما کیست که نداند این نهادها سایه ای از حقیقت هستند و عملا اختیار واقعی و خارج از اراده حاکم که شاه یا سلطان یا ولایت باشد وجود ندارد و صرفا نمایشی از دمکراسی و حاکمیت مردم است. رضا شاه وارث یک حکومت کودتای انگلیسی در بستر هرج و مرج جنگ جهانی اول بود و سپس اقدام به ایجاد رفرمهایی بر مبنای مصوبات مجالس اول دوم و سوم مشروطه کرد اما او رفرمها را گزینشی و ناقص مطابق با نیازهای خود نه با واقعیتهای جامعه بر اساس توسعه پایدار انجام داد. او راه و جاده و دانشگاه و کشف حجاب و راه آهن را که بخش سخت افزاری توسعه بود انجام داد اما مکمل نرم افزاری آن از جمله سندیکاهای حرف و پیشه، سندیکای وکلا پزشکان معلمان و کارمندان دولت و روزنامه و جریده را آگاهانه به کناری نهاد و همزمان سیاستمداران، نویسندگان، شاعران و منتقدان سیاسی را سرکوب، خانه نشین و منزوی، زندانی یا به قتل رساند بطوری که جامعه نتوانست در پرتو احزاب و آزادی مطبوعات و جامعه مدنی به آگاهی و حقوق خود دست یابد. بدنبال این نقصان اقشار مختلف مردم نتوانستند حقوق شهروندی را تجربه کرده و از انسان محکوم به فرد مسئول آگاه و سازنده جامعه تغییر کنند. بنابر این حکومت رضاخان در انتها همانند پرنده ای با ظاهر رنگ و لعابدار شد که زمینگیر و قادر به پرواز و اوج گیری نبود. فرزندش محمدرضا هم وقتی با دولت ملی مصدق روبرو شد که میخواست نقصان حکومت رضاخان را با انتقال قدرت از پادشاه به مجلس بعنوان نماد اراده عموم انجام دهد و مشروطه را زنده کند با کودتای آمریکایی و انگلیسی با کمک خائنین داخلی اعم کاشانی و لات و لمپنها و روسپی ها از سر راه برداشت. محمدرضا راه پدر را تا آنجا ادامه داد که فساد و اختلاف طبقاتی در پایان چون سرطانی جامعه شهرنشین را فرا گرفته بود و حاشیه نشینی حاصل از اصلاحات ارضی ناقص در حواشی شهرها بیداد میکرد. یادآوری میشود با انباشته شدن مطالبات و باز شدن فضای سیاسی ناشی از فشار کارتر خود محمدرضا بعنوان تنها قدرت در کشور هدف شعارهای تند مردم قرار گرفت او به همین دلیل مجبور شد با خواندن اعلامیه ای در آستانه فرار از کشور به فساد در هیئت حاکمه و نقصانهای عمده اعتراف کند. او میتوانست اصلاحات اساسی را با توجه به در آمد انبوه نفتی که در اختیار داشت از سال ۵۰ به بعد تدریجا انجام دهد و برخی از کرسیهای مجلس را به ملی گراها و انقلابیون بطور حقیقی بدهد آنچنانکه در واپسین لحظات انقلاب ۵۷ با دعوت از شاپور بختیار و انحلال ساواک انجام داد. اگر این پروسه ۵ سال قبل انجام می گرفت قطعا بهانه انقلاب ۵۷ از بین می رفت. نتیجه اینکه خود شاه متهم درجه اول انقلاب ۵۷ بدلیل اصرار بر حکمرانی توام با سرکوب ساواک و پلیسی کردن جامعه بدون دخالت ناراضیان معتدل از جمله ملی گرایان همانند اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی بود.
❤❤❤❤❤🎉🎉🎉🎉🎉🎉
پدرسوخته دروغگو این از رو نمیره
اسلام بدون روحانیت اسلام آمریکاییست البته نه باهرروحانیتی
گفتی خندیم بس دیگه با این چهار تا جک نمی توانی ...........................................................
ریدم تواین سخنرانیت😅😅😅
❤❤❤ بسیار عاااااااالی 14:34
❤❤❤ بسیار عاااااااالی 14:34
❤❤❤ بسیار عاااااااالی
❤❤❤ بسیار عاِللللللللللللللی
❤❤❤
سلام. دورود بر حاج آقا دانشمند
کونی و کسکشزنت را و مادرت را خر بگاید . برو هری . گم شو این جا جای تو امثال تو نیست . .زودتر این بساطت را جمع کن و برو .
هیچ آدم عاقلی وقت نمیذاره با آخوند حرف بزنه،اینا جز چرت وپرت هیچی دیگه بلد نیستن
فدااایاسلااامممم❤❤❤❤❤❤❤
فکر. و مقز،شما. مشکل دارد. جناب دانشمند. بی دانش
خداحفظت کنه🎉🎉
بسیار شیرین و عالی و علمی و کاربردی
اقای دانشنمد عالیه عاااالی چقد این مرد خاکی و منطقیه❤❤❤جگره
زنده وسلامت باشی عالم دین
زنده وسلامت باشی عالم دین
درودبراسناد دانشمند بزرگ
خداوند به پیامبر منسوبش از روی زمین میفرماید ای محمد دین از آن من است هر کسی حتی تو محمد از طریق دین ارتزاق کنید تا ابد مورد لعنت من خواهید بود تا روز قیامت و عبادت این جماعت هر گز مورد قبول من نخواهد شد
خیلی ممنون از شما
حاج آقا اولآ قانون میگه هیجده سالگی سن قانونی می تونه رآی بده اظهار نظر بده ۰هنوز شما هیج انتقادی ندارید ملاها هنوز گله ای از هم لباست داشتی
ای آخوند حرامزاده هیرمند توگوه بخور امر و نهی نکن