Видео

❤❤❤❤

💚🦁☀️🗡❤

شاهکار به تمام معنا. واقعا با روح و روان آدم بازی میکنه و وارد یک سفر عرفانی میشی.

❤❤❤❤

Bsiar zeba

❤❤❤❤❤

Spotify?

امیدوارم اخرین شب یلدای ایرانیان در بند باشه و بزودی مزه ی آزادی و دموکراسی واقعی رو بچشیم! #زن_زندگی_آزادی

دست شما درد نکند،۵۰ بار شنیدم باز کم بود، ممنون ، محشر بود، آنقدر بدل مینشیند ، شعرش هم بی نظیر است ، مرسی ،مرسی مرسی. چه صدای بی نظیری، باز هم مرسی.

❤❤❤❤❤❤❤❤❤👏👏👏👏👏👏🙏🙏

چرا کلیپ این آهنگتون را نمی تونم پیدا کنم.خیلی دوسش داشتم

تقدیم،به مادران،وپدران،داغ،دیده،خصوصا، مادرسیاوش،محمودی،،😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢

❤❤❤

مداح بوده خواننده؟

بی‌شرف ... سرزمین ایران است ؛ بدبخت‌تر خودمون کسی هم هست ... کولبر کرد سوخت‌بر بلوچ ؛ نخبه ایرانی آواره یا بی کار ؛ با تک تک سلول هایم : مرگ بر خامنه‌ای ؛ لعنت بر خمینی

❤💯🌹💚💚🌹🌹💯🫶🫶🫶

عالی، یادش گرامی

عالی بود.سپاس

اناکرئون گفت ای هم وطن هنگام عبور از این جا دست خود را به ادای احترام بلند کن زیرا این جا کسی است که با شهر واهنگ خود وطنش را نجات داد. تی وطن حق ناسپاس،همین مجازات تو را بس. * انگشت شمارند فرشتگان که اواز میخوانند

چهل ساله که این مردم یه مردمان دیگه ان

ما تنها شما را از دوستی با کسانی نهی میکنیم که در بیرون کردن شما ( هاجر مهاجر اولوارحام ) همدست شدند. چنین گفت زرتشت۱۶. خاک او روزی عقیم و نازا خواهد شد وهیچ درخت سرافرازی را توان روئیدن دران نخواهد بود واز،مناطقی که زندگی دران دشوار است کوچ میکنند( شجره ملعونه فی القران 😢) در دین خود تعصب بسیار داشت به طرز هولناکی انتقام سخت گرفت جنایت علیه بشریت نسل کشی

باور نداری حقیقت را از قافله ای که دران شهر بودیم جویا شو. (قافله وکاروان های جهادی ۱۳۹۶ در راه خدا جهاد کنید به قتل برسانید یا کشته شوید برای نمازگزاران روزه داران امر به معروف ونهی از منکر نگهبانان حدود الهی رسالت بسیج است )

ما عقده های بیصدا هستیم * ببین چه برفی نشسته روی نازک خیالی هرچه دور ودرخت چه برف سپیدی من. برف سنگین سال ( ۱۳۹۶ ) را فراموش نمیکنم نه میبخشیم ونه فراموش میکنیم. * ای ماران افعی زادگان از من دور شوید. زمادر هم زخم ضحاک بود

بدیشان بگفت انچه در خواب دید خواب ورویای فال گونه طالع اختران خود را داشت وبه آن ایمان دارد * زنی را دیدم در شهری با برفی سنگین که هیچ کس هیچ کس به آن زن کمک نمی‌کرد اشک از دیدگان ما جاری،شد که نام ما را شاهد وگواه او بنویس * هوا بس ناجوانمردانه سرد است

ما عقده های بی،صدا هستیم * ما دراین شهر آزموده ایم بخت خویش بیرون کشید باید ازین ورطه رخت خویش اگر در شهری شما را نپذیرفتند هنگام ترک شهرشان خاک پای خود را بتکانید تا شهادتی بر ضد انها باشد تف کن بران شهر بزرگ چشم های کج وانگشت های چسبناک. یاوه نویسان هرزه گویان وجاه طلبان( او یک تحقیر کننده بزرگ است نثض حقوق بشر ) جنایت کاران هولناک جنایت علیه بشریت

ما عقده های بی صدا هستیم * زن واژدها چشمان او را شناخت دوچشمش بسان دو نرگس قیرگون *گفتند او را از،شهر خود بیرون کنیم

ما عقده های بی صدا هستیم. پشت نقاب گریه میخندیم * ایران من فدای اشک وخنده تو * ازین ننگ بگذاردم ایران زمین نخوانم برین بوم وبر آفرین امید که خنده واستهزای آنها به سوگواری عظیم بدل شود

ما عقده های بی صدا هستیم * نام من شایعه است خانه ها ویران میکنم قلبها میشکنم وبرای عدالت هیچ ارزشی قائل نیستم * چگونه تصور توانی کرد عظمت روز جدایی را. از،هجرت تو شکنجه دیدم( هاجر مهاجر،مکر ومکر مکر الله )

ما عقده های،بی صدا هستیم * چو کینه جویی نیازارمت درختی که کشتی به بار ارمت. دادگاه رسمی خیابانی متهم درخت زیتون بود. نرسیده به درخت کوچه باغیست که از خواب خدا سبزتر است. زیرا بارند درختان که تعلق دارند. نه هر درخت تحمل کند جفای خزان. ۰ون درختی،در برابر انبوه هیزم شکنان ایستادگی کرد. در مبارزه ای،عظیم ایستادگی به خرج دادیم( شجره ملعونه فی القران 😢)

ما عقده های بی،صدا هستیم * ای ماران افعی زادگان از من دور شوید غریب بودم جایم ندادید عریان بودم مرا نپوشانیدید بیمار وزندانی بودم به دیدارم نیامدید همواره سفر وسفر وسفر خطر از هر سو تهدیدمان می‌کند خطر راهزن خطر بیابان* خانه من خانه دعا اما شما آن را هم لانه راهزنان کردید

ما عقده های بی صدا هستیم * میخورم خون ودل مردمک چشم وسزاست که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم. زنی فریاد می‌زد کودکان کودکان را دور کنید. بران رویای ویران گریه کن. چه رویایی عجیبی است این کابوس ضحاک* کودک در روانشناختی یک امر مهم است(‌سایکودینامیک )

ما عقده های بی صدا هستیم * شگفتی اندرو مانده بود مرد وزن ماه نو بود اول شوال مردم او را با انگشت نشان میدادند و تماشا میکردند. در شهر شما عاشق انگشت نمایم. چشم بیمار تو را دیدم وبیمار شدم شهره بازار شدم. قصه ماست که بر سر هر بازار بماند. انسان والاتر در بازار وجماعت دراز گوش

ما عقده های بی صدا هستیم * جنازه ای را بر دروازه شهر میبرند ومردم شهر زن را همراهی میکردند خداوند دلش برای زن سوخت وگفت گریه نکن ای زن چرا گریانی* بر کجا این ظلم بر انسان کنند

انگار نفرین کرده‌اند این خاک را اجداد ما

ما عقده های بی صدا هستیم * برو با لشکر سواره وپیاده ات بر مال واولاد آنها احاطه شو سپاهی وشهری وجنگی سوار همان ها که بودند سیصد هزار جنگ سیصد هزار تن با دو تن در تاریخ ایران ثبت وضبط است درختی گشن بود به میدان شاه * چه جنگ نابرابری چه قصه محقری

ما عقده های بی صدا هستیم ( جملگی با زنان وفرزندانشان ما را کشان کشان از شهر بیرون کردند وبه بیابان فرستادند بیابان وان مرد تیز داس یذبحون ابنا بلاعظیم یوم الله ان را حوادث عظیم تفسیر کردند گوسفندی بزرگ * قربانی* کردیم. مردمش معنی نسل را خوب میشناسند جنایت علیه بشریت نسل کشی

ما عقده های بی صدا هستیم ( راز،سایه زخم های،شما کجا هستند؟ از کسی که مثل بختک رو تنم انداخته سایه یه سوال ساده کردم نفرت من شد گلایه به صلیب صدام مصلوبم ای دوست )

ما عقده های بی صدا هستیم پشت نقاب گریه خندیدیم ( رازهای روانشناسی تاریکی. آنها با حرف های،تمسخر امیز،که نثار شما میکنند سعی دارند که تلاش های شما را بی ارزش کنند. او یک تحقیر کننده بزرگ است )

ما عقده های بی صدا هستیم ( سایکودینامیک حوادث دوران کودکی که در بزرگ سالی تاثیر می‌گذارد. او یک تحقیر کننده بزرگ است )

قربانی نقض حقوق بشر ( پشت نقاب گریه خندیدیم آنها با خشم نمیکشند آنها با خنده میکشند اکنون بخند بخند ای شرارت پیشه. او یک تحقیر کننده بزرگ است )

منشور حقوق بشر. بی اعتنایی و( تحقیر ) که منجر به اعمال وحشیانه شد * کجا میروند این خون ها خون اعدام شده ها وتحقیر شدگان ( مفسد فی الارض ۱ اعدام ۲صلب ۳ نفی بلد )

چو اواز بشنید کاکوی من به زخم گوپال سرباز من. به زخمی چنان شد که دیگر برنخاست زخم های عجیب انسان ها براستی پایان دنیا( مجازات حد صلب همان نفی بلد )

❤

👏👏👏👏👏👏👏👏

❤ ایران نبینمت ویران ❤

بی خیالی ات ببین به لب رسانده طاقت مرا جای خالی ات دوباره تازه کرده حسرت مرا برگرد و با دوباره بودنت به من جان بده به این همه جدایی پایان بده چه کرده ای که بیقرار یک قرار با توآم ببین هنوز عاشقم ....❤🌱

عالی

کوروش کبیر. خنجر زرین ایشتار را به یاد می‌آورد آیا میدانستید که شهر ایشتار به شهر فواحش مقدس معروف بود. معبد ایشتار. ( بران سوره بزرگ یوسف فرستادیم. ای فرزندان ازان پریشان خاطرم که در بیابان ازو غافل شوید وباز طعمه. گرگ ها شود )

اما چه باک اینان مردمی پیر هستند که به شیوه ی خود میخندند وبه شیوه ی خود درمان میشوند. به نام خنده های کوچه مردان زندانی زنان تبعیدی. ( مجازات حد صلب همان نفی بلد )

چو اواز بشنید کاکوی من به زخم گوپال سرباز من. به زخمی چنان شد که دیگر برنخاست زخم های عجیب انسان ها براستی پایان دنیا